به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1393-2-13
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 26 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 ناراحتی های همسرم از اخلاق و رفتار های پدر و مادرم

    با سلام خدمت شما دوستان عزیز و گرامی.

    بنده تقریبا 6 ماهی میشه عقد کردم . نامزدم به دلیل اینکه دانشگاهش تو شهر خودمه شب میاد خونه من. پدر و مادرم هم چند وقته از شهرستان اومدن خونه من. مشکل ما از اونجا شروع شد که پدرم فوق العاده بد قوله. شب نامزدی جلوی سی نفر آدم گفت من اول پاییز برای عروسم طلا میخرم ولی الان میزنه زیرش و میگه ندارم ولی واقعا داره تو حسابش پول هست.
    قلب مهربونی داره ولی فرهنگش جوریه که نمیتونه نظرشو مودبانه بگه . من به اخلاق و رفتاراش عادت کردم ولی خانومم خیلی این حرفا براش سخته. دیشب با خانومم رفتیم خیابون و براش چن تا لباس گرفتم و نامزدم تا اومد خونه رفت پوشید و اومد بیرون به مامانم گفت چطوره مامان ، مامانم خیلی بی ذوق گفت مبارک باشه خوبه. چند لحظه بعد پدرم امد خونه و گفت این چیه پوشیدی؟ خیلی مزخرفه . اینا .......... پوشیدی؟(کلمه خیلی زشتی به کار برد) رنگش مشکیه و به در نمیخوره. نامزدم خیلی ناراحت شد و موقع خواب دیدم داره گریه میکنه بخاطر حرف بابام . خودمم خیلی با بابام بحثم شد .
    بابام آدمیه که اصلا نمیشه بهش بگی کارت اشتباه بوده . من که دیگه از حرف زدن باهاش قطع امید کردم .
    کم کم رفتار بابام و مامانم داره احترام بین خانومم و خودشون رو از بین میبره .
    مادرمم که از پدرم بدتره . اصلا انگار من پسرش نیستم . میشینه پیش من از نامزدم بد میگه و ایراد الکی میگیری . بابام هم میشینه پیش نامزدم و تا میتونه از من بد میگه . بابام 75 سالشه مامانم هم 60 سالش.
    خانومم هم رو ایرن حرفا خیلی حساسه و برا شخصیت خودش خیلی احترام قائله.
    موندم چیکار کنم . میترسم این رفتارای پدر مادرم باعث بشه همسرم ازم سرد بشه.
    ضمن اینکه من یه بار دیگه نامزد کردم و بخاطر همین حرفای پدر و مادرم از نامزدم جداشدم.

  2. 7 کاربر از پست مفید arash2000 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (چهارشنبه 21 آبان 93), khaleghezey (چهارشنبه 21 آبان 93), sevil73 (یکشنبه 25 آبان 93), SpecialBoy (چهارشنبه 28 آبان 93), بانوی آفتاب (چهارشنبه 28 آبان 93), سرگشته دوست (شنبه 24 آبان 93), شمیم الزهرا (چهارشنبه 21 آبان 93)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1393-2-13
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 26 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی راهنمایی نمیکنه؟

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 98 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1391-9-30
    نوشته ها
    143
    امتیاز
    6,685
    سطح
    53
    Points: 6,685, Level: 53
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 251 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام دوست عزیز
    سعی کن کمی فاصله و احترام بینشون حاکم کنی. مدت زمانی که نامزدت و خونوادت باهم هستن با راههای مختلف کاهش بده. اخلاق پدرمادرتو نمی تونی عوض کنی ولی می تونی دور از این جو زندگی خودتو بسازی. ضمنا باید با صمیمت تمام با نامزدت صحبت کنی و ازش بخوای که این رفتارهای پدرو مادرتو نادیده بگیره و حتی با شوخی انگاشتن اونا این حرفا و واکنشا رو تو ذهنش حک نکنه.
    می دونید اگه این مسائل رو بزرگنمایی کنین به خودی خود مساله ریشه دار و عمیق میشه و در آینده به یکی از موضوعهایی تبدیل میشه که منجر به دعوا میشه. باور کنین سخت نیست من عروسی رو میشناسم که خواهر شوهر کم هوش و ساده لوحی را نه تنها تحمل می کنه بلکه کوچکترین اثری از حرکات و رفتار اونو در کانون خونوادش مطرح یا بزرگنمایی نمی کنه.

    - - - Updated - - -

    سلام دوست عزیز
    سعی کن کمی فاصله و احترام بینشون حاکم کنی. مدت زمانی که نامزدت و خونوادت باهم هستن با راههای مختلف کاهش بده. اخلاق پدرمادرتو نمی تونی عوض کنی ولی می تونی دور از این جو زندگی خودتو بسازی. ضمنا باید با صمیمت تمام با نامزدت صحبت کنی و ازش بخوای که این رفتارهای پدرو مادرتو نادیده بگیره و حتی با شوخی انگاشتن اونا این حرفا و واکنشا رو تو ذهنش حک نکنه.
    می دونید اگه این مسائل رو بزرگنمایی کنین به خودی خود مساله ریشه دار و عمیق میشه و در آینده به یکی از موضوعهایی تبدیل میشه که منجر به دعوا میشه. باور کنین سخت نیست من عروسی رو میشناسم که خواهر شوهر کم هوش و ساده لوحی را نه تنها تحمل می کنه بلکه کوچکترین اثری از حرکات و رفتار اونو در کانون خونوادش مطرح یا بزرگنمایی نمی کنه.

  5. 6 کاربر از پست مفید suzana تشکرکرده اند .

    ali -guilan (چهارشنبه 21 آبان 93), arash2000 (شنبه 24 آبان 93), khaleghezey (چهارشنبه 21 آبان 93), roozbeh220 (چهارشنبه 21 آبان 93), sevil73 (یکشنبه 25 آبان 93), واحد (سه شنبه 27 آبان 93)

  6. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود آرش گرامی

    خدا را شکری شما خیلی خوب سازگاری پیدا کردی کنار پدر و مادرت باشی و خوب متوجه شدی که چه کاری باید انجام بدی.واقعا خوشم امد

    برای یک بانو اینکه شوهرش درکش کنه و متوجه بشه که چقدر داره اذیت میشه و چه احساسی داره خیلی باارزشه.وقتی همسرت متوجه بشه که دوسش داری براش احترام و ارزش قائلی و بوجودش افتخار میکنی و ابرازشون بکنی حس خوبی بهش دست میده حداقلش اینه متوجه میشه شوهرش دوسش داره ولی پدر مادرش شاید اخلاق های خوبی نداشته باشن و تیکه بندازن ولی حداقل میدونم شوهرم دوسم داره و بهم اهمیت میده و اینکه نمی تواند به پدر و مادرش چیزی بگه چون بزرگش کردن و برایشان احترام قائله.و اینکه میبینم خودش بیشتر از من اذیت میشه.این موضوعات برای بانوان خیلی مهمه

    همدلي کردن


    همدلي:
    همدلي به معني تاييد كار طرف مقابل نيست
    همدلي به معني همدردي نيست
    همدلي به معني همراه شدن نيست
    همدلي ارائه راهكار نيست
    همدلي ارائه تجربه نيست
    همدلي دفاع از شخصي چه شوهر و يا پدر نيست
    همدلي توجيه كارهاي پدر نيست
    همدلي اين نيست كه بگوييد پدرم واقعا مهربونه و تو رو دوست داره! اما زبونش تلخه، رفتارش اينطوريه، تو ناراحت نشو عزيز دلم! تو به دل نگير!! ( اين غلط ترين حرف ممكنه كه مي تونه يك فرد به همسرش بگه)
    همدلي اين نيست كه كه بگيد خب تو هم اشتباه كردي...
    همدلي اين نيست بگيد خب ديگه نيا اونجا...
    همدلي سرزنش هيچ كسي نيست! چه اين طرف و چه طرف مقابل
    همدلي داوري نيست
    همدلي دفاع از خود نيست

    همدلي يعني شما كمي بالاتر از احساس خودت قرار بگيري و احساس طرف مقابلت رو درك كني... فقط احساس طرف مقابلت رو درك كني! همين! نه كارش رو تاييد كني و نه بهش راهكار بدي ... نه سرزنشش كني و نه باهاش بد رفتاري كني... فقط بگي مي فهمم چه حسي داري!
    در همدلي بايد چند تا كار رو انجام بديد:
    1. عزت نفس خودتون رو چند لحظه اي خاموش كنيد! ( تا جيزي گفت كه پدرت فلان... جوش نياريد كه اي واي من نبايد پشت پدرم رو خالي كنم)
    2. با دقت و ارتباط چشمي و حتي لمسي، ( تو چشماش نگاه كنيد و دستاش رو بگيريد، چون ارتباط چشمي در اتومبيل بر قرار نمي شه براي همين زمان رانندگي،‌ زمان خوبي براي گفتگوهاي مهم نيست) به حرفاش گوش كنيد و حرفهاش رو براش خلاصه كنيد...
    3. احساس طرف مقابل رو درك كنيد نه كارش رو يا دردش رو!
    4. زياده روي نكنيد



    همدلي يک مهارت و توانايي است و مانند هر مهارت ديگر نياز به آموزش، تمرين و تجربه دارد. همدلي به فرد اين امكان را مي دهد كه بتواند احساسات و حالاتي را در ديگران بفهمد كه تاكنون تجربه نكرده است. همدلي باعث مي شود كه از سطح خودمان فراتر رفته و ديگران را عميق‌تر درک نماييم. به اين ترتيب، همدلي قدرت و ظرفيت درک انسان‌ها را افزايش مي دهد.

    موانع همدلي عبارت‌اند از:

    انتقاد
    برچسب‌زدن
    تشخيص‌گذاري
    ستايش همراه با ارزيابي
    نصيحت كردن
    اغراق كردن يا بزرگ كردن مشكل
    بي اهميت و كوچک كردن مشكل
    به رخ كشيدن و مقايسه كردن
    سرزنش كردن
    نصيحت كردن، راهنمايي كردن و ارائه راه‌حل

    مهم‌ترين تكنيک هاي همدلي عبارت‌اند از:

    گوش دادن فعال
    بازپردازي
    انعكاس احساسات
    انعكاس محتوا يا معاني
    انعكاس تلخيصي
    تمركز بر كلمات احساسي
    توجه به محتواي كلّي پيام
    مشاهده زبان بدن (Body Language)
    پرسيدن اين سؤال از خود كه «اگر من چنين وضعيتي را تجربه مي كردم، چه احساسي داشتم؟»

    بنظر من بشخصه میتوانی توانایی های خودتو بیشتر کنی و با ابراز علاقه بیشتر و اهمیت دادن بیشتر به همسرت این نقطه ضعف را پوشش بدی.
    مورد دوم رفتار جراتمندانه را یاد بگیر و خیلی محترمانه بعضی وقتها اعتراض خودت را نشان بده اینکه تاثیر نداره مهم نیست حرفتو بزن حداقل اینجوری وظیفتو انجام دادی کاری با این نداشته باش نتیجش چی میشه و اینکه باعث میشه همسرت احساس کنه ازش حمایت میکنی و پشتیبانش هستی.خودش کم کم متوجه میشه توی زندگیش مثل خودت چگونه باهاشون برخورد داشته باشه که مشکل ایجاد نشه
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  7. 7 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    arash2000 (شنبه 24 آبان 93), sevil73 (یکشنبه 25 آبان 93), szd (جمعه 30 آبان 93), terme00 (چهارشنبه 21 آبان 93), کیانا 93 (چهارشنبه 21 آبان 93), واحد (سه شنبه 27 آبان 93), رزا (چهارشنبه 28 آبان 93)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1393-2-13
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 26 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و تشکر از khaleghezey و suzana .
    نظراتتون عالی و کارامد بود. دو سه روز پیش به اتفاق پدر و مادرم و خواهرم و شوهرش رفتیم خونه مادر نامزدم تو شهرستان و قرا بود تا امروز عصر بمونیم اونجا ولی مامان و بابام دیروز یهو گفتن ما باید بریم و اومدن. من موندم اونجا . خیلی خانواده نامزدم ناراحت شدن . مادر نامزدم میگفت این رفتارشون بی احترامی به ما بود که یهو ساعت 7 شب شام نخورن بلند شن برن. همش میگفتن یعنی بهشون بد گذشته؟
    البته بیشتر زیر سر مامانم بود . بابام دلش میخواست بمونه . چون بهش گفتم مامان پس طلایی که قول داده بودید برا نامزدم بخرید چی شد؟ گفت پول نداریم بخدا . بابام اومد گفت داریم میخریم و قرار شد شبش در مورد این موضوع صحبت کنیم که مامانم به بابام گفت بلند شو بریم و همراه با خواهرم و شوهر خواهرم رفتن.
    راستش دیگه دارم شک میکنم که این مادر واقعی منه . مادر بقیه رو میبینم مادر خودم رو میبینم تعجب میکنم. اصلا طرف من رو نمیگیره . اگه هم بابام بخواد چیزی کمکم کنه مامانم نمیزاره . تنها پسرش هم منم.
    من خیلی همسرم رو دوست دارم . میترسم با رفتارای مامانم اونا مقابل هم قرار بگیرن.
    این احترامی که مادر نامزدم به من میزاره یک درصدش رو هم مامانم به من یا نامزدم نمیزاره . اگه نامزدم چن روز غذا نخوره نمیپرسه گشنته یا نه.
    آیا راهی هست بتونم اخلاق مامانم رو تغییر بدم؟
    البته خواهر و برادرای مامانم هم مثل خودشن و چن ماه پیش خاله بزرگم نزدیک بود با سخن چینی هاش و بد گفتناش رابطه من و نامزدم رو بهم بزنه.

  9. 4 کاربر از پست مفید arash2000 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 28 آبان 93), szd (جمعه 30 آبان 93), رزا (چهارشنبه 28 آبان 93), سرگشته دوست (چهارشنبه 28 آبان 93)

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    بهتره بشینید با مادرتون صحبت کنید و بهش با نهایت احترام بگید که این کارش باعث رنجش شما و همسرتون میشه و در نهایت آینده شما دچهر تنش میشه
    بشینید پای صحبتش ببینید چی میگه
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  11. 4 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    arash2000 (سه شنبه 27 آبان 93), khaleghezey (چهارشنبه 28 آبان 93), sevil73 (یکشنبه 25 آبان 93), رزا (چهارشنبه 28 آبان 93)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 بهمن 95 [ 03:03]
    تاریخ عضویت
    1393-8-19
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    4,848
    سطح
    44
    Points: 4,848, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    716

    تشکرشده 189 در 74 پست

    Rep Power
    30
    Array
    با نامزدت صحبت کن بهش بگو از رفتاره خانوادت ناراحت نشه بهش کامل توضیح بده بگو باهاشون چندبار صحبت کردم ولی تغییر نکردن بهش بگو حق با توهستش ولی باید به خاطره تو گذدشت کنه واحترامه پدر ومادرتو داشته باشه از طرفی بهش بگو همیشه پشتشی وخیلی دوسش داری این حرفا خیلی تاثیپر داره چون خودم تجربشو داشتم همسرم اینجوری همیشه منو اروم میکنه سعی کن بهش محبت کنی تا بدی پدر ومادرت به چشمش نیاد من که اینحوریم به شوهرم میگم از مادرت ناراحتم بهم میگه من که نمردم نمیزارم غم بخوری باهام شوخی میکنه کلا فضارو عوض میکنه همه چی یادم میره
    ایشالا مشکله شما هم حل میشه بازنت خیلی خوب باش وبهش محبت کن
    با ارزوی خوشبختی

  13. 4 کاربر از پست مفید sevil73 تشکرکرده اند .

    arash2000 (سه شنبه 27 آبان 93), khaleghezey (چهارشنبه 28 آبان 93), szd (جمعه 30 آبان 93), رزا (چهارشنبه 28 آبان 93)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1393-2-13
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 26 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و تشکر از شما دوستان عزیز که بنده رو راهنمایی کردید.
    خداروشکر همسرم آروم شد با حرفای که بهش زدم و الان دیگه مثل قبل نیست که با کوچکترین حرف ناراحت بشه.
    به یکی از آشناها هم گفتم با پدرم در رابطه با طلایی که قولشو داده بود بخره صحبت کن و اونم صحبت کرد و بلاخره پذیرفت که براش طلا بخره .

  15. 4 کاربر از پست مفید arash2000 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 28 آبان 93), szd (جمعه 30 آبان 93), رزا (چهارشنبه 28 آبان 93), سرگشته دوست (چهارشنبه 28 آبان 93)

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array


    واقعا آفرین به شما آقا آرش گل که اینقدر فهمیده هستی و به همسرت احترام میزاری و بهش ابراز علاقه میکنی و احترام خانوادت هم داری.اینکه همسرت متوجه بشه روحیاتش را درک میکنی اینکه چه احساسی داره خیلی مهمه حتی اگه کاری هم نتوانی بکنی بازم خیلی تاثیر مثبت روی خانومت داره.خیلی خوب مدیریت کردی

    در مورد خرید طلا یا هر موضوع دیگه ای ببخشید اینو میگم ولی تا جایی که امکان داره سعی کن خودت به مشکلات زندگیت رسیدگی کنی و سعی در حل کردنشان بکنی الان مستقل شدی و تشکیل زندگی دادی و بنظرم شروع خوبی برای قویتر شدن همراه باحترام باشه ولی حرفتم بزن.وقتی حرفت را میزنی این خیلی مهمه حتی به نتیجه دلخواه هم نرسیدی حداقلش اینه که حرفتو زدی

    پ.ن:هیچوقت پشت سر خانوادت صحبت نکن جلوی دیگران و همیشه ازشون حمایت کن البته نقاط ضعفشان را قبول کن و انتقاد پذیر باش
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  17. 5 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    arash2000 (شنبه 01 آذر 93), sevil73 (چهارشنبه 28 آبان 93), szd (جمعه 30 آبان 93), zendegiye movafagh (چهارشنبه 28 آبان 93), رزا (چهارشنبه 28 آبان 93)

  18. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 بهمن 95 [ 03:03]
    تاریخ عضویت
    1393-8-19
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    4,848
    سطح
    44
    Points: 4,848, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    716

    تشکرشده 189 در 74 پست

    Rep Power
    30
    Array
    خوشحالم که داره مشکلاتت داره حل میشه همیشه امیدوارباش وتلاش کن
    با ارزوی خوشبختی

  19. 2 کاربر از پست مفید sevil73 تشکرکرده اند .

    arash2000 (شنبه 01 آذر 93), zendegiye movafagh (پنجشنبه 29 آبان 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.