به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 آذر 93 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1393-1-06
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    693
    سطح
    13
    Points: 693, Level: 13
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نمیدونم میخاد طلاقم بده یا نه؟؟؟؟؟


    سلام من و شوهرم دو ساله عروسی کردیم. حدود 7 ماه قبل شوهرم بخاطر دلایلی که خودش مطرح میکرد مثل اینکه ما معیارهامون اصالتامون و ... با هم جور نیست منزلوترک کرد و رفت خونه مادرش و دادخواست طلاق داد. این بار دومش بود که منزلو برای چند وقت ترک میکرد.اثاث خودشم ظرف 2 روز برداشت و برد و جهیزیه من تو اون خونه موند و الان 7 ماهه داره اونجا خاکمیخوره. مدت دو ماه خ تلاش کردم که باهاش آشتی کنم و زندگیمو درست کنم. خونوادمو و اقوام من نهایت تلاششونو کردن اما اون و خونودادش فقط گفتن نه. (اینم بگم که شوهرم دارو ندارش به نام مادرش بود که همه رو مادره فروخت و داد به دامادش بعنوان قرض بدون مدرک که داماده بالا کشید و رفت ولی من جرات اعتراض نداشتم.و تا این اواخر هم نمیدونستم با پولاش دقیقا چه کار می کنه چون اجازه نمیدادبدونم) تا اینکه من اظهارنامه نفقه فرستادم واسه ترسوندنش که اثر گذاشت و ظرف یک هفته آشتی کردیم. شرط گذاشت که باید دو ماه خونه مادرش امتحانی زندگی کنیم و دیگه با خانواده من ارتباطی نداشته باشه منم پذیرفتم. 2 ماه به 3 ماه و نیم بدل شدو من دم نزدم چون جرات نداشتم.بخاطر اینکه زدن هر حرفی که ناراحتش کنه باعث از هم پاشیدن زندگیمون میشد. سخت بود اون چندماه بخصوص با وجود برادرشوهر 37 ساله معتادی که همش تو خونه خوابیده بود. تو این مدت تو شبکه های اجتماعی با خانوما دوست میشد و من تا مدتی به روی خودم نیاوردم اما کار داشت بیخ پیدا میکرد (چون دو سه بار بایکیشون قرار گذاشته بود و همدیگه رو دیده بودن ) که دعوامون شد و خانوادش فهمیدین اما قربونشون برم زیاد براشون مهم نبود با وجود اینکه خ مذهبین!بعدش هر چی ازش میخاستم این قضیه رو کنار بذاره میگفت باشه اما باز فرداش میدیدم با چند تا دیگه ارتباط برقرار کرده. آخرشم رفتم تو بیتاکش دیدم با یکیشون به قول خودش نامزد کرده و بعدش که من زنگ زدم به دختره باهاش دعواکردم بهش گفته بود من زنمو نمیخام اما نمیشه طلاقش بدم و کلی منو پیششون کوچیک کرده بود. اصلا نمیدونم دوستم داره یا نه. یه روز میگه داره یه روز میگه نه. گاهی میگفت توروخدا اگرم من خواستم تو ترکم نکن! اما من خ دوستش داشتم البته الان میزانش کمشده دیگه. چون خ عذابم داده. اما هنوزم حاضر نیستم یه خار توپاش بره!!!!!!دوره خ بدی بود پر از اضطراب. اما تحمل کردمو رفتیم خونه اجاره کردیم که برگردیم سر زندگیمون که یهو روزی که میخاستیم بریم خونمون اس داد که واسه طلاق استخاره کرده خوب اومده و دیگه از اون شب خونه مادرش نیومد و من مجبور شدم برگردم خونه مادرم که آقا تشریف بیاره دوباره خونه مادرش. بعدشم دادخواست نفقه و مهریه دادم. اما اصلا سر جلسات شورا و دادگاه نمیاد! و میگه من فقط میخام از هم جدا زندگی کنیم. سردرگمم! نمیدونم چی میخاد.! به نظر میادشخصیت دو قطبی داره! یعنی نمیدونه میخاد زندگی کنه یا نه. اینم بگم که شوهرم شدیدا دست بزن داره و به هر دلیلی که خودش لازم میدید حسابی کتک میزد. نمیدونم میخادچکار کنه. سردرگمم. اصلا جواب اس و تلفنم نمیده.میتونید راهنماییم کنید؟

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام عزیزم سعی کن آرامش داشته باشی
    خانوادشون از اول مخال بودند با ازدواجتون ؟
    چه طوری با هم آشنا شدین ؟
    نظر خانواده ها چیه ؟

    - - - Updated - - -

    سلام عزیزم سعی کن آرامش داشته باشی
    خانوادشون از اول مخال بودند با ازدواجتون ؟
    چه طوری با هم آشنا شدین ؟
    نظر خانواده ها چیه ؟
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  3. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز

    از خوندن داستان شما متاسف شدم. برای اینکه بیشتر بتونیم به شما کمک کنیم لطفاً موارد زیر رو پاسخ بدید . لطفاً صادقانه و کامل پاسخ بدید در غیر اینصورت راهنمایی های ما بی ارزش خواهد بود :

    1) کمیت و کیفیت رابطه جنسی شما چگونه است؟ لطفاً با استناد به نظرات و صحبت های شوهرتون پاسخ بدید

    2) ایرادهایی که شوهرتون از شما به زبون میاره دقیقاً چی هست؟ فقط گفته های ایشون رو نقل قول کنید و از خودتون تفسیر نفرمایید

    3) دقیقاً یکبار که ایشون شما رو کتک زد قبلش چه اتفاقاتی افتاده بود؟ شما چه واکنش هایی قبل و بعد از کتک زدن داشتید؟ بستر رابطه چطوری بود؟ آیا روابط به دلیل رفتارهایی از طرف شما بد شده بود؟ لطفاً دقیقاً یک داستانی رو تعریف کنید که در اون داستان شوهرتون شما رو کتک زده . . .

    میدونم که پاسخ به سوالات فوق سخت و حتی ناگوار هست ولی برای اینکه بتونم کمکی بکنم ضرورت داره که صادقانه و کامل پاسخ بدید

  4. کاربر روبرو از پست مفید بهزاد10 تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (شنبه 17 آبان 93)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 آذر 93 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1393-1-06
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    693
    سطح
    13
    Points: 693, Level: 13
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ببخشید دیرپاسخ دادم چون متاسفانه به اینترنت دسترسی ندارم.

    خ از همدردیتون متشکرم.در جواب زندگی موفق بگم که ما ازدواج سنتی داشتیم و یکی از آشنایان متقابلمون مارو به هم معرفی کرد. خانوادش خ موافق بودن خودش هم همینطور. اما الان هر دو طرف موافق جداییمون هستند.
    و در جواب بهزاد 10 عزیز عرض کنم که همسرم از رابطه با من به نظر میومد راضی باشه چون تااین اواخر هم می گفت تو توی رابه جنسی خ خوب هستی.

    در مورد ایراد ها هم بگم که مثلا می گفت تو بی کلاسی یکم کلاس بذار (بنده فوق لیسانس دانشگاه تهران دارم والان میخام کنکور دکترا بدم اما اون تازه فوق دیپلم علمی کاربردی گرفته)و اصالتامون با هم فرق داره چون ایشون از سادات هستن و فرهنگ ها و نیزمی گفتن تو پرخاشگری. من زبون دار هستم اما پرخاشگر نیستم و اگه صدام در میومد ناشی از کتک خوردن بود.
    در مورد کتک خوردن هم به عنوان نمونه یه شب ساعت 1از خونه خواهرش اومد خونه ( دعوت نداشتیم فقط گفت میرم گوشی خواهرمو بدم و بیام تو توی خونه بمون)و برق رفته بود و من ترسیده بودم و باهاش تماس گرفتم که برق رفته بیا اما دیراومد و وقتی رسید من به روی خودم نیاوردم اما اون منو کتک زد که تو آبروی منو جلوی خواهرام بردی که گفتی بیا!!!!

    بعد از کتک کاری هم گریه میکنم امابعدش خودم واسه آشتی پیش قدم میشم. کلا کینه ای نیستم.

    توی خیابون هم کتکم میزد و چون میخاست تابلو نباشه دستمو تو دستش بشدت فشار میداد تا حد خرد شدن و تو خونه هم در حد خفگی پیش میرفت و گاهی بامشت ضربان محکمی به سرو کمرم میزد.





  6. کاربر روبرو از پست مفید maryam 020 تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (شنبه 17 آبان 93)

  7. #5
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز ، مجدداً تاسف خودم رو از شرایط شما ابراز می کنم. اگر پاسخ به سوالات من همین هایی بود که دادید و اگر صادقانه و کامل گفته باشید ، داره به شما ظلم میشه ولی :

    چون ارتباط جنسی از نظر شوهرتون خوب بوده و با توجه به گفته قبلی ایشون (گاهی میگفت توروخدا اگرم من خواستم تو ترکم نکن!) بهتره بدونید که شوهر شما سوء رفتار موقتی داره و شما به احتمال فراوان با کمک توصیه های لینک زیر موفق خواهی شد ایشون رو سر عقل بیاری :

    برگشت از طلاق یا برگشت از جدایی - می خواهید همسرتان که شما را ترک کرده برگردد؟؟

    توجه کن که لازمه اون پرخاشگری رو حتی اگر از نظر خودت پرخاشگری نیست برای مدت 3 تا 6 ماه بزاری کنار. درسته که شما میفرمایید «من زبون دار هستم» ولی حتما و البته متاسفانه از نظر ایشون اسم اینکار شما «زبون درازی هست» . پس در اولین اقدام این بهانه رو از دست ایشون بگیرید و سپس بصورت جدی راهکارهای لینک فوق رو 3 تا 6 ماه به اجرا بزارید .

    بقیه ایرادهایی که ایشون مطرح کرده مهم و واقعی نیستن و ارزش بررسی ندارن . اگر خدای ناکرده شوهر شما آدم پلید و با نیت های شوم هم باشه ، با اجرای دستورات لینک فوق باز هم شما برنده خواهید شد . اما در خصوص اقدامات قضایی :

    1) الان دقیقاً پرونده های قضایی که شما طرح دعوا کردید در چه مرحله ای هستن . دقیقاً واکنش شوهر شما به اونها چی بوده ؟
    2) اگر شوهر شما طرح دعوا کرده ، مثلاً طلاق یا تمکین ، الان دقیقاً پرونده های قضایی که ایشون طرح دعوا کرده در چه مرحله ای هستن . دقیقاً واکنش شما به اونها چی بوده ؟ خود ایشون در خصوص ادامه این پرونده ها چی گفته؟؟

    اما کارهایی که نباید انجام بدید :

    الف) ادامه دادن دعوای قضایی با حالت لجاجت و انتقام کشی . البته اول جواب سوالات فوق رو بده تا بیشتر بتونم در این زمینه مساله رو بفهمم . . .

    ب) درجریان قرار دادن خانوادت از جزئیات و عمق فاجعه یا تلاش برای قربانی نشون دادن خودت به خانوادت . . .


    ++++++++++++++++++++++++


    از روی وضعیت شوهر شما ، لطفاً موارد زیر رو در خصوص ایشون در نظر بگیر :

    شاید طلاق برای شما ناگوار باشه ولی بهتره بدونی برای شوهر شما هم ناگوار هست . شاید امروز خودش کامل این رو نفهمه ولی بعد از طلاق هست که این موضوع رو لمس میکنه . شاید هم بعد از مدتی گشتن با زنان بدکاره و دوست دختران تیغ زن ، قدر شما رو بفهمه ولی شاید اون موقع دیر باشه . . .

    ممکنه شوهر شما الان نفهمه ولی بزار یک مطلبی رو خدمت شما بگم : اگر شماخوب باشی و طلاق به خاطر بدی اون اتفاق بیوفته ، بعد از طلاق خودش خودش رو بازخواست میکنه و حتی ممکنه بخاد برگرده و به شما التماس کنه که برگردی! شوهر شما فعلاً داره اشتباه میکنه ولی شما عاقل باش و ایشون رو نجات بده . بدون اگر نجاتش ندادی نتیجه اشتباهاتش رو خواهد دید .
    ویرایش توسط بهزاد10 : شنبه 17 آبان 93 در ساعت 16:40

  8. 2 کاربر از پست مفید بهزاد10 تشکرکرده اند .

    roozbeh220 (شنبه 17 آبان 93), zendegiye movafagh (شنبه 17 آبان 93)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 آذر 93 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1393-1-06
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    693
    سطح
    13
    Points: 693, Level: 13
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ازتون متشکرم آقای بهزاد.
    اون پرخاشگری ای که ناشی از کتک خوردن بود فقط در حد گریه و به هرحال سروصداهای حین مشاجره و کتککاری بود اما من به معنای واقعی چندین ماه صدامو خفه کردم! حتی وقتی خیانت میکرد. همش آروم بودم.
    در مورد پرونده های قضایی: 1 ماه بیشتره که دادخواست نفقه و مهریه دادم. شورای حل اختلاف 3 جلسه گذاشت اما شوهرم حضور پیدا نکرد و هفته بعد باید شاهد ببرم. البته شهودم رو به کلانتری و دادسرا بردم و امضا کردند اما شورا بحثش جداست و متاسفانه مبلغ نفقه رو خ کم بریدن. فقط 220 تومن در حالی که الان دارم ماهیانه 125 تومن قسط قرعه کشی آقا رو پردم پرداخت میکنه. یارانمم حتی نمیده.20 روز دیگه هم برای مهریه باید بریم شورا البته اگه بیاد.
    متاسفانه یا خوشبختانه( چون تا 1ماه قبل شدیدا دوستش داشتم) بعداز مدتها منم نسبت به اون سرد شدم و هر روز داره میزانش بیشتر میشه. دیگه نمیتونم بهش فکر کنم چون نه تنها خودش بلکه خانوادش انسانهای نامناسبی هستند و با توجه به دخالتهاشون اگرم آشتی کنیم دوباره تشویقش میکنن به جدایی. چون همش میگن شما آخرشم با یه بچه طلاق میگیرید!
    و بالاخره من تصمیم گرفتم با توجه به عدم پرداخت نفقه به مدت 8 ماه و ترک منزل و عسر و حرجو نیز ضرب و جرح دادخواست طلاق بدم.
    در مورد خانوادم:
    من خانوادمو در جریان خیلی از کارهاشون قرار ندادم. مثل خیانت.خ آبروشونو حفظ کردم. هیچوقتم وارد جزییات امور نمیشم. دوست دارم محترمانه تر از هم جدا بشم و همه مشکلاتو گردن اون نمیندازم طبیعتا منم ایراداتی دارم که بایدرفعشون کنم اما اون خ بهم ظلم کرده! چون لیاقت این همه عذابو نداشتمبه خصوص که بعد این همه عذاب که تو 3 سال متحمل شدم حالا که در جریان طلاق هم قرار گرفتیم میخاد هیچی بهم نده و نفقه و مهریه که حلال من هست از خودش ساقط کنه.



    در مورد پشیمونی که گفتید هم بگم که 3 هفته قبل رفتم ادارش تا باهاش صحبت کنم اون همونموقع هم میگفت میترسم این تصمیمی که گرفتم ظلم به تو باشه و برای تو ناراحتم. و اشک ریخت البته در جواب اشک من اشک ریخت که شایدم اشک تمساح بود. میگفت میترسم برگردیدم سر زندگی اما 6 ماه بعد دوباره پشیمون بشم اونوقت به تو بیشتر ظلم بشه.اون از همین حالا متوجه ظلمش شده اما اصلا متوجه نیست کاه حالا که میخاد تمومش کنه بیشتر از این ظلم نکنه. اگه میدونه ظلمه پس چرا میخاد از زیر مهر و نفقه در بره!

  10. 2 کاربر از پست مفید maryam 020 تشکرکرده اند .

    واحد (یکشنبه 18 آبان 93), zendegiye movafagh (شنبه 17 آبان 93)

  11. #7
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب دوست عزیز

    حالا که کار به اینجا رسیده بزار یکی دو سوال جدی ازت بپرسم . لطفاً پاراگراف زیر و لینک زیر رو به دقت بخون و بعدش به این سوالات جواب بده (به نظر من و از روی روش برخوردت با مساله ، شما دارای شخصیت مستقل و انسان عاقلی هستی که دارم این سوالات رو در خصوص سرنوشت و زندگیت ازت می پرسم) :

    1) دقیقاً فکر می کنی که بعد از 10 سال که از طلاقت گذشت از تصمیم امروزت مبنی بر طلاق راضی خواهی بود؟؟

    2) راستی!! واقعاً تصمیمت چیه؟؟!!!!!!!

    «زنان مطلقه ما جزو كساني شدند كه خيلي كم داوطلبي براي ازدواج دائم دارند اما همواره حتي همكاران آنان نيز داوطلب داشتن رابطه جنسي با آنها هستند. به طوري كه قريب به اتفاق زنان مطلقه از ترس برملا شدن اين موضوع و اينكه همكاران بدانند آنها مطلقه هستند و بالقوه ميتوانند نيازهاي جنسي همكاران خود را پاسخ دهند، اين مسئله را پنهان ميكنند. چون در صورت برملا شدن، آنقدر اذيتشان ميكنند تا آنها به دعوت همكاران براي داشتن رابطه جنسي پاسخ مثبت دهند. چراكه تا همكاران آن زن ميفهمند كه او مطلقه است، شروع ميكنند به محبت كردن به وي. امروز به محض اينكه زني مطلقه شد، از رييس و كارمند و... همه چشم طمع به او داشته و توقع دارند، زن مطلقه نياز جنسيشان را پاسخ دهد. خُب، زن اگر مشكل خانوادگي يا مالي هم داشته باشد، زمينه كشيده شدن به مفاسد اخلاقي زياد ميشود. البته زنان مطلقه معمولا در ابتدا به شدت در مقابل اين فشارها مقاومت ميكنند و آسيب هم ميبينند. اما وقتي ميبينند اين يك داستان غيرقابل حل است و ازدواجي هم صورت نميگيرد، كمكم به اين روابط تن ميدهند و معشوقه مردان متاهل ميشوند كه يا همكارشان است و يا همسايه و يا كسي كه در آژانس مسكن برايشان خانه گرفته و... بعد هم اسير دل بستنها و دل كندنهاي متعدد ميشوند.»

    موارد فوق واقعیت های بسیار غم انگیزی هستن . جالبه بدونی زنانی داریم که بدون مشکل جدی به سرعت تمام به سمت طلاق میرن ولی دست آخر مصداق پاراگراف فوق میشن . ناراحت کننده هستش . . .

    http://fa.parsiteb.com/news.php?nid=11518

    بعد از اینکه به 2 تا سوال بالا با دقت و صداقت جواب دادی در خصوص نفقه و مهریه و بقیه مسائل با هم حرف می زنیم . . .
    ویرایش توسط بهزاد10 : شنبه 17 آبان 93 در ساعت 17:08

  12. کاربر روبرو از پست مفید بهزاد10 تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (شنبه 17 آبان 93)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 آذر 93 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1393-1-06
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    693
    سطح
    13
    Points: 693, Level: 13
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    در مورد سوال اول شما بگم: چون من برای اصلاح زندگیم خ تلاش کردم و حتی 1 بار که دادخواست طلاق داده بود باهاش به هر ترفندی که شده بود آشتی کردم با شرط و شروطی که هر دختری اونارو قبول نمیکرد (مثلا اینکه 3ماه و نیم توخونه مادرش توی یک اتاق در حالیکه که برادر بزرگترش که اتفاقا اعتیادهم داره و صبح تا شب خونست و مادرش خونه رو ترک میکرد در حالیکه من از اون تنهایی میترسیدم) و باز نتیجه این شد این بار خ از تصمیم خودم راضی هستم و به ارامش رسیدم و میدونم در آینده هم از صبوری ای که کردم راضی هستم و هیچ جای پشیمونی برام نمی مونه. اما خ نگران اتفاقاتی هستم که در جریان طلاق ممکنه اتفاق بیفته. چون میدونم از هیچ تلاشی برای آزار من دست برنمیدارن. در مورد سوال دوم: واقعا برام تصمیم صدر در صدی وجود نداره! 99 درصد جدایی! این بار فقط به خدا سپردم که هر چی صلاحمه بهم بده. شاید خدا بخاد برگردم سر زندگیم و اون همون 1 درصد باقیموندست.
    در مورد این متنی که فرستادید بگم متاسفانه واقعیت تا حدی( نه خ زیاد)همینه. تا حدی که میشه نمیذارم کسی بفهمه در شرف جدایی هستم اما خوشبختانه این نگاه به نظرمن در مورد جامعه امروز خیلی هم مصداق نداره چون خیلی از کسانی رو میشناسم که ازدواج دوم خوبی دارن و حتی با یک آقا پسر خوب ازدواج کردن. اینطور نیست که مطلقه ها حتما برن دنبال ازدواج موقت! چون موقعیت واسه ازدواج دوم وجود داره. باید صبر کرد. نمیشه بخاطر این قضیه با مردی که اصرار داره واسه جدایی زندگی کرد! شاید یه روز این قضیه روانیش کنه! ممکنه به قول خودش 10 سال بعد با یه بچه رهام کنه! من ترسو گذاشتم کنار. خدا بزرگه. ترس برادر مرگه. نمیخام مجبورش کنم با زنی که دوستش نداره( که خودم هستم) یک عمر بسوزه و بسازه.
    لینک خان بهرامی رو هم خوندم. ایشون قبلا استاد من بودن خ هم براشون احترام قائلم. شاید من اشتباه میکنم اما زیاد باهاش موافق نیستم. چون موارد زیادی از مطلقه ها رو دیدم که همونطور که گفتم خ خوشبخت شدن! طرز فکر همه انسان ها یکجور نیست.
    خ ممنون میشم که در زمینه نفقه مهریه راهنمایی کنید منو
    ویرایش توسط maryam 020 : شنبه 17 آبان 93 در ساعت 17:54

  14. 2 کاربر از پست مفید maryam 020 تشکرکرده اند .

    واحد (یکشنبه 18 آبان 93), اقای نجار (پنجشنبه 04 دی 93)

  15. #9
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب الان بهتر میتونم صحبت کنم!

    شما زنی عاقل هستید و من حرف های شما رو جدی میگیرم . باورت نمیشه ولی توی این یک ماهی که به این سایت اومدم اولین خانمی هستی که عاقلانه و با بلوغ خوبی داری به مشکلت نگاه میکنی . سرت رو بگر بالا !!!!!!!!!!!

    در خصوص آینده و بعد از طلاق با شما موافق نیستم ولی بسیار خوبه که خیلی هم بدبین نباشیم!!!!!!!!

    خوب من تحلیل و تصمیم شما رو درست ، عاقلانه و منطقی دیدم و نمیتونم حرف های شما رو رد کنم . پس بزارید با شما همراه بشم و به جلو بریم . . .

    واقعاً درست فرمودی . من هم اعتمادی به شوهر شما و حتی اون اشکی که ریخته ندارم . پس بزارید دست به عصا جلو بریم :

    1) مهریه رو تا مرحله محکومیت قطعی همسرتون ببرید جلو . ولی قبل از اینکه اجرائیه نهایی رو بگیرید بیایید اینجا و از وقایع و رخدادهای جدیدتر برای ما بگید . هنوز همون 1 درصدی که گفتید وجود داره . البته حتی اگر طلاق هم اجتناب ناپذیر باشه ، باز هم از مشورت با ما ضرر نمی کنید و شاید توصیه های خوبی در زمینه مسائل حقوقی ، عاطفی و غیره از دوستان خودت در اینجا دریافت کنی . . .

    2) نفقه رو هم تا مرحله دریافت حکم قطعی ببر جلو ولی قبل از اجرائیه تشریف بیار تا آخرین وضعیت رو بررسی کنیم . . .

    3) پرونده طلاق رو به همچنین! تا صدور حکم نهایی به نفع خودت ببر جلو ولی قبل از به اجرا گذاشتن حکم و جاری شدن صیغه طلاق ، تشریف بیار تا آخرین وضعیت رو بررسی کنیم . . .

    فقط یک نکته :

    هر قدمی که در دادگاه بر می داری بر اساس رضایت خدا باشه . دروغ نگو ، ظلم نکن و بدی نکن . از خدا بترس ولی اجازه نده که ذره ای مظلوم واقع بشی . . .

    راستی مهریه شما چقدره؟ توان مالی همسر شما برای پرداخت دقیقاً چطوریه؟

  16. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    سلام به همدردی خوش امدید . شرایط شغلی همسرتون چطوریه ؟ اموالی که به نام مادرش کرده بودند چی بوده ؟ یعنی اونها رو با کار خودش به دست اورده بود یا مثلا ارثیه بوده ؟ مسائل رو باید دقیق و با مثال توضیح بدید و الا نمیشه ریشه مشکل رو پیدا کرد . ایا ایشون قبل از ازدواج با شما هم ارتباطات دیگری داشته ؟ ایشون را ازاد بگذارید تا خودش تصمیم بگیرید . اگر مهریه و نفقه ابزاری باشه برای اینکه از طلاق منصرف بشه . فایده ای برای شما نداره و دوباره همون اش و همون کاسه ست . ببینید در صورت گذشت شما از مهریه که حق قانونی و شرعی شماست حاضر به طلاق میشه ؟

  17. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    maryam 020 (یکشنبه 18 آبان 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایا حالا که برگشته بگم برای همیشه بره؟؟؟؟؟
    توسط setare sorbi در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 اردیبهشت 93, 23:08
  2. چرا حساب کاربری ام فعال نمی شود؟؟؟؟؟
    توسط shabe niloofari در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 آذر 91, 15:40
  3. نمی دونم قصدش از این حرفها و رفتارها چیه ؟؟؟؟؟
    توسط ilm در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 آذر 90, 13:26
  4. +واقعا ارزش داره؟؟؟؟؟
    توسط majroh در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 23 اردیبهشت 87, 09:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.