به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 آذر 94 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1393-7-05
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,430
    سطح
    21
    Points: 1,430, Level: 21
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 64 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array

    درمان پرحرفی چیست؟

    سلام

    البته چون این سوال در مورد روابط دختر و پسر و نامزدی و ازدواج و این چیزا نیست، امید زیادی ندارم که پاسخ بگیرم چون قبلا هم برای مشکلات فردی و روانشناسی عمومی سوال پرسیده بودم اما به جواب نرسیده ام ولی خوب با خودم گفتم تلاشم رو بکنم و این تاپیک رو ایجاد کنم.


    لطفا اگه کسی میدونه چطور میشه بر پرحرفی غلبه کرد به من کمک کنه
    ممنون میشم

  2. 3 کاربر از پست مفید پری وش تشکرکرده اند .

    ali -guilan (دوشنبه 26 آبان 93), asal2013 (دوشنبه 26 آبان 93), رزا (دوشنبه 26 آبان 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام...

    چه خوب که آدم خودش به مشکلاتش بخواد رسیدگی کنه و بگه که من چنین مشکلی دارم و میخوام حلش کنم...

    خوب شما چند سالتونه؟؟

    چطور به این نتیجه رسیدید که پرحرف هستید؟؟

    آیا به چیزی وسواس دارید؟؟ یکم بیشتر توضیح بده لطفا...
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  4. 2 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    ali -guilan (دوشنبه 26 آبان 93), asal2013 (دوشنبه 26 آبان 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 آذر 94 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1393-7-05
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,430
    سطح
    21
    Points: 1,430, Level: 21
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 64 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون که به مشکلم توجه کردید. خوب من 30 ساله هستم و مجردم. اخیرا متوجه شده ام که همه احساساتی رو که حس می کنم دارم به زبان میارم. به اصطلاح بلند فکر می کنم. این باعث میشه که هم پرحرف باشم و هم اینکه چیزایی رو که خیلی وقتها درست نیست به دیگران بگم در بی صحبتها میگم.
    بارها تصمیم می گیرم که دیگه زیاد حرف نزنم ولی بعد دوباره می بینم چهل دقیقه با تلفن حرف می زنم یا تو محل کار نیم ساعته دارم با همکارم حرف می زنم. از موضوعات مختلف. انگار یکی خواسته باشه از سکوت فرار کنه. درحالیکه اخیرا به این عارضه دچار شده ام. قبلا عاشق سکوت بودم.
    چیکار کنم؟

  6. 2 کاربر از پست مفید پری وش تشکرکرده اند .

    asal2013 (سه شنبه 27 آبان 93), رزا (دوشنبه 26 آبان 93)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    این چیز ها که شما میگی که واسه خانم ها عادیه...اکثر خانم ها با تلفن خیلی زیاد صحبت میکنن..شاید چون قبلا زیاد سکوت میکردید الان به نظرتون تومده که خیلی پرحرف شدید...

    در مجموع پر حرفی خیلی دلایل زیادی داره مثلا یک دلیل بارزشجلب توجه کردن هست

    به عنوان مثال ما برای اینکه دیگران به ما توجه و محبت کنن دست به پرحرفی میزنیم... شما اخیرا احساس نمیکنید که نیاز به توجه دارید؟؟؟

    باید بدونید که ترک عادت مشکله ولی ناممکن نیست شما میتونید از روش های مختلف استفاده کنید مثلا:

    خودتون رو جریمه کنید ...با خودتون عهد کنید که اگر پر حرفی کردید چیزی رو به عنوان جریمه پرداخت کنید...

    دوم اینکه حرف رو قبل از به زبون اوردن ارزیابی کنید ...سعی کنید تا حد ممکن از حرف هایی که خیلی بار مثبت نداره و بیشتر جنبه وقت پر کردن داره پرهیز کنید...

    یک علت پرجرفی میتونه از اضطراب هم باشه اخیرا با تنشی روبرو بودید؟؟

    در کل باید در این زمینه ببینید نظر دیگران چیه؟؟ شاید خودتون فکر میکنید که پرحرفی میکنید اما نظر کسانیکه با شما در ارتباط اند این نباشه...




    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  8. کاربر روبرو از پست مفید رزا تشکرکرده است .

    asal2013 (سه شنبه 27 آبان 93)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 آذر 94 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1393-7-05
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,430
    سطح
    21
    Points: 1,430, Level: 21
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 64 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون رزا جون راستش اخیرا دو نفر بهم گفتن خیلی زیاد حرف می زنم.
    راستش نیاز به مورد توجه بودن حس نمی کنم. بلکه کلاً روحیم اینطوریه که دوست دارم تو چشم نباشم و از خودنمایی خوشم نمیاد.

    ولی یک اضطرابی همش حس میکنم. آرامش ندارم. الان که دارم فکر می کنم می بینم همش می خوام از یه چیزی فرار کنم. از خودم شاید می خوام فرار کنم. انگار با حرف زدن از چیزهای مختلف سعی می کنم از خودم فرار کنم.

    همش فکر می کنم نظر آدمها در مورد من منفیه. با حرف زدن زیاد انگار می خوام این نظر منفی رو در مورد خودم درستش کنم.
    ولی بعد طبیعتا به خاطر پر حرفی نظرشون در موردم منفی تر هم میشه.


    ولی چرا این همه استرس دارم؟ نمی دونم.

    اغلب دارم ناشکری می کنم. بجای اینکه از سلامتی و خانواده و شغل و... شاکر خداوند باشم، لذت نمی برم از زندگی. همش از خودم نناراحتم. می خوام آدم خوبی باشم. خدا منو دوست داشته باشه.
    نگرانم از خودم.

  10. کاربر روبرو از پست مفید پری وش تشکرکرده است .

    asal2013 (سه شنبه 27 آبان 93)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پری وش نمایش پست ها
    لذت نمی برم از زندگی. همش از خودم نناراحتم. می خوام آدم خوبی باشم. خدا منو دوست داشته باشه.
    نگرانم از خودم.
    سلام پریوش،

    خیلی خوب اجزاء حالت رو تفکیک کردی:

    پرحرفی << فرار از خود << نارضایتی از خود << این فکر که خدا دوستت نداره.

    من فقط یه جمله دارم بهت بگم:

    تا چیزیکه هستی رو دوست نداشته باشی، اون چیزی که دوست داری نمی شی.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  12. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 28 آبان 93), meinoush (پنجشنبه 29 آبان 93), پری وش (چهارشنبه 28 آبان 93), واحد (شنبه 01 آذر 93)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 03:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    12,870
    سطح
    74
    Points: 12,870, Level: 74
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,421

    تشکرشده 552 در 189 پست

    Rep Power
    55
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    من فقط یه جمله دارم بهت بگم:

    تا چیزیکه هستی رو دوست نداشته باشی، اون چیزی که دوست داری نمی شی.
    تاریخ همیشه برعکس این مفهومی را که فرمودید اثبات کرده و خواهد کرد.
    تنها باید حقیقت را بیان کرد، نه دروغی را که حقیقی انگاشتنش خوب است.

    "بخشی از پیام برتراند راسل برای آیندگان"

  14. کاربر روبرو از پست مفید اثر راشومون تشکرکرده است .

    gisooo (پنجشنبه 29 آبان 93)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط اثر راشومون نمایش پست ها
    تاریخ همیشه برعکس این مفهومی را که فرمودید اثبات کرده و خواهد کرد.
    نه متوجه منظورم نشدید.

    دوتا دایره هم مرکز تصور کنید. دایره ی ماهیت به شعاع 5 و دایره رفتار به شعاع 7.

    قطعا لازمه ی تغییر رفتار اینه که انسان از رفتارهای فعلیش راضی نباشه. اما یه چیز دیگه هم لازمه، و اون اینکه خودش رو شایسته ی این تغییر بدونه.

    کسیکه از خودش فرار می کنه، احتمالا دچار مشکل حرمت نفس شده، حرمت نفس پایین (وجود عامل نارضایتی در دایره ماهیت) دست آدم رو برای تغییر می بنده.

    در واقع این نارضایتی باید بین شعاع 5 و 7 رخ بده تا فرد انگیزه و توان تغییر رو پیدا کنه.

    حالا من نمیدونم دقیقا تو تاریخ چه اتفاقاتی افتاده، اما فکر می کنم کسیکه ماهیتا خودش رو شایسته بدونه و عمیقا خودش رو دوست داشته باشه، اما از رفتارش ناراضی باشه (یعنی اون رفتارها رو در شان خودش ندونه) بیشترین توان رو برای بهبود داره.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط اثر راشومون نمایش پست ها
    تاریخ همیشه برعکس این مفهومی را که فرمودید اثبات کرده و خواهد کرد.
    نه متوجه منظورم نشدید.

    دوتا دایره هم مرکز تصور کنید. دایره ی ماهیت به شعاع 5 و دایره رفتار به شعاع 7.

    قطعا لازمه ی تغییر رفتار اینه که انسان از رفتارهای فعلیش راضی نباشه. اما یه چیز دیگه هم لازمه، و اون اینکه خودش رو شایسته ی این تغییر بدونه.

    کسیکه از خودش فرار می کنه، احتمالا دچار مشکل حرمت نفس شده، حرمت نفس پایین (وجود عامل نارضایتی در دایره ماهیت) دست آدم رو برای تغییر می بنده.

    در واقع این نارضایتی باید بین شعاع 5 و 7 رخ بده تا فرد انگیزه و توان تغییر رو پیدا کنه.

    حالا من نمیدونم دقیقا تو تاریخ چه اتفاقاتی افتاده، اما فکر می کنم کسیکه ماهیتا خودش رو شایسته بدونه و عمیقا خودش رو دوست داشته باشه، اما از رفتارش ناراضی باشه (یعنی اون رفتارها رو در شان خودش ندونه) بیشترین توان رو برای بهبود داره.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  16. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    meinoush (پنجشنبه 29 آبان 93), پری وش (پنجشنبه 29 آبان 93)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 آذر 94 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1393-7-05
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,430
    سطح
    21
    Points: 1,430, Level: 21
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 64 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    قطعا لازمه ی تغییر رفتار اینه که انسان از رفتارهای فعلیش راضی نباشه. اما یه چیز دیگه هم لازمه، و اون اینکه خودش رو شایسته ی این تغییر بدونه.
    خیلی ممنون میشل عزیز.
    حق با توئه. ریشه بیشتر مشکلاتم باید از این نارضایتی درونی از خودم باشه. همه چیز از اونجا شروع شده که من خودم رو قبول نداشتم و این همیشه مانع شده که خودم رو لایق خوب شدن و بهتر شدن بدونم.

    احتمالا به همین دلیل هم است که همیشه هر تصمیمی می گیرم برای بهبود رفتارهام یا اصولاً پیشرفت علمی و...، هیچوقت اراده کافی براش ندارم و می بینم روزها گذشت و من تصمیم های خودم رو عملی نکرده ام.

    تو یه تاپیک دیگه پرسیده بودم این "اراده" از کجا میاد که من ندارم؟ جوابش حتما همینه. اراده برای تغییر زمانی در من خواهد بود که خودم رو لایق این تغییر بدونم.

    من در اون دایره مرکزی ماهیت دچار مشکلم.
    چطور این مشکل حرمت نفسم رو حل کنم؟

    بعضیا میگن روزی چند بار بگید خودمو دوست دارم ولی فکر نمیکنم جواب بده.

    البته یه چیز دیگه هم هست. احساسات و هیجانات متناقض هم که در لحظه و تو موقعیت های مختلف به آدم دست میده اغلب نمیگذارند تصمیمی رو که برای تغییر رفتارم گرفتم عملی کنم.
    مثلا حضور داشتن در بعضی محیط ها یا قرار گرفتن کنار برخی آدمها.

  18. کاربر روبرو از پست مفید پری وش تشکرکرده است .

    میشل (دوشنبه 03 آذر 93)

  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 03:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    12,870
    سطح
    74
    Points: 12,870, Level: 74
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,421

    تشکرشده 552 در 189 پست

    Rep Power
    55
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    نه متوجه منظورم نشدید.

    دوتا دایره هم مرکز تصور کنید. دایره ی ماهیت به شعاع 5 و دایره رفتار به شعاع 7.

    قطعا لازمه ی تغییر رفتار اینه که انسان از رفتارهای فعلیش راضی نباشه. اما یه چیز دیگه هم لازمه، و اون اینکه خودش رو شایسته ی این تغییر بدونه.

    کسیکه از خودش فرار می کنه، احتمالا دچار مشکل حرمت نفس شده، حرمت نفس پایین (وجود عامل نارضایتی در دایره ماهیت) دست آدم رو برای تغییر می بنده.

    در واقع این نارضایتی باید بین شعاع 5 و 7 رخ بده تا فرد انگیزه و توان تغییر رو پیدا کنه.

    حالا من نمیدونم دقیقا تو تاریخ چه اتفاقاتی افتاده، اما فکر می کنم کسیکه ماهیتا خودش رو شایسته بدونه و عمیقا خودش رو دوست داشته باشه، اما از رفتارش ناراضی باشه (یعنی اون رفتارها رو در شان خودش ندونه) بیشترین توان رو برای بهبود داره.
    کاملا متوجه منظورتان شدم و حتی جوابی را که میخواستید بیان کنید منهای بحث دو دایره هم مرکز حدس میزدم. علت مخالفتم نیز مخالفت با همان چیزی بود که از منظورتان حدس زدم.
    صحبت شما همیشگی ترین پاسخ و راهنمایی بسیاری از مشاوران "نه همه آنها" به مراجعانشان در هر موردی است که مشکلشان را مطرح میکنند و بی دردسر ترین و شکیل ترین جواب است برای کسی که مثلا روابط خانوادگی لذت بخشی را با بستگان خود یا همسرش تجربه نمیکند, مردی که به علت وضعیت مالیش احساس استیصال میکند, دختری که تا سنین بالا خواستگار جدی و واقعا خواهان نداشته است و...ممکن است این جواب بعضی از این افراد را بتواند آرام کند, اما در مورد همه اینطور نیست. همانطور که در همین سایت مشاهده کرده ایم که وقتی مشاوران در مورد همین مثالهایی که از مشکل مراجعان عرض کردم چنین پاسخهایی داده اند, مراجع را خشنود نکرده است. جوابی که این مراجعان را خشنود میکند را از آن سرجوخه بی اهمیت در جنگ جهانی اول میتوانند بگیرند که به علت شکست کشورش در جنگ تا پای خودکشی هم پیش رفت "در این حد به خودش علاقه داشت!" ,حدود 15 سال بیشتر از آن تنفر شدید از خودش نگذشته بود که همان تنفر او را به جایی رساند که رهبران سه تا از قدرتمندترین ممالک اروپای آن زمان برای ملاقات با او به اقامتگاه شخصی اش می آمدند و شرایط حفظ صلح برایشان دیکته میشد.
    همان "تنفر" بود که "موتور محرکه" این تغییر افسانه ای شد.
    من فرق این رهبر بزرگ با آن نقاش دوره گرد و بعدها سرجوخه را تنها در تغییر رفتار نمیبینم "شما چطور؟" بلکه یک "رفرم ماهیت" بعد از یک تنفر عظیم از ماهیت میبینم.
    این مثال را برای الگو گیری صرف نیاوردم بلکه چون فرمودید نمیدانید در تاریخ چه اتفاقی افتاده آوردم.
    مخلص کلام اینکه برای مراجعانی که آن پاسخ شکیل و بی دردسر, آرامبخش نیست, این پاسخ مناسبتر است که باید عاشق اهدافتان باشید و نه خویشتنتان و هر جا که از اهدافتان فاصله گرفتید, آنچه شایسته است بی رحمانه مورد تنفر قرار گیرد و حتی برای بازسازی دوباره ویران شود خویشتنتان است نه اهدافتان.
    تنها باید حقیقت را بیان کرد، نه دروغی را که حقیقی انگاشتنش خوب است.

    "بخشی از پیام برتراند راسل برای آیندگان"

  20. کاربر روبرو از پست مفید اثر راشومون تشکرکرده است .

    میشل (دوشنبه 03 آذر 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. 1 مقدمه: معنی و معنادرمانی چیست؟
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معنا و هدف
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: جمعه 07 آذر 99, 22:09
  2. علت صدای مفاصل چیست؟
    توسط keyvan در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 خرداد 91, 22:57
  3. 1 - تکنیک قصد متضاد چیست؟
    توسط مدیرهمدردی در انجمن تکنیک ها
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 02 تیر 90, 21:16
  4. 1 مقدمه:انسان کیست؟! انسانیت چیست؟!
    توسط مدیرهمدردی در انجمن منحصر به فرد بودن انسان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 04 اردیبهشت 90, 05:24

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.