خواهشا زود جواب بدید سه روز بیشتر وقت ندارم

[h111111]

سلام
من چند ماه پیش با یه دختر در اینترنت آشنا شدم همه ی خصوصیات اخلاقی که من دوس دارم واقعا داره قصد ازدواج گرفتم باهاش اونم واقعا راضی بود فقط متاسفانه من از شهر تبریزم ایشون از شیرازن من پیشش رفتم متاسفانه 10 یازده ساعت راه تا اونجاس من دیدمش چطوری بگم از قیافه ایشون خوشم نیومد خوشگل هس وجدانن ولی بدبختی من ازش خوشم نیومد اینم بگم که قیافه من خوبه تعریف نباشه به خدا فقط واسه مشاوره می گم راستش قبلش قرار گذاشتیم هر که بدش اومد از قیافه طرف بگه اون خوشش اومد ولی من که نمی تونم به یه دختر بگم خوشم نمیاد از صورتت مخصوصا اینکه واقعا مهربونه دلش می شکنه اصلا هر دختری باشه دلش می شکنه بعد از یه بیس روز می خواستم بهم بزنم خیلی ناراحت شد دلم سوخت به خدا دختریه که از هرجهت مهربون و خوبه بعد از یه مدت باهاش ادامه دادم متاسفانه خونواده منم با راه دور موافقت ندارن باید کلنجار برم تا راضیشون کنم اونم شاید راضی شن این یه مشکل منه دومیش اینه که همش این تو فکرمه اون خوشگل تراز بقیه نیس من بهش سرد بشم بعد همش بقیه را نگاه می کنم می بینم بقیه بهترن فردا می ترسم تو زندگیم واسه خودم که سرد بشم مشکل پیش بیاد تازه ممکنه خونوادمم خوششون نیاد راهم دوره نمیشه واقعا چند بار رفت و اومد. اومدم باهاش بهم بزنم راه دور که واقعا ممکنه به احتمال خیلی هم مخالفت کنن خونوادم بهونه کردم باز خیلی ناراحت شد نفرینم کرد منم باز دلم سوخت گفتم سه روز بهم فرصت بده با خونوادم صحبت کنم .اینم بگم که دو تا خاستگار داشت به خاطر من رد کردتاحدودی هم خودش راضی نبود یعنی این طور بگم راضی نبود که شرایطی که اون می خواست اونا نداشتن ولی می شه گفت یه دلیل منم بودم که ردشون کرد
فقط مشاور محترم من دو سه بار بهش گفتم با خونوادم می خوام مطرح کنم این موضوعا می ترسم قبول نکنن واقعانم همین طوره خودشم قبول کرد گفت به وقتش شیش ماه بعد که میای خاستگاریم مطرح کن من بنا به دلایلی شیش ماه دیگه می تونم برم خاستگاریش یعنی میخوام انتقالی بگیرم به دانشگاشون شیش ماه طول می کشه ولی تو این شیش ماه می ترسم پا سوز من بشه خونوادمم قبول نکنن الانم داره واسش خاستگار میاد تو اوج جوونیه به خاطر همین تصمیم گرفتم الان موضوعا پیش بکشم
من الان تو این سه روز به نظر شما چی کار کنم من بهش بگم نه نفرینم می کنه می ترسم نفرینش منا بگیره چون دختر پاک و مهربونه از یه طرف همش این تو فکرمه اون خوشگل تراز بقیه نیس بعد من بهش سرد بشم بعد فردا می ترسم تو زندگیم واسه خودم که سرد بشم مشکل پیش بیاد تازه خونوادمم گیر بدن از ایشون خوششون نیاد اگر من بتونم راضیشون کنم تازه بیان خاستگاری
به نظر شما من ادامه بدم واسه ازدواجم یا نه
خواهش می کنم سریع جواب بدید

[کاربر19]

درست ترین کار وقتی میبینید از کسی خوشتون نمیاد اینه که در اولین موقع قطع رابطه کنید باطرف و هرچقدر ادامه بدید اشتباه رو بزرگتر میکنید
معیارهای شما درست یا غلط به خودتون مربوطه ،فقط زیبایی چهره معیار ازدواج نیست ،اما خب طرف باید به دلتون بشینه
وقتی یک طرف منطقی پیش نمیره ،شما باید منطقی باشید ، نمیخوایدش باید بهش بگید و ادامه ندید
اما ناگهانی و بدن گقتن دلیل قطع رابطه نکنید چون صد در صد دچار مشکل روحی میشه
بهترین کار برای شما اگه نمیخواید و مطمعنید کهنمیخواید اینه که بگید خانواده مخالفن ، اصلا رضایت نمیدن ،عذرخواهی کنید و توضیح بدید اگه الان جدا بشیم بهتره اینه که چندماه دیگه جدا بشیم یا ازدواج کنیم خانواده من باهات بد رفتاری کنن
دفعه بعد همون اول اگه کسیو نخواستید باهاش منطقی بهم بزنید

[فرشته اردیبهشت]

سلام اگه خوشتون نیومده که نیومده زود داستان رو تموم کنید حداقل به خاطر دختره این کارو بکنید تا احساساتش بیشتر ازین درگیر نشه .
این توصیه رو جدی بگیرین لطفا .

[دختر بیخیال]

شما هیچوقت با این موضوع نمیتونین کنار بیاین، حتی اگه ازدواج هم کنین ، نمیتونین این خانوم و خوشبخت کنین.

پس بنظرم بهتره با گفتن حقیقت لحظه ای ایشونو و ناراحت کنین بجاش یک عمر باعث خوشبختی و خوشحالیشون بشین.(شما به ایشون حقیقت و میگین وایشون هم دنبال کسی میرن که واقعا و قلبا دوستشون داشته باشن و همه چیشون حتی ظاهرشون به دل همسرشون بشینه! )

شما حتی اگه باهاشون ازدواج کنین ناخودآگاه این احساس منفی در شما اجازه نمیده که همسر را اونطور که لیاقتشو داره خوشبخت کنین.
جمله و شنیدین:

ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد ، تا اینکه دروغی آرامم کند!

من که ترجیح میدم ، حقیقت و بشنوم و لحظه ای آزرده خاطر بشم، تا اینکه بخوام با دروغ زندگی ای که براش آرزوها دارم ، آغاز کنم.

[فرهنگ 27]

به همین زودی قانون عنوان مناسبو فراموش کردید؟

اچ 1111 یک عنوان که گویای مسئله باشه تعیین کن و از طریق مثلث کنار تشکر

برای مدیریت ارسال کن تا جایگزین عنوان فعلی بشه.

[شیدا.]

شما با چی از تبریز رفتین شیراز که 11 ساعت تو راه بودین؟

اصفهانی مقیم تبریز هستین؟ متنتون را با لهجه اصفهانی نوشتیناااا

[asal2013]

سلام. من برای اولین باره دارم برای کسی پیام میذارم اینم چون دیدم دقیقا موضوعتون مشابه موضوعی بود

که من چند ماه پیش توی همین سایت مطرح کردم.... اینم لینکش:

اهمیت چهره در انتخاب همسر چقدر است؟ اجازهٔ خواستگاری بدهم؟

فقط من چون خودم این تجربه ی تلخ رو داشتم بهتون توصیه دوستانه میکنم که به اون خانوم نگین فقط بخاطر اینکه به دل شما نشسته دارین قطع رابطه میکنید....!!!

بهترین بهونه تون میتونه همین باشه که خانوادتون مخالف هستن بخاطری دوری مسافت....!!!

و بنظر من اصلا هم به خانواده خودتون چیزی نگین راجع به این جریان....چون جریانی تموم شده است و الکی فکر خونوادتونم مشغول نکنید....

و این هم بگم چون چهره شون تو دیدار اول به دلتون نشسته بعدها هم نمیشینه و احتمالش هست همش توی ذهنتون حتی به همسری زیباتر حسرت بخورین.....

فقط گفتم به طور غیر مستقیم و بهونه های دیگه این رابطه رو هر چه سریع تر خاتمه بدین که کمترین ضربه ی روحی رو اون خانوم ببینند....

چون ما خانوما روحیه ی حساسی داریم و زود از درون میشکنیم حتی اگر به روی خودمون نیاوریم...!!!

و عین من با خودتون شرط ببندین که دیگه این چنینی با کسی آشنا نشین که نه وقت و عمر خودتون تلف شه و نه به کسی ضربه ی روحی وارد کنید.....

سعی کنید همون ابتدای آشنایی تون با هر خانومی به قصد ازدواج حتما ابتدا ببینیدش و بعد ادامه ی مراحل آشنایی هم اگر زیر نظر خانواده و با اطلاع آنها باشد خیلی بهتره...!!!

دیگر نگران مسائل این چنینی نخواهید شد که مثلا مسافت دوره و خانوادتون قبول نمیکنند که باهاتون به خواستگاری بیاین...!!! موفق باشین.

[saram]

فقط یکبار بهش بگید خانوادم راضی نیستند و من تو این مدت که شما رو دیدم تا به امروز همه تلاشمو کردم اما نشد. و خداحافظی کنید و دیگه هیچوقت نه بهشون زنگ بزنید نه اس بدید.نه حتی سر راهش قرار بگیرید(گفتید قراره برید دانشگاه شهرشون). جوری نشه که بعد رفتید شهر ایشون چون اونجا تنهایید دوباره رابطتونو شروع کنید.با احساسش بیشتر از این بازی نکنید.به هیچ عنوان هم جوابشو ندید.حتی اگر نفرین کرد.
همه جوره تمومش کنید

[کامران]

نه نه نه نه نه نه.................................!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!
الان دلش بشکنه خیلی بهتره از اینه که فردا هزار تا مشکل پیدا بشه و همش خون و دل بخوره(بخوری)
کسایی که با هزارتا عشق و عطش ازدواج میکنن تو همین تالار ببین چقدر به مشکلات میخورن. اصلا فکرشو نکن

[mina-mina]

فک نمیکنی ادای علاقمندبودن رو درآوردن و دختری رو از صمیم قلب نخواستن و ازدواج کردن باهاش ی نوع خیانت خیلی خیلی بده؟

مشابه همین مسئله برای من پیش اومد و من ب محض اینکه فهمیدم اون پسر بهم علاقمنده بهش گفتم که باهاش ازدواج نمیکنم، فک میکنم خودش هم فهمید که بخاطر ظاهرش بوده و بشدت ناراحت شد . برای خود منم خیلی سخت بود و مش نگران این بودم که نکنه آهش منو بگیره ... اما بنظرم درست ترین کار رو کردم چون هم زمانش رو هدر نداد و هم وابسته تر نشد و هم خودم رو از مشکلاتی مثلا خدای نکرده خیانت در آینده و سرزنش خودم بخاطر ی فداکاری احمقانه و حسرت خوردن دائمی در زندگی آینده و مقایسه ی دائمی اون با همسران زیباروی بقیه و ... خــــــــــــــــلاص کردم.