به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 10:16]
    تاریخ عضویت
    1393-5-28
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    888
    سطح
    15
    Points: 888, Level: 15
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 118 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    جلوی تحقیر وتوهین شوهرم می خوام وایسم

    مدتهاست دارم با بیماری سرطانم کنار میام دوستانی که منو می شناسن می دونن چقدر دارم تلاش می کنم روحی وروانی وجسمی عالی باشم اما هر چقدر من تلاش می کنم همسرم بی تفاوت تر میشه جدیدا دیگه برای دارو گرفتن ودرمانم هم منت سرم میزاره کافیه یه مشکل جدید جسمی داشته باشم تا متلک بگه بهم روابط عاطفیش با هام کم شده اصلا یادم نمیاد اخرین بار کی بغلم کرده شاید واقعا از این که سرطان دارم و برام هزینه مادی و زمان کرده دیگه از من خوشش نمیاد ولی من بچه دارم نمی تونم ااین زندگیو ترک کنم چکار کنم تا ارامش داشته یاشم

  2. 4 کاربر از پست مفید مهرانه111 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (چهارشنبه 26 آذر 93), sevil73 (پنجشنبه 27 آذر 93), szd (چهارشنبه 26 آذر 93), میشل (چهارشنبه 26 آذر 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    مهرانه!؟
    سلام.
    عزیزم اولا من کلا برای مشکل و مریضی نه خودم نه دیگران ابراز همدردی و تاسف نمیکنم.مطمین ادم قوی هستی و به قول خودت داری تلاشت میکنی.
    من متاهل نیستم اما شنیدم مرد ها تو شرایط سختی که از کنترلشون خارج میشه عصبی میشن.
    شاید شوهرت از اینکه ننی تونه برای تو و بیماریت اون طور که باید کاری بکنه عصبیه.یا حتی برای خودت ناراحت و به قولا خودش تو غار مردونش پنهان می کنه.
    در ضمن نگهداری از همسر بیمار وظیفه زن و شوهر.بگذر از ایران که تا زن مریض میشه خیلی از مردها زنشون میندازن خونه پدرش یا دوباره میرن کسی میگیرن.مطمینا شوهرت همسر خوبیه حالا داره به روش خودش ک البتهه عجیبه ناراحتی میکنه.

  4. 2 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    ali -guilan (چهارشنبه 26 آذر 93), aye (چهارشنبه 26 آذر 93)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    مهرانه جان دعا میکنم خدا هر چه زودتر شفات بده . عزیزم وقتی همچین شرایطی پیش میاد . بعضیها ممکنه بخوان صورت مسئله رو پاک کنن . و برای خودشون تلقین میکنند که چیزی نشده و اتفاقی نیا فتاده و همه چیز مثل قبله . اینطوری به خودشون ارامش میدن . در این حالت شاید شما حالت بد حالی خدای نکرده داشته باشی انکار اون هم بیشتر میشه . سعی کن روی روحیه ات بیشتر کار کنی . هر چقدر شما بیشتر احساس بهبودی کنی همسرت به ارامش بیشتری میرسه . بعضی وقتها هم اطرافیان بیمار فکر میکنند اگر توجه بیشتری نشون بدهند ممکنه حس ترحم یا شدت بیماری رو منتقل میکنند . و با بی تفاوتی میخوان وانمود کنند مشکلی نیست . مراقبت از فرد بیمار هم کار سختیه . باید یه کم بهشون حق بدید . وازشون تشکر بکنید . بگذارید بدونه که شما قدردانش هستید . و از اینکه در روزهای سخت کنارتونه چقدر خوشحالید . حتما رابطه ات رو با خدا بیشتر کن . راز و نیاز خیلی بهت ارامش میده . واقعیت اینه که همه ما قراره روزی بمیریم چه بیمار باشیم چه نباشیم . ولی متاسفانه این هی یادمون میره .

  6. 3 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    ali -guilan (چهارشنبه 26 آذر 93), szd (چهارشنبه 26 آذر 93), zolal (چهارشنبه 26 آذر 93)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 10:16]
    تاریخ عضویت
    1393-5-28
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    888
    سطح
    15
    Points: 888, Level: 15
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 118 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون که به حرفام گوش می کنین بنظرتون توقع زیادی از همسرم می خوام که واضح وروشن نیازامو بهش می گم اما اون هیچ واکنش فعالی نداره یعنی تا اخر زندگیمون همینطوری خشک وبیروح پیش بره من روی خودم دارم کار می کنم ولی من زندگی خونوادگی می خوام می خوام شوهرم بهم محبت کنه نوازشم کنم من مریض هستم اما علیل نیستم که همه ی کارامو خودم انجام می دم ایشون فقط داروهای منو می گیره اگه بدونم اونم براش سخته خودم می گیرم حتی هزینه درمانم هم خونوادم دادن واقعا سرنوشت من در ادامه زندگی متاهلی تنهاییه مگه این مریضی دست من بود؟

  8. 3 کاربر از پست مفید مهرانه111 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (چهارشنبه 26 آذر 93), sevil73 (پنجشنبه 27 آذر 93), szd (چهارشنبه 26 آذر 93)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    مهرانه جان،

    سرد شدن ارتباط با همسر، یه مشکل شایع تو این تالاره. اینجا خیلی ها، خیلی ها، این مشکل رو دارن. چرا ربطش می دی به بیماریت؟!

    البته اکثرا وقتی یه مسئله ای داریم که ازش ناراحتیم، دیگه هرکی هرچی بگه و هر کاری بکنه، ما فکر می کنیم بخاطر اون مسئله ایه که برامون پیش اومده.

    مثلا اگه من پدر مادر داشتم، اینجوری باهام رفتار نمی کرد. اگه موهام نریخته بود، باهام بهتر از این بود. اگه بی پول نشده بودم، اگه فلان شکست رو نخورده بودم، اگه فلان بیماری رو نگرفته بودم......

    مهرانه، سرطان یک مسئله ست، از بین رفتن صمیمیت با همسر یک مسئله ی دیگه.



    همه چی رو به هم ربط نده. مثل هر انسان دیگه ای که زندگیش رو دوست داره و با مشکل مواجه شده، مطالعه کن، به مشاور خانواده مراجعه کن، و خلاصه راهکارهای معمول رو به کار بگیر تا ریشه های اصلی این مشکل رو پیدا کنی و بعد هم برطرفش کنی.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  10. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    sevil73 (پنجشنبه 27 آذر 93), szd (چهارشنبه 26 آذر 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دهاتی کوتوله
    توسط bad bakht در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: جمعه 10 خرداد 92, 13:42
  2. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 دی 90, 00:01
  3. مقایسه کردن ممنوع!( یا چطور بیاموزیم خود را با دیگران مقایسه نکنیم!)
    توسط آویژه در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 آذر 90, 22:00
  4. +هنوزم دوسش دارم!!!!نموتونم فراموشش کنم
    توسط mahsa در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 خرداد 87, 20:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.