سلام
خیلی اوضاع زندگیم بهم ریخته
من و همسرم 4 سال ذوست بودیم خیلی همدیگرو دوست داشتیم. اسفند پارسال عقد کردیم
به محض اینکه عقد کردیم مادر شوهرم که زن فوق العاده با سیاستیه شروع کرد به اختلاف انداختن بین منو شوهرم. سر مسائل خیلی الکی. من هفته ای 2بار باهاش تماس میگرفتم اما مدام شکایتمو به شوهرم میکرد که زنت به من زنگ نمیزنه من که اینهمه دوستش دارم. شوهرمم باهام دعوا میکرد که من از ماانم شرمنده ام نباید یه زنگ بهش بزنی؟؟
3ماهه پیش بخاطر یه زنگ مادر شوهرم باهام دعوا کرد چند روز بعدشم با شوهرم دعوا کرد که چرا باهاش نرفتیم خونه فامیلش شوهرمم با من دعوا کرد. دعوا بالا گرفت و مامانم درگیر شد با شوهرم.
1 هفته قهر بودیم تا مامانم تماس گرفت با مامانش اومدن بدون دخالت پدرا . هرچی تونست بار مامانم کرد مامانمم جوابشو داد به حالت قهر رفت اما رسید خونه باهم آشتی کردیم. مامانم بد کینه ای ازش گرفت و جوابه اس هاشو نداد .
آشتیمون فقط 1هفته دووم داشت دوباره سر زنگ به مامانشو قیمت تیوی دعوامون شد. 2روز بعدش دوستم زنگید بهش برای پادرمیونی ولی تا تونست پشت سر منو خانوادم حرف زد منم بهش گفتم گمشو از زندگیم.
20 روز شده بود نه من بهش زنگ زدم نه اون نه خانوادش پدرم مجبورم کرد مهرو بزارم اجرا. حدودا 50 روز شده بود که احضاریه رسیده بود دستش بهم اس داد و کلی تهدیدم کرد که باید بیای نصف مهرو ببخشی بعدشم طلاق. منم سعی کردم باهاش دعوا نکنمو بهش گفتم نمیکنم اینکارو
چند روزی گذشت تو اون مدتم همش میگفت طلاقت نمیدم باید بیای خونه بابام زندگی کنی. یه شب سعی کردم باهاش حضوری حرف بزنم کلی برام شرط گذاشت که باید بیای خونه بابام بی عروسی خانوادتم دیگه نمیخوام ببینم مهرتم میکنی 14تا . منم قبول نکرد از پیشم که رفت دوباره بهم زنگ زد که راضیم کنه منم قبول نردمو دوباره از هم بیخبر شدیم
2روز بعدش دادگاه مهر بود نرفت از اونروز همش باهم دعوا داریم با اس میگه تکلیفمونو قانون مشخص میکنه. میگه 5 سال دیگه طلاقت میدم.ازت متنفرم. با اینکه حکم براش اومده بازم تجدید نظر نزده .
بهش میگم بیا پس طلاقم بده حالا که نمیخوای زندگی کنیم میگه تو برو اقدام کن من نمیرم. میگه فکر کردی چی دادگاه 5 تا سکه ماهی ربع سکه برام میبره میگم تو که میدونی برو پس اقدام کن برای طلاق میگه نمیرم.
حتی تهدیدم میکنه دادخواست طلاق میدما
یه وقتایی هم میگه همه این اساتو که به مامانم بد گفتیو نفرینش میکنی به وقتش به بابات نشون میدم. میگم وقتش کی؟؟ ما که میخوایم طلاق بگیریم دیگه چه نیازی به این کاراست هیچی نمیگه
من واقعا نمیفهمم چی تو سرشه. اصلا نمیدونم چکار کنم. خواهش میکنم کمکم کنید. عروسیم قرار بود دیروز باشه اما همه چی خراب شد. من تو سن 28 سالگی خیلی برام سخته طلاق. اصلا تکلیفمو نمیدونم.....
علاقه مندی ها (Bookmarks)