سلام و خسته نباشید
من حدودا 4-5 ماهی میشه عقد کردم و واقعا از این اخلاقی که همسرم داره خیلی ناراحتم.
خودش نمیتونه با قاطعیت تصمیم بگیره. همش خواهراش و برادراش یا بهتر بگم خانوادش بهش یاد میدن که چطور با من برخورد کنه. من تو جلسه خاستگاری یک برداشت دیگه ازش داشتم فکر نمیکردم اینقدر تابع خانوادش باشه. باور کنید همش فکر و ذهنم درگیره. گاهی اوقات به خودم میگم چرا خانوادشون پرجمعیتن. چرا به خانواده کم جمعیت جواب ندادم مگه مجبور بودم برم به همچین خانواده ای جواب بدم. همش خاهرش براش تصمیم میگیره و تو زندگی به شوهرم نظر میده من واقعا از این کار بدم میاد نمیتونم تحمل کنم. میگه کسی دخالت نمیکنه اما حرفش باور نمیکنم. تازه قراره خونمون طبقه بالا مادرشوهرم باشه از این وضع واقعا خسته شدم. درسته همون اول که خاستگاری اومدن قبول کردم ولی الان دوست ندارم با این وضع دخالت برم با مادرشوهر زندگی کنم.
خواهشا کمکم کنید که من چطور با شوهرم برخورد کنم که بیشتر به حرف من باشه تا خانوادش.
چطور برخورد کنم که شوهرم مستقل بار بیاد و بیشتر طرف من باشه.
ممنون میشم راه کاری بهم بدید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)