به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 95 [ 04:59]
    تاریخ عضویت
    1393-7-02
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,026
    سطح
    27
    Points: 2,026, Level: 27
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 13 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    برای بازگشت به رابطه پس از جدایی تا کی باید تلاش کنم ؟

    سلام بر همه. تو شرایطی هستم که نیاز به همفکری دارم. به نظرم این میتونه به بقیه کسائی که تو شرایط من هستن هم کمک کنه.


    من و همسرم تقریبا سه ماه هست که جدا شدیم. مدت زیادی بود که عقد کرده بودیم ولی شرایط ازدواج جور نشده بود. برناممون بود که تا بهار ازدواج کنیم. ما تقریبا یک سال باهم زندگی کردیم زیر یک سقف. جفتمون شاغل هستیم و مشکل مادی نداریم.
    من ٣١ سال و همسرم ٢٨ سال دارن.


    جدائیمون خیلی ساده بود. دلایلی که من از جدائیمون میدونم برای جدائی کافی نبوده. ولی همسرم گفتن که دیگه نمیتونن با من زندگی کنن, گفتند که دیگه نمیتونن منو به عنوان همراه زندگیشون قبول کنن. خیلیها هم باهاشون صحبت کردن ولی ایشون تصمیم خودشو گرفته بود. ظاهرا از خیلی وقت پیش داشت به جدائیمون فکر میکرد. ولی من نمیدونستم و هیچوقت فکر نمیکردم که بخاد جدا بشه.

    من به گذشته و رابطمون خیلی فکر کردم. الان میدونم که کجاها اشتباه کردم. خیلی هم تو همین انجمن همدردی مطلب خوندم. بنظرم میتونم رابطمونو درست کنم. ولی مهم این هست که ایشون اینو بدونن و قبول داشته باشن. ولی انگار دیر شده.

    به خاطر شرایط کاریمون هر روز همدیگه رو میبینیم. تلاش کردم ولی نمیتونم بهشون ثابت کنم که خیلی زود میتونیم رابطمونو درست کنیم. همینجوریش هم خیلیا حسرت رابطه ما رو میخوردن, همه متعجب شدن از جدائیمون.


    خلاصه, من تو این سه ماه خیلی تلاش کردم که تصمیمشو عوض کنم. ولی نشد. حالا سوال من این هست که تا کی باید تلاش کنم؟


    میدونم که این اصرار من سبب میشه ناراحت بشه. ولی من حاضر نیستم کوتاه بیام. بنظر من رابطه ما ارزش باز سازی داره. در واقع ما هیچوقت تلاش جدی نکردیم که رابطمونو بسازیم. چون من هیچوقت احساس نمیکردم که کار ممکنه به اینجا برسه. در واقع مشکلاتمون سطحی بود. البته ما مشکله ارتباطی داشتیم. همسرم خیلی وقتا دلیل ناراحتی شو به من نمیگفت.



    به نظر شما من تا کی تلاش کنم؟ که نه ایشون آزار ببینن و نه خودم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید Confuseed تشکرکرده است .

    ali -guilan (یکشنبه 16 آذر 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 اردیبهشت 95 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    محل سکونت
    آلمان
    نوشته ها
    247
    امتیاز
    11,685
    سطح
    71
    Points: 11,685, Level: 71
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 365
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    3,178

    تشکرشده 1,387 در 220 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام confussed عزیز، به همدردی خوش آمدی خانومی!

    اول از همه باید خونسردی خودتو حفظ کنی گلم تا بتونی به سوالاتی که اینجا دوستان ازت میپرسند خوب پاسخ بدی...

    شما از کجا با هم آشنا شدید، آیا با عشق وارد زندگی شدید یا کاملا سنتی عقد کردید؟!
    مشکل اصلی همسرتون با شما سر چیه؟! واسه چی میخواد جدا بشه؟!
    شما هر چه بیشتر توضیح بدید و مسئله رو بازتر کنی دوستانم بهتر کمکت میکنند!
    ببین خانومی من هم 6 ماه پیش جایه شما بودم، با این تفاوت که ما 10 سال ازدواج کردیم و یه دختر 4 ساله ام داریم،تاپیکام هست وقت کردی به پستهای دوستانی که اونجا به من شد یه نگاهی بنداز!
    من توصیه میکنم لطف کن و به همسرت اصلا اصرار نکن که برگرده، واسه هر کاری که میخوای در این زمینه داشته باشی عجولانه تصمیم نگیر و خوب روشون فکر کن!
    حتی الانم.که ایشون رو میبینی بهشون بی احترامی نکن و اعتماد بنفس داشته باش!
    اول از همه باید یه مروری روی زندگیتون داشته باشی و تمام نکات ضعف و قوی خودت و همسرت رو توش ذکر کنی! تو این لیستی که تهیه میکنی اون نکات که فقط به خودت مربوط میشه رو البته اشکالات خودت هستند که باید از بین.ببریشو و روشون کار کنی تا بتونی خودت و زندگیت رو تغییر بدی!
    پس شما لطف کن در برابر ایشون خونسرد و آروم باشی و اول اون لیستو تهیه کنی!!!

    اینکه چقدر باید تلاش کنی به خودت بستگی داره گلم، من واسه بدست آوردن زندگیمون خیلی تلاش کردم و تمام نکاتی که دوستانم بهم توصیه میکردن رو عملیش میکردم تا موفق شدم... شما هم اگه پا به پایه دوستان جلو بری موفق خواهی بود
    آرزو دارم،
    فاصله نباشه بین تو و تمام احساس های خوبت
    تو باشی و شادی باشه و یه دنیا سلامتی
    و امضاء خداوند بزرگ پای
    تمام آرزوهایت
    ویرایش توسط سوده 82 : یکشنبه 16 آذر 93 در ساعت 11:51

  4. 2 کاربر از پست مفید سوده 82 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (یکشنبه 16 آذر 93), sevil73 (دوشنبه 17 آذر 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 95 [ 04:59]
    تاریخ عضویت
    1393-7-02
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,026
    سطح
    27
    Points: 2,026, Level: 27
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 13 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سوده جان من مرد هستم. خانومم خواست که جدا بشیم. ولی من دوسش دارم.
    از اول با علاقه تصمیم به ازدواج گرفتیم و خودمون همدیگه رو پیدا کردیم. مشکل اصلیشون نمیدونم چی هست ولی یک سری چیزها بوده که ناراحتش میکرده. مثلا عصبانی شدن من, عدم حمایت از طرف من. به مرور زمان اینجور چیزا سبب شده که دوستم نداشته باشه .

  6. 3 کاربر از پست مفید Confuseed تشکرکرده اند .

    ali -guilan (یکشنبه 16 آذر 93), sevil73 (دوشنبه 17 آذر 93), سوده 82 (دوشنبه 17 آذر 93)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array
    سلام دوست عزیز ...
    قبل از هر چیز شما باید "دقیقا" مشکل رو شناسایی کنید و ببینید که چه عواملی باعث این کدورت شده حدث نزن مطمئن باش ...
    همین که تو هنوز متوجه نشدی که چرا همسرت ترکت کرده خودش "بزرگترین" عیب شما هست که نشون میده استاندارد های اولیه برای وارد شدن به یک زندگی و متعهد بودن نسبت به کسی رو ندارین ...
    در راستای شناخت دقیق مشکل شما حتی اگه لازم باشه دوباره به همسرت رجوع کن و ازش بخواه که نقاط ضعف و قوت تورو بهت بگه (نه برای شروع مجدد زندگی با ایشون) بش بگو که میخوام رو خودم کار کنم و تصمیم گرفتم از لحاظ شخصیتی و اجتماعی و ... خودمو بکشم بالا (یه حرفی تو این مایه ها ) چون همسرت بهترین فردی هست که شناخت دقیقی نسبت به ویژگی های شخصیتی شما داره.
    .
    و اگر همسرت عاقل باشه و ببینه که تو (واقعا) تو چه فازی هستی اولین گزینه و بهترین گزینه برای انتخاب مجدد همسر شما هستین و اجازه بدین زمان خودش بعضی مسائل رو حل میکنه ...
    به قول دوستمون اصرار و پافشاری برای برگشت نکنین چون نتیجه عکس میده ...
    ی مدت "توجهتون" رو نسبت بهش زیاد کنین، محبت های بی دریغ نسبت بهش داشته باشین و خیلی کارهای دیگه که با خصوصیات جنس خانمها سازگار هست رو میتونین انجام بدین ولی افراط در کار نباشه که ببینه سه سوت از این رو به اون رو شدین ... خیلی باید با دقت این کارهارو انجام بدین ...
    و اینم آخر سر بگم که واقعا و به جد باید تصمیمتون این باشه که در پی اصلاح ویژگی های بد خودتون باشین چرا که به هر نحوی اگه رابطه دوباره جور شد و شما به هر دلیلی در مواقع دشوار کنترل از کف بدین و بشین همون آدم قبلی دیگه توجیه و معذرت خواهی و ... به هیچ وجه جواب نمیده ...

  8. 4 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    Confuseed (دوشنبه 17 آذر 93), sevil73 (دوشنبه 17 آذر 93), کامران (سه شنبه 02 دی 93), سوده 82 (دوشنبه 17 آذر 93)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 اسفند 93 [ 11:51]
    تاریخ عضویت
    1393-7-22
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    2,189
    سطح
    28
    Points: 2,189, Level: 28
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    213

    تشکرشده 213 در 91 پست

    Rep Power
    29
    Array
    منم یک مدتی از همسرم متنفر شده بودم به همین دلیل حمایت نشدن از طرف ایشون در تمتمی مواقع هنوز هم بهش فکر میکنم ازش بدم میاد
    بهش ثابت کنید که ایشون ملکه قلب شما هستند نه خواهر نه مادر ایشون ملکه قلب شما هستند ما زن ها به شوهرمون به عنوان تکیه گاه نگاه میکنیم اونها تمام پشتوانه ما هستند نه کسی دیگه وقتی شوهر من بیشتراز اینکه ناراحتی من براش مهم باشه ناراحتی بقیه مثلا دختر عمع اش مهمه که چرا من فلان حرف زدم که ایشون نناراحت بشه بعد شوهرش بیاد هرچی دلش میخواد ازمن به شوهر شکایت کنه شوهر منم مثل ماست وایسته بعد بیاد به من بگه چرااین حرف زدی دخترعمه ام ناراحت شده دوست دارید این مواقع من چیکار کنم چه حسی داشته باشم جز تنفر
    این ماجرا رو تعریف کردم که متوجه بشید ایشون حق دارند شما تکیه گاه ایشون بودیداگر حمایت نکردید بزرگترین اشتباه مرتکب شدید

    الانم هدیه بخرید چیزهای که ایشون دوست دارند اشکالی نداره اگر تند برخورد کردند این طبیعی هست اما شما سعی کنید اشتباه های خودتون به زبون بیارید مثلا بگید میدونم فلا جا اشتباه کردم توحق داری

  10. 2 کاربر از پست مفید کیانا 93 تشکرکرده اند .

    Confuseed (پنجشنبه 04 دی 93), کامران (سه شنبه 02 دی 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایا من از پس جدایی بر میام ؟
    توسط بادبادک در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 18 شهریور 96, 16:20
  2. راهنمایی در مورد ازدواج پس از طلاق در دوران عقد
    توسط dooo در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 آبان 95, 16:21
  3. راهنمایی برای تمام کردن رابطه یک و نیم ساله پس از یک هفته قهر
    توسط .ارغوان در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: جمعه 04 اردیبهشت 94, 17:30
  4. تجربه من در کنار گذاشتن احساسات پس از جدایی
    توسط bahar_N در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 شهریور 91, 11:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.