دوستان سلام، من طبق برنامه قبلی که داشتم به مشاوره ادامه دادم و توی این 2 هفته کارهای روتین رو طبق روال قبل انجام دادم. سعی کردم دیگه بحثی ایجاد نشه. همسرم هم دیگه اون حالت گریه زاری و بی تابی رو نداره و دیگه نمی خواد خودشو بکشه!! تا اینکه 3 روز پیش از مشاوره (تکی) که برگشت اومد گفت دیگه نمی خوام اذیت بشی بیشتر از این و بهتر جدا بشیم. بچه رو هم بهت می دم و حتی جایی براتون می گیرم که راحت زندگی کنید به همه هم می گم که مقصر من بودم و ... ( چون من بزرگترین مشکلم اینه که نمی تونم با خانوادم مطرح کنم. یعنی اونا اصلا در جریان نیستند و فکر می کنند من خیلی خوشم ) . بعد چند ساعت که از من رسپانسی ندید اومد گفت که مشاور گفته داری خودتو گول میزنی و خانومت هیچ حسی بهت نداره و ... . باز 2 روز پیش اومد گفت که منم دیگه حسی بهت ندارم و حتی ازت بیزارم و تو گولم زدی و ... و بعد شروع کرد به اینکه نمی ذارم آب خوش از گلوت پایین بره زجرت می دم اصلا 3 تامون رو می کشم و ... یهو رفت با یه ساطور برگشت بالای سر پسرم که خواب بود که اگه نگی از کی از من بدت اومده می زنمش و خلاصه من گریه و التماس و ... چاقو رو انداخت رفت لباس پوشید گفت دیگه من رو نمی بینی و از خونه رفت. تلفنش هم خاموش بود. تا دیشب که من پسرم رو برده بودم کلاس یه 2 ساعتی نبودیم وقتی برگشتم دیدم اومده حموم کرده لباس عوض کرده رفته. یه نامه گذاشته بود که پسرم به زودی تموم میشه و میام دنبالت می برمت. بهد یهو 10 شب اومد و با توپ پر . اول گفت با خانوادت صحبت کردم بعد که تعجب منو دید گفت هنوز نکردم ولی اگه خودت نری بگی خودم می رم می گم و شروع کرد به پسرم گفتن که بابا 2تایی میریم سفر میریم یه خونه ای هر جور خودت خواستی بچینی و ... خلاصه اینکه فکر میکنم می خواد منو تحت فشار بذاره که یه عکس العملی نشون بدم. اون شبی هم که از خونه رفت بعدش دیدم که شناسنامه ها پاسپورت سند ازدواج سند خونه و حتی دفترچه بانکی من و سند خونه خودم رو هم برداشته!!! همش دنبال کسیه که من به خاطر اون دارم این کارارو می کنم
نظزتون چیه؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)