به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 28
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-9-03
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    5,161
    سطح
    46
    Points: 5,161, Level: 46
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    588

    تشکرشده 383 در 141 پست

    Rep Power
    47
    Array

    Icon16 آبروم جلوش رفت، و هنوز ميگه دوستت دارم

    دوستان عزيز سلام، مجبور شدم چند روز صبر كنم تا حال و اوضاع روحيم بهتر بشه و بتونم بيام اينجا حرف بزنم
    تاپيك قبلى من با عنوان (كمك كنيد تا شرايط خودم و خواستگارم رو درست پيش ببرم) موجوده. مشكلمون از اونجا شروع شد كه خواستگار من بعد از اين كه واسه بار اول گوشى منو چك كرد، متوجه قرارى شد كه من به عنوان مدل با يه برند لباس گذاشته بودم و قرار بود كه از عكسهاى من فقط تو تركيه استفاده بشه، براى همين من چيزى در مورد اين موضوع به خواستگارم نگفته بودم كه متوجه شد و بعد از اين كه بهم گفت حق ندارى برى و شان تو خيلى بالاتر از اين حرفاست و فقط كافيه كه پدرم يكى از عكسهاى مدلينگ تورو ببينه تا كلا مجبورم كنه قيدتو بزنم شروع كرد به چك كردن گوشى من و گير دادن به طرز لباس پوشيدنم و مجبور كردنم به پاك كردن عكسهام از شبكه هاى اجتماعى كه خيلى اهميت نمى دادم و پيش خودم مى گفتم اون منو همينجورى انتخاب كرده و همينجورى پسنديده، تا اين كه يه روز رفته بودم شركتش و نشسته بودم تو دفترش كه براشون مهمون اومد و منم واسه اين كه راحت تر بودم يه مجله برداشتم و رفتم توى آشپزخونه، غافل از اين كه مهمونشون كه رفته، كيف من توى دفتر بوده و اون كيفمو باز كرده آيپدمو برداشته و رمزم كه سيو شده بوده خيلى راحت رفته تو فيسبوكم و چيزهايى كه نبايد رو فهميده، ( اين كه اسم و رسم اون آقايى كه قبلا باهاش اشنا بودم چى بوده! اين كه رابطه ما در چه حد بوده! اين كه من عاشق اون آقا بودم! اين كه به خاطرش مريض شدم و تحت درمان بودم! و خيلى چيزهاى خصوصى رابطه قبليمونو) كل مسيج هاى منو خونده و بعد هم شماره شو از تو وايبر برداشته، اون روز كه اين چيزهاروديده تا وقتى از شركت بيايم بيرون چيزى نگفت و بعدش رفتيم نشستيم تو كافه، يه دفعه وايبرشو باز كرد ديدم شماره اون شخص رو سيو كرده عكسشم نشونم داد و گفت ميشناسى؟ كه من كولى بازى در آوردم و زود از تو كافه اومدم بيرون، دنبالم ميومد مى گفت من با اين قضيه كه برات اتفاق افتاده مشكلى ندارم ولى با اين كه تو به من دروغ مى گفتى مشكل دارم، و تو شعورت نرسيد كه من بعدا خودم مى فهمم و غيره...من بهش گفتم كه مى خواستم اين قضيه رو بهت بگم بعدا (واقعا هم مى خواستم بگم) ولى نه به اون صورت و اون شكلى كه اون با چشمهاى خودش خونده و خورد شدن منو انگار با چشمهاى خودش ديده، الان هم ميگه اين مساله برام اصلا مهم نيست و من سر قولم با تو هستم، اما من جدا نميدونم، حالا كه پاى خانواده ها هم به رفت و آمد باز شده، اصلا نميدونم چه تصميمى بگيرم! خيلى ترسيدم و آبروم هم جلوش رفته، چون به عنوان يه دختر از يه خانواده اصيل و تحصيلكرده جلو رفتم و حالا بايد بشينم در مورد اشتباهى كه سالها قبل كردم جواب پس بدم، ( من اين مساله رو مى خواستم به گور ببرم) حالا هم مدام از اون شخص با الفاظ زشت جلوى من حرف مى زنه و ميخواد من راجع به تك تك اون روزها جواب بدم

  2. کاربر روبرو از پست مفید sasha تشکرکرده است .

    ali -guilan (جمعه 28 آذر 93)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فکر میکنی الان باید بهت چی گفت آخه!

    باید از اول میگفتی؟ بعد ایشون شما را اینطوری قبول کرده دیگه! عاشقی بدجوری کور و کرش کرده! چرا از این فرصت استفاده نمیکنی وهمه چیزو بهش بگی؟ الان هرچی بگی اون بازم پا پس نمیکشه. خودت همه چیزو صادقانه بگو، اصلا هم نگران هیچی نباش. اون الان خیلی پسره خوب و سر به راهیه!!
    ....
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  4. 5 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 28 آذر 93), hhp (جمعه 28 آذر 93), Mr DaNi (جمعه 28 آذر 93), sasha (جمعه 28 آذر 93), امیر مسعود (جمعه 28 آذر 93)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    شمارشو بعد از سالها هنوز داشتید و تو وایبر؟مگه هنوز باهاشون رابطه دارید؟اگه قطع رابطه شده دیگه این چیزا چی بوده؟متاسفانه چیزیو که نباید میدیدن دیدن.ایشون فکرشون دیگه درست بشو نیست.اتفاقی که برای من افتاد و منجربه بدبینی شدید من نسبت به خانومها شد و در نهایت همیشه با شک نسبت به رفت و آمدها و محدود کردن شدید بود.متاسفانه با دروغ شروع کردید.البته داستان شمارو نمیدونم و قضاوت هم نمی کنم.این رو جدیدا دارم تو خانومها میبینم که طرفو تا مرز عاشق شدن میبرن و بعد شروع میکنن واقعیتهارو یکی یکی گفتن و حتی از این شیوه برای روابط قبلی شون استفاده میکنن غافل از اینکه شاید اون آقا اونموقع بپذیره ولی این آتش زیر خاکستره و یه روز بالا میاد و همه چیو از بین میبره.بازم میگم این چیزی که گفتم یه درد و دل بود و ربطی به داستان شما نداره.
    حالا الان میخواهید تصمیم بگیرید که ادامه بدید یا نه؟
    ویرایش توسط Mr DaNi : جمعه 28 آذر 93 در ساعت 03:56

  6. 6 کاربر از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 28 آذر 93), hhp (جمعه 28 آذر 93), sasha (جمعه 28 آذر 93), فرهنگ 27 (جمعه 28 آذر 93), امیر مسعود (جمعه 28 آذر 93), اثر راشومون (جمعه 28 آذر 93)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-9-03
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    5,161
    سطح
    46
    Points: 5,161, Level: 46
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    588

    تشکرشده 383 در 141 پست

    Rep Power
    47
    Array
    ممنون آقاى كامران، واقعيت خيلى بيشتر از اون چيزيه كه الان ايشون ميدونه، من با چند تا روانشناس در مورد اين قضيه صحبت كردم و اختلاف نظر داشتن، يكيشون مى گفت بايد همه چيز رو مو به مو به ايشون بگى و يكيشون مى گفت لزومى به اين كار نيست و وقتى شما همه چيز رو دارى سعى مى كنى بازسازى كنى فقط كليات رو در يه حد محدودى بدونن، كه خب من اول رابطه به ايشون گفتم كه قبلا با يه نفر رابطه جدى داشتم، منتها نه مى خواستم ايشون اسم اون شخص رو بدونه نه اين كه رابطه در چه حد بوده

    مستر دنى، بله متاسفانه من نه تنها شماره اون آقا رو دارم تمام اس ام اس هامون و تمام عكسهامون و تمام يادگارى هامون رو هم سيو كردم، آخرين تماس من با ايشون تو وايبر مرداد ماه بوده كه فقط اس ام اس دادم كه حالم خوب نيست، مى خوام باهات حرف بزنم، ميشه زنگ بزنم؟ كه اونم زده اوكى... حالا شما فكر كن خواستگار من الان كفرى شده كه تو چرا به اين مردك اينقدر التماس كردى و چرا اون اينقدر با تو سرد حرف مى زده؟ يه بار هم با هم نشستيم گفت من نگاه نمى كنم لطفا تمام عكسها و اس ام اس هارو همين الان جلوى من پاك كن، كه من اومدم اين كارو بكنم يه دفعه به چنان گريه و التماسى افتادم كه بذار اينارو بعدا پاك كنم، طفلك ديگه حرفى نزد و به قول خودش زبونش بند اومد از اين حالت من، من الان اون آقا رو ميذارم كنار خواستگارم مى بينم نه از نظر ظاهر، نه خانواده، نه ثروت و موقعيت به گرد پاى ايشون هم نمى رسه، منتها من حس مى كنم يه قسمتى از وجودم هنوز به اون شخص وصله كه خب طبعا به خاطر اينه كه تو اوج زمانى كه بهش نياز داشتم يه دفعه از ايران رفت، و بعد هم يواش يواش سرد شد، البته من هميشه با اون آقا در تماس نيستم و شايد سالى دو بار اونم تو اوج بى پناهى و تنهايى م يادش ميفتم، ولى همين الان هم كه اون آقا رسما بنده رو فراموش كرده و براش مهم نيستم، من ته قلبم هم دوستش دارم، هم احترام زيادى براش قايلم، ولى خب آدمى كه منو نمى خواد چطور مجبور كنم؟ منم بايد برم سراغ زندگيم يا نه؟
    اصلا يكى از دلايل مردد بودن من در دادن جواب مثبت، يا اين كه اينقدر اصرار مى كردم سريع خواستگارى رسمى صورت بگيره همين رابطه قبليم بود، منتها الان هم ميگم اون آقا وقتى ايران بود من اوكى بودم، زمانى كه گذاشت رفت من يه دفعه به هم ريختم و اين حس شديد عشق يا بى پناهى تو من شكل گرفت! الان هم خواستگارم رو خيلى دوست دارم و آرامشى كه با اون دارم تا الان با هيچ مردى تجربه نكردم، منتها حساس شده، هم سر قضيه عكاسى هم سر قضيه اين كه من اس ام اس هامو نگه داشتم و چند وقت يه بار هم يه مرورى به گذشته مى كردم، الان خيلى محدود كرده منو تا جايى كه كلاس موسيقى ميرم كارشو ول مى كنه مياد ميشينه بيرون كلاس تا من كلاسم تموم شه با هم برگرديم! اونم فقط واسه اين كه استادم يه پسر جوونه

  8. کاربر روبرو از پست مفید sasha تشکرکرده است .

    ali -guilan (جمعه 28 آذر 93)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 خرداد 94 [ 18:51]
    تاریخ عضویت
    1393-5-10
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    1,054
    سطح
    17
    Points: 1,054, Level: 17
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 127 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    داری اشتباه میکنی! که چی عکساتون رو نگه داشتین؟ خودت رو بذار جای خواستگارت چه حالی میشدی اگه بهش میگفتی پاک کن اما گوش نمیداد. اینجوری به مشکل برمیخوری ! اگه برات مهمه خواستگارت، دفعه بعدی که دیدیش همه عکسها، شماره ها و هرچیزی که به اون ربط داره رو پاک کن.دیگه هم بهش فکر نکن..

  10. 8 کاربر از پست مفید maryy تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 28 آذر 93), asal2013 (جمعه 28 آذر 93), hhp (جمعه 28 آذر 93), paniz93 (جمعه 28 آذر 93), sasha (جمعه 28 آذر 93), فرهنگ 27 (جمعه 28 آذر 93), zendegiye movafagh (شنبه 29 آذر 93), اقای نجار (شنبه 13 دی 93)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array
    سلام

    سرنخ هایی در شخصیت شما و خواستگارتان هست که هر دوش می تواند نشاندهنده علامت خطرهای بزرگ باشد.


    مثلا: شما هنوز نتوانسته اید از لحاظ عاطفی، فرد قبلی را از ذهنان پاک کنید و هنوز درگیر هستید. بالغانه برخورد نمی کنید و ...
    و خواستگارتان، برای چندمین بار نشان داده که شکاک است و حریم خصوصی شما را به رسمیت نمی شناسد. ضعف شخصیت دارد و ....

    در تاپیک قبلی شما هم دوستان تلاش کردند اخطارهای لازم را به شما بدهند و چشم شما را باز کنند. اما شما بدون توجه به همه اینها همچنان پر شتاب پیش می روید و اکنون به جای اینکه نگران مشکلات واقعی خواستگارتان باشید، تنها برای آبروی از دست رفتتان نگرانید.

    پیشنهاد می کنم مشاور جدید و قابل اعتمادتری پیدا کنی و همه واقعیت تا کنون رابطه تان را برایش تشریح کنی تا راه درست را به تو نشان بدهد
    هر چیز که در جُستن آنی، آنی

    مولانا

  12. 19 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 28 آذر 93), Aras (شنبه 29 آذر 93), asal2013 (جمعه 28 آذر 93), aye (شنبه 29 آذر 93), elham.e (شنبه 29 آذر 93), hhp (جمعه 28 آذر 93), paniz93 (جمعه 28 آذر 93), pbsm (جمعه 28 آذر 93), saeeded (جمعه 28 آذر 93), sanjab (شنبه 29 آذر 93), sasha (جمعه 28 آذر 93), shekasteh (شنبه 29 آذر 93), کامران (سه شنبه 02 دی 93), میشل (جمعه 28 آذر 93), مدیرهمدردی (جمعه 28 آذر 93), اقای نجار (شنبه 13 دی 93), امیر مسعود (جمعه 28 آذر 93), شمیم الزهرا (جمعه 28 آذر 93), صبا_2009 (جمعه 28 آذر 93)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1393-6-07
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,792
    سطح
    24
    Points: 1,792, Level: 24
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    203

    تشکرشده 153 در 66 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم مطمین باش تو زندگیت با این شخص خیلی باید صبوری کنی چون واقعا هرمردی باشه این عمل و اینکاراتون از ذهنش پاک نمیشه با کوچیکترین کارتون واسواسیت به خرج میده و رو کاراتون شکاکه. شاید تا چند سال طول بکشه اعتمادش به شما برگرده و البته این هم باشه با خودش بگه الان زیاد سخت نمیگیرم ولی اگه ازدواجتون رسمی شد از خیلی چیزا و رابطها شمارو منع کنه. به قول دوستمون اتیش زیر خاکستر.
    من خودم مشکل شمارا داشتم ولی قبل از جدی شدن دوستیم با همسرم همه چیز را به همسرم گفتم که رابطم در چه حد بوده اول خیلی براش سخت بود باورش.منم میدیدم نکنه فردا به مشکل بخوریم چند بار پیشنهاد جدایی دادم ولی دوسم داشت بخاطر صداقتم باهام موند و واقعا دوستمم داشت.ولی شاید باوردت نشه اویل عقد همیشه حواسش به گوشیم بود دوس نداشت تنها بیرون برم.البته منم بهش حق میدادم ولی میدونستم دلیل کاراش چیه.الان بهتر شده ولی. نه کامل هرزگاهی با گوشی ور میرم یه سرکی میکشه..
    عزیزم فک کن حالا من خودم واقعیتو قبل از رسمی شدن همه چی به همسرم گفتم.
    حتما برای شما شرایط سختر خواهد بود.باید صبور باشی در مقابل شکاکی همسرت وگرنه با مشکل جدی تری بر میخوری.

    موفق باشی..

  14. 7 کاربر از پست مفید pbsm تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 28 آذر 93), asal2013 (جمعه 28 آذر 93), hhp (جمعه 28 آذر 93), Mr DaNi (جمعه 28 آذر 93), sasha (جمعه 28 آذر 93), هوایی (جمعه 28 آذر 93), امیر مسعود (جمعه 28 آذر 93)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 93 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1393-8-28
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    146

    تشکرشده 106 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام

    متاسفانه ما آدما چه راحت همه چیز رو خراب میکنیم، البته این میتونه در مورد همه ما صدق کنه پس خودتون رو ناراحت نکنید، ولی سوال اینجاست...!
    این خراب کاری چرا تا الان ادامه داره؟ منظورم با وارد شدن این آقا به زندگی شما چرا سعی بر تکرار خطا دارین ؟
    با Mr DaNiموافقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mr DaNi نمایش پست ها
    متاسفانه چیزیو که نباید میدیدن دیدن.ایشون فکرشون دیگه درست بشو نیست.اتفاقی که برای من افتاد و منجربه بدبینی شدید من نسبت به خانومها شد و در نهایت همیشه با شک نسبت به رفت و آمدها و محدود کردن شدید بود.متاسفانه با دروغ شروع کردید.البته داستان شمارو نمیدونم و قضاوت هم نمی کنم.این رو جدیدا دارم تو خانومها میبینم که طرفو تا مرز عاشق شدن میبرن و بعد شروع میکنن واقعیتهارو یکی یکی گفتن و حتی از این شیوه برای روابط قبلی شون استفاده میکنن غافل از اینکه شاید اون آقا اونموقع بپذیره ولی این آتش زیر خاکستره و یه روز بالا میاد و همه چیو از بین میبره. ؟
    دقیقا این آتیش زیر خاکستر هستش و میتونه یه روزی بالا بیاد، خواستگار شما الان توانایی شنیدن هرحرف و واقعیت از زندگی گذشته شما رو داره، چون الان احساسات ایشون نسبت به منطقشون قدرت بیشتری داره و همین که وارد زندگی بشین و احساسات ایشون متعادل بشه بد غلقی هاش شروع میشن، هرچند که الان هم شروع شده از اینکه شمارو محدود کرده برای کلاس رفتن و ...

    خواستگار شما از همون اول مستعد بدبینی بودن که گوشی شمارو چک کردن و متاسفانه بخاطر اصرار شما بر تکرار خطا ( حذف نکردن عکس ها جلوی ایشان ) نهال بدبینی و شک رو در دل این آقا کاشتید و با هر خطایی که شما انجام میدین مثل این هست که با دست خودتون به این نهال آب بدین تا رشد کنه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط sasha نمایش پست ها
    یه بار هم با هم نشستيم گفت من نگاه نمى كنم لطفا تمام عكسها و اس ام اس هارو همين الان جلوى من پاك كن، كه من اومدم اين كارو بكنم يه دفعه به چنان گريه و التماسى افتادم كه بذار اينارو بعدا پاك كنم، طفلك ديگه حرفى نزد و به قول خودش زبونش بند اومد از اين حالت من، من الان اون آقا رو ميذارم كنار خواستگارم مى بينم نه از نظر ظاهر، نه خانواده، نه ثروت و موقعيت به گرد پاى ايشون هم نمى رسه، منتها من حس مى كنم يه قسمتى از وجودم هنوز به اون شخص وصله كه خب طبعا به خاطر اينه كه تو اوج زمانى كه بهش نياز داشتم يه دفعه از ايران رفت، و بعد هم يواش يواش سرد شد، البته من هميشه با اون آقا در تماس نيستم و شايد سالى دو بار اونم تو اوج بى پناهى و تنهايى م يادش ميفتم، ولى همين الان هم كه اون آقا رسما بنده رو فراموش كرده و براش مهم نيستم، من ته قلبم هم دوستش دارم، هم احترام زيادى براش قايلم، ولى خب آدمى كه منو نمى خواد چطور مجبور كنم؟ منم بايد برم سراغ زندگيم يا نه؟
    با پاک نکردن عکس ها، گریه و التماس شما چیزی جز فراموش نکردن عشق گذشته نیست و شما هنوز تو فکر اون آقا هستین و متاسفانه خواستگارتون کاملا این رو میدونه و ممکنه حتی خودش رو کمتر از اون آقا بدونه که نتونستید عکس هارو پاک کنید و برای همین زبون ایشون بند اومده و شاید الان چون میخواد خودش رو ثابت کنه که از اون آقا سرتره و با احساسات قوی ایشون سعی دارن با همه چیز کنار بیان ولی همین که...!!!
    از اینکه تا الان نتونستید پیام ها، عکس ها و خاطرات عشق گذشتتون رو فراموش کنید و از گوشیتون پاک کنید شما رو کاملا درک میکنم ولی اگر میخواستین این مساله رو به گور ببرین به محض ورود این آقا به زندگی شما حتی اگر توان انجامش رو نداشتین که پاکشون کنید میتونستین یه گوشی بخرین و اون گوشی رو درون جعبه ای بزارین و اون رو قفل کنید و در کمد یا جایی بدور از چشم همه قایم میکردین و مطمئنا زمانی که عشق لازمه رو از شوهرتون دریافت میکردین خیلی راحت بدون اینکه حتی اونهارو مرورکنید همه عکس ها و ... پاک میکردین و تمام...!
    در کل این رو میخوام بگم اگه توان پاک کردن یا تغییر اونهارو نداشتین میتونستید اونهارو از خودتون دور کنید و به خودتون زمان بدین، حال هم در آینده چه بخوایین جواب مثبت بدین یا خیر، اون عکس ها و... از خودتون دور کنید و به خودتون زمان برگشت بدین
    ویرایش توسط hhp : جمعه 28 آذر 93 در ساعت 14:17

  16. 8 کاربر از پست مفید hhp تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 28 آذر 93), asal2013 (جمعه 28 آذر 93), elham.e (شنبه 29 آذر 93), Mr DaNi (جمعه 28 آذر 93), pbsm (جمعه 28 آذر 93), sareh88 (جمعه 28 آذر 93), sasha (جمعه 28 آذر 93), zendegiye movafagh (شنبه 29 آذر 93)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 آذر 94 [ 14:26]
    تاریخ عضویت
    1393-8-12
    نوشته ها
    148
    امتیاز
    357
    سطح
    7
    Points: 357, Level: 7
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    2,438

    تشکرشده 600 در 162 پست

    Rep Power
    51
    Array
    یه پسر اینطور عاشقانه شما رو دوست داره و نمیبایست اینطور باهاش برخورد میکردید .
    شما باید اون فرد رو فراموش کنید ... اگه میخواید تا اخر عمرتون در عشق کسی که شما رو رها کرده بسوزید خوب میتونید این کار رو بکنید .
    تکلیفتونو با خودتون مشخص کنید
    اگه عاشق پول خواستگار جدیدتون شدید همین الان بهش جواب رد بدید و با دل یه پسر بازی نکنید .
    اون الان احساساتیه پس فردا ازتون متنفر میشه !
    باید اون فرد قبلی رو فراموش کنید و خواستگار جدیدتون رو به این باور برسونید که دارید اون رو فراموش میکنید . محکم باشید

  18. 7 کاربر از پست مفید ali -guilan تشکرکرده اند .

    asal2013 (جمعه 28 آذر 93), hhp (جمعه 28 آذر 93), Mr DaNi (جمعه 28 آذر 93), pbsm (جمعه 28 آذر 93), sasha (جمعه 28 آذر 93), اقای نجار (شنبه 13 دی 93), امیر مسعود (جمعه 28 آذر 93)

  19. #10
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 14:43]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,423
    امتیاز
    287,340
    سطح
    100
    Points: 287,340, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,585

    تشکرشده 37,089 در 7,005 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    چنین فونداسیونی و پایه ای برای بقاء و استحکام زندگی زناشویی خیلی سست و ضعیف هست. و ریزی چنین زندگی و اضافه کردن آمار طلاق را در پی دارد.

    به نظر نمی رسد که هم اینک شما شرایط ازدواج با این آقا یا هر آقای دیگری را داشته باشید.

    شما باید پرونده ارتباط گذشته شما و زخمی که وجود دارد را در پی اش باشید تا حل کامل شود و زخم و جراحت آن التیام یابد. و وقتی فارغ و ساخته شدید، تازه به ازدواج فکر کنید.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  20. 19 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 28 آذر 93), asal2013 (جمعه 28 آذر 93), hhp (جمعه 28 آذر 93), hira (شنبه 29 آذر 93), Mr DaNi (شنبه 29 آذر 93), paniz93 (جمعه 28 آذر 93), pbsm (جمعه 28 آذر 93), sareh88 (جمعه 28 آذر 93), sasha (جمعه 28 آذر 93), فرهنگ 27 (جمعه 28 آذر 93), فرشته مهربان (جمعه 28 آذر 93), کامران (سه شنبه 02 دی 93), واحد (جمعه 28 آذر 93), zendegiye movafagh (شنبه 29 آذر 93), آویژه (جمعه 28 آذر 93), امیر مسعود (جمعه 28 آذر 93), اثر راشومون (جمعه 28 آذر 93), عشق آفرین (سه شنبه 09 آذر 95), صبا_2009 (جمعه 28 آذر 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 43
    آخرين نوشته: پنجشنبه 18 خرداد 96, 16:23
  2. همسرم رسما گفته ديگه دوستت ندارم و هركاري بخوام مي كنم
    توسط khanoomeomidvar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 آذر 91, 14:18
  3. چهار روش برای گفتن دوستت دارم !!
    توسط baran.68 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 خرداد 89, 14:23
  4. دوستت دارم
    توسط بالهای صداقت در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 اردیبهشت 89, 08:30
  5. دوستت دارم هیلا
    توسط HadiRock در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 54
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 آذر 87, 22:58

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.