سلام دوستان . من توی تاپیک قبلی کاملا توضیح دادم که به خاطر ی سری مشکلات که توی دوران عقدم پیش اومد(دخالتهای مادرشوهرم و ..) من تا پای طلاق هم پیش رفتم اما دیگه با وساطت بزرگترها و مشاوره و... الان دیگه همه چی درست شد و ما قراره عروسی بگیریم. اما خانواده من هنوزم نامزدم را توی خودشون قبول نمیکنن. از طرف دیگه اوضاع دوباره مثل قبل شده، مادر شوهر من بازم توی همه خریدها با ما میاد و توی همه چی اظهار نظر میکنه نامزدمم هر چی میخواد بخره میگه بذار زنگ بزنم مامانم میاد نظر بده. ی موضوع دیگه هم هست نامزد من توی ی شرکتی کار میکنه که درست و حسابی حقوق نمیدن و من از این مسئله بیشتر از همه چی میترسم و از اونجایی که من خودم کارمند هستم میترسم خودم مجبور بشم خرج خونه را بدم. خانواده نامزد من حواسشون هست که حتی یک ریال هم خرید من از اون بیشتر نشه تا اینجا هم چیزهایی که ما برای اون خریدیم قیمتش بیشتر شده ، نامزد من فکر میکنه چون من حقوق دارم باید واسش بیشتر بخرم و همش میگه من وضع مالی خوبی ندارم یعنی ی جوریه که خودش خرج نمیکنه اما از من انتظار داره و دستور هم میده که براش چه مارکی بخریم. همه بهم میگن تو بعد عروسیت وضعیتت از اینی که هست بدتر میشه و مادر شوهر تو اصلا بهت اجازه نمیده برای زندگیت تصمیم بگیری و خرجی خونه هم میفته گردن خودت. من دیوونه شدم اصلا نمیدونم چیکار کنم . این حرفها و کارها روی رابطه من با نامزدم تاثیر گذاشته و دوست ندارم زیاد پیشش باشم . هر وقت به خودش میگه بدجور ناراحت میشه و میگه اشتباه میکنی. اما من کمکم احساس میکنم دوستش ندارم و شاید اگه طلاق میگرفتم موقعیت بهتری برام پیش میومد گرچه خیلی ها هم این حرف را بهم گفتن که تو خیلی سرتر هستی و میتونستی ی نفر بهتر از این پیدا کنی . توروخدا کمکم کنید خیلی سردرگمم و نمیدونم چیکار کنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)