سلام
عزیزم تا به حال در این خصوص باهاشون صحبت کردید؟ شاید چیزی داره اذیتشون میکنه. میگید حتی به مردم توی خیابون هم معترض میشن. پس یه چیزی عمیقا داره اذیتشون میکنه
با اومدن دو قلوهای عزیزتون احیانا برای همسرتون تامین معاش سخت نشده؟ شاید فشار کار روشون زیاد شده برای کسب درآمد بیشتر. شاید وقتی از کار زیاد که برای شما میکنن تا در رفاه باشید فارغ میشن و میان خونه انتظار یه عالمه محبت و خونه تمیزو بوی غذا و ... دارن اما این آرامشو پیدا نمیکنن توی خونه و از کوره در میرن( درست بودن و نبودن این عمل رو کاری ندارم، فقط دنبال دلیل دارم میگردم).
به همسرتون به اندازه کافی محبت میکنید؟
معنی این جمله تون رو متوجه نشدم "من به دنبال راهي هستم كه تا جايي كه امكان دارد در خانه طوري زندگي كنم كه اصلا نياز به او نداشته باشم " چه لزومی داره به همسرتون نیاز نداشته باشید؟ نیاز نداشتن به ایشون چیو حل میکنه؟ چرا میخواید توی بحران احتمالی که همسرتون درگیرش هستند تنهاشون بذارید و درد شکست غرورشون رو هم به دردهاشون اضا فه کنید؟ مرد نیاز داره که ببینه خانوادش بهش نیاز دارن و مفیده حضورش برای همسرش و فرزنداش.
موارد دیگه ای که باعث بحث میشه رو بگید.و بگید عکس العمل شما در مقابل عصبانیت ایشون چیه
موفق باشید
علاقه مندی ها (Bookmarks)