به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 11 تیر 95 [ 17:12]
    تاریخ عضویت
    1392-10-12
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    3,940
    سطح
    39
    Points: 3,940, Level: 39
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    221

    تشکرشده 334 در 103 پست

    Rep Power
    29
    Array

    شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)




    سلام خدمت همه دوستان


    کتاب چهل حدیث نوشته امام خمینی هست که در آن به بررسی و شرح چهل حدیث پیرامون مسئله اخلاق پرداخته شده‌است.
    خودم چند سال پیش این کتاب رو خوندم. متن خیلی روان و قابل فهمی داره و مباحث اون کاربردی و تاثیر گذاره.

    سعی میکنیم با کمک دوستان و در حد توان بخشی از مطالب این کتاب رو در اختیار دوستان بذاریم اما پیشنهاد اینه که این کتاب رو تهیه کنید و با تامل و تعقل در آرامش به صورت منظم مطالعش کنید.

    همانطوری که از نام کتاب مشخصه 40 حدیث مورد بحث قرار گرفته که هر کدام یکی از مسائل مهم اخلاقی رو از ابعاد مختلفی بررسی میکنه.

    نکته قابل توجه این هست که مباحث به صورت تفکیک شده هستند و شما میتونید در رابطه با مشکل، نیاز و یا غلاقه خودتون هر بخش رو مطالعه کنید.

    یه نکته دیگه اینکه این کتاب میتونه یک هدیه خوب از طرف شما به دوستانتون باشه.

    به صورت فهرست وار عنوان مباحث رو معرفی میکنم تا انشاالله در آینده و با کمک دوستان علاقه مند قسمتهایی از مطالب رو برای استفاده همه آماده کنیم.

    حدیث اول در جهاد با نفس
    حدیث دوم در ریا
    حدیث سوم در عجب
    حدیث چهارم در کبر
    حدیث پنجم در حسادت
    حدیث ششم در حب دنیا
    حدیث هفتم در غضب
    حدیث هشتم در عصبیت
    حدیث نهم در نفاق
    حدیث دهم در هوای نفس و درازی آرزو
    حدیث یازدهم در فطرت
    حدیث دوازدهم در تفکر
    حدیث سیزدهم در توکل
    حدیث چهاردهم در خوف و رجا
    حدیث پانزدهم در امتحان و آزمایش مومنان
    حدیث شانزدهم در صبر
    حدیث هفدهم در توبه
    حدیث هجدهم در ذکـر خدا
    حدیث نوزدهم در غیبت
    حدیث بیستم در اخلاص
    حدیث بیست و یکم در شکر
    حدیث بیست و دوم در کراهت از مرگ
    حدیث بیست و سوم در اصناف جویندگان علم
    حدیث بیست و چهارم در اقسام علم
    حدیث بیست و پنجم در شک و وسواس
    حدیث بیست و ششم در فضیلت علم
    حدیث بیست و هفتم در عبادت و حضور قلب
    حدیث بیست و هشتم در لقاءالله
    حدیث بیست و نهم در وصایای رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به امیر مومنان علیه السلام
    حدیث سى ام در اقسام قلوب
    حدیث سى و یکم در عدم معرفت حقیقی حق تعالی و رسول و ائمه علیهم السلام
    حدیث سى و دوم در یقین (و حرص و رضا)
    حدیث سى و سوم در ولایت و اعمال
    حدیث سى و چهارم در مقام مومن نزد حق تعالی
    حدیث سى و پنجم در معرفت اسماء حق و مسئله جبر و تفویض
    حدیث سى و ششم در صفات حق
    حدیث سى و هفتم در معرفت خدا و رسول و اولی الامر
    حدیث سى و هشتم در آفرینش آدم بر صورت خداوند
    حدیث سى و نهم در خیر و شر
    حدیث چهلم در تفسیر سوره توحید و آیات آغازین سوره حدید

  2. 6 کاربر از پست مفید mobin31080 تشکرکرده اند .

    gol_pesar (جمعه 07 آذر 93), فرشته مهربان (جمعه 07 آذر 93), مدیرهمدردی (شنبه 08 آذر 93), آرام دل (دوشنبه 10 آذر 93), امیر مسعود (سه شنبه 11 آذر 93), رزا (جمعه 07 آذر 93)

  3. #2
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    ضمن قدر دانی از شما بخاطر این تاپیک کاربردی .

    پیشنهاد می کنم بجای به ترتیب پیش بردن به صورت موضوعی پیش بروید و بنا به فراوانی مورد نیاز تالار و اعضاء و باز دید کنندگان و مشکلات روز در جامعه ترتیب را در نظر بگیرید .

    مثلاً برای نمونه این ترتیب :

    تفکر

    توکل

    صبر

    اخلاص

    فطرت

    حسادت

    غضب

    هوای نفس

    امتحان و آزمایش و ......

    اگر مایل بودید اولویت بندی را با توجه به فراوانی ای که از مشکلات می دانم ادامه دهم تا مطابق آن شما مطالب کتاب را ارائه کنید .





  4. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    mobin31080 (جمعه 07 آذر 93), مدیرهمدردی (شنبه 08 آذر 93), آرام دل (دوشنبه 10 آذر 93), امیر مسعود (سه شنبه 11 آذر 93), رزا (جمعه 07 آذر 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 11 تیر 95 [ 17:12]
    تاریخ عضویت
    1392-10-12
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    3,940
    سطح
    39
    Points: 3,940, Level: 39
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    221

    تشکرشده 334 در 103 پست

    Rep Power
    29
    Array
    با سلام مجدد
    طبق پیشنهاد اساتید سعی میکنیم مباحث رو برحسب نیازهای تالار پیش ببریم.

    اولین مبحث در مورد توکل هست که سیزدهمین حدیث کتابه. نکته اینکه احادیث این کتاب دارای سند معتبر میباشند و راوی های آن کاملا مشخص هستند.



    الحديث الثالث عشر
    حديث سيزدهم
    بـالسـنـد المـتـصـل الى الشـيـخ الجـليـل ، ثـقـة الاسـلام ، مـحـمـد بن يعقوب ، عن عدة من اءصـحـابنا، عن اءحمد بن محمد بن خالد، عن غير واحد، عن على بن اءسباط، عم اءحمد بن عمر الحـلال ، عـن عـلى بـن سـويـد، عـن اءبـى الحـسـن الاول ، عـليـه السـلام ، قـال : سـاءلتـه عـن قـول الله عـزوجـل : و مـن يـتـوكـل عـلى الله فـهـو حـسـبـه . فـقـال : التـوكـل عـلى الله درجـات . مـنـهـا اءن تـتـوكـل عـلى الله فـى اءمـورك كـلهـا، فـمـا فـعـل بـك كـنت عنه راضيا، تعلم اءنه لا يالوك خيرا و فضلا، و تعلم اءن الحكم فى ذلك له ، فتوكل على الله بتفويض ذلك اليه وثق به فيها و فى غيرها.
    ترجمه :
    عـلى بـن سـويـد گـويـد پـرسش كردم حضرت موسى بن جعفر، عليهما السلام ، را از قـول خـداى عـزوجـل : و مـن بـتـوكـل عـلى الله فـهـو حـسـبـه . پـس فـرمـود. تـوكـل بـر خـدا را درجـاتـى اسـت . از آنـهـا ايـن اسـت كـه توكل كنى بر خدا در كارهاى خودت ، تمام آنها، پس آنچه كرد به تو بوده باشى از او خـشـنـود. بـدانـى هـمـانـا او مـنـع نـكـنـد تـو را نـيـكـويـى و فـضـل را، و بـدانـى هـمـانـا فـرمـان در آن مـر او راسـت . پـس ، توكل كن بر خدا به واگذارى آن به سوى او، و اعتماد كن به خدا در آنها و غير آنها.

    و توكل به حسب لغت اظهار عجز است و اعتماد بر غير است .

    فصل ، در بيان معانى توكل است و درجات آن

    بـدان كه از براى توكل معانى متقاربه اى با تعبيرات مختلفه نمودند به حسب مسالك مختلفه :
    چـنـانـچـه صـاحـب مـنـازل السـائريـن فـرمـايـد: التـوكـل كـلة الامـر كـله الى مـالكـه و التـعـويـل عـلى وكـالته .
    يعنى توكل واگذار نمودن تمام امور است به صـاحـب آن و اعـتـمـاد نـمـودن اسـت (بـر) وكـالت او.

    و بـعـض عـرفـا فـرمـودنـد: التـوكـل طـرح البـدن فـى العـبـوديه و تعلق القلب بالربوبيه .
    يعنى تـوكـل انـداخـتن بدن است در بندگى و تعلق قلب است به پرورندگى . يعنى صـرف قـواى بـدن را در راه اطاعت حق ، و تصرف ننمودن در امور و واگذار نمودن آنها را به پروردگار.

    و بعضى گفته اند: التوكل على الله انقطاع العبد فى جميع ما ياءمله من المخلوقين
    يـعنى توكل بر خدا بريدن بنده است تمام آرزوهاى خود را از مخلوق و پيوستن به حق است از آنها.

    پـس ، بـدان كـه يـكـى از اصـول مـعـارف ، كـه مـقـامـات سـاكـيـن بـدون حاصل نشود، علم به ربوبيت و مالكيت حق است و كيفيت تصرف ذات مقدس است در امور. و ما وارد در ايـن بـحث از وجهه علمى نشويم ، زيرا كه مبتنى است بر تحقيق جبر و تفويض ، و آن بـا وضـع ايـن اوراق مـنـاسـبتى ندارد، و فقط بيان درجات مردم را در معرفت به آن مى نماييم .

    بعد از ارائه حدیث توضیح مختصری از تفاسیر بزرگان از توکل آورده شد و در ادامه دسته بندی افراد از نظر توکل

    پس ، گوييم كه مردم در معرفت ربوبيت ذات مقدس بسى مختلف و متفاوت اند.

    دسته اول که شرح حال امروز خیلی از ماهاست

    عامه موحدين حـق تـعـالى را خـالق مـبادى امور و كليات جواهر و عناصر اشياء مى دانند، و تصرف او را مـحـدود مـى دانـنـد و احـاطه ربوبيت را قائل نيستند. اينها به حسب لقلقه لسان گاهى مى گويند مقدر امور حق است و همه چيز در تحت تصرف اوست و هيچ موجودى بى اراده مقدسه او مـوجـود نـشـود، ولى صـاحـب اين مقام نيستند، نه علما و نه ايمانا و نه شهودا و وجدانا.

    اين دسـته از مردم ، كه ما خود نيز گويى داخل آنها هستيم ، علم به ربوبيت حق تعالى ندارند و تـوحـيـدشـان نـاقـص و از ربـوبـيـت و سـلطـنـت حـق مـحـجـوب انـد بـه اسـبـاب و عـلل ظـاهـره ، و داراى مـقام توكل ، كه اكنون سخن در آن است ، نيستند جز لفظا و ادعائا، و لهـذا در امـور دنـيـا بـه هـيـچ وجه اعتماد (به حق ) نكنند و جز به اسباب ظاهره و مؤ ثرات كـونـيـه بـه چـيـز ديـگر متشبث نشوند، و اگر گاهى در ضمن توجهى به حق كنند و از او مـقـصـدى طـلبـنـد، يـا از روى تـقـليـد است يا از روى احتياط است ، زيرا كه ضررى در آن تـصـور نـكـنـنـد و احـتـمـال نـفـع نـيـز مـى دهـنـد،

    در ايـن حـال رائحه اى از توكل در آنها هست ، ولى اگر اسباب ظاهره را موافق ببينند، بكلى از حق تـعـالى و تـصـرف او غـافـل شـونـد. و ايـنـكـه گـويـنـد تـوكـل مـنـافـات دارد بـا كـسـب و عـمـل ، مـطـلب صـحـيـحـى اسـت ، بـلكـه مـطابق برهان و نـقـل اسـت . ولى احـتـجـاب از ربـوبـيـت و تـصـرف (او) و مستقل شمردن اسباب منافى توكل است .

    اين دسته از مردم كه در كارهاى دنيايى هيچ تمسك و تـوكـلى نـدارنـد، راجـع بـه امـور آخـرت خـيـلى لاف از تـوكـل زنـند! در هر علم و معرفت يا تهذيب نفس و عبادت و اطاعت كه تهاون كنند و سستى و تـنـبـلى نـمـايـنـد، فـورا اظـهـار اعـتـمـاد بـر حـق و فـضـل او و تـوكل بر او نمايند. مى خواهند بدون سعى و عمل با لفظ خدا بزرگ است و مـتـوكـليـم بـه فـضـل خـدا درجـات آخـرتـى را تـحـصـيـل كـنـنـد!

    در امـور دنـيـا گـويـنـد سـعـى و عـمـل و تـوكـل بـا اعـتـمـاد بـه حـق مـنـافـات نـدارد، و در امـور آخـرت سـعـى و عـمـل را مـنـافى با اعتماد به فضل حق و توكل بر او شمارند. اين نيست جز از مكائد نفس و شـيـطـان ، زيـرا كـه ايـنـهـا نـه در امـور دنـيـا و نـه در امـور آخـرت متوكل اند و در هيچيك اعتماد به حق ندارند، لكن چون امور دنيوى را اهميت مى دهند، به اسباب مـتـشـبـث مـى شوند و به حق و تصرف او اعتماد نكنند، و به كس كارهاى آخرت را چون اهميت نـمـى دهـنـد و ايـمان حقيقى به يوم معاد و تفاصيل آن ندارند، براى آن عذرى مى تراشند. گـاهـى مـى گـويند خدا بزرگ است ، گاهى اظهار اعتماد به حق و شفاعت شافعين مى كنند، بـا ايـنـكه تمام اين اظهارات جز لقلقه لسان و صورت بى معنى چيز ديگر نيست و حقيقت ندارد.

    دسته دوم
    طـايـفـه دوم اشـخـاصـى هـسـتـنـد كـه يـا بـا بـرهـان يـا بـا نقل معتقد شدند و تصديق كردند كه حق تعالى مقدر امور است و مسبب اسباب و مؤ ثر در دار وجـود و قـدرت و تـصـرف او مـحـدود بـه حـدى نـيـسـت . ايـنـهـا در مـقـام عـقل توكل به حق دارند، يعنى اركان توكل پيش آنها عقلا و نقلا تمام است ، از اين جهت خود را مـتـوكـل دانـنـد. و دليـل بـر لزوم تـوكـل نـيـز اقـامـه كـنـنـد، زيـرا كـه اركـان توكل را ثابت نمودند، و آن چند چيز است :

    يكى آنكه حق تعالى عالم به احتياج عباد است ،
    يـكـى آنـكـه قـدرت دارد بـه رفـع احـتـيـاجـات ،
    يـكـى آنـكـه بـخـل در ذات مـقـدسـش نـيـسـت ،
    يـكـى آنـكـه رحـمـت و شفقت بر بندگان دارد،
    پس لازم است تـوكـل كردن بر عالم قادر غير بخيل رحيم بر بندگان ، زيرا كه قائم به مصالح آنها مـى شـود و نـگذارد از آنها فوت شود مصلحتى ، گرچه خود آنها تميز ندهند مصالح را از مـفـاسـد.

    اين طايفه گرچه عملا متوكل اند، ولى به مرتبه ايمان نرسيده ، و از اين جهت در امـور مـتـزلزل انـد و عـقـل آنـهـا بـا قـلب آنـهـا در كـشـمـكـش اسـت و عـقـل آنـهـا مغلوب است ، زيرا كه قلوب آنها متعلق به اسباب است و از تصرف حق محجوب است .

    دسته سوم

    طـايـفـه سيم آنان اند كه تصرف حق را در موجودات به قلوب رسانده و قلوب آنها ايمان آورده بـه ايـنـكـه مـقـدر امـور حـق تـعـالى و سـلطـان و مـالك اشـيـا اوسـت ، و بـا قـلم عـقـل در الواح دلهـا اركـان تـوكـل را رسـانـده انـد.

    ايـنـهـا صـاحـب مـقـام توكل هستند. ولى اين طايفه نيز در مراتب ايمان و درجات آن بسيار مختلف اند تا به درجه اطـمـيـنـان و كـمـال آن رسـد كـه آن وقـت درجـه كـامـله تـوكـل در قـلوب آنـهـا ظـاهـر شـود و تـعـلق و دلبـسـتـگـى بـه اسـبـاب پـيـدا نـكـنـنـد و دل آنـهـا چـنـگ بـه مـقـام ربـوبـيـت زند و اطمينان و اعتماد به او پيدا كند، چنانچه آن عارف توكل را تعريف كرد به طرح بدن در راه عبوديت و تعلق قلب به ربوبيت .
    ايـنـهـا كـه ذكر شد در صورتى است كه قلب واقع باشد در مقام كثرت افعالى ، و الا از مقام توكل بگذرد و خارج از مقصود گردد.


    پـس ، مـعـلوم شـد كـه توكل را درجاتى است ، و شايد درجه اى را كه حديث شريف متعرض شده است توكلى است كه در طايفه دوم باشد، زيرا كه مبادى آن را علم قرار داده . و شايد اشـاره بـه درجـات ديـگـر كـه در اعـتـبـار ديـگـر اسـت بـاشـد. زيـرا كـه از بـراى تـوكـل درجـات ديـگـرى بـه تقسيم ديگر است . و آن چنان است كه همان طور كه در درجات سـلوك اصـحـاب عـرفان و رياضت از مقام كثرت به وحدت مثلا كم كم رسند و فناى مطلق افـعـالى دفـعـتـا واقـع نـشـود، بـلكـه تـدريـجـا شـود ـ اول در مـقـام خـود و پـس از آن در سـايـر مـوجـودات مـشـاهـده شـود ـ

    حـصـول تـوكـل و رضـا و تـسـليـم و سـايـر مـقـامـات نـيـز بـتـدريـج گـردد: مـمـكـن اسـت اول در پـاره اى امـور و در اسـبـاب غـائبـه خـفـيـه تـوكـل كـنـد، پـس از آن كم كم به مقام مطلق رسد، چه اسباب ظاهره جليه داشته باشد يا اسـبـاب باطنه خفيه ، و چه در كارهاى خود باشد يا بستگان و متعلقان خود. از اين جهت در حـديـث شـريـف فـرمـود يـكـى از درجـات آن اسـت كـه در تـمـام امـورت توكل كنى .

    در بيان فرق بين توكل و رضاست

    بـدان كـه مـقـام رضـا غـير از مقام توكل است ، بلكه از آن شامختر و عاليتر است ، زيـرا كـه مـتـوكـل طـالب خـيـر و صـلاح خـويـش اسـت ، و حـق تـعـالى را كـه فاعل خير داند وكيل كند در تحصيل خير و صلاح ، و راضى فانى كرده است اراده خـود را در اراده حـق و از بـراى خـود اخـتـيـارى نـكـنـد.




  6. 2 کاربر از پست مفید mobin31080 تشکرکرده اند .

    آرام دل (دوشنبه 10 آذر 93), امیر مسعود (سه شنبه 11 آذر 93)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 11 تیر 95 [ 17:12]
    تاریخ عضویت
    1392-10-12
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    3,940
    سطح
    39
    Points: 3,940, Level: 39
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    221

    تشکرشده 334 در 103 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام
    به نظرم مبحث توکل کمی سنگین بود. تصمیم گرفتم از این به بعد هر مبحث را طی چند مرحله کامل کنم.

    امشب مبحث شیرین غیبت رو داریم.



    حديث نوزدهم

    غیبت

    قسمت اول

    ترجمه :
    سـكـونـى گـويـد فـرمـود حـضـرت صـادق ، عـليـه السـلام ، فـرمـود رسـول خـدا، صلى الله عليه و آله : "غيبت سريعتر است در دين مرد مسلمان از مرض اكله در جوفش ."گفت و فرمود رسول خدا، صلى الله عليه و آله ،:"نشستن در مسجد براى انـتـظـار نـمـاز عـبـادت اسـت مـادامـى كـه احـداث نـكـنـد."گـفـتـه شـد."اى رسول خدا، چه چيز را احداث نكند؟"فرمود:"غيبت را."


    در تعريف غيبت

    شـيـخ مـحـقـق سـعـيـد شـهـيـد در كـشـف الريـبـة مـى فـرمـايـد از بـراى آن دو تـعـريف است :
    در معنی اول غـيـبـت عـبـارت اسـت از ذكـر كـردن انـسـان را در حـال غـايـب بـودنش به چيزى كه خوشايند نيست نسبت دادن آن را به سوى او، از چيزهايى كـه پـيـش عـرف مـردم نـقـصـان اسـت ، بـقـصـد انـتـقـاص و مـذمـت او.

    و حاصل معنى دوم آن است كه آن عبارت است از آگاهى دادن بر چيزى كه چنين باشد.

    حـضـرت ابـى ذر گويد: گفتم اى رسول خدا، چيست غيبت ؟ فرمود:"ذكر تو است برادر خود را به چيزى كه مكروه است ." گفتم "يا رسول الله ، اگر باشد در او آنچه ذكر شده ، غيبت است ؟" فرمود:"اگر باشد غيبت است ، و اگر نباشد تهمت است ."


    بـاقـى مـانـد يك مطلب . و آن اين است كه از اطلاق بسيارى از اخبار معلوم مى شود كه كشف سـر مـؤ مـنـيـن حـرام اسـت . يـعـنى ، عيوبى كه از مؤمنين مستور و مخفى است ، چه خَلقى يا خـُلقـى يا عملى باشد، حرام است.
    اظهار آن را و افشا آن را، چه شخص متصف راضى به آن بـاشـد يـا نـه ، و چـه قصد انتقاص در كار باشد يا نباشد.


  8. 2 کاربر از پست مفید mobin31080 تشکرکرده اند .

    آرام دل (سه شنبه 11 آذر 93), امیر مسعود (سه شنبه 11 آذر 93)

  9. #5
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    آقا مبین بابت برپایی این تاپیک از شما ممنونم

    اما راستش من با خوندن پستها چیزی متوجه نمیشم چند دور از رو پستها میخونم شاید مثلا یه چیزایی سر در بیارم

    نمیشه مطالب رو طوری بیان کنید که قابل فهم باشه !؟

    شاید هم من متوجه نمیشم !!!! مشتاقم از این تاپیک بهره ببرم

    متشکرم

  10. 2 کاربر از پست مفید آرام دل تشکرکرده اند .

    mobin31080 (سه شنبه 11 آذر 93), امیر مسعود (سه شنبه 11 آذر 93)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 02 [ 23:10]
    تاریخ عضویت
    1391-1-16
    محل سکونت
    همین نزدیکی
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    11,959
    سطح
    71
    Points: 11,959, Level: 71
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    825

    تشکرشده 868 در 166 پست

    Rep Power
    44
    Array
    به نام خدا
    سلام
    با تشکر از شما برای این حرکت خوبی که در این تاپیک شروع کردید. ان شاءا... که اجرش هم صدچندان نصیبتون شه.

    کتاب چهل حدیث حضرت امام (ره) یکی از عملی ترین اربعین حدیث نویسی های علمای اسلام است که توجه به عامل بودن نویسنده در تمام عمر مبارکشان ، اثربخشی آنرا دوچندان میکند.

    اما لازم دیدم نکاتی رو برای بهبود بخشی به کار ، عرض کنم.

    1- همانطور که میدانید مراجعین این محیط عمومی با ادراکات متفاوت از مفاهیم دینی و اخلاقی می باشند ، شاید لازم باشد برای بعضی از کلمات و مفاهیم قبلا توضیح معنایی و مفهومی داده شود.
    2- حذف متن عربی احادیث در عامه فهم شدن و کوتاه و موجز بودن آن کمک خواهد کرد.
    3- هر نکته در یک پست جداگانه و کوتاه باشد تا رغبت خواندن و درکش بیشتر گردد.

    در پایان اینکه روش خوب و عملی رشد اخلاقی با کمک این کتاب آنست که بصورت منظم و همراه با مراقبه و مشارطه (شرط گذاری فرد برای خودش چنانچه آنرا رعایت نکرد) باشد. امید که همه ما در کسب صفات خوب اخلاقی پیروز باشیم.

    التماس دعا
    .
    در پناه حق.
    گر در طلب منزل جانی ، جانی / گر در طلب لقمه نانی ، نانی
    این نکته رمز اگر بدانی ، دانی / هر چیز که در جستن آنی ، آنی
    مولانا
    ویرایش توسط Aram_577 : سه شنبه 11 آذر 93 در ساعت 12:23

  12. 3 کاربر از پست مفید Aram_577 تشکرکرده اند .

    mobin31080 (سه شنبه 11 آذر 93), فرشته مهربان (چهارشنبه 12 آذر 93), امیر مسعود (سه شنبه 11 آذر 93)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 11 تیر 95 [ 17:12]
    تاریخ عضویت
    1392-10-12
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    3,940
    سطح
    39
    Points: 3,940, Level: 39
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    221

    تشکرشده 334 در 103 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط آرام دل نمایش پست ها
    راستش من با خوندن پستها چیزی متوجه نمیشم چند دور از رو پستها میخونم شاید مثلا یه چیزایی سر در بیارم
    من شرمندتونم. البته باید بگم خواندن و درک برخی متون نیاز به کمی تجربه و تلاش داره.

    چشم. سعی میکنم حتی المقدور ساده تر بنویسم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aram_577 نمایش پست ها
    لازم دیدم نکاتی رو برای بهبود بخشی به کار ، عرض کنم.

    1- همانطور که میدانید مراجعین این محیط عمومی با ادراکات متفاوت از مفاهیم دینی و اخلاقی می باشند ، شاید لازم باشد برای بعضی از کلمات و مفاهیم قبلا توضیح معنایی و مفهومی داده شود.
    2- حذف متن عربی احادیث در عامه فهم شدن و کوتاه و موجز بودن آن کمک خواهد کرد.
    3- هر نکته در یک پست جداگانه و کوتاه باشد تا رغبت خواندن و درکش بیشتر گردد.
    ممنون از توجه و تشکر بابت نکات مفیدی که متذکر شدین.

    سعی میکنم در حد توان مطالب رو با توضیحات تکمیلی همراه کنم.

  14. 4 کاربر از پست مفید mobin31080 تشکرکرده اند .

    hamed-kr (چهارشنبه 12 آذر 93), فرشته مهربان (چهارشنبه 12 آذر 93), آرام دل (سه شنبه 11 آذر 93), امیر مسعود (جمعه 14 آذر 93)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 11 تیر 95 [ 17:12]
    تاریخ عضویت
    1392-10-12
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    3,940
    سطح
    39
    Points: 3,940, Level: 39
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    221

    تشکرشده 334 در 103 پست

    Rep Power
    29
    Array
    حديث نوزدهم

    غیبت

    قسمت دوم


    بزرگى گناه غيبت و تبعات آن


    آنچه لازم اسـت در ايـن مـقام ذكر آن ، تنبه دادن بر فساد اين سيئه موبقه و تبعات آن است كه بلكه انـشـاءالله بـا تـفـكـر در آن بـدان مبتلا نشويم ، يا اگر خداى نخواسته شديم ، بزودى رجـوع كـنـيـم ، توبه كنيم و قلع ماده فساد آن را كرده نگذاريم با اين آلودگى و ابتلاى به اين كبيره ايمان كش از اين عالم منتقل شويم ، كه از براى اين موبقه كبيره در عالم غيب و پـس پـرده ملكوت صورت مشوه زشتى است كه علاوه بر بدى آن موجب رسوائى در ملاء اعـلى و مـحـضـر انبياء مرسلين و ملائكه مقربين مى شود.


    صورت ملكوتى آن همان است كه خـداونـد تـبـارك و تـعالى در كتاب كريمش اشاره به آن مى فرمايد: غيبت نكند بعض شما بعضى را . آيـا دوسـت دارد يكى از شما كه گوشت برادر خود را بخورد در صورتى كه مردار است ؟ پس كراهت داريد او را البته .


    مـا غـافـليم از آنكه اعمال ما عينا با صورتهاى مناسبه با آنها در عالم ديگر به ما رجوع مـى كـنـد. نـمـى دانـيـم كـه ايـن عـمـل صـورت مـردار خـوردن اسـت . صـاحـب ايـن عمل همان طور كه چون سگهاى درنده اعراض مردم را دريده و گوشت آنها را خورده ، در جهنم نيز صورت ملكوتى اين عمل به او رجوع مى كند.



    رسـول خـدا (صلى الله عليه و آله ) به واسطه زنا مردى را سنگسار فرمود. يكى از حـضـار بـه رفـيـقـش گـفـت :" ايـن شـخـص در جـاى خـود كـشـتـه شـد مثل سگ ." پس از آن پيغمبر (صلى الله عليه و آله ) با آن دو نفر به مردارى عبور كردند. فـرمـود بـه آنـهـا:"بـا دنـدانـهـاى خـود از گـوشـت ايـن مـردار بـكـنـيد." عرض كردند: يا رسـول الله ، از گـوشـت مـردار بـخـوريـم ! فرمود:" آنچه از برادرتان به شما رسيد، گندش بيش از اين است !"



    آرى ، رسـول اكـرم ، صـلى الله عـليـه و آله ، بـه قـوت نـور بـصـيرت و مشاهده مى ديد عمل آنها را كه گندش از مردار بيشتر است و صورت آن فضيحتر و فظيعتر است .



    فـرمـود رسـول اكـرم ، صـلى الله عـليـه و آله : كـسـى كـه غـيـبـت كـنـد مـرد مسلمى را، بـاطـل شـود روزه او و شـكـسـتـه شـود وضوى او، و بيايد روز قيامت در حالى كه از دهن او بـويـى مـى آيـد كـه از بـوى مـردار گـنـدش بـيـشـتـر اسـت ، در آزار مـى آيـنـد از آن اهـل مـوقـف . و اگـر بـمـيـرد قـبـل از تـوبـه ، مـرده اسـت در صـورتـى كـه حـلال شـمـرده چـيـزى را كـه خـداونـد حـرام شـمـرده اسـت.

    انـس بـن مـالك گـويـد:

    رسـول خـدا، صلى الله عليه و آله ، فرمود: گذشتم در شب مـعـراج بـه قـومـى كـه رويـهـاى خـود را بـا چـنـگـال خـويـش خـراش مـى دادنـد.
    از جـبـرئيـل پـرسـيـدم ايـنها كيان اند؟
    گفت : "اينها كسانى هستند كه غيبت مردم را مى كردند و واقع مى شدند در اعراض آنها."


    پـس ، مـعـلوم شـد كـه شـخـص مـغـتـاب (غیبت کننده) در بـرزخـش رسـوا و مـفتضح است ، و در موقفش پيش اهل آن خجل و شرمسار است ، و در جهنم نيز با رسوايى و بى آبرويى خواهد به سر برد، بلكه بعض مراتب آن نيز اسباب رسوايى در اين عالم شود.

    خـداونـد تـبـارك و تعالى غيور است و هتك مستور مؤمنين و كشف عورات آنها هتك ناموس الهى اسـت . اگـر انـسـان بـيـحـيـايـى را از حـد گـذرانـد و هـتك حرمات الهيه نمود، خداوند غيور مـسـتـورات او را، كـه بـه لطـف و ستاريت خود ستر فرموده بود، مكشوف مى فرمايد و هتك مستور آن را مى فرمايد، و در بين مردم در اين عالم و ملائكه و انبيا و اوليا، عليهم السلام ، در آن عـالم مـفـتـضـح مـى شـود.

  16. 2 کاربر از پست مفید mobin31080 تشکرکرده اند .

    مسافر زمان (شنبه 22 آذر 93), امیر مسعود (جمعه 14 آذر 93)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 11 تیر 95 [ 17:12]
    تاریخ عضویت
    1392-10-12
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    3,940
    سطح
    39
    Points: 3,940, Level: 39
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    221

    تشکرشده 334 در 103 پست

    Rep Power
    29
    Array
    حديث نوزدهم

    غیبت

    قسمت سوم


    در بيان علاج اين موبقه



    بـدان كـه عـلاج ايـن خـطـيـئه عـظـيـمـه چـون خـطـيـئات ديـگـر بـه عـلم نـافـع و عمل توان نمود.



    بـه عـلم
    امـا عـلم ، پـس چـنـيـن اسـت كـه انـسـان تـفـكـر كـنـد در فـايـده مـتـرتـبـه در ايـن عـمـل و آن را مـقـايسه كند با نتايج سوء و ثمرات زشتى كه بر آن مترتب است و آن را در ميزان عقل گذاشته از آن استفتا نمايد.

    البته انسان با خود دشمنى ندارد، تمام معاصى از روى جـهـالت و نـادانـى و غـفلت از مبادى آن و نتايج آن از انسان صادر مى شود.
    اما فايده خـيال مترتب بر آن ، آن است كه انسان به قدر چند دقيقه قضاى شهوت نفسانى خود را در ذكر مساوى مرد و كشف عورات آنها كرده ، و با بذله گويى و هرزه سرايى ، كه ملايم با طـبـيـعـت حيوانى يا شيطانى است ، صرف وقت نموده مجلس آرايى نموده و تشفى قلبى از محسودان نموده است .

    امـا آثـار زشـت آن شـمـه اى از آن را در فـصـل هـاى سـابق شنيدى . اكنون شمه اى از آن را گـوش كـن و عبرت بگير و در ميزان مقايسه گذار. البته اين تفكر و موازنه نتايج حسنه دارد. امـا آثـار آن در ايـن عـالم ، آن اسـت كه انسان از چشم مردم مى افتد و اطمينان آنها از او سـلب مـى شـود.



    طـبـاع مـردم بـالفـطـره مـجـبـول بـه حـب كـمـال و نـيـكـويـى و خوبى و متنفر از نقص و پستى و زشتى است ، و بالجمله ، فرق مى گذارند بين اشخاصى كه احتراز از هتك مستور و از كشف اعراض و سراير مردم كنند، و غير آنـها.


    حتى خود مغتاب نيز شخص محترز از اين امور را از خود ممتاز داند، فطرة و عقلا و اگر كـار را از حد گذراند و پرده ناموس اعراض مردم را دريد، خداوند او را در همين عالم رسوا مـى كـنـد .


    و بـايـد انـسـان بـترسد از آن رسوايى كه به دست حق تعالى واقع شود كه جبران پذير نـخـواهـد بـود. پناه مى برم به خداوند از غضب حليم . بلكه ممكن است هتك حرمات مؤ منين و كـشـف عـورات آنـهـا انـسـان را مـنـتـهـى بـه سـوء عـاقـبـت كـنـد، زيـرا كـه اگـر ايـن عمل در انسان ملكه شد، تاثيراتى در نفس دارد كه يكى از آنها اين است كه توليد بغض و عـداوت مـى كند نسبت به صاحبش ، و كم كم زياد مى شود.


    عزيزم ، با بندگان خدا، كه مورد رحمت و نعمت او هستند و مخلع به خلعت اسلام و ايمان اند، دوستى پيدا كن و محبت قلبى داشته باش . مبادا به محبوب حق دشمنى داشته باشى كه حق تـعـالى دشـمن دشمن محبوب خود است ، و تو را از ساحت رحمت خود طرد مى كند.


    عـلاوه بـر ايـن ، تـو اگـر دشـمـنـى نيز دارى با شخصى كه از او غيبت مى كنى ، مقتضاى دشـمـنـى نيز آن است كه از او غيبت (نكنى ) اگر ايمان به احاديث دارى ، زيرا كه در حديث وارد اسـت كـه حـسـنـات غـيـبـت كـن مـنـتـقـل مـى شـود بـه نـامـه عـمـل كـسـى كـه از او غـيـبـت كـرده ، و سـيـئات ايـن بـه نـامـه آن مـنـتـقـل مـى شـود. پـس خـواسـتـى دشمنى با او كنى ، با خود دشمنى كردى .
    پس بدان با خـداونـد نـمـى تـوانى ستيزه كنى . خداوند قادر است با همين غيبت تو آن شخص را در نظر مـردم عـزيـز و مـحـتـرم كـنـد، و تو را به واسطه همين در نظر آنها خوار و ناچيز كند، و در مـحـضـر كـروبـيـيـن نـيز همين معامله را كند: نامه اعمال تو را از سيئات پر كند، پس تو را مفتضح كند، و نامه اعمال او را از حسنات پر كند، و او را معزز و محترم كند. پس ، بفهم كه با چه قادر جبارى در ستيزه هستى ، و از دشمنى او بترس .

    بـه عمل

    و امـا عـمـلى ، بـه ايـن اسـت كـه تا چندى با هر زحمت شده كف نفس از اين معصيت كرده ، مهار زبـان خـود را در دسـت گرفته كاملا از خود مراقبت كنى ، و با خود قرارداد كنى كه چندى مـرتـكب اين خطيئه نشوى ، و از خود مراقبت و محافظت كنى و حساب خود را بكشى ، اميد است انـشـاءالله پس از مدت كمى اصلاح شده قلع ماده آن بشود. و كم كم كار بر تو آسان مى شود، پس از چندى احساس مى كنى كه طبعا از آن منزجر و متنفرى ، پس راحتى نفس و التذاذ آن در ترك اين مى شود.

  18. کاربر روبرو از پست مفید mobin31080 تشکرکرده است .

    امیر مسعود (جمعه 21 آذر 93)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 11 تیر 95 [ 17:12]
    تاریخ عضویت
    1392-10-12
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    3,940
    سطح
    39
    Points: 3,940, Level: 39
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    221

    تشکرشده 334 در 103 پست

    Rep Power
    29
    Array
    حديث نوزدهم

    غیبت

    قسمت چهارم


    در بيان آنكه استماع غيبت حرام است


    چـنـانـچـه غـيـبـت حرام است ، گوش كردن به آن نيز رفيق آن است در حرمت . بلكه از بعض روايـات ظـاهـر شـود كـه مـسـتـمـع مـثـل مـغـتـاب اسـت در هـمـه عـيـوب.

    گوش كننده بـه غـيـبـت نـيـز غـيـبـت كـن اسـت

    از روايات بسيارى ظاهر مى شود كه رد غيبت واجب است :

    پيغمبر اكرم ، صلى الله عليه و آله ، از غيبت و گوش كردن آن نهى فرمود. و بعد از آن فـرمـود: "آگـاه بـاش كـه كسى كه بر برادر خود منت گذارد و غيبتى را كه درباره او شـنـيد در مجلسى رد نمايد از او، خداى تعالى از او رد فرمايد هزار باب از شر در دنيا و آخـرت . و اگـر رد نـكـنـد آن را بـا آنـكـه قـادر بـر رد آن بـاشـد، مـى بـاشـد بـر او مثل گناه كسى كه غيبت كرده است او را هفتاد بار."

    فرمود رسول اكرم ، صلى الله عليه و آله ، در ضمن وصيتهايش به حضرت اميرالمؤ منين ، عليه السلام : "اى على ، كسى كه پيش او غيبت شود برادر مسلمانش و قادر باشد بر يارى او و يارى نكند او را، رسوا كند او را خداوند در دنيا و آخرت ."

    عـلامـه عـلمـاى مـتـاءخـريـن ، مـحـقـق جـليـل و جـامـع فـضـيـلت عـلم و عمل ، شيخ انصارى ، رضوان الله تعالى عليه ، مى فرمايد: ظاهر اين است كه اين رد غير از نهى از غيبت است . و مراد به آن يارى كردن از غايب است به آن چيزى كه مناسب غيبت اسـت :


    پـس اگـر عـيـب دنـيـوى باشد، به اين طور يارى كند او را كه عيب آن است كه خداى تـعالى عيب شمرده ، مثل معاصى كه بالاتر آن همين غيبت تو است از برادرت به چيزى كه خـداى تـعـالى عـيـب نكرده او را. و اگر عيب دينى باشد، توجيه كند او را به چيزى كه از مـعـصـيت خارج شود. و اگر قابل توجيه نيست ، يارى كند از او به اينكه مؤ من گاهى مبتلا مـى شـود به معصيت ، پس سزاوار چنين كه استغفار شود براى او، نه تعيير شود از او، و شـايـد تعيير تو او را بزرگتر باشد پيش خداى تعالى از معصيت او

    و گاه مى شود كه مستمع علاوه بر آن كه رد غيبت كه واجب است نمى كند، مغتاب را به غيبت وادار مـى كـنـد، يا به شركت با او و هم نفس شدن و عجبهاى بى موقع پى در پى گفتن ، يـا اگـر اهـل صلاح به شمار آيد، به واسطه ذكرى يا اسغفارى يا چيزهايى ديگرى كه وسـايـل شـيطانى است ، مغتاب را به غيبت وادار كند.

  20. 2 کاربر از پست مفید mobin31080 تشکرکرده اند .

    مسافر زمان (شنبه 22 آذر 93), امیر مسعود (جمعه 21 آذر 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهرم ایمان ضعیفی دارد، آیا با این وجود اقدام به بچه دارشدن کنم؟
    توسط پرستوی مهاجر در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 مرداد 91, 11:05
  2. اطلاعیه مهم: لطفا مطلب ارسال نکنید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 تیر 91, 21:29
  3. در کنـار خانـه تـکانی شـب عیـد
    توسط eghlima در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 اسفند 90, 13:10
  4. :*: نمونه های عینی از آفتهای احتمالی در کار مشاوره >>>
    توسط فرشته مهربان در انجمن راههای شکست در زندگی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 بهمن 90, 03:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.