به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آبان 00 [ 20:15]
    تاریخ عضویت
    1393-7-16
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    8,678
    سطح
    62
    Points: 8,678, Level: 62
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    556

    تشکرشده 637 در 143 پست

    Rep Power
    36
    Array

    "عکس العمل من در برابر رفتار خانواده شوهر

    سلام دوستان
    نمی دونم اسم این تاپیک من رو میشه گذاشت مشکل یا نه؟روم نمیشد تاپیک بزنم براش ولی جایی نبود که بخوام بگم.خلاصه من باهاش درگیرم.
    من در شهری جدا و دور از خانواده ام هستم.دلم هم برای خانواده ام،دوستهام،خاطراتم و خلاصه شهرم زیاد تنگ میشه ولی خوب بروز نمیدم!همسرم هم بارها بهم گفته و میگه که برو و یک ماه بمون.من هم قبول نمیکنم.میگم دوست دارم با هم بریم.راستش دوست ندارم همسرم رو تنها بذارم.همسرم هم میگه من که نمیتونم یک ماه بیام دیگه فوقش یه هفته آخر میام دنبالتون.ولی از بس خواهر شوهرم و دور بری ها میگن مردها رو نباید تنها گذاشت و...من هم وسواسی کردن.
    موضوع دیگه که مرتبط هست :دیشب هم همسرم از خانواده اش دلخور شده(دوطرفه بوده البته) و میگه الان بهترین فرصته که بری.دوست ندارم اینجا باشی و مجبور بشی بری پیش خانواده ام.با اینکه فردا تولد مادرشه ولی به من میگه برات بلیط میگیرم برو.همسرم آدمیه که همیشه حواسش هست که احترام من رو خانواده اش نگه دارن و همیشه به من میگه اگه من هم قهر کردم باهاشون تو برو که از چشم تو نبینن.ولی این دفعه نمیدونم چرا میگه دوست دارم که نباشی که مجبور شی بری.
    میان پرواز تا پرتاب...
    تفاوت از زمین تا آسمان است.
    پرواز که کنی، آنجا می‌رسی که خودت می‌خواهی!
    پرتابت که کنند، آنجا می‌روی که آنان می‌خواهند،
    پس پرواز را بیاموز...



  2. 5 کاربر از پست مفید گوش ماهی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 18 آذر 93), maedeh120 (شنبه 08 آذر 93), parsa1400 (جمعه 07 آذر 93), sevil73 (سه شنبه 18 آذر 93), terme00 (سه شنبه 11 آذر 93)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    گوش ماهی جان من هم تا به حال تنهایی نرفتم . به این دلیل که همسرم دوست نداره تنها بمونه . و میدونم که خیلی اذیت میشه . برای همین همیشه باهم میریم . به نظر من دلیل خوبی نیست که به خاطر دلخوری با خانواده اش از شما بخواد که تنها برید . اگه این کار رو بکنید که باز هم از چشم شما میبینند . حالا که تولد مادر شوهرته . میتونید به همین بهانه دلخوریها رو از بین ببرید .

  4. 5 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 18 آذر 93), maedeh120 (شنبه 08 آذر 93), paiize (شنبه 08 آذر 93), sevil73 (سه شنبه 18 آذر 93), گوش ماهی (جمعه 07 آذر 93)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    سلام

    یه ماه که زیاده بانو ولی شما بگو یه هفته میرم شما هم دو یا سه روز بیا باهم باشیم برگردیم همین

    البته یه تاپیک از مادر شوهرتون دیدم ولی کلا سعی کنید تو اختلافات خانوادگی بین همسرت و خانوادش شما زیاد دخالت نکنی و جلو همسرت هم بیطرف باشی و بیشتر اوضاع در مسیر آرامش قرار بدی .

    تو این موقعیت رفتن مناسب نیست از نظر من چون همسرت ناراحتی داره و واقعا تنها تنها میشه . باز با خانوادش خوب باشه شب میره اونجا ولی الان سختره .

    تعجب کردم خواهر شوهرت اون حرف بهت زده لابد برادرشو بهتر از شما میشناسه . ولی کلا تو زندگی مشترکت به همسرت اطمینان داشته باش . در غیر اینصورت حساس شدنت به وسواس تبدیل میشه و اونوقت همسرت کنارتم باشه بهش شک میکنی وای به حال شهرستان رفتن . کلا باید عذاب بکشی و بهت نمیچسبه .

    پس اعتماد جزعی از زندگی مشترک ما آدماست پس اعتماد کن . اعتماد نباشه اون زندگی ارزش نداره .

  6. 7 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 18 آذر 93), maedeh120 (شنبه 08 آذر 93), maryam240 (سه شنبه 13 مرداد 94), paiize (شنبه 08 آذر 93), sevil73 (سه شنبه 18 آذر 93), terme00 (سه شنبه 11 آذر 93), گوش ماهی (جمعه 07 آذر 93)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    سلام گوش ماهی جون ...
    منم با واحد و پارسا موافقم اول اینکه به مناسبت تولد مادر شوهرت کدورت و ناراحتی رو ز بین ببر و اینکه برای دو هفته دیگه تعطیلی هست 19 و 20 که میشه جمعه و شنبه شما میتونی اول هفته بری و آخر هفته همسرت بیاد که کار نداره بعد باهم برگردید .... برای اینکه اذیت نشه مواد خوراکی و چیزایی که نیاز داره رو به اندازه یک هفته براش مهیاکن البته گاهی خوبه مردا کمی سختی بکشن و دوری همسرشون رو ببینن تا بیشتر قدرشو بدونن
    هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
    "راهش را پیدا میکن "
    هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
    "بهانه اش را"

  8. 8 کاربر از پست مفید maedeh120 تشکرکرده اند .

    maryam240 (سه شنبه 13 مرداد 94), paiize (شنبه 08 آذر 93), parsa1400 (شنبه 08 آذر 93), sasha (سه شنبه 18 آذر 93), sevil73 (سه شنبه 18 آذر 93), terme00 (سه شنبه 11 آذر 93), گوش ماهی (شنبه 08 آذر 93), نیکیا (سه شنبه 18 آذر 93)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آبان 00 [ 20:15]
    تاریخ عضویت
    1393-7-16
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    8,678
    سطح
    62
    Points: 8,678, Level: 62
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    556

    تشکرشده 637 در 143 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام دوستان ببخشید نتونست زودتر بیام. البته 2 روز پیش اومده ولی به دلیل محدودیت ارسال پست نتونستم پستی بذارم جالبه که من 24 آبان عضویتم رو شارژ کردم ولی هنز فعال نشده و شماره پیگیریم هم بارها ارسال کردم ولی هنوز هیچی....
    الان که اومدم مشکلی جدید که به موضوع قبلی ربط داره پیش اومده.گفته بودم که همسرم از دست خانواده اش حسابی دلخور شده(دو طرفه بوده).شنبه شب هم تولد مادرش بوده.من اصرار کردم که با هم بریم ولی گفت بدجور دلم شکسته...خلاصه همسرم محل کارش بود و از شدت ناراحتی قلبش درد میگیره و میره بیمارستان.به من گفت زنگ بزنم به پدر متدرش اطلاع بدم.زنگ زدم به مادرش که هم تبریک بگم هم اطلاع بدم.چندین بار زنگ زدم ولی جواب ندادن.به پدر همسرم که مردی کاملا منطقی هستم زنگ زدم.جواب دادن.گفت من بیرونم.ولی مامان خونه بود.خلاصه من خبر دادم.ولی نه به همسرم زنگ زدن و نه رفتن بیمارستان.همسرم هم مشکلی نداشت خدارو شکر.به من گفت برو خونه مادرم که بهانه دستشون نباشه.من هم با بچه کوچیک توی هوای سرد با آژانس رفتم.هرچی زنگ زدم کسی درو باز نکرده.به پدر همسرم زنگ زدم.میگن مامان بیرونه.امشب هم تولد نگرفته!گفتم خوب مثل هر سال ما خودمون میایم برای تبریک...خلاصه همسرم هم عصبانی اومده دنبال ما.من هم بهم برخورده که چرا جواب من رو نمیده؟چرا درو رو من باز نکرده؟دوباره زنگ زدم به پدر همسرم که مگه چی شده؟مگه از من ناراحت شده مامان که جواب من رو نمیده؟ایشون ماجرا رو تعریف کردن که از پسرشون بیشتر ازین انتظار دارن و ...اون هم به مادرش تند حرف زده و امن هم ناراحت شده و...خلاصه که همش توقعات و انتظارات بود( که حالا همسر من هم شاید گاهی تنبلی کرده ولی این اثر تربیت مادرشه.تو خونه نذاشته دست به سیاه و سفید بزنن.تنبل بارشون اورده حالا توقعات آنچنانی داره!ولی خدایی انقدر همسر من احترام به پدر مادرش میذاره.انقدر حواسش بهشون هست که من حسودیم میشه!)خلاصه گفتم خوب تقصیر من چیه؟این درسته که جواب من رو نمیدن؟گفت : نه...قبول دارم کارش اشتباه بوده.من تو رو مثل دخترم دوست دارم.دختر فهمیده و منطقی هستی.هم من هم مامان ازت رااز ضی هستیم و ...حالا صدای مادر همسرم هم میومد که معلوم بود پیش هم هستم و هر دو هم خونه هستن و در رو برای من باز نکردن...من خیلی این کار مادر همسرم بهم برخورده.حتی بعدش هم نکرد یه زنگ بزنه.همسرم هم روی من حساسه و ناراحت شده ومیگه دیگه حق نداری زنگ بزنی.مادر منه دیگه میشناسمش..من هم که با پدرشون حرف زدم همه چیز رو محترمانه گفتم.که در نهایت معلوم بود حرف مادرشه چون به من میگه ...حالا چی؟میخوای ازت عذر خواهی کنه؟با یه لحن طلبکارانه!من هم گفتم نه و ... دیگه هم حرفی نزدم.من که دیگه زنگ نمیزنم.حالا چند روز دیگه میخوایم بریم مسافرت همسرم میگه نمیدونم زنگ بزنم از پدرم خداحافظی کنم یا نه....میگه.تو ارتباطت رو با بابام قطع نکن.بهش زنگ بزن.میگم اگه گفت بیا خونه چی؟ خلاصه فعلا نمیخوام زنگ بزنم.من آدمی بودم که همیشه بهشون احترام گذاشتم.اونا هم همینطور ولی این رفتار مادرش برام قابل هضم نیست.

    میان پرواز تا پرتاب...
    تفاوت از زمین تا آسمان است.
    پرواز که کنی، آنجا می‌رسی که خودت می‌خواهی!
    پرتابت که کنند، آنجا می‌روی که آنان می‌خواهند،
    پس پرواز را بیاموز...



  10. 2 کاربر از پست مفید گوش ماهی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 18 آذر 93), szd (سه شنبه 11 آذر 93)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آبان 00 [ 20:15]
    تاریخ عضویت
    1393-7-16
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    8,678
    سطح
    62
    Points: 8,678, Level: 62
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    556

    تشکرشده 637 در 143 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام دوستای خوبم
    نمیدونم چرا عضویت من فعال نمیشه که بتونم بیشتر از 3 تا پست بذارم ؟؟؟
    من دوست داشتم باهام همفکری کنید ببینم چه عکس العملی در برابر این رفتار مادر همسرم درسته؟ ولی انگار کسی دوست نداره نظری بذاره!
    میان پرواز تا پرتاب...
    تفاوت از زمین تا آسمان است.
    پرواز که کنی، آنجا می‌رسی که خودت می‌خواهی!
    پرتابت که کنند، آنجا می‌روی که آنان می‌خواهند،
    پس پرواز را بیاموز...



  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آبان 98 [ 08:57]
    تاریخ عضویت
    1392-11-03
    نوشته ها
    432
    امتیاز
    10,650
    سطح
    68
    Points: 10,650, Level: 68
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,639

    تشکرشده 1,769 در 422 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    72
    Array
    سلام گوش ماهی
    در مقابل شخصیت بچگانه مادرشوهرت رفتار عادی و محترمانه که در شان شخصیت شماست رو داشته باش

    مادر شوهرت حالا بهر دلیلی به شما بی احترامی کرده فعلا که جواب تلفن رو هم نمیده ... شما رفتار عادی داشته باش تا خودش به حالت اول برگرده ... بعد در یک موقعیت مناسب ( در اصرع وقت ) خیلی محترمانه علت این بی احترامی رو جویا شو
    خیلی راحت و روان ازش بپرس که دلیل این رفتار چی بوده ؟

    بهش بگو مادر جان میخوام بدونم کجای رفتار ما مشکل داشته ....
    اگه رفتار ما مشکلی داره شما که بزرگتر هستین مارو راهنمایی کنین که رفتار اشتباهمون رو ترک کنیم ...

    بعد کم کم خودت شروع کن از خودت و همسرت دفاع کردن و سعی کن مادرشوهرت رو توجیه کنی که لازم به بی احترامی نبوده خیلی راحت میتونست ناراحتیشو بیان کنه

    در مورد تنها گذاشتن شوهرت هم بگم که به شوهرت اطمینان داشته باش ... زن بوی خیانت رو خیلی زود متوجه میشه
    خدایی نکرده اگه شوهرت بخواد بهت خیانت کنه از همین حالا شما متوجه رفتار مشکوکش میشی ضمنا کسی که به زندگیش متعهد باشه یکی دو هفته ای به راه خلاف کشیده نمیشه ....
    طوری برنامه ریزی کن که تعطیلات هم شوهرت بتونه بیاد شهرستان بعد باهمدیگه برگردین ...
    آدمک آخر دنیاست بخند
    آدمک مرگ همین جاست بخند
    دست خطی که تورا عاشق کرد، شوخی کاغذی ماست بخند
    آن خدایی که بزرگش خواندی، به خدا مثل تو تنهاست بخند ...

  13. 6 کاربر از پست مفید terme00 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 18 آذر 93), pbsm (سه شنبه 11 آذر 93), sasha (سه شنبه 18 آذر 93), szd (سه شنبه 11 آذر 93), گوش ماهی (سه شنبه 11 آذر 93), شیدا. (چهارشنبه 12 آذر 93)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آبان 00 [ 20:15]
    تاریخ عضویت
    1393-7-16
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    8,678
    سطح
    62
    Points: 8,678, Level: 62
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    556

    تشکرشده 637 در 143 پست

    Rep Power
    36
    Array
    مرسی ترمه جون.
    به نکته خوبی اشاره کردی.رفتار بچه گانه.با اینکه نقش مادر رو دارن ولی رفتارهای بچه گانه زیاد دارن،طوریکه حتی پدر شوهرم هم به روش میگن.زن خوب و مهربونیه.همه جا از من تعریف میکنه.بهم احترام میذاره و خداییش من هم عروس خوبی بودم براش.برای همین ازین رفتارش جا خوردم.همسرم میگه دلیل اصرار زیادم به رفتن شما پیش خانواده ات این بود که حدس میزدم مادرم رفتار بچه گانه رو نشون بدهومی شناسمش دیگه و ....من وقتی به پدر همسرم زنگ زدم (گفته بود من بیرونم)کاملا مشخص بود که صدای من روی اسپیکر هست و مادر همسرم هم داره گوش میکنه و چیزهایی رو میگه و خونه هستن(خونه بودن و در رو باز نکردن هرچند ادعا میکنند بیرون بودن).همسرمن هم پیشم بود و من هم روی اسپیکر گذاشته بودم.برای همین حرفهام و محترمانه زدم.گفتم بابا ،مامان باید الگو باشه برای ما.اینکه از پسرش ناراحته،به من بی احترامی میکنه درسته؟(شاید تند گفتم ولی ناراحت بودم و سعی کردم رعایت کنم تازه!)پدر همسرم هم همه رو قبول میکرد و میگفت نه کی از تو ناراحت نیست و کسی نمیخواسته به تو بی احترامی کنه و ...ولی آخرش معلوم بود مادر همسرم حرصش دراومده و چیزهایی داره میگه....که پدر همسرم دیگه گفت:حالا چی؟می خوای ازت عذرخواهی کنه؟؟منم جا خوردم گفتم نه...چرا؟گفت:آخه خیلی تکرارش میکنی...منم پیش خودم گفتم دارم بدهکارم میشه انگار...دیگه هیچی نگفتم....همسرم هم کاملا طرفدارمه و ناراحت شده.میگه دیگه حق نداری زنگ بزنی...ولی از یه طرف هم میگه با پدرم که مشکلی نداری میخوای یه چند روز دیگه به اون زنگ بزن (البته مطمئن نیست ولی گفت میخوای ارتباطت رو با اون نگه دار)..منم گفتم اگه بگه پاشو بیا خونمون چی؟؟نظر شما چیه؟
    میان پرواز تا پرتاب...
    تفاوت از زمین تا آسمان است.
    پرواز که کنی، آنجا می‌رسی که خودت می‌خواهی!
    پرتابت که کنند، آنجا می‌روی که آنان می‌خواهند،
    پس پرواز را بیاموز...


    ویرایش توسط گوش ماهی : سه شنبه 11 آذر 93 در ساعت 19:07

  15. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    به نظرم بهتره به حرف همسرت گوش کنی. اگر می گه ارتباطت را قطع نکن، شاید خانواده اش را بهتر می شناسه و می ترسه این قطع ارتباط، خدای نکرده طولانی بشه و ارتباط مجدد سخت تر.

    شاید مادرش کینه ای باشه و اگر قهر کنه دیگه به سال بکشه و آخر هم شما مجبور بشین برین جلو. هر مدلی همسرت می گه برخورد کن. می تونی ارتباط را قطع نکنی اما دلخوری و دلشکستگی ات را نشون بدی. لازم نیست با لب خندون و خجسته بری خونشون. برو ولی نشون بده که کارشون درست نبوده که در را به روی شما و نوه کوچولو باز نکردن.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  16. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 18 آذر 93), maryam240 (سه شنبه 13 مرداد 94), pbsm (سه شنبه 11 آذر 93), szd (سه شنبه 11 آذر 93), گوش ماهی (سه شنبه 11 آذر 93)

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1393-6-07
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,792
    سطح
    24
    Points: 1,792, Level: 24
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    203

    تشکرشده 153 در 66 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام گوش ماهی عزیز احساس میکنم زندگی شما یه جورایی شبیه به زندگی منه کارای مادرشوهرتون اخلاق شوهرتون وبیشترصبوری خودتون و دوری راه از خانواده با این تفاوت که همسر من دوس نداره من تنها برم شهر خودم وحتی چند روز اونجا بمونم همش بهونهای الکی میگیره که نرم یا نمونم.

    توهم بهتره وقتی شوهرت بهت پیشنهاد رفتن میده بگی دوس داری باخودش بری دوس نداری اون بهت پیشنهاد رفتن بده.

    دربابت مادرشوهرتم باید بگم معمولا ادمایی که طرفشون خیلی براشون عزیزن وخیلی دوسشون دارن خیلی روشون حساسن که چجور برخوردی باهاشون میشه و اگه کوچکترین کم محلی یا کوتاهی میبینن از شدت ناراحتی واعصبانیت از کوره در میرن وباعث ازرده شدن هم میشن.که مادرشوهرشما همین اتفاق براش افتاده وانتظارش از پسرش بیشتر از اینا بوده.مطمین باش شوهر شما خیلی برای مادرشوهرتون عزیز بوده که وقتی خلاف انتظارش برخورد شده اینجور از هم پاشیده وگرنه اگه خیلی مکارو باسیاست بود به ظاهر وقتی شنید بچش حالش بده اونقد قربون صدقش میرفت که زود خودشو تو دل پسرش جا کنه نه اینکه میدون بده به کارای بدش که اخر خودش متهم بشه. خداروشکر کنین که مادرشوهرتون مکرو سیاست نداره وگرنه اونجوری بیشتر کلافه میشدین از دستش.بهتره رفت وامدت را داشته باشی اما به قول دوستمون واجب نیس با روی خندون وخوش بری خونشون.همون که بفهمونی از دستش ناراحتی خودش دنبال یه راه جبران میگرده که فراموش کنی. مادرشوهر منم زود از کوره در میره با کوچیکترین حرف شوهرم بهم میریزه چند ساعت بعد خودش پشیمون میشه همش میخواد یکاری کنه از دلمون دربیاره ولی من خیلی زود رنجم واصلا از دلم رد نمیشه ولی سعی میکنم ظاهرمو خیلی خوب نشون بدم...
    منم خیلی بابت این موضوعا بین مادرشوهرم عذاب میکشم خیلی رو منو شوهرم حساسه هرکی هرچی بگه بدل نمیگیره مثلا شوهرم فقط بهش بگه زود باش عجله کن شاکی میشه که چرا نباید بخاطر من صبر کنی در صورتی که پدرشوهرم یا برادرشوهرم بهش همین حرفو بزنن اونقد از حرفشون حساب میبره که فقط تندتند میدوء که صداشون در نیاد.
    من کاملا الان درکتون میکنم
    ویرایش توسط pbsm : سه شنبه 11 آذر 93 در ساعت 20:13

  18. 2 کاربر از پست مفید pbsm تشکرکرده اند .

    گوش ماهی (چهارشنبه 12 آذر 93), شیدا. (چهارشنبه 12 آذر 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایا برای تامیین اینده ام…"""…… بیمه عمر ……"" تصمیم و گزینه درستی هست؟؟؟
    توسط عروس خوشبخت در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 اسفند 95, 21:30
  2. "چادر" بهتر است از "مانتو"، ولی همسر آدم باید به دل هم بنشیند!
    توسط PesareGol در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 مهر 93, 14:12
  3. توصیه نوروزی یک روانپزشک: نه "چاقی" خانمها را به روی شان بیاورید، نه "کچلی" مردها را
    توسط khaleghezey در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 13:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.