به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array

    با این دو خواستگار چیکار کنم؟

    درود به همه دوستان

    توی تاپیک های قبلیم گفتم که 32سالمه و یه سالی هست که جدی به ازدواج فکر میکنم.

    قبلا خواستگار زیاد داشتم اونم با شرایط خیلی خوب.ولی متاسفانه چون خیلی جدی به ازدواج فکر

    نمیکردم،همه رو رد کردم.

    الان یه مورد پیش اومده که اول مادرشون به خونه ما اومدن که منو ببینن.

    سن پسر33،کاردانی داره و دانشجوی کارشناسیه.

    شغلش دولتی،و پدر و مادرش هم کارمند بودن.مثل ما خانواده کم جمعیتی هستن.

    از نظر فرهنگی به هم میخوریم.

    مادرشون از من خیلی خوشش اومد.

    جلسه بعد با پسرشون اومدن.اولش چهرش زیاد به دلم ننشست ولی بیشتر که نگاه کردم

    (البته یواشکی)بدم نیومد.

    بعدم معلوم شد آدم شوخ طبعیه.خوب این برای من خیلی مهمه.یه بارم بیرون رفتیم.

    تا حدی به نظرم جذاب بود. قد بلند و سبزه هست.البته لباس پوشیدنش رو دوست نداشتم.

    خلاصه،من همه نکات مثبتش رو گفتم تا برسم به این نکته.

    دید من مثبت بود تا اینکه مادرش آخر سر گفت البته پسر من توی اون اداره دولتی راننده هست.

    راستش ما خیلی تعجب کردیم.مامانم که از چهرش دقیقا مشخص بود که شوکه شده.

    قبلا کار دیگه ای داشتن و یه ساله اومدن به این اداره و فعلا جای خالی فقط رانندگی بوده.

    و قراره با گرفتن لیسانس(چون لیسانسشون مرتبط با این اداره هستش)نوع کارش عوض بشه.

    من میدونم که اصلا روی این قضیه نمیتونم حساب کنم.و باید ببینم میتونم ایشون رو

    با همین شرایط بپذیرم یا نه.

    مامانم یه کم دیدش منفی شد.البته چیزی نمیگه.

    برادرم که کلا خیلی منطقیه میگه این موضوع اصلا مهم نیست و الان شرایط کار خیلی از

    پسرها همینه.

    من از نظر ظاهری و وضعیت مالی خودم شرایطم خوبه،خانواده خیلی خوبی هم دارم که یه امتیاز

    مثبت برام حساب میشه.از نظر شغلی هم موقعیت خیلی خوبی دارم.

    با این حال به خاطر سنم نمیتونم سخت بگیرم زیاد.از طرفی دلم میخواد با کسی ازدواج کنم که

    آدم درستی باشه،صادق باشه و مهربون و یه آدم سرزنده باشه.

    به خاطر همین میتونم تا حدی از شغل و وضعیت مالی طرفم بگذرم.

    ولی بعضی وقتها که بهش فکر می کنم به خاطر شرایط کارش،مردد میشم.

    آخه من تا حدی آدم نگرانی هستم.اونم کارش رانندگیه.بعضی وقتها هم ماموریت توی شهرهای دیگه.

    ضمن اینکه چند روز توی ماه رو که توی شهرهای دیگه هستش،من باید تنها بمونم.

    ببخشید طولانی شد،یه خواستگار دیگه هم از قبل بود که توی یکی از تاپیکهای قبلی توضیح دادم.

    من بهش جواب منفی دادم.چون هیچ حسی نداشتم بهش.

    دوباره ازم خواسته بهش فکر کنم.

    اون از لحاظ کاری،تحصیلی و مالی شرایطش خیلی خوبه.آدم ساده و صادقیه.

    باهوشه و اهل دوست دختر هم اصلا نبوده.ولی اصلا به عنوان یه مرد بران جذاب نبود.

    فقط قبلا گفته بودم که خانوادش توی روستا هستن و به خاطر همین اعتماد به نفس کمی داره.

    گفته بود که تنها بیاد خواستگاری،من قبول نکردم.اونم گفت بعد از محرم میان با خانواده.

    منم گفتم این به خودتون بستگی داره(تلویحا گفتم که از من توقع صبر و رد کردن خواستگارها رو

    نداشته باشه)

    چون بعد از محرم خبری نشد،منم بیخیال شدم.تا اینکه دیشب پیام داد که قراره کارش رو به

    شهر ما منتقل کنه.(یکی از شرطهای منم این بود)

    منم فقط پیام دادم،به سلامتی

    از دیشب فکرم خیلی مشغوله.ممکنه به همین زودیا بگه میایم خواستگاری.

    از طرفی تو انتخاب بین این دو نفر موندم و از طرفی هم عذاب وجدان همیشگی که کسی

    رو معطل خودم کنم یا دل کسی رو بشکنم.

    ممنون میشم راهنماییم کنید.

  2. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    unknown144 (شنبه 08 آذر 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام عزیزم.خوبی؟؟

    اول اینکه اون دومیه رو که به دلت ننشسته قطعا ردش کن چون به مرور زمان اتفاق خاصی نمیفته فقط خودت مرددتر میشی و وقت اون بنده خدا الکی گرفته میشه..

    اما مورد اول راست میگه منم یکی از همکارهای بابام همین اتفاق واسش افتاد وبعد تونست کارشو تغییر بده اما یک مدت راننده شده بود..

    اما راستش نباید بنارو به این بزاری که 100% این اتفاق می افته.. اما وقتی تمام شرایطش خوب باشه با توجه به اینکه سنتم داره بالا میره میشه کوتاه اومد

    این یک واقعیته که هر چی سن بالاتر بره خواستگار کم میشه..مثلا تا چند سال دیگه همین موقعیت ها هم به وجود نمیاد.(ببخشید اینو میگم اما چند سال دیگه به احتمال زیاد خواستگارات

    تجربه یک بار ازدواجو دارن ) تازه توخودتم که خونه داری پس مشکل این که بگی نمتونه خونه رهن کنه و.. هم وجود نداره

    تازه همه چی که شغل نیست..اخلاق و شخصیت و..میشه خیلی چیزا رو پر کنه.شاید باورت نشه ولی همکار بابام که یه مدت راننده شده بود خانومش پزشک بود ولی مهم اینه که

    می تونست به عنوان یک مرد بهش تکیه کنه و در کنارش احساس خوبی داشت و حرف مردم واسش مهم نبود..

    امیدوارم بهترین تصمیم و بگیری عزیزم

  4. 4 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 08 آذر 93), unknown144 (شنبه 08 آذر 93), فرهنگ 27 (شنبه 08 آذر 93), آنیتا123 (شنبه 08 آذر 93)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام.ممنون سوگند جون.

    راستش منم تمایلم به همون مورده که گفتی(البته اون دومیه،اون که خوشم نیومده اولیه.گفتم که قاطی نشه)

    فقط راستش اولی (همون که تو یه شهر دیگه هست)شخصیت با ثبات تری داره.فقط تو برخورد با خانومها خیلی بی تجربه هست.

    من یه بار ردش کردم.ولی الان که بهش فکر میکنم.از لحاظ ادب و شخصیت که من خیلی برام مهمه و همینطور صداقت و سالم بودن شخصیت واقعا خوبه در مقایسه با

    بقیه.

    دلیل اینم که به دل من ننشسته یکی ظاهرشه(من قبلا خیلی ادعا می کردم ظاهر برام مهم نیست)

    یکی هم این که زیادی شسته رفته هست.حتی اهل تفریح و بیرون رفتن با دوستاشم نیست.برعکس من که خیلی اهل تفریح و گردش و این چیزا هستم.

    البته در نهایت اون قصدش این بوده از اول که بیاد به شهر ما و اینجا ازدواج کنه نه لزوما به خاطر من.

    منم بهش گفتم به نظر من شما اول وضعیت خودتون و کارتون رو توی این شهر مشخص کنید بعد دنبال ازدواج باشین.اینجوری از لحاظ شناخت هم بهتره.وقتی با دختر مورد

    نظر توی یه شهر باشین بیشتر میتونین همو ببینین.اونم موافقه.با توجه به اینکه حتی اقدام به خواستگاری رسمی هم نکرده من همش به خودم دلداری

    میدم که من معطلش نکردم.اونه که داره لفتش میده.ولی بازم عذاب وجدان دارم.

    درمورد دومی(اون که راننده هست)مرسی.صحبتهاتون خیلی خوب بود.منم همین نظر رو دارم.چون شخصیت آدمها به نوع شغلشون نیست.باید بیخیال حرف مردم شد.

    ولی گهگاهی تو دلم یه جوری میشم.ضمن همون موضوع نگرانی به خاطر خطرات جاده و این چیزا به خاطر شغلش.

    بازم ممنون عزیزم

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام

    من نمیدونم اگر جای شما بودم چه تصمیمی میگرفتم.

    ولی یکی از بستگان من اولش که وارد شغل دولتیش شد، به صورت قراردادی راننده بود!! اون موقع فکر کنم دیپلم یا فوق دیپلم داشت. اما الان که تقریبا 10 سال گذشته مدیر یه بخش یاکلاسه، رسمی شده ، لیسانس گرفته، کلی مزایا داره و کلی هم آدم زیردست.
    اگر شغلش واستون مهمه ببین اون اداره جای پیشرفت داره یا نه، بعضی اداره ها انگار آخر دنیان و ته همه چیز دیگه نمیشه توشون پیشرفت کرد ولی بعضی جاها کافیه طرف یه کم تلاش کنه خیلی زود پیشرفت میکنه.
    البته روحیه خود آقا و میل به پیشرفتش هم مهمه.

    امیدوارم بتونی تصمیم صحیحی بگیری

  7. 2 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (شنبه 08 آذر 93), آنیتا123 (شنبه 08 آذر 93)

  8. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    آنیتا جان،

    شما وقتی از اون آقا خوشت نیامده و نمی خواهیش، بهتره که بهش بگی که جوابتون منفی هست و تمامش کنید.
    ایشون اگه داره به خاطر شما و شرط شما انتقالی می گیره به شهرتون، درست نیست که شما بهش می گی به سلامتی !

    اصلا درست نیست که با ایشون رابطه اس ام اسی دارید. مگه دوست پسرتونه؟
    خواستگار بوده رد کردی تمام شده. چرا هنوز باهاش رابطه داری؟

    شما فقط مشخصات ظاهری (مدرک و شغل و ... ) را گفتید،
    اما از نظر بقیه ویژگیها، تا جایی که خودتون گفتید، ظاهرا این آقای راننده سالم تر به نظر می رسن.

    سلامت روحی روانی و پیشینه ی زندگی و وضعیت خانوادگی فرد خیلی مهم هست.
    اون آقایی که سالها تنها زندگی کرده، الان هم می گه بدون خانواده می آم خواستگاری و ... دوباره پستهای فرشته مهربان را در مورد اون تاپیکتون بخونید.

    بهتر نیست تکلیف اون بنده خدا را مشخص کنید؟
    ایشون ضعف اعتماد به نفس و عزت نفس و خانواده و ... داره. درست نیست که شما به یک آدم ضربه خورده و مشکل دار، ضربه دیگری بزنید.

    پست اول فرشته مهربان
    پست دوم فرشته مهربان
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  9. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    ممنون صباجون.

    شیداجان،من گفتم که ایشون قبل از آشنایی با من قصد داشتن به شهر ما بیان.یکی از دوستای صمیمیشون اینجاست و خودشونم از زندگی تو شهری که الان هستن

    راضی نیستن(به خاطر پروژه اونجا موندن)

    همیشه قصدشون اومدن به شهر ما بوده که تا الان به دلایل کاری به تعویق افتاده بوده.

    من یه بار جواب منفی دادم.ایشونم قبول کرد.روز بعد پیام داد و خواست که دوباره فکر کنم(من بهش گفته بودم که حسی بهش ندارم)

    منم گفتم تا با خانواده نیان من هیچ جوابی نمیتونم بدم.و تا اون موقع تماسی هم نباید باشه.ایشون ازم خواست که فقط هفته ای یه بار پیام بده.

    قرار بود بعد از محرم با خانواده بیان که هنوز اقدامی نکرده.

    از نظر سلامت شخصیت،من با مقایسه ایشون با بقیه خواستگارها توی این مدت،به این نتیجه رسیدم که اتفاقا غیر از ضعف اعتماد به نفس در بعضی موارد،بقیه

    خصوصیاتش مثبته.

    مثلا حریم ها رو واقعا رعایت میکنه.ولی اون آقای راننده بعد از اینکه مادرش از مادر من اجازه گرفت که شماره من رو داشته باشه،بعضی وقتها پیامهای صمیمانه ای میفرسته.

    یه بار منو با فعل مفرد خطاب کرد که من خیلی رسمی جواب دادم و بعد خودش اصلاح کرد.یا یکی دوبار با کلمه عزیز من رو خطاب کرد.

    در صورتی که آقای قبلی رفتار خیلی محترمانه ای داره.

    ببینید ازدواج با آقای اولی،با توجه به ویژگیهای شخصیتیش یه ازدواج با ریسک پایین ولی بدون عشق و هیجانه.با توجه به شناختی که از خودم دارم و ویژگیهای ایشون

    در نهایت یه احساس احترام و دوست داشتن ملایم در من نسبت به ایشون وجود میاد.بدون کشش جنسی(منظورم از هیجان همین بود).یه زندگی آروم و شاید راکد.

    ولی در مورد آقای راننده،با توجه به ویژگیهاش،احتمالا ریسک بیشتری در ازدواج باهاش وجود داره.ولی جذابیت بیشتری برای من داره و شخصیت گرمی هم داره.

    نکته آخر اینه که من مذهبی نیستم.در این مورد با آقای اولی تفاهم بیشتری هست.

    چون اون هم انسانیت و اخلاق براش در اولویته.


    آقای راننده تا حدی مذهبی تره.جلسه اول خیلی واضح در این مورد حرف نزدیم.جلسه بعد حتما مطرحش می کنم.شاید اون نخواد با دختری که مذهبی نیست ازدواج کنه.

    این حقشه که بدونه.

    دوستان ازتون ممنون میشم اگه بازم باهام همفکری کنید.

  10. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 10 آذر 93)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 95 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,922
    سطح
    39
    Points: 3,922, Level: 39
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    94

    تشکرشده 539 در 149 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام و روزتون بخیر
    با توجه به نوشته هاتون ... من نظر شخصیم اینه که شما باید اول ببینید خودتون چجوری هستین.. نه اینکه منطقی چیه و درست اینه که اینطور فکر کنیم که همه شغل ها مورد احتراما و همه زحمت میکشن و مهم اینه که ادم تلاش کنه... اینا حقایق زندگی هستن... اما دید خود شما چی هست؟ اصلا ادمی هستین که حرف مردم براتون اهمیت نداشته باشه؟ با توجه به اینکه شما میفرمایین شزایطتون خوبه و شغل خیلی خوبی دارین و ... چرا سنتونو یک نکته منفی به حساب میارین؟ بله احتمالا اینکه ادم تو سن بالاتر موقعیت ازدواج کمتری پیش بیاد هست اما ازدواج خیلی مهمه.. شما ببینین شخصیت و ادبشون چطوره... خواستگار اولتون به دلتون ننشسته خب اگر احساس میکنید نمیتونید اصلا بهشون حس مثبتی داشته باشید خب طبیعیه بگین نه.. اما در مورد دوم سعی کنید حتما بیشتر بشناسینشون و حتما بیشتر با هم ارتباط داشته باشید ... سعی کنید تو موقعیت های مختلف رفتارشونو زیر نظر داشته باشید...ببینید میتونین کنار بیاین باهاشون یا نه...براتون آرزو میکنم بهترین تصمیمو بگیرین..

  12. کاربر روبرو از پست مفید ida bahrami تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 10 آذر 93)

  13. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    ممنونم آیدا جون

    حرف مردم کوچکترین اهمیتی برام نداره.در مورد نفر اول همونطور که گفتم امکانش هست یه حس دوست داشتن ملایم بهش پیدا کنم(به خاطر شخصیتش)

    حرف تقابل عقل و احساسه.من همیشه آدم محافظه کاری بودم تو زندگیم.اهل ریسک نبودم.

    ولی همیشه تو وجودم دوست داشتم که ریسک کنم.

    نسبت به هیچ کدوم هنوز حسی ندارم.فقط دومی برام جذابتره.در حالی که یه کم رفتاراش ناپخته هست.ما یه بار همو بیرون دیدیم.مثلا وقتی میخواستیم بریم بیرون از

    کافی شاپ خودش بدون توجه به من راه افتاد رفت.اصلا تعارف نکرد که من زودتر برم.بعدم به خاطر شرایط کاریش(رانندگی و اینکه ماموریته همش و نمیتونیم زود به زود قرار بذاریم)

    از من معذرت خواهی کرد و گفت قول میدم در آینده جبران کنم.انگار که فقط با یه بار دیدن مطمئنه ما ازدواج میکنیم.

    اولی کم ریسکتره زندگی باهاش.اون یه آدم خودساخته هست که زندگی باثباتی داره.

    دومی خودشم از وضعیت کاری و تحصیلیش راضی نیست.تازه میخواد لیسانس بگیره(ترم اوله)بعدشم وکالت.

    شیداجان.من الان به اولی پیام دادم،گفتم اینکه با خانواده بیاین فقط قدم اوله و هیچ چیز معلوم نیست و من نگرانم به خاطر من شغل شما دچار مشکل بشه.

    اون گفت نگران نباشین.من موقعیت کاریم توی شهر شما خیلی بهتر میشه و خودمم همیشه قصدم اومدن به اونجا بوده.حتی قبل از اینکه منو بشناسه،اینجا خونه قیمت

    کرده بوده.گفت اگه خدا بخواد کارمون میشه اگرم نشه یعنی خدا نخواسته.

    شیداجون حرفها و تصمیماتش خیلی عاقلانه و پخته هست(غیر از نظرش در مورد خانواده)حس میکنم باهاش به آرامش میرسم.

    فقط اون حس عشق و دوست داشتن شدید و میل جنسی رو تجربه نخواهم کرد.این یعنی یه تصممیم محافظه کارانه و منطقی از نظر من.

  14. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 10 آذر 93)

  15. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    خواستگار دومی(راننده) تو این مدت همش ماموریت توی شهرهای اطراف بوده.هنوز نشده که باز بیان خونمون یا همو یه بار دیگه ببینیم.

    منم دلیلی نمیبینم که بخوام بهش پیام بدم یا خیلی جواب پیامهاشو بدم.

    ولی امروز پیام داده که چرا خبری ازتون نیست؟؟؟؟؟

    نمیدونم ولی بهنظرم رفتارش منطقی نمیاد.اون اولیه که به دلم ننشسته بود حداقل رفتارش اصولی و منطقیه.

    نظر شما چیه؟به نظرتون اینکه هنوز هیچی نشده از من توقع پیام دادن داره منطقی و طبیعیه؟

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    خب آنیتا جان هر کسی یه ویژگی شخصیتی داره همه خصوصیات رو که نمیشه یه ادم باهم داشته باشه ...
    ب نظرم زندگی با کسی که واست جذاب باشه و عامیانه تر رفتار کنه خیلی راحت تره تا یه ادم خشک و جدی و کاملا منطقی
    هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
    "راهش را پیدا میکن "
    هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
    "بهانه اش را"

  17. کاربر روبرو از پست مفید maedeh120 تشکرکرده است .

    آنیتا123 (دوشنبه 10 آذر 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.