من با اقایون نمیتونم ارتباط برقرار کنم

[SHahr-Zad]

سلام خیلی خوبه ک اینجا هس و ادمای ارزشمندی اینجا هس مرسی از همه ک هستین مطالبه دوستان رو میخونین و بهش جواب میدین خیلی ارزشمندهمن قبلنلنا در مورد خانواده و شرایطی ک داشتم گفتم تو تاپیکاماما ب طور خلاصه خیلی محدود بزرگ شدم و تقریبن روابط اجتماعیم ضعیفه اعتماد ب نفسه کمی دارم ۲۵سالمه و در انتظار کنکور ارشدممشکلم اینکه ک از اقایون میترسم فقط جبهه میگرم نسبت بهشون نمیتونم راحت باشم خودم باشم فقط فک میکنم رفتارم درسته این درسته اون درسته وقتی واسه اشنایی یا خاستگاری با کسی حرف میزنم کله تنم خاب میره دستو پام میلرزه کله دستام خاب میره وقتی بلند میشم را برم پاهام خشکه خشک میشن در این حد فشار روحی میاد بهم و در رابطه ای ک داشتم اون ادم خیلی منو کوچیک کرد و باقیمانده اعتماد بنفسمم از دس دادم نمیدونم باید چیکار کنم ک همه چی خوب پیش بره من میترسم از اقایون همش فک میکنم فکرش منفیه نگاهش منفیه نمیدونم شرایط خیلی بدیهمیشه روشهای،درست رفتار کردن چیکار باید بکنم ک درست باشرو بهم بگین!!ممنونه همتونم

[SHahr-Zad]

به خدا مشکله منم واسه ازدواجه خب درسته شخصیتیه اما برا ازدواجه

[شکوه]

سلام.

تایپیک قبلیبتو سریع خوندم و خیلی خوشحالم که یه دختر اهل مطالعه رو تو تالار میبینم. به نظرم مطالعه رو ادامه بده و مطمئن باش هیچ ضرری در کار نیست.

توانمندی تو برای بیان مسئله ات نشان دهنده ی تمرکز و توانایی بیان بالای توئه. تو در کل یه مشکل داری که خودتم خوب میدونی و اون بی ارزش فرض کردن خودته.

وقتی آدم از چیزی خجالت میکشه که در نظر خودش ارزش نداشته باشه.مطمئنا اگه یه ماشین شاسی بلند داشته باشی از اینکه کسی ببینتش نه تنها ترس نداری بلکه اتفاقا با غرور به

مردم نشونش خواهی داد.

وجود آدمم همین جوریه. تو تو وجودت خودت رو کم ارزش میبینی، تو وجود آدمای دیگه مخصوصا آقایون رو در حد پرادو میبینی و وجود خودت رو در حد ژیان.

شهرزاد جان ، باید اینو بدونی هیچ انسانی ارزشی بالاتر از تو نداره و تو هیچ چیزی از کسی کم نداری. تو تنها کسی نیستی که مشکل اعتماد به نفس و کم بود عزت نفس داری،

تمامی چیزهایی که ازش خجالت میکشی رو تو یه برگه بنویس و خوب در موردشون فکر کن.

با توجه به اینکه گفتی علاقه داری و به مشکلاتت فکر میکنی من در مورد یکی از همین مشکلاتت که باعث سرخوردگی شدید تو شده یعنی تحصیلاتت صحبت میکنم.

اول از همه درست و اصل اینه که من نوعی درس بخونم برای علم و افزایش دانش خودم و یا درآمد. اما یه عده از افراد به علت کمبودهایی که تو خودشون میبینن میرن سراغ درس و سعی

میکنن که اونجا موفق باشن تا پوششی بر ناکامی های وجودشون باشه . اگه هدف من نوعی این باشه که درس بخونم برای پیشرفت خودم ، مطمئنا تمامی تلاش خودم رو خواهم کرد و اگه

احیانا شکست خوردم قطعا باعث سرخوردگی من نمیشه. اما اگه من برای اینکه با درس خوندن جا تو دل کسی باز کنم یا درس من برای این باشه که خود بی ارزشم رو پشتش قایم کنم

اونوقت با کوچکترین شکستی ، چه فاجعه ای رخ خواهد داد؟ من قطعا با کم شدن معدل یا قبول نشدن تو دانشگاه، درصد زیادی از اعتماد به نفسم رو از دست خواهم داد.هر روز غمگین تر و

نا توان تر از قبل میشم .

پس اینو باید بدونی تو در واقع ناراحت نیستی چون تو درس شکست خوردی بلکه تو ناراحتی چون فکر میکنی بی ارزش شدی. در واقع تو ارزشمندی وجود خودت رو وابسته به معدل دانشگاه

میبینی.

امیدوارم تونسته باشم کمکی بهت بکنم و بهت پیشنهاد میدم که بدونی با ارزش تر از اون چیزی هستی که فکرشو بکنی و هیچ کس از تو بالاتر نیست.

[SHahr-Zad]

وااای یه دنیا ممنون حرفااتون عینه واقعیت بوود خوده من بود اصن بینهایت سپاسگزارم واسه راهنمایتتون و وقتی ک گزاشتین
درسته من اعتماد ب نفسم فووق العاده پایینه در همه موارد وسواسه فکری دارم کمال گرا هستم و در عین حال ی شکست خورده واقعی ک تا این سنم تقریبن هییچ برتریه خاصی نسبت ب بقیه تو خودم نمیبینم
همیشه میگم ی پسر چرا باید تورو انتخاب کنه؟و جوابی براش ندارم جز اینکه پسری باشه ک دنباله ی دختره ساده بگرده و پاک اما الان کمتر کسی دنباله ایناس همه ی دختره همه چی تموم میخان خانواده مایه دار تحصیل کرده و قوی
من روحن خییلیی ضعیفم :(( همیشه نگرانم همه چی برام بینهایت سختو لاینهلو پچیدس واقن فک میکنم تو این زندگی موندم :(((( واقعن خسته ام از همه چیی ک اتفاق نیوفتاده اما فکرش منو نابوود کرده از کم بودنام نتونستنام ضعفام
اینا راه حلم داره؟؟؟

[شکوه]

اگه بخوای تغییر کنی هیچ چیزی نمیتونه جلوتو بگیره و اگه خودت نخوای هیچ وقت هیچ کس نمیتونه کمکت کنه.

یکی از تفکرات خطرناک که بسیار مخربه و واقعا آدمو داغون میکنه، مقایسه ی بین خودمون و دیگرانه.

یه مثال برات میزنم که شاید بی ربط باشه،

وقتی مهمونی میریم اصولا قبلش از خودمون میپرسیم که چی بپوشم و چه جوری خوش تیپ تر بشم تا در نظر دیگران بهتر جلوه کنم.

شاید استرس داشته باشیم و اضطراب اینکه من لباس ندارم باعث بشه که اصلا دلمون نخواد بریم مهمونی. مخصوصا ما خانوما که ...

ولی اصولا خیلی کم پیش میاد که به این فکر کنیم که دیگران هم دقیقا مثل من هستن!!! یعنی همون کسی که من میخوام لباسمو به رخش بکشم اومده که لباسشو به رخ من بکشه!!

اون آرایش میکنه که من ببینمش و من آرایش میکنم که اون منو ببینه. میدونی چی میخوام بهت بگم؟ میخوام بگم که هیچ کسی حواسش به لباس من نیست!!! همه به فکر لباس

خودشونن!!! مقایسه اینکه از من یا شخص x برترن همین رو نشون میده.

میخوام بهت بگم آدمی که من خودمو با اون مقایسه میکنم خودشو با من مقایسه میکنه. پس من دقیقا همون ارزش رو برای دیگران دارم که دیگران برای من دارن.

برای دیگرانی که طرز تفکرشون این چنینه.

اما دوست دارم بهتون بگم که یه عده آدم که تعدادشون هم کم نیست طرز تفکر دیگه ای دارن، اونها وقتی میرن مهمونی در واقع میرن که بهشون خوش بگذره. شیرینی بخورن، چند نفر آدم

ببینن و برقصن و شاد باشن ، نه استرس نه اضطراب نه عذاب و نه ... فقط و فقط بهشون خوش میگذره. در واقع این آدم ها هم اصلا من رو نمیبینن!!! اینها هم فقط خودشون رو میبینن.

نتیجه ی این مثال به عهده ی خودت اما من خواستم بگم بی خود ترین کار دنیا مقایسه نادرسته. حالا اگه دوست داشتی میتونی نتیجه بگیری که بیخود تر از اون خجالت کشیدنه.

اختیار دست خودته انتخاب کن که خجالتی باشی و در عذاب و ناراحتی و استرس یا دختری هدفمند و با آرامش ذهنی و موفق و سالم.

پسری که ایرانی باشه و دتبال دختر پاک و ساده نباشه..... پسری که مذهبی باشه و دنبال دختر پاک و سالم نباشه .... پسری که اهل کار باشه و دنبال دختر پاک و سالم نباشه.... پسری

که مفت خور و ولگرد بار نیومده باشه و دنبال دختر پاک و سالم نباشه.... پسری که از لحاظ فکری رشد کرده باشه و دنبال دختر پاک و سالم نباشه.... و پسری که کلا تو کره ی زمین زندگی

کنه و اهل مریخ نباشه و دنبال دختر پاک و سالم نباشه... پسری که توی خانواده سالم بزرگ شده باشه و دنبال دختر پاک و سالم نباشه.... به نظرم یه اشکالی تو کارش هست.

اگه یه پسر اومد خواستگاریت تعجب نکن تو پاک و ساده ای و بساز و اهل زندگی. با ازدواج میخوای خوشبخت بشی دیگه؟ قرار نیست که با یه مریخی ازدواج کنی؟ تو که اهل توهم نیستی؟

پسرا هم مثل ما آدما.... ببخشید.... دخترا آدمن. اونها هم مثل ما کلی مشکل و درگیری دارن!!! بعضی هاشون مشکل مالی هم دارن. بعضی هاشون کم رو ان. بعضی هاشون لاغرن بعضی

هاشون چاقن. بعضی هاشون بیکارن بعضی هاشون بدبختن و بعضی هاشونم قراره بیان خواستگاری ما و ما رو از تنهایی در بیارن و اتفاقا قراره بهترین انتخاب رو بکنن و یه دختر پاک و سالم و

ساده گیرشون بیاد که خیالشون تخت از بابت زنشون راحت باشه و با همکاری ما دختران ساده و دلسوز و بساز زندگیشون رو بسازن.

راستی لطفا روی لباس پوشیدنت و صورتت کاملا تمرکز کن . خیلی تمرکز کن. سعی کن خوشتیپ بشی و خوش لباس و کاملا مرتب. ورزش برو و خوب بخواب و خوب غذا بخور.

زیاد آرایش نکن و اگه آرایش میکنی کاملا کمرنگ باشه. با غرور و راه برو کج و کوله نباش و لبخند یادت نره . زیاد پر رو نباش زیاد با پسرا گرم نگیر و حواست به حرفات باشه.

[کامران]

اقايون هم ممکنه کم و بيش در مواجهه با جنس،مخالف مقاديري استرس بهشون وارد بشه، البته الاندر مورد شما اون استرس کمي بيش از حد نرماله و همين هم اذيتتون ميکنه
در کل بايد از روشهاي حساسيت زدايي استفاده کنيد و مرتب بياد بياريد اقايون هم مثل ما خانومها انسان هستند و آميزه اي از نقاط قوت و ضعف! نه قول چراغن و نه جن و پري، درست مثل خانومها....

[SHahr-Zad]

اگه بخوای تغییر کنی هیچ چیزی نمیتونه جلوتو بگیره و اگه خودت نخوای هیچ وقت هیچ کس نمیتونه کمکت کنه.

یکی از تفکرات خطرناک که بسیارامربه و واقعا آدمو داغون میکنه، مقایسه ی بین خودمون و دیگرانه.

یه مثال برات میزنم که شاید بی ربط باشه،

وقتی مهمونی میریم اصولا قبلش از خودمون میپرسیم که چی بپوشم و چه جوری خوش تیپ تر بشم تا در نظر دیگران بهتر جلوه کنم.

شاید استرس داشته باشیم و اضطراب اینکه من لباس ندارم باعث بشه که اصلا دلمون نخواد بریم مهمونی. مخصوصا ما خانوما که ...

ولی اصولا خیلی کم پیش میاد که به این فکر کنیم که دیگران هم دقیقا مثل من هستن!!! یعنی همون کسی که من میخوام لباسمو به رخش بکشم اومده که لباسشو به رخ من بکشه!!

اون آرایش میکنه که من ببینمش و من آرایش میکنم که اون منو ببینه. میدونی چی میخوام بهت بگم؟ میخوام بگم که هیچ کسی حواسش به لباس من نیست!!! همه به فکر لباس

خودشونن!!! مقایسه اینکه از من یا شخص x برترن همین رو نشون میده.

میخوام بهت بگم آدمی که من خودمو با اون مقایسه میکنم خودشو با من مقایسه میکنه. پس من دقیقا همون ارزش رو برای دیگران دارم که دیگران برای من دارن.

برای دیگرانی که طرز تفکرشون این چنینه.

اما دوست دارم بهتون بگم که یه عده آدم که تعدادشون هم کم نیست طرز تفکر دیگه ای دارن، اونها وقتی میرن مهمونی در واقع میرن که بهشون خوش بگذره. شیرینی بخورن، چند نفر آدم

ببینن و برقصن و شاد باشن ، نه استرس نه اضطراب نه عذاب و نه ... فقط و فقط بهشون خوش میگذره. در واقع این آدم ها هم اصلا من رو نمیبینن!!! اینها هم فقط خودشون رو میبینن.

نتیجه ی این مثال به عهده ی خودت اما من خواستم بگم بی خود ترین کار دنیا مقایسه نادرسته. حالا اگه دوست داشتی میتونی نتیجه بگیری که بیخود تر از اون خجالت کشیدنه.

اختیار دست خودته انتخاب کن که خجالتی باشی و در عذاب و ناراحتی و استرس یا دختری هدفمند و با آرامش ذهنی و موفق و سالم.

پسری که ایرانی باشه و دتبال دختر پاک و ساده نباشه..... پسری که مذهبی باشه و دنبال دختر پاک و سالم نباشه .... پسری که اهل کار باشه و دنبال دختر پاک و سالم نباشه.... پسری

که مفت خور و ولگرد بار نیومده باشه و دنبال دختر پاک و سالم نباشه.... پسری که از لحاظ فکری رشد کرده باشه و دنبال دختر پاک و سالم نباشه.... و پسری که کلا تو کره ی زمین زندگی

کنه و اهل مریخ نباشه و دنبال دختر پاک و سالم نباشه... پسری که توی خانواده سالم بزرگ شده باشه و دنبال دختر پاک و سالم نباشه.... به نظرم یه اشکالی تو کارش هست.

اگه یه پسر اومد خواستگاریت تعجب نکن تو پاک و ساده ای و بساز و اهل زندگی. با ازدواج میخوای خوشبخت بشی دیگه؟ قرار نیست که با یه مریخی ازدواج کنی؟ تو که اهل توهم نیستی؟

پسرا هم مثل ما آدما.... ببخشید.... دخترا آدمن. اونها هم مثل ما کلی مشکل و درگیری دارن!!! بعضی هاشون مشکل مالی هم دارن. بعضی هاشون کم رو ان. بعضی هاشون لاغرن بعضی

هاشون چاقن. بعضی هاشون بیکارن بعضی هاشون بدبختن و بعضی هاشونم قراره بیان خواستگاری ما و ما رو از تنهایی در بیارن و اتفاقا قراره بهترین انتخاب رو بکنن و یه دختر پاک و سالم و

ساده گیرشون بیاد که خیالشون تخت از بابت زنشون راحت باشه و با همکاری ما دختران ساده و دلسوز و بساز زندگیشون رو بسازن.

راستی لطفا روی لباس پوشیدنت و صورتت کاملا تمرکز کن . خیلی تمرکز کن. سعی کن خوشتیپ بشی و خوش لباس و کاملا مرتب. ورزش برو و خوب بخواب و خوب غذا بخور.

زیاد آرایش نکن و اگه آرایش میکنی کاملا کمرنگ باشه. با غرور و راه برو کج و کوله نباش و لبخند یادت نره . زیاد پر رو نباش زیاد با پسرا گرم نگیر و حواست به حرفات باشه.

الان شدید دارم واسه ارشد اماده میشم تا از لحاظ درسی احساس موفقیت کنم البته امیدوارم نتیجش بتونه اعتمادبنفسمو بالا ببره
از لحاظ ظاهری خییییلیی ب لباس پوشیدنو اینا توجه میکنم جالبه مگر تو شرایطه دیدار با اقایی از بس مضطرب میشم نمیدونم چیکار کنم اصلن ریختو پاش میشم از این رو ب اون رو ورزشم خیلی انجام میدم
ولی حرفاتوون بازم خییلیی قشنگ بود ممنونم از این ب بعد سعی میکنم بتونم با ارامش بیشتری لاقل ظاهری اراسته داشته باشم
ینی همیشه رو ظاهرم خییلیی حساسم اما هل میشم دیگه ولی بعد اینکه شما گفتین اینقدام مشکلم جدی نیستو قابل هله خیلی انرژی گرفتم حتمن بیشتر سعی میکنم
چون ذهنم خیلی مشکلامو بزرگ میکنه حس میکنم لاینهلن روانپزشک رفتم نتیجه نداد روان پزش بازم هیچی رفتم همیوپات اون دیگه کااملن هیچی بعد ی فوق تخصص پزشکی سنتی رفتم عالی بود گف سودای خونت بالاس اما چون وسواس فکری دارم فک میکنم من باید فکرمو قبل هرچی درستش کنم و وقتی کسی اینجا بهم راه حل میگه ی دنیا امیدوار میشم ک منم امیدی واسم هس
مرسی ایششالا ب همه ارزوهاتون برسین

- - - Updated - - -

ی سوالی دارم:
بنظرتون حرف زدن در مورد مشکلات ا نو جدی ترو بزرگتر میکنه یا خوبه ک برا حلش مطرح بشه یا همون نادیده گرفته بشه بهتره؟
من همیشه معتقد بودم باید جدیش نگرفت تا بزرگتر نشه اما دیدم ک نمیشه و مجبور شدم اینجا با شما مطرحش کنم ب نظرتون ینی الان خیلی بهش بالا پر دادمو جدیش کردم؟
البته خودم الان خییلیی احساسه بهتری دارم حس میکنم فکرم سبکتر شده
الی در مجموع دوس دارم همفکری بدین بهم ک عقیدم درسته یا غلط

[شکوه]

اگه پیشنهاد روانشناسته که مشکلاتتو نادیده بگیری و بهش فکر نکنی بهتره به حرفش گوش بدی و حتما دستوراتش رو انجام بده.در کل کنار اومدن با مشکلات باعث میشه راحت تر باشی و خیلی وقتا مشکلتو فراموش نمیکنی بلکه داری خودتو گول میزنی.یه مقدار فشار بیخود رو ذهنته. اینقدر هم خودتو مشکل دار فرض نکن و رو خودت عیبای بزرگ بزرگ نذار. باور کن همه تو یه سنایی این حسای تو رو داشتن یه عده مثل تو دنبال حلش هستن و قطعا با مطالعه و مشورت میتونن به نتیجه برسن اما یه عده دیگه تا سن 150 سالگی شونم گرفتارن.