حسن ظن یا سوء ظن؟
فضای مناسب در یک جامعه سالم عبارت است از حسن ظن؛ پس بر ماست که این فضا را گسترش دهیم و همواره این شعار را سر دهیم که « نه بدگمانی مطلق و نه اعتماد صددرصد بلکه خوش گمانی همیشگی».
در ارتباط با حسنظن یا سوء ظن مردم معمولاسه گروهند: 1- کسانی که کاملاخوشبین هستند و به همه اعتماد دارند؛ این عده با کسی دوستی میکنند بدون توجه به این نکته که ممکن است فردا شرایط تغییر کند و محیط دوستی عوض شود، سفره دلشان را در برابر او میگشایند و هرچه در دل دارند بیرون میریزند.
2- درست برعکس گروه اول، کسانی هستند که ابدابه هیچ کس اعتماد ندارند؛ به نظر این عده محال است که یک انسان درست و سالم در دنیا پیدا شود، در نظر این گروه مردم همه بد و غیرقابل اعتمادند. به نظر این دسته در هیچ فردی کمترین صداقتی نهفته نیست این عده عینک سیاهی بر چشم زدهاند که همه چیز را سیاه میبینند و به فرموده امام علی(ع) هر حقی را باطل میشمارند و هر راستی را کج.
3- گروهی هم بینابین هستند و در اعتماد به مردم حالتی متوازن دارند. نه به دوستان اعتماد مطلق دارند و نه به ناآشنایان همیشه بد گمانند.آدمی معمولادر آغاز برقرار کردن ارتباط با دیگران جز گروه اول قرار دارد به همه مردم خوش گمان است و برای این حسن ظن خود حد و مرزی قایل نیست، لذا با صدماتی مواجه میشود که این اعتماد را متزلزل میکند. مثلاراز خود را به عدهای میگوید و آنان رازش را فاش میکنند همین امر موجب میشود که وی به این عده به چشم خائنانی بنگرد که نقاب دوستی برچهره زدهاند.اینجاست که عینک خوش بینی را از چشم خود دور میکند و عینک سیاه به جای آن میگذارد و این خود خطاست. این فرد از همان آغاز که عینک خوشبینی بر چشم خود زده راه خطا پیموده است زیرا با این کار سیاه را سفید و بد را خوب و کج را راست دیده و در زندگی بشر جز جنبه های خوب و زلال آن را ندیده است.دومین خطای او در این است که همچون بار اول دچار افراط شده و همه چیز را سیاه و آمیخته به شرو بدی دیده است.شیوه درست در ایجاد رابطه با مردم این است که به افراد اعتماد صددرصد نداشته باشیم بلکه با هر کس دوستی میکنیم حدود اعتماد و معیارهای دوستی را همیشه مد نظر داشته باشیم. بدانیم که در میان مردم خوب و بد وجود دارد. توجه داشته باشیم کسی که امروز خوب است ممکن است فردا به انسانی بد و پلید تبدیل شود و بر عکس.بدانیم که هیچ کس همیشه همان طور نخواهد ماند که به دنیا آمده است.
حدیث شریف میفرماید: دوستت را چنان دوست بدار که شاید روزی دشمن تو شود و با دشمنت چنان دشمنی ورز که ممکن است روزی دوست تو گردد.بنابراین باید به دیگران اعتماد داشت اما لازم است این اعتماد حد و مرزی داشته باشد و گرنه چندی نخواهد گذشت که با واقعیت ناخوشایندی برخورد خواهیم کرد و در نتیجه به همه مردم کاملابد گمان خواهیم شد.البته عدهای هم هستند که بد گمانند اما به سوء ظن خود ترتیب اثر نمیدهند و این کار خوبی است. اگر یکی از دوستان خود را در مکانی نامناسب دیدید یا از او سخنی شنیدید که انتظارش را نداشتید حق دارید که به او بد گمان شوید اما بر اساس این گمان خود در برابر او موضعگیری نکنید بلکه این رفتار او را به خاطر بسپارید تا زمانی که گمانتان به یقین تبدیل شود هشدار که بدگمانی به قطع رابطه میان تو واو نینجامد.
اگر انتخاب دوستیها و ارتباطاتمان با مردم بر اساس آگاهی و آزمایش صورتگیرد و اعتماد ما به دوستمان ناشی از آگاهی و آزمایش باشد دیگر موردی ندارد که بد گمانی برخاسته از یک موضعگیری یا کلمه، سبب تزلزل این اعتماد شود.
پس اگر کاملافهمیدهایم که دوست ما براستی یک دوست است و دوستی او با ما بر شالودهای محکم استوار است، پس به حرفهای مردم درباره او گوش ندهیم و به بدگمانیهای نفس خویش اعتماد نورزیم. در عین حال همواره این رهنمود را به یاد داشته باشیم که « به هیچکس کاملااعتماد نکنیم» زیرا اعتماد مطلق جز به خداوند و پیشوایان معصوم نشاید.
در غیر این صورت به یأس و نا امیدی دچار خواهیم شد، چونکه دوستان فرشته نیستند بلکه بشرند و تا بشرند خطا نیز میکنند.آدمی نیمی از گل و لجن است و نیم دیگرش از روح خدا. میان لجن و دمش که روح الهی است نبردی همیشگی برپاست و در این میان آدمی گاه به لجن میگراید و گاه به روح خدا.
خدای تبارک و تعالی نیز میفرماید:« ای اهل ایمان از بسیاری پندارها(وظن بد) در حق یکدیگر بپرهیزید که برخی ظن و پندارها گناه است.(سوره حجرات آیه 12).اسلام ارتکاب بدی و گناه را سزاوار کیفر میداند اما صرف اندیشه در اینباره کیفری ندارد مگر آنجا که به رابطه با مردم مربوط شود. در اینجاست که مجرد بدگمانی به آنان از نظر خداوند تبارک و تعالی گناه و مستحق کیفر به شمار میآید چرا که بدگمانی به مردم گاه انسان را به ارتکاب عملی میکشاند که خشم خدا و پیامبرش رابر میانگیزد و کیفر الهی را درپی دارد.
اسلام خواهان آن است که این رابطه انسانی پاک و مقدس باقی بماند و به همین سبب اجازه نمیدهد که با بیان کلمهای آن را مخدوش کنیم و یا به علت یک موضعگیری نادرست پیوند آن را از هم بگسلیم.از همین جاست که قرآن کریم تأکید میکند که بد گمانی به از همگسیختگی، شکست و نابودی میانجامد آنجا که میفرماید: و بسیار گمان بد بردید و مردمی در خور قهر و هلاک بودید.(سوره فتح آیه 12).یعنی زمانی که سوء ظن و بدگمانی در میان مردمی به وجود آمد بزودی شکست و فروپاشی دامنگیرشان خواهد شد.
بر این اساس است که اسلام دستور داده چنانچه از دوست ما عملی سرزد که به نظر ناشایست میآید آن را حمل به خوبی کنیم.در حدیث شریف میخوانیم: « کار برادر مؤمنت را بر هفتاد محمل حمل کن». تا زمانی که رفتار او قابل توجیه و تفسیر است آن را به خوبی تفسیر کن مگر آن که چیزی ببینی که قابل توجیه نیست. اصولااین شیطان است که بذر بد گمانی را در دل انسان میافشاند و گرنه ما غیب نمیدانیم و گمان بد بردن نیز عملی حرام است
. هدف احادیث اسلامی از اجرای دستورات فوق جلوگیری از رواج سوء ظن میان مردم و فروپاشی جامعه اسلامی از درون است.
لینک خبر : روزنامه آرمان | شماره ۲۶۳۲ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱۲ آذر | صفحه 11
- - - Updated - - -
واقعا عالی بود
ببخشید زیر مقاله دارم مطلب مینویسم ولی واقعا خود من توی این گرداب وحشتناک گرفتار بودم اولش خیلی اعتماد میکردم و میرفتم جلو و دید مثبت و خوشبینانه داشتم و بعدش میدیدم با طرز فکرم و اون چیزی که در ذهنم ساخته بود نمیخواند سریع از شماره 1 تبدیل به دیدگاه شماره 2 میشد یه رفتار و تصمیم احساسی و هیجانی زود دوست میشی و تا یک مورد ناپسند میبینی زود موضع میگیری.حتی الان که 3 دهه از زندگیم سپری شده بازم همین مشکل را در زندگیم دارم ولی خدارا شکری یکم بهتر شدم خیلی مقاله خوبی بود.
بنظرم بهترین قسمتش این بود که از آیه های قرآن و رفتار پیامبر(ص) و ائمه استفاده کرد
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
ویرایش توسط khaleghezey : چهارشنبه 12 آذر 93 در ساعت 17:15
علاقه مندی ها (Bookmarks)