به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 95 [ 08:37]
    تاریخ عضویت
    1393-2-21
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,911
    سطح
    26
    Points: 1,911, Level: 26
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل من با مادر و خواهرم

    م
    ۲۳ سالمه و لیسانس نرم افزار رو از دانشگاه آزاد گرفتم البته کاردانیم دولتی بود
    با اینکه معدل بالای ۱۸ فارغ التحصیل شدم ولی همچنان بیکارم طی این مدت دانشجویی پدرم پشتیبانیم میکرد و حتی پول تو جیبیم رو اون میداد در تمام عمرم نذاشت کار کنم و می گفت تو باید درس بخونی چقدر پول می خوای خودم بهت میدم از لحاظ شخصیتی شخصیتی حساس دارم و زود رنج واسه همین دوست زیاد ندارم و البته تحمل بی احترامی رو از جانبهیچ کس رو من ندارم رابطم با مادرم اصلا خوب نیست
    البته تو خونوادم بجز خواهر و بابام هیچ کس رابطش با مامانم خوب نیست .
    در واقع مامانم بقول خودش بجز خواهرم بچه دیگه ای هم نداره و این طرز تفکرش بر می گرده به یکی از دیونه تر از خودش که بهش گفت پسرا بدرد آدم نمیخورن و دختر رو بچسب خلاصه جوری شده که ما رو نمی خوادخلاصه یک رگ دیونگی و بی عاطفگی از خاندانش به ارث برده اصلا البته ناگفته نماند این خواهرم بارها شده که زیرآب
    من و داداشام رو زده و ما رو توشرایط سخت گذاشته مثل همین الان من. من تصمیک گرفتم که رشتم رو عوض کنم و تو آزمون سراسری پزشکی یا دندونپزشکی بخونم که شاید آینده امیدوارکننده ای داشته باشم واسه همین خواستم کسی ندونه حتی خواهر و برادرام که همشون متهل هستن. پدرم بد جوری خوشحال ظد و مادرم هم همینطور از اپنجا که مادرم چیزی تو دلش نمیمونه به خواهرم گفت و این خوتهر گرام باز مثل همیشه زیر آب مادر گوشی من رو زده. بهش گفته اگه این پسفردا پزشک شد دیگه براش کسر شان که بگه ما خونوادشیم و این با این سن و سالش دارم هنوز پول تو جیبی می گیره و اصلا بدجوری حالم رو گرفتن نمی دونم گیجم تو خودم احساس ضعف می کنم کی بشه بمیرم از شر این زندگی کوفتی خلاص بشم اصلا چهار روزه روحیه درس خوندن از سر افتاده کمکم کنید
    ویرایش توسط مسافر زمان : شنبه 24 آبان 93 در ساعت 01:07

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    سلام
    بهتره قبل از اینکه تاپیک بسته بشه خودتون عنوانو تغییر بدین، پیشنهاد من اینه : " مشکلات من با خواهرم و مادرم "

    سعی کنید خونسرد باشین بالاخره مشکلات بخشی از زندگیه هیچ نیازیم به خودکشی نیست، دو تا مطلب زیر رو بخونین تا کمی بیشتر با بحث سازگاری با محیط اطرافتون آشنا بشین.
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    بخش اول:

    نحوه مواجهه افراد با مسائل و مشکلات زندگي


    1- اجتنابي
    2- درگيري
    3- تسليم
    4- حل
    5- سازگاري يا تركيبي

    يه مقدمه مهم:
    آدم يه روزي آفريده شد. و در بهشت هم جايگاه داشت.
    بهشت هم هيچكدام مسائل و مشكلات زندگي دنيايي را نداشت. همش عشق و حال و صفا سيتي.
    نه! يه كم صبر كنيد. فقط يك نهي وجود داشت( كه گندم را بي خيالش شو. نخور) و يك شيطان با يك وسوسه وجود داشت.(كه بابا گندمو بخور، حالشو ببر)

    حالا نمي خوام غيبت بابا آدمو بكنم. خودتون بهتر مي دونيد كه روضه رضوان را به دو گندم بفروخت.
    و بعد هم هبوط كرد روي زمين (انداختنش رو زمين)



    آری اینجا نقطه صفر و مقدمه بود تا برسیم به :

    يكم :
    بعضي از اين برو بچ حضرت آدم، هنوزم فكر مي كنند توي بهشتند. لذا همش منتظر زندگي بي دغدغه هستند. وقتي يه مشكلي پيش روشون مي بينند، كلي تعجب مي كنند. و مرتب تكرار مي كنند چرا من؟؟؟
    آخه اونا هنوز هم توي خواب و خيال حور و لب جوي و ... هستند.

    اگرچه هر روز از جلوي بيمارستان، قبرستان، مكانيكي، صافكاري، آپاراتي، كلانتري ، دادگاه و ... عبور مي كنه. اما در خيال مباركش اصلا توجه نمي كنه كه اينها براي همين آدم ساخته شده، نه براي حورالعين و فرشتگان (يا با يه درجه تخفيف خيال مي كنه اين موارد، براي همه آدماي ديگه غير از اين شخص)
    لذا فكر نمي كنه كه اصلا به اينجور جاها كار داره !!!!!!!! و اگر حرفي در اين مورد بزني بلند مي گويد : زبونت رو دندون بگير، خدا نكنه و از اين حرفا......
    وقتي پايش مي شكنه، سر و صدا و جزع و فزعش شروع ميشه. و از بيمارستان خوشش نمي آد!!!!
    وقتي عزيزش چوب خط عمرش تموم شد، نمي خواهد باور كنه كه بايد او را به قبرستان ببره!!!!
    وقتي ماشينش خراب شد، اعصابش خرد مي شه!!!!
    وقتي پنجر شد به بد شانسي ربط مي ده!!!
    اگر حادثه اي و دزدي به او زد، باور نمي كنه كه سروكارش به پليس و دادگاه افتاده !!!!

    خلاصه راحتتون کنم:
    بند یک یعنی اینکه :

    خیلی از ما با همان انتظارات بهشتی رو زمین رفت و آمد می کنیم
    نمی گوئیم، ولی انتظاراتمان و ته دلمان گواهی میده که ما می خواهیم بهشت را روی زمین تجربه کنیم.
    نقصها و مشکلات ، دردسرها و گرفتاری ها، بی احترامی ها ، درگیری ها، ضعفها، فشارها ، رنج ها ، سختی ها و هزاران مسئله را روی زمین بر نمی تابیم.
    آن وقت هست که تکه کلاممان در مورد رنجها و مشکلاتمان این میشه که:
    آخه چرا؟!
    چرا من؟!
    این چه وضعیه؟!
    باور نمی کنم؟!
    اصلا درست نیست؟!
    نباید باشه؟!
    و ....




    ادامه دارد.....
    www.hamdardi.net



    .
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    بخش دوم:

    نحوه واكنش گروه يك به مسائل و مشكلات زندگي:
    كسي كه اين چنين هست:
    هنوز ماهيت اين دنيا را درك نكرده!!!
    هنوز هم در روياهايش دنبال مدينه فاضله هست؟
    هنوز هم مرتب مي گويد نبايد اينجور بشه، بايد اينطور بشه و ....!!
    كسي كه هنور در احساسات لطيف و ظريفش زنداني هست!!!
    كسي كه با كمالگرايي افراطي اش هنوز ، واقعيات مشكلات اين جهان را نپذيرفته!!!

    شما تصور مي كنيد كسي كه مبنا، اساس و ساز و كار اين جهان را نپذيرفته و متحير در آن است، چه روشي را براي مواجهه با مشكلاتش در پيش مي گيرد؟!
    1- اجتنابي
    2- درگيري
    3- تسليم
    4- حل مسائل
    5- سازگاري يا تركيبي
    ...
    معمولا اين افراد يكي از 3 گزينه اول را انتخاب مي كنند.( 1- اجتنابي 2- درگيري 3- تسليم)

    اجتناب مي كنند :
    يعني يا از مشكلات فرار مي كنند، دوري مي كنند و سعي دارند ، روشون رو به طرف ديگري بكنند. مشكلات را انكار كنند. مسائل زندگي را نبينند.


    درگير مي شوند:
    يعني اساسا مشكل و مسائل زندگي را چون به رسميت نمي شناسند سعي در داد و بيداد كردن، پرخاشگري، عصبانيت، ناسزا گفتند، مسخره كردن، ريشخند كردن، تهديد كردن، ستيزه گري مي كنند.
    اگر ماشينشون در سفر پنچر شود شروع به ناسزا گفتن به چرخ ماشين و ميخ و كسي كه ميخ را در جاده انداخته مي كنند. بعد شروع به فحاشي به سازنده چرخ مي كنند كه اينقدر ضعيف هست. بعد دري وري به شانش بد خود مي دهند. شايد هم ناراحتي اشان را سر زن و بچه اشان خالي كنند.
    اگر تصادفي كنند. ممكن است بيايند پايين و يك مشت حواله چشم طرف مقابل بكنند. يا دشنام بدهند. يا...





    تسليم مي شوند:
    اين افراد مي سوزند و مي سازند. (اي كاش مي سوختند و مي ساختند،‌ آنها مي سوزند و تحمل مي كنند). اگر كسي حقشان را بخورد نظاره گرند. براي مشكلات و مسائل زندگي فعال و اكتيو نيستند. هميشه منتظرند ببينند بعد چي مي شه!! حال تغيير ندارند.
    اگر بسوزند به كسي كه اطرافش داد و بيداد مي كنه، مي گويند تا دهانت بازه، بگو كه من دارم مي سوزم!!!
    كمتر از فكر و بازوي خود بطور درستي بهره مي گيرد. اين افراد سازگار نيستند، سازشكارند. يعني مشكلات و مسائل را درون خود مي ريزند و مي سوزند و دم بر نمي آورند.
    چون از درون مي سوزند كمتر كسي ، سوزش آنها را مي بيند.
    در واقع از درون طالب شرايط نيستند، خواستگار تغييرند، اما درماندگي دارند. مانند فردي بي دست و پايند كه گرفتار سيل شده است.
    نه حركتي مي كنند، نه فريادي سر مي دهند. اما تمام وجودشان اضطراب و ترس هست.



    خلاصه اينكه:
    كسي كه ماهيت مشكل دار جهان آفرينش را درك نكرده است. و اساسا نمي داند زندگي يعني روش مواجهه صحيح با مسائل و مشكلات دنيا. به جاي حل يا سازگاري و بهره گيري از قدرت فكر و روان براي حل مسائل و پيمودن مسير، يكي از روشهاي ذيل را به صورت ناصحيح و اختصاصي به كار مي گيرد، كه از قضا بر مسائل و مشكلاتش افزوده شده و بيشتر در باتلاق فرو مي رود يعني:
    1- اجتنابي
    2- درگيري
    3- تسليم
    - - - Updated - - -
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود




  3. 3 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    مسافر زمان (شنبه 24 آبان 93), تیام (شنبه 24 آبان 93), رزا (شنبه 24 آبان 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 95 [ 08:37]
    تاریخ عضویت
    1393-2-21
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,911
    سطح
    26
    Points: 1,911, Level: 26
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکلات من با خواهر و مادرم

    نتونستم عنوان رو تغییر بدمچون هرچقدر گشتم دکمه ویرایش رو ندیدم ولی باور داشته باشید سخته، وقتی نزدیکترین افراد زندگیت باهات اینجور برخورد کنن جوری که هیچ حرفی واسه گفتن نباشه خواهر من شده اینو اسرایل تو خونواده ما و پدر و مادر من اینهو آمریکا. یعنی باید هرچی زور گفت ما بگیم چشم بینخونوادم و دادلشام بدجوری شکرابه طوری که بابام نمی تونه برادرام رو ببینه و یقینا منم وضعیتم همینجوری میشه(البته موضوع برادرام دو طرفه هست یعنی مشکل هم از جانب اوناس و پدر و مادرم قضاوت نمی کنم) ولی مشکل اینه که نمی دونم چجوری برخورد کنم امروز بابام طبق روال پول تو جی بی بهم داد که من اون رو دادم نزدبه مادرم گفتم نمی خوامانتظار این رو داشتم که بهم بگه چرا ولی حرفی چرا رفتارهاشون ایقدر دو طرفس نه به اون موقع که میگن افتخار می کنیم نه به الان که مامانم یه صبح یه حرفی میزنه شب به حرفی دیونم کردن بخدا
    ویرایش توسط Hussein39 : شنبه 24 آبان 93 در ساعت 00:49

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    از مثلث گوشه سمت راست پایین صفحه استفاده کنید برای تغییر عنوان تاپیک و یک عنوان مناسب رو گزارش بدید تا جایگزین کنن...
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  6. 2 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    Hussein39 (شنبه 24 آبان 93), مسافر زمان (شنبه 24 آبان 93)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    درود

    هیچ کدوم از ما خانوادمون رو انتخاب نمیکنیم.این خیلی خوبه که شما پدری دارین که ازتون حمایت میکنه.رفتار خواهر و مادرتون هم که خودتون گفتین چطوریه.

    حالا این انتخاب شماست که تسلیم رفتار اونها بشین و اجازه بدین این رفتارها روی آیندتون تاثیر بزاره و یا تمرکزتون رو روی اهداف و برنامه های خودتون بزارین.

    شما به عنوان یه فرد بالغ مسوول تصمیمات و عملکرد خودتون هستین.

    نمیتونین بعدا بگین چون رفتار مادر و خواهرم اینجوری بوده من نتونستم به چیزی که میخوام برسم.

    یه نظر من حساسیتتون رو روی رفتار اونها کمتر کنین.ظاهرا مادرتون افکار اشتباهی دارن.که این میتونه هر دلیلی داشته باشه.ذهنتون رو درگیر روابط خانوادگی و افکار و

    رفتار اشتباه بقیه نکنین.

    خودتون باید آیندتون رو بسازین و البته با حمایت پدرتون.موفق باشین

  8. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    Hussein39 (شنبه 24 آبان 93)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    حسین اقا برادر گلم سلام به همدردی خوش امدید . مادر و خواهر مثل امریکا و اسراییل نیستند . چون قطعا مذاکره با اونها نتیجه بخش خواهد بود پیشنهاد من اینه بیشتر بهشون نزدیک بشید . مخصوصا با خواهرتون صمیمی تر بشید . اونها نزدیکترین کسهای شما هستند . زود رنج و حساس نباشید . اگر هم حرفی زدند که باب میلتان نبود با شوخی و خنده ازش بگذرید . قبول دارم که رفتار اطرافیانمون گاهی وقتها خیلی بد و غیر قابل تحمل میشه . خودم هم در همچون شرایطی بودم . برای همین خوب درک میکنم . ولی چاره ای جز سازش نداریم و وقتی درباره اش خوب فکر کنی میبینی که خودمون هم در به وجود اوردن اون شرایط بی تقصیر نبودیم .

  10. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    Hussein39 (یکشنبه 25 آبان 93)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 95 [ 08:37]
    تاریخ عضویت
    1393-2-21
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,911
    سطح
    26
    Points: 1,911, Level: 26
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی، راهنمایی های خوب و جالبی بود من برم سعی خودم رو بکنم

  12. کاربر روبرو از پست مفید Hussein39 تشکرکرده است .

    واحد (دوشنبه 26 آبان 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.