به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اسفند 94 [ 23:54]
    تاریخ عضویت
    1393-6-19
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    1,341
    سطح
    20
    Points: 1,341, Level: 20
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    برم با خانواده همسر مشهد يا نه ؟

    سلام دوستان من قبلا هم اينجا پست گذاشتم و با كمك دوستان تا حدودي تونستم مشكلاتم رو حل كنم ....

    من الان ١.٥ عقد كردم با مادر شوهرم هم كلا مشكل دارم ولي تازگيا باهاش مشكلي نداشتم ، من تا حالا باهاشون مسافرت نرفتم ، شوهرم تك پسر هست ، هفته پيش يه روز اومد گفت كه مياي بريم مشهد منم خوشحال شدم (چون ٣ماه پيش روزي كه ميخواستيم بريم كنسلش كرد ) گفتم يه مسافرت دو نفره ميريم بعد فهميدم كه نه منظورش با خانوادشه ، خلاصه گذشت تا چند روز پيش گفت بابام رفته بليت گرفته يه كوپه ،واسه من و تو هم گرفته ، گفت مياي بريم ؟
    اينم بگم كه همش به من ميگه درس دارم وقت ندارم واسه كاري ، بعد هميشه ميگه بايد از قبل به من بگين كه برنامه ريزي كنم ، مسافرت هم خانوادم هميشه زنگ ميزنن دعوتش ميكنن ولي مامانش هيچي به من نگفت حتي ديشب هم كه منو ديد يه كلمه نگفت اگه بياي خوشحال ميشيم ، ولي خودشون واسه يه جشن ساده ميگفتن چرا بابات زنگ نزده بابامو جدا دعوت كنه ، با اينكه مامانم زنگ زده بود اونارو دعوت كرده بود ،واسه همين نيمدن ....منم دوست ندارم خودمو تو دست و پا بندازم ، به شوهرم گفتم خوب چرا به من نميگين كه هماهنگ كنم ، گفت به من هم نگفتن يهو گفتن واسه شما هم گرفتيم ،
    حالا همسر جان هر روز داره يه جوري منو راضي ميكنه كه برم اولش گفتم داييم خونمونه بعد كه قرار شد نيان گفت خوب پس ميشه بريم گفتم بايد ببينم شايد اونروز جواب آزمايشاي پايان نامم بياد نشه ، ولي جواب ارو ميتونم تلفني بگيريم ولي به اون اينجوري گفتم

    حالا چيكار كنم كه بفهمن از منم بايد نظر بپرسن و فكر نكنن من بيكارم كه هر وقت ميگن ميرم ؟؟
    ميخوام براي منم ارزش قائل شن ...
    اصلا به نظرتون برم ؟؟؟ ميدونم كه اصلا بهم خوش نميگذره .... فقط شوهرم شايد خوشحال شه

  2. 2 کاربر از پست مفید م م تشکرکرده اند .

    khaleghezey (جمعه 07 آذر 93), Kimia7 (پنجشنبه 06 آذر 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 فروردین 94 [ 23:40]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    1,323
    سطح
    20
    Points: 1,323, Level: 20
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    54

    تشکرشده 190 در 56 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزيزم سلام
    ببين عزيزم شما الان اول راهي و بايد فوق العاده مراقب رفتارت باشي چرا كه هر حركت اشتباهي از تو سر بزنه تو ذهنشون مي مونه و حتي ممكنه بعدا باعث فاصله ي بين تو و همسرت بشه
    حتي اگر حس مي كني اونا واست ارزش قائل نيستن تو مثل اونها نباش ضمن اينكه هيچوقت ناراحتي از خانواده ي همسرت رو جلوي همسرت ابراز نكن
    اين خيلي خوبه كه شوهرت نظرتو مي خواد و حتي خودش هم بدون تو حاضر نيست بره نشون ميده واست ارزش قائله
    من اگر جاي تو بودم مي رفتم چون همونطور كه گفتي شوهرت خوشحال ميشه و ضمن اينكه متوجه عواقبش هم باش با نرفتن تو ممكنه اونا از تو دلخور بشن و باعث ايجاد يكسري كدورت ها بشه عزيزم اگر توي همين تالار يه نگاهي بندازي ميبيني چه قدر زيادن زندگي هايي كه از همين دلخوري هاي كوچيك شروع شده و تلافي پشت تلافي و بزرگ و بزرگ تر شده تا جايي باعث از هم پاشيدن زندگي دو نفر شده
    اينكه مي گي اونها بايد نظرتو مي پرسيدن درست اما عزيزم شما كه با مادرشوهرت زندگي نمي كني مهم همسرت هست كه اونهم نظرت براش مهمه و شايد هم اصلا اونا از شوهرت خواستن كه با تو حرف بزنه و نظرتو بپرسه براي همين ديگه چيزي بهت نگفتن
    هميشه سعي كن به اين قضايا با ديد مثبت نگاه كني مثلا اگر مادرشوهرت انتقادي ازت كرد با خودت فكر كن كه خيرتو مي خواسته و با روي خوش بپذيرش
    هميشه سعي كن رابطه تو با مادرشوهرت خوب نگه داري و حتي اگر كاري كرد كه باعث ناراحتيت شد به روي خودت نيار و سعي كن فراموش كني چرا كه معمولا مسائل جزئي ان و ارزش دلخوري و قهر و دعوا رو ندارن
    و باز هم تاكيد مي كنم هيچ وقت جلوي شوهرن از پدر يا مادرش بدگويي نكن و هيچوقت بهش غر نزن هميشه يراي خانوادش ارزش و احترام قائل شو مطمئن باش نتيجه شو بعدا ميبيني

  4. 5 کاربر از پست مفید Kimia7 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (جمعه 07 آذر 93), sasha (جمعه 07 آذر 93), szd (جمعه 07 آذر 93), گوش ماهی (جمعه 07 آذر 93), واحد (پنجشنبه 06 آذر 93)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    عزیزم اینکه پدر شوهرت برای شما هم بلیت گرفته نشونه اینه که دوستتون داره و برات ارزش قائله. اینکه همسرت میخواد شما رو راضی به رفتن کنه نشونه اینه که دوستت داره و برات ارزش قائله . میخواد شما هم خوشحال و راضی باشی و از این مسافرت لذت ببری . عزیزم سعی کن خانواده همسرت رو مثل خانواده خودت بدونی . از حرفهاشون ناراحت نشو . و گذشت کن . اینطوری اعصاب خودت هم راحته . زندگی رو برای خودت و همسرت سخت و طاقت فرسا نکن . زندگی واقعا کوتاهه و ارزش دلخوری رو نداره . برو و از این مسافرت معنوی لذت ببر . از پدر شوهر و مادر شوهرت حتما تشکر کن . ما رو هم دعا کن . خوش به حالت خیلی دلم هوای امام رو کرده .

  6. 2 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    khaleghezey (جمعه 07 آذر 93), szd (جمعه 07 آذر 93)

  7. #4
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اسفند 94 [ 23:54]
    تاریخ عضویت
    1393-6-19
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    1,341
    سطح
    20
    Points: 1,341, Level: 20
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسي از پاسخاتون دوستاي عزيزم ، چشم ميرم و دعاگوي همتون هستم

    فقط دوست ندارم اينكار هميششون باشه كه فك كنن من هروقت بگن وظيفمه كه برم ، همين كه ميگن لطف مكرر ميشه حق مسلم نميخوام بشه ،
    آخه هم شوهرم هم مامانش خيلي باسياست برخورد ميكنن ، يه جوري هستن كه احساس ميكنم ميخوان از اولش سنگشون رو محكم بزنن كه من توقع بيشتر نداشته باشم ، با اينكه هيچوقت چيز زيادي نخواستم ازشون ولي شوهرم احساس ميكنه كه بيشتر از اوني كه فكر ميكنه برام انجام بده من پر توقع ميشم و اون هم زن ذليل اينو تو حرفاشو اعمالش بهم نشون ميده ، يه چيز ديگه كه هست من مقابل يه خانواده اي هستم كه كاملا با سياست برخورد ميكنن من هم اصلا سياست ندارم
    وقتي ميام تو اين سايت بهم كمك ميكنه ولي دقيق نميدونم تو اون شرايط خاصي كه برام پيش مياد بايد چيكار كنم

  8. کاربر روبرو از پست مفید م م تشکرکرده است .

    szd (جمعه 07 آذر 93)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 15:09]
    تاریخ عضویت
    1392-5-05
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,138
    سطح
    27
    Points: 2,138, Level: 27
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    145

    تشکرشده 307 در 119 پست

    Rep Power
    25
    Array
    برو حتما هم بروهنوزم که هنوزه اولین و تنها سفری که تو دوران عقد به همراه خانوادم رفتیم از ذهن همسرم به عنوان یه سفر رویایی پاک نشده
    برو و با ذهنیت مثبت برو مطمئن باش خانواده همسرتم برای اینکه بهت خوش بکذره تلاششون رو میکنن
    درضمن سفر زیارتی برنامه ریختن و نظر خواستن نمیخواد طلبیدن میخواد که طلبیده شدی پس نه نیار
    التماس دعا هم داریم

  10. 3 کاربر از پست مفید Naashena تشکرکرده اند .

    khaleghezey (جمعه 07 آذر 93), szd (جمعه 07 آذر 93), واحد (جمعه 07 آذر 93)

  11. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    خوش به سعادتت قسمت شده برید مشهد اگه به من باشه بلیط قطار برام کسی بگیره اونم مشهد حتی اگه خیلی هم ازشش خوشم نیاد با کله میرم کلی هم ازش سپاسگزاری میکنم واقعا خوش به حالت زائر آقا شدی مارو هم دعا کن قسمتمان بشه ایشالله

    من یه مرد متاهل سی ساله هستم با دوران عقد داره میشه 3ساله که متاهل شدم یکی از علت های اصلی که توی این دو سالی که مستقل زندگی میکنیم باعث شده آرامش توی زندگی مان حکفرما بشه و اینکه به همسرم احترام بیشتری بزارم خانوادش را دوست داشته باشم به علایق و خواسته هاش و کارهایی که در منزل انجام میده چه برای من و چه برای دخترمان مهدیه سادات دقت بیشتری کنم و اهمیت بیشتری بدم اینه که با خواهر هام و پدرم رابطه خیلی خوبی داره وقتی به دور اطراف خودم نگاه میکنم و یه مقایسه خیلی کوچیک میکنم علاقم و محبتم نسبت به همسرم دوچندان میشه.
    برای ما مردها این موضوع بسیار مهم و باارزشه که همسرمان به خانواده مان مخصوصا پدر و مادرمان احترام بزاره و برایشان ارزش قائل بشه همانند خانواده خودش این بسیار باارزشه و باعث میشه احترام همسر پیش مرد زندگیش بیشتر بشه.اینجوری مرد احساس میکنه همسرش کنارشه و دوسش داره و به پدر و مادری که اینهمه سال زحمتش را کشیده اند با احترامر فتار میکنه و این پیغام را به خانوادش میده که برای من مهم و باارزش هستید این موضوع بعدها توی زندگیت مخصوصا موقع مشکلات کمک زیادی میکنه سعی کن رابطه خودت را با خانوادش مدیریت کنی.مطمئن باش شوهرت این موضوع را لحاظ میکنه و در جاهای دیگه جبران میکنه

    در مورد اینکه پدرشوهرت برای شما بلیط گرفته خوب این نشان میده که به شما علاقمند هستش توی همین تالار همدردی جستجو کنی متوجه میشی نگاهت نسبت به این مورد منفیه توی همین تالار بودن مادرشوهر و پدرشوهرهایی که توی این موقعیت فقط برای پسرشان بلیط گرفتن!!قدرشان را بدان این مسائل و دیدگاه تفاوت ها در همه خانواده هست که به مرور زمان بهتر میشه رابطه ها.یک مورد دیگه هم هست بعضی افراد خود من هم جزوشان هستم یکهویی تصمیم میگیرن و بدون برنامه ریزی خاصی از این کارشان منظور خاصی ندارن به هیچ عنوان بلکه بعضی اوقات هیجانی و انی تصمیم گیری میکنند
    http://www.hamdardi.net/thread-154.html

    آدرس بالا را حتما مطالعه کنید.سعی کن رابطه خودت را با خانواده شوهرت بهتر کنی.همه ما انسان هستیم و اشتباه میکنیم و دارای نقاط مثبت و منفی هستیم بهبود رابطه با خانواده شوهرت توی زندگی مشترک تاثیر بسیار زیادی داره و همینطور در بهبود رابطه بین شوهرت و خانواده خودت.جلوی شوهرت از خانوادش بد نگو حتی گلگی هم نکن این به رابطه تان صدمه میزنه

    در این مورد همین روشی که انجام میدی بنظرم خوبه شوهرت هم خیلی دوست داره رفتی پیش خانوادش بگو: ممنون که دعوتم کردین و زحمت کشیدین و یک کوپه کامل قطار گرفتین خیلی دوست داشتم قسمت بشه برم مشهد حرم امام رضا(ع) ولی آخه چرا یکهویی خیلی تعجب کردم (شوهرم) یکهو اومد مطرح کرد آخه خیلی آمادگیشو نداشتم میترسیدم با برنامه های دانشگاهم تداخل داشته باشه.
    اینجوری هم حرفتو زدی و هم ناراحتی پیش نیامده ولی دعوتشان را حتما قبول کن

    از پدرشوهرت خوشم امد کوپه کامل گرفته برای خانوادش معلومه خانواده دوست هستش
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  12. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    sasha (جمعه 07 آذر 93), گوش ماهی (جمعه 07 آذر 93)

  13. #7
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اسفند 94 [ 23:54]
    تاریخ عضویت
    1393-6-19
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    1,341
    سطح
    20
    Points: 1,341, Level: 20
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم دوستان مخصوصا آقاي خاله قزي ، چشم سعي خودمو ميكنم دعا گوتون هستم ايشالا

    ، راستشو بخواين من تو يه خانواده اي بزرگ شدم كه اصلا مفهوم مادر شوهر و خواهر شوهر كه بد باشن نداشتيم و من فكر ميكردم كه اين قضايا به تاريخ پيوسته و كسايي كه مشكل دارن حتما خودشون يه كاري كردن ، معتقدم بدي رو با خوبي بايد جواب داد و كلا بدي آدم هارو زود فراموش ميكنم و مثبت نگر هستم ولي تو اين مدت كه عقد كردم مادر شوهرم بهترين روزهامو با زخم زبوناش و تهمت زدن به من و خانوادم برام تلخ كرد ، اون موقع شوهرم ايران نبود منم هيچي بهش نگفتم تا وقتي كه اومد ايران و خودش بهم گفت كه تو با مامان من بد حرف زديو ... منم چون ديگه صبرم از حدش گذاشته بود و ديدم باز هم داره بهم توهين ميشه بهش گفتم كه چه حرفايي شنيدم ازشون ولي توهين نكردم فقط اتفاقاتي كه افتاده بود رو گفتم و از اون موقع بهش بعضي چيزا كه ناراحتم ميكنه ميگم ، ميدونم اينكارم اشتباس ولي احساس ميكنم اگه نگم فكر ميكنن كه من نميفهمم كه اينكارشون اشتباهه ،چون خودشون هر چيزي كه مطابق ميلشون نباشه ميگن با لحن بد حتي چيزاي خيلي كوچيك كه ميشه گذشت كرد و نديد و به حساب تفاوت فرهنگ گذاشت ، منم نميدونم يه جوري شدم كه نميخوام كم بيارم ، وقتي ميبينم شرايط مشابه اون چيزي كه از ما إيراد گرفتن رو خودشون انجام ميدن ، احساس ميكنم براي اينكه كم نيارم بايد به شوهرم بگم ، اين موضوع هم خودمو اذيت ميكنه هم شوهرمو ولي اگه نگم تو دلم ميمونه انگار ....

    من اصلا اينجوري نبودم و نيستم ولي راجع به خانواده همسر اينجوري شدم ، نميتونم حرفايي كه زدن فراموش كنم ، چيكار كنم ؟؟؟؟؟

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    340
    سطح
    6
    Points: 340, Level: 6
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 282 در 96 پست

    Rep Power
    28
    Array
    ببین خوشگلم به خاطر گل روی پدر شوهرتم که شده برو
    ولی به مادر شوهرت بگو که خیلی از این کار پدرشوهرم خوشم اومد و ایناااااااااا
    و بهش بفهمون که اهل تشکر و قدردانی هستی

    شما خودت چند بار سر مسائل مختلف نظر مادرشوهرت رو بپرس شاید ایشونم یاد بگیره یا عادت کنه به اینکار
    احتمالا ایشون یکمی غرور دارند و نمیتونن ناز کردن شما رو تحمل کنند
    کم کم که باهم صمیمی تر شدین انشالله این مسائل برطرف میشه

    آقا من پز بدم مشهدی امممممممممممممممممممممممم ممممممممممممم

  15. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دگربار

    اینجا مسئله این نیست حق با کیه بلکه مسئله اصلی بهبود کیفیت زندگی و رضایت شما از زندگی مشترک هستش ما بهتره زوم کنیم روی این موضوع

    خوب یه سوال تا حالا به نتیجه هم رسیدی از این مسیری که داری میری یعنی خودت به آرامش رسیدی شوهرت به آرامش رسیده زندگیت بهتر و رابطت با شوهرت عاشقانه تر و نزدیکتر شده؟

    اگه واقعا اینجوری شده خوب همین مسیر را طی کن اینجوری حقت را میگیری هرچی هم دوست داشته باشی میتوانی به مادرشوهرت بگی و کم نیاری به شوهرتم میگی همه را و خالی میشی ولی نتیجش چی میشه؟

    یکجورایی به مادرشوهرت یا کلا مادرشوهرها من حق میدم چون این کارهایی که دارن انجام میدن نصف شایدم یک سوم درد و زجری که توی زندگی مشترکشان خودشان کشیدن هم نیست باورت نمیشه اگه بشینی پای درد و دلشان ببینی چه مصیبت هایی که کشیدن تا توانستن زندگیشان را جمع و جور کنن و تقریبا بیشتر امیدشان به فرزندشان هستش مخصوصا پسر مردهای ایرانی توی ابراز علاقه و نشان دادن محبت و عشقشان یکمقدار خسیس هستند مخصوصا نسل قبل خوب این مادرها که نه از مادرشوهر خیری دیدن و نه از شوهر محبت و عشقی از این طرف هم پسر بزرگ میکنن یکهویی میبینن ازدواج کرده و همسر اختیار کرده و زندگیشم داده دست همسرش میشن هووی عروس برای شما هم که تک پسر هستش

    خوب بنظر من بیا و این راه هم امتحان کن صبور باش گلایه نکن پیش شوهرت با سیاست رفتار کن انعطاف پذیر باش سعی کن بدی هم کرد خودتو بزنی به اون راه بعضی وقتها ادم خودش را بزنه به خول بودن و نشنیدن خیلی خوبه مثل مجسمه باش نه ببین نه بشنو بجاش اینجوری شوهرت بهت نزدیکتر میشه و رابطت باهاش بیشتر میشه زوم کن روی رابطه خودت و شوهرت سعی کن کیفیت رابطه را بالاتر بری همه انرژی را بده به شوهرت انرژی مثبت جمع کن و انتقال بده به زندگی مشترک خودت

    البته کم کم سعی کن رابطه خودت را با مادرشوهرت بهتر کنی این خیلی زیاد روی زندگی مشترکت تاثیر داره من مغازه دارم میشین دو دوتا چهارتا میکنم مثل معامله از اینور شاید یکمقدار ضرر کنم ولی از اونور در میان مدت و بلندمدت خیلی بنفعمه و سود داره برام خوب انجامش میدم و به هدفی که دارم فکر میکنم.

    اینو بصورت کلی بهت میگم یادت بماند برای همیشه
    مردها روی 3 مورد خیلی حساس هستند
    1.خانوادش مخصوصا مادرش
    2.غرور و جایگاه مردانش
    3.شکمش

    سعی کن روی آشپزیت خیلی کار کنی
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.