با عرض سلام و ادب
با تشکر از سایت خوب و دیدنیتون
مشکلی که من الان حدود دو ساله که پیدا کردم اینه که علاقه شدیدی به مردی که همسن پدرم هست پیدا کردم
اما واقعا هیچکس منو درک نمیکنه من واقعا اون رو دوسش دارم - علاقه ای که من به اون دارم یه هوس نیست من اونو تو وجودم حسش کردم
من نمیدونم اونم منو دوست داره یا نه
اما مشکل اینه که اون زن داره و بچه داره و به هیچ وجهی هم نمی خواد که زن دوم داشته باشه میگه من آبرو دارم
من همه اینها رو می دونم اما واقعا درمونده شدم که با دلم چیکار کنم
واقعا دوسش دارم حتی حاضرم واسش بمیرم ذهن و فکر و جسمم همش شده فکر کردن به اون - فکر میکنم دارم افسردگی میگیرم- زندگی واسم بدون اون پوچه بارها میخواستم خودمو به خاطر اون بکشم اما جراتشو نداشتم اما زندگی بدون اون هم واسه من محاله به خاطر اینکه یه روزی می اد و منو میگیره تمامه خواستگارامو رد میکنم
واقعا نمیدونم چه کنم خودمم از این اوضاع خسته شدم خواهش میکنم منو راهنمایی کنید و جواب رو به ایمیل من بفرستین
ازتون ممنونم
علاقه مندی ها (Bookmarks)