به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 40
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 تیر 95 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1393-5-02
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    4,365
    سطح
    42
    Points: 4,365, Level: 42
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 185
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,700

    تشکرشده 116 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    احساس واقعی این آقا نسبت به من چیست؟

    سلام دوستان همدردی.
    فکرمیکنم تا حدودی منو بشناسین. من همچنان خواننده خاموش تاپیک هاتون هستم. و همیشه همدردتون بودم ولی چون خودمو در سطحی نمیبینم که بتونم دوستانمو راهنمایی دقیق ودرستی کنم بنابراین منتظر پاسخ دیگر عزیزان هستم و از توضیحات و راهنماییهاشون استفاده میکنم.

    من دو تاپیک قبلا زده بودم و راهنمایی گرفته بودم ولی الان هم به راهنمایی هاتون نیازمندم... ممنون میشم منو بی بهره نذارین... پیشاپیش تشکر میکنم از همه دوستان همدردی.

    - - - Updated - - -

    خوب یکبار دیگه خودمو معرفی میکنم برای کسانی که منو نمیشناسن...
    من دختری 26 ساله هستم ارشد مهندسی برق خوندم.

    من حدود یک سالی هست با آقایی که از قبل هم دورادور خانواده شو میشناختیم برای کارای پایان نامم در ارتباط بودم... و حتی چند باری برای توضیح کاراهام به خونشون رفتم در صورتی که خانواده شون خونه بودن.

    این آقا 30 سالشونه و ارشد مهندسی مکانیک داره و پایان نامه شون مشابه کار من بودش تا حدودی و میتونست منو راهنمایی کنه... کل کاری که برای من انجام دادن حدود 3-4 ماهی طول کشید و مبلغی هم از من گرفت. و دیگه من خونشون نرفتم و فقط اگر تو کارم جایی گیر میکردم تلفنی منو راهنمایی میکردن.

    این آقا توی یکی از دانشگاههای شهرهای اطراف استاد حق التدرس هستن. که اتفاقا اون دانشگاه همایشی برگذار کردن که من هم توی اون همایش مقاله ای دادم و پذیرفته شد و به عنوان سخنران ازم دعوت کردن که مقاله مو ارائه بدم...
    من چون تا به حال به اون شهر نرفته بودم قرار شد پدرم منو ببرن که متاسفانه شب قبل از روز همایش برای پدرم کاری پیش اومد و گفت منو نمیتونه برسونه...!!

    و گفت به همین آقای مهندس آشنامون زنگ بزن بپرس چطوری میره و مسیرو یاد بگیرو خودت برو... چون اون اقا هم ماشین شخصی ندارن و با ماشین های خطی مسیر میرن...!!

    و تماس گرفتمو پرسیدم و گفت اگر دوست دارم باهاشون هماهنگ شم و ساعت 9 صبح فلان جا باشم تا باهم بریم که من نخواستم مزاحمشون بشم و تشکر کردم، گفتم خودم میام...!!

    صبح داشتم حاضر میشدم که ساعت 8:30 اس دادن که اگر بهشون افتخار میدم ساعت 9:30 اون محل باشم که باهم بریم. و منم دیگه قبول کردم و خودمو به اون مکان رسوندم. و باهم رفتیم... حدود 45 مین توی راه بودیم. که این آقا حرکات مشکوکی داشتن که برای من تازگی داشت چون همیشه باهم رسمی برخورد کرده بودیم و برای اولین باربود که با من خیلی راحت و صمیمی برخورد میکردن...
    حتی از صبح تا ساعت 5 که توی همایش بودیم همش مدام حواسش به من بود و یا اس میداد خبرمو میگرفت و حتی ازم دعوت کرد که برم زمان ارائه مقالشون توی سالن باشم و گوش کنم ارائه شونو... و حتی زمان ناهار منتظر موند که با هم سوار یک ماشین شیم تا رستوران بریم...
    و یا غروب موقع برگشتن هم همینطور...
    یا در طول روز اگر منو توی سالنی جایی میدید با یک خنده ملیح یا تکون دادن سر یا با ایما و اشاره یک حرکتی نشون میدادن که نشون بدن حواسشون بمن هست...
    حالا اینها بنظر شما نشونه ی چی میتونه باشه... ؟؟؟؟؟!!!!

    - - - Updated - - -

    خوب یکبار دیگه خودمو معرفی میکنم برای کسانی که منو نمیشناسن...
    من دختری 26 ساله هستم ارشد مهندسی برق خوندم.

    من حدود یک سالی هست با آقایی که از قبل هم دورادور خانواده شو میشناختیم برای کارای پایان نامم در ارتباط بودم... و حتی چند باری برای توضیح کاراهام به خونشون رفتم در صورتی که خانواده شون خونه بودن.

    این آقا 30 سالشونه و ارشد مهندسی مکانیک داره و پایان نامه شون مشابه کار من بودش تا حدودی و میتونست منو راهنمایی کنه... کل کاری که برای من انجام دادن حدود 3-4 ماهی طول کشید و مبلغی هم از من گرفت. و دیگه من خونشون نرفتم و فقط اگر تو کارم جایی گیر میکردم تلفنی منو راهنمایی میکردن.

    این آقا توی یکی از دانشگاههای شهرهای اطراف استاد حق التدرس هستن. که اتفاقا اون دانشگاه همایشی برگذار کردن که من هم توی اون همایش مقاله ای دادم و پذیرفته شد و به عنوان سخنران ازم دعوت کردن که مقاله مو ارائه بدم...
    من چون تا به حال به اون شهر نرفته بودم قرار شد پدرم منو ببرن که متاسفانه شب قبل از روز همایش برای پدرم کاری پیش اومد و گفت منو نمیتونه برسونه...!!

    و گفت به همین آقای مهندس آشنامون زنگ بزن بپرس چطوری میره و مسیرو یاد بگیرو خودت برو... چون اون اقا هم ماشین شخصی ندارن و با ماشین های خطی مسیر میرن...!!

    و تماس گرفتمو پرسیدم و گفت اگر دوست دارم باهاشون هماهنگ شم و ساعت 9 صبح فلان جا باشم تا باهم بریم که من نخواستم مزاحمشون بشم و تشکر کردم، گفتم خودم میام...!!

    صبح داشتم حاضر میشدم که ساعت 8:30 اس دادن که اگر بهشون افتخار میدم ساعت 9:30 اون محل باشم که باهم بریم. و منم دیگه قبول کردم و خودمو به اون مکان رسوندم. و باهم رفتیم... حدود 45 مین توی راه بودیم. که این آقا حرکات مشکوکی داشتن که برای من تازگی داشت چون همیشه باهم رسمی برخورد کرده بودیم و برای اولین باربود که با من خیلی راحت و صمیمی برخورد میکردن...
    حتی از صبح تا ساعت 5 که توی همایش بودیم همش مدام حواسش به من بود و یا اس میداد خبرمو میگرفت و حتی ازم دعوت کرد که برم زمان ارائه مقالشون توی سالن باشم و گوش کنم ارائه شونو... و حتی زمان ناهار منتظر موند که با هم سوار یک ماشین شیم تا رستوران بریم...
    و یا غروب موقع برگشتن هم همینطور...
    یا در طول روز اگر منو توی سالنی جایی میدید با یک خنده ملیح یا تکون دادن سر یا با ایما و اشاره یک حرکتی نشون میدادن که نشون بدن حواسشون بمن هست...
    حالا اینها بنظر شما نشونه ی چی میتونه باشه... ؟؟؟؟؟!!!!

  2. 2 کاربر از پست مفید asal2013 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 13 دی 93), صبوری (دوشنبه 15 دی 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 آذر 94 [ 14:26]
    تاریخ عضویت
    1393-8-12
    نوشته ها
    148
    امتیاز
    357
    سطح
    7
    Points: 357, Level: 7
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    2,438

    تشکرشده 600 در 162 پست

    Rep Power
    51
    Array
    میتونه نشونه علاقه مندی باشه ، منتهی شما تا ایشون جدی مطرح نکردن زیاد خیال پردازی نکنید :))
    اگه شما رو میبینه مردمک چشاش درشت میشه ، خجالتی میشه یک کم ...سعی میکنه جلوی شما خود شیرینی کنه ، گردنشو به نشانه صلح کمی به طرف شونه هاش کج کنه جولوتون ،سعی کنه توجهتون رو جلب کنه و... اینها نشونه علاقه مندیه

  4. 7 کاربر از پست مفید ali -guilan تشکرکرده اند .

    asal2013 (شنبه 13 دی 93), parinazbanoo (شنبه 13 دی 93), sasha (یکشنبه 14 دی 93), فرهنگ 27 (شنبه 13 دی 93), واحد (یکشنبه 14 دی 93), اقای نجار (شنبه 13 دی 93), صبوری (دوشنبه 15 دی 93)

  5. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 خرداد 94 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1393-7-11
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    3,278
    سطح
    35
    Points: 3,278, Level: 35
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    162

    تشکرشده 593 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم عسل

    فرض که خبری هم باشه ،
    در این حالت شما ،
    تا زمانی که پسر اقدام رسمی نکرده ، دختر بهتره که به تصوراتش بال و پر نده.

    پیشنهاد میکنم ، کمترتنها خونه یه فردی که انقد شناخت کمی نسبت بهشون دارید برید.
    میدونم این نظر ، مناسب نیست ، اما ...

    حالا اگه خودتون هم نسبت به ایشون ، نظری داشتید ، کمی قضیه متفاوت می شد.

    موفق و موید
    ویرایش توسط love less : شنبه 13 دی 93 در ساعت 15:27

  6. 5 کاربر از پست مفید love less تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 13 دی 93), asal2013 (شنبه 13 دی 93), فرهنگ 27 (شنبه 13 دی 93), واحد (یکشنبه 14 دی 93), صبوری (دوشنبه 15 دی 93)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 تیر 95 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1393-5-02
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    4,365
    سطح
    42
    Points: 4,365, Level: 42
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 185
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,700

    تشکرشده 116 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقای ali -guilanمرسی از پیامتون و از اینکه نکاتی رو گفتین... بله دقیقا همه ی این کارارو انجام دادن...
    ولی درکل شخص خجالتی نیست و حتی جلوی من راحت حرفشو میزنه...

    و از آقای love lessتشکر میکنم و چشم سعی میکنم خیلی خیال پردازی نکنم... و بابت پیشنهادتون ممنونم... میدونم شما دقیقا منظورتون چیه و منم دختر محتاطی هستم توی این زمینه....
    ولی من این اقارو از وقتی بزرگ شده بود ندیده بودم ولی وقتی کوچیک بودیم باهم زیاد مسافرت رفتیم خانوادگی ولی من چیزی یادم نمیاد اینارو مامانم گفتن...!!

    و پدر ایشون با پدر من قدیم همکار بودن و رفت و امد خانوادگی داشتیم قدیم. و من دوران دبیرستان با خواهراشون هم دوره بودم... بازم چشم بیشتر دقت میکنم و مرسی از نگرانیتون که به جا هم بود...!!

    و یک موردی دیگه هم لازم میدونم بگم اینکه من از روز اولی که این آقارو دیدم از تیپ و ظاهرشون و همچنین از نوع برخوردشون خوشم اومد و کاملا آقای متشخص و مؤدب و با فرهنگی هستن.
    ولی چون هم داشتن توی کار پایان نامم کمکم میکردن و هم گفتم خانوادشون از آشناهای قدیمی پدرم هستن ، باهم رسمی برخورد میکردیم و من به هیچ وجه کاری نکردم که حتی بخوام ذره ای از این احساس خوبی که در کنارش یا حین صحبت کردن تلفنی دارم ایشون پی ببرن...!! ( چون دختر مغروری هستم)

    ولی الان با توجه به اتفاقاتی که اون روز افتاد حس میکنم این آقا هم حسی به من دارن ولی میترسن بیان کنن.... چون هم از روحیات هم هیچی نمیدونیم... و هم از خصوصیات اخلاقی هم خیلی محدود یک چیزایی فهمیدیم...
    و از همه مهمتر چون از لحاظ مالی این آقا هیچ پشتوانه ی مالی ندارن و کاری با درآمد بالا یا ثابتی ندارن میترسن حرفی بزنن.... یا حتی این اقا از احساس من به خودشون حتی خبر نداره و نمیدونه که این علاقه دوطرفه هستش...!!! حالا چطوری من اینو بهشون بفهمونم... راستش از طرفی غرورم نمیذاره مستقیم حرفی بزنم و هم میگم دختر اینقدر باید شخصیتش بالا باشه تا پسر بیاد سمتش...
    و حالا از شما میخوام راهنماییم کنید چطور میشه ایشونو از احساسم بهشون با خبر کنم... و مطمئن شن که من از لحاظ کار و درآمد ازشون توقع زیادی ندارم...

  8. 2 کاربر از پست مفید asal2013 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 13 دی 93), صبوری (دوشنبه 15 دی 93)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    عسل جان چون شما توی شهر غریب و تنها هم رفته بودین برای همایش یه جورایی این آقا نسبت به شما احساس مسئولیت کرده به خاطر همین اینقدر حواسش به شما بوده ویه جورایی توجه میکرده
    پس بهتره به جز این فکر وخیال دیگه ای نکنید! مگه زمانی که از زبونش پیشنهاد خواستگاری رو بشنوین.
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.

    ویرایش توسط abi.bikaran : شنبه 13 دی 93 در ساعت 16:07

  10. 7 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 13 دی 93), asal2013 (شنبه 13 دی 93), sasha (یکشنبه 14 دی 93), فرهنگ 27 (شنبه 13 دی 93), واحد (یکشنبه 14 دی 93), صبوری (دوشنبه 15 دی 93), صبا_2009 (یکشنبه 14 دی 93)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 تیر 95 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1393-5-02
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    4,365
    سطح
    42
    Points: 4,365, Level: 42
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 185
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,700

    تشکرشده 116 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من از abi.bikaranممنونم بابت وقتی که گذاشتن و پیامی برام نوشتن ولی باید بگم نه اینطور نبود من تنها نبود...!!

    اتفاقا بیشتر اساتید و کارمندای اون دانشگاه منو میشناسن و حتی داورهای اون همایش اساتید خودم بودن....!!
    و از همه مهمتر استاد راهنمای پایان نامم هم حضور داشتن و چند تا از همکلاسی های آقا و خانوم و یکی از دوستان همجنس خودمم بود

    ولی چون همه از شهرهای مختلف بودیم مسیرمون برای رفت و آمد یکی نبود که من بتونم با اونا برم... و همین دوستمم که گفتم از همون شهر بود و کاملا با محیط دانشگاه و اون شهر آشنا بود... و من اصلا تنها نبودم....!!!

    ولی این آقا باز هم یک جورایی حواسشون بمن بود... که حتی همین دوستم شک کرده بود به رابطه ی منو این آقا و با لحن خاصی بهم گفت خبریه....؟؟؟؟!!!! که من گفتم نه بخدا.... اون گفت پس تو خبر نداری وگرنه این آقا با این کاراش داره نشون میده که براش مهمی و بهت توجه داره....!!!

    این آخرین پستم توی امروز بودش و متاسفانه دیگه تا فردا نمیتونم جواب پیام کسی رو بدم ولی همچنان خواننده راهنمایی تون هستم و از اینکه برام وقت میذارین پیشاپیش ممنونم....

  12. 2 کاربر از پست مفید asal2013 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 13 دی 93), صبوری (دوشنبه 15 دی 93)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 خرداد 94 [ 18:51]
    تاریخ عضویت
    1393-5-10
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    1,054
    سطح
    17
    Points: 1,054, Level: 17
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 127 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عسل عزیز، ببینید نمیشه به هیچ کس اعتماد کرد به هیچکس! این آقا شاید از شما خوشش اومده برای دوستی... که خواسته ببینه عکس العمل شما چیه. یا از شما خوشش اومده برای ازدواج... یا اینکه شما اینطوری فکر میکنید و هیچ کدوم از اینها نیست. در هرصورت شما قرار نیست کاری انجام بدید و ذهنتون رو درگیر کنید، اگه قصدشون ازدواج باشه هرطوریکه باشه میاد جلو. پسرا اگه عاشق کسی باشند از کسی خجالت نمیکشند و حتما میان جلو! پس ذهنت رو درگیرش نکن، شاید اینطوری یهو ببینی عاشقش شدی و براتون مشکل ایجاد بشه. همه دوستان هم به این موضوع اشاره کردند.. شما فقط به درس و زندگیتون برسید

  14. 6 کاربر از پست مفید maryy تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 13 دی 93), asal2013 (شنبه 13 دی 93), sasha (یکشنبه 14 دی 93), فرهنگ 27 (شنبه 13 دی 93), واحد (یکشنبه 14 دی 93), صبوری (دوشنبه 15 دی 93)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    سلام عسل خانوم.

    شما زندگي خودت رو بكن به هيچي هم فكر نكن.

    اين آقا به شما علاقه مند باشه يا نه نبايد خللي به زندگي شما وارد كنه فقط هوشمند عمل كنيد.
    اگر شما هم حس مثبتي به ايشون داريد رفتاري داشته باشيد كه نتونه بفهمه شما مثبتيد يا منفي اين بهترين گزينه است.

    اگر رفتار شما به ايشون القا كنه نظرتون منفيه كم كم از زندگيتون محو ميشن واگر مطمعن بشه مثبته خيالشون راحت ميشه و اقدامي نميكنه.

    پس زندگيتون رو بكنيد و هوشمند عمل كنيد.

    فكر كردن در اين مورد اصلا فايده نداره.

    هفت شهر عشق را عطار گشت
    ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم.





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...






  16. 6 کاربر از پست مفید صبوری تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 13 دی 93), asal2013 (شنبه 13 دی 93), parinazbanoo (شنبه 13 دی 93), sasha (یکشنبه 14 دی 93), فرهنگ 27 (شنبه 13 دی 93), واحد (یکشنبه 14 دی 93)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 16 مرداد 94 [ 15:06]
    تاریخ عضویت
    1393-9-21
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,538
    سطح
    22
    Points: 1,538, Level: 22
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    222

    تشکرشده 86 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببین اگر مردی از عشق وعلاقه زیاد به تو در حال جنون باشه ( مثال ) ! اصلا مدام به تو ابراز علاقه کنه و خیلی هم آدم خوب سالم وموجهی باشه ! ولی ولی .... به هر دلیلی اعم از 1- خجالت 2- ترس از شنیدن جواب منفی 3- نداشتن آمادگی برای ازدواج 4- نداشتن بزرگتر برای مطرح کردن ازدواج ... 5- به دنبال زمان مناسب گشتن و غیره ...

    یا هر دلیل منطقی یا غیر منطقی دیگر خیلی صریح ومحترمانه از تو تقاضای ازدواج نکنه ....
    اون علاقه که هیچ ،تقریبا اون رابطه هم دیگه به درد نمیخوره چون شما در اون رابطه هی دلبسته در میشی در حالی که در نظر اون فقط یک همکاری یا یک دوست یا کاندیدای احتمالی برای یک ازدواج احتمالی ....
    و چیزی که این وسط داغون میشه فقط شمای دختر هستی نه اون ....
    درگیر رابطه ای گناه آلود میشی ! ( عین واقعیت! )
    حتی اگر مردی هم دچار ضعف در ابراز علاقه یا مطرح کردن مسئله ازدواج باشه ونتونه اون رو مطرح کنه( که خیلی از آقایون این ادعا رادارند ( باز این نشون میده اون فرد هنوز برای ازدواج به رشد کافی نرسیده و تکلیفش با خودش مشخص نیست.... پس همون بهتر که باهاش ازدواج نکنی )
    کما اینکه شما در گفته هاتون گفتید که وی فردی خجالتی نیست!
    که البته درموارد دوم اگر فردی مصمم باشه درمدت خیلی کوتاهی هرطور که شده مشکلش رو حل میکنه حتما قضییه رو جدی مطرح میکنه.
    پیشنهادم اینکه کمی ازش فاصله بگیرید وروابط تون باهاش محدود تر کنید، اجازه ندهید در رابطه باهاش زیاد دچار احساسات بشید ومثل خودش رفتار کنید.

  18. 4 کاربر از پست مفید parinazbanoo تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 13 دی 93), asal2013 (شنبه 13 دی 93), فرهنگ 27 (شنبه 13 دی 93), صبوری (دوشنبه 15 دی 93)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 تیر 95 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1393-5-02
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    4,365
    سطح
    42
    Points: 4,365, Level: 42
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 185
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,700

    تشکرشده 116 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و تشکر میکنم از دوستان خوبم maryy ، صبوری وparinazbanoo که منو دلسوزانه راهنمایی میکنن و نگران من هستن... ممنونم واقعا از اینکه وقت گذاشتین و منو راهنمایی کردین....
    ولی حالا مسئله ای که هست من از همون یک سال پیش از این آقا خوشم اومده و رفتاراشو زیر نظر داشتم و این آقا همیشه رسمی برخورد کرده بود تا به این نتیجه رسیده بودم یا کسی تو زندگیش هست یا علاقه ای به من نداره( چون خیلی مغروره اصلا نمیشه از روی حرفاش و رفتاراش چیزی فهمید)

    اگر تاپیک های قبلیه منو خونده باشین من واقعا خیلی سخت از کسی خوشم میاد و به دلم میشینه... وحالا این آقا به دلم نشسته( البته خیلی کار داره که بخوام بشناسمش ولی تو اصول اولیه نمره خوبی ازم گرفته)

    حالا من به عنوان یک دختری که تو جامعه ایرانی و سنتی زندگی میکنم و درست نیست که بخوام خودم حرفی بزنم و اقدامی کنم....!!! پس چطور به این آقا بفهمونم بهشون علاقه ای دارم و یا حتی از افکار و معیارامو بفهمن و بدونن که من خیلی سخت گیر نیستم....!!!

    فرض بر این بذاریم که این آقا علاقه ای بمن نداره... من چطور به طور غیر مستقیم خودمو بهشون بشناسونم و با روحیاتم آشنا شن...

    ببخشید این حرفو میزنم چطور بعضی دختر خانوما خیلی خوب بقوله معروف مخ یکی رو میزنن....؟؟؟!!! چون من واقعا هنر این جور کارارو ندارم... و دوست ندارم خودمو شخصیتمو غرورمو زیر پا بذارم وبرم عین بعضی از دخترا خودم پیشنهاد بدم...

    پس خواهشن بگین چیکار کنم؟؟؟ ممنون میشم واقعا... من داره سنم بالا میره و دوست ندارم این مورد خوبو از دست بدم( چون هم به دلم نشسته و هم حس میکنم اون آقا بی علاقه نیست بهم....)

    و ازهمه مهمتر من با مامانم رابطه ی صمیمی دارم و تمومه این حرفارو به مامانم گفتم و از نظر مامانم این آقا تایید شدست و حتی پدرم خیلی خانوادشو قبول داره... با اینکه از لحاظ مالی و اقتصادی از ما پایین تر هستن...

    این آقا الان در حال حاضر هیچی ندارن... فقط سربازیشونو رفتن و به عنوان استاد حق التدریس توی یکی از دانشگاههای آزاد تدریس میکنن و کلی کلاس های خصوصی و پروژه انجام میدن... در کل مردی سخت کوش و کاری هستش و این برای من خیلی مهمه...!!
    ویرایش توسط asal2013 : یکشنبه 14 دی 93 در ساعت 17:45

  20. 2 کاربر از پست مفید asal2013 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (یکشنبه 14 دی 93), صبوری (یکشنبه 14 دی 93)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نشانه های عشق واقعی چیست؟
    توسط meinoush در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 23 خرداد 93, 12:15
  2. ارزش واقعی انسان به چیست؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 30 دی 90, 18:18
  3. 1 مقدمه:انسان کیست؟! انسانیت چیست؟!
    توسط مدیرهمدردی در انجمن منحصر به فرد بودن انسان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 04 اردیبهشت 90, 05:24

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.