به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 31 اردیبهشت 96 [ 00:45]
    تاریخ عضویت
    1393-7-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,034
    سطح
    27
    Points: 2,034, Level: 27
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 15 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کاهش شدید اعتماد به نفس و افسردگی(تو رو خدا ج بدید)

    با سلام خدمت اساتید گرامی
    من دانشجوی ترم آخر هستم 24 سال دارم متاسفانه دچار یه ناهنجاری مادرزادی با نام علمی pectos excavatum هستم. از هر 3000 یا 4000 پسر یک نفر اینطور میشود و دانشمندان هنوز دقیق دلیلش رو نمیدونن.من خودم خیلی وقته این و میدونم اما وقتی بچه بودم بش فکر نمیکردم اصلا. اما الان یه سالیه که اوج پختگی من هستش و بزرگ شدم فکر کنم این طبیعیه که این موضوع رنجم بده.با توجه به اینکه دور وبریام و میبینم
    این بیماری 3 حالت خفیف و متوسط و شدید داره که مال من متوسطه.
    پیش یه فوق تخصص رفتم واسه جراحی گفت مشکلت با عمل حل میشه اما عمل سختیه و احتمال عوارض بعد از عمل هم وجود داره میل خودته.اینا رو که خانوادم شنیدن دگ هیچوقت اجازه ندادن رنگ دکتر و ببینم همون اولش هم به زور بام پیش دکتر اومدن گفتن ولش کن نمیخواد
    خیلی مواقع خدا رو شکر میکنم که سالمم ولی بعضی مواقع کفر هم میگم دست خودم نیست خیلی اذیتم روی درسهام هم تاثیر گذاشته
    نمیدونم چرا خدا من و انتخاب کرده من اصلا آدم بدی نیستم چرا این همه آدم بد ذات و بد اخلاق و دزد و کیف قاپ اینطوری نمیشن.اونوقت من که میخوام برم خاستگاری با چه رویی برم
    شما بگید من چکار کنم از این طرف که همچین خانواده ای دارم که اصلا به اعتماد به نفسم توجه نمیکنن هیچ از طرف دگ درگیریهایی که خودم دارم آخه مگه من چه گناهی کردم که باید اینجوری باشم
    چند وقت پیش دعوام شد خواستم برم بالای پل خودمو پرت کنم خانوادم گفتن هر کاری میخوای بکن ولی از ترس خدا برگشتم خونه
    چطور بشون بفهمونم که من تحملم سر اومده من یه روز باید زن بگیرم ارتباط با اطرافیانم کم شده دوست جدیدی ندارم.شما بگید چه خاکی..........
    ببخشید زیاد نوشتم

  2. 2 کاربر از پست مفید eshragh تشکرکرده اند .

    rayehe (چهارشنبه 23 مهر 93), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 24 مهر 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 00:04]
    تاریخ عضویت
    1393-7-01
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    7,023
    سطح
    55
    Points: 7,023, Level: 55
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    861

    تشکرشده 293 در 87 پست

    Rep Power
    32
    Array
    یکم درمورد بیماریتون بیشتر توضیح بدین...یعنی دقیقا چه مشکلی واستون ایجاد کرده دوست خوبم؟!!!!

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 31 اردیبهشت 96 [ 00:45]
    تاریخ عضویت
    1393-7-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,034
    سطح
    27
    Points: 2,034, Level: 27
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 15 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط rayehe نمایش پست ها
    یکم درمورد بیماریتون بیشتر توضیح بدین...یعنی دقیقا چه مشکلی واستون ایجاد کرده دوست خوبم؟!!!!
    شکل و فرم قفسه سینه رو تغییر داده.تو گوگل ایمیج سرج کنید میاد بش سینه قیفی شکل هم میگن
    مشکل ظاهری داره دیگه

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اسفند 94 [ 22:04]
    تاریخ عضویت
    1392-12-21
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,964
    سطح
    26
    Points: 1,964, Level: 26
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    21

    تشکرشده 63 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    عکسهاشو دیدم
    چون شما گفتید مشکلتون در حد متوسطه با توجه به اون عکسهایی که دیدم نباید خیلی هم بدباشه
    و اینکه تیپو قیافه اون قدرها که برای پسرها مهمه برای دخترها مهم نیست
    اگرچه برای دخترها هم اهمیت داره اما برای دخترها شخصیت یک پسر توانمدیش و وضعیت اجتماعی اقتصادی فک کنم بیشتر مهم باشه
    همه ادم ها همه چیزهای خوب رو با هم ندارن
    هر ادمی نقطه ضعفها و نقطه قوتهای خاص خودشو داره
    فکر میکنم شما بهتره نقاط دیگه زندگیت رو پر رنگ تر کنی و اینکه دنبال دختری باشی که تیپ براش اهمیت زیادی نداشته باشه

  6. 2 کاربر از پست مفید sorosh تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 24 مهر 93), eshragh (پنجشنبه 24 مهر 93)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 31 اردیبهشت 96 [ 00:45]
    تاریخ عضویت
    1393-7-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,034
    سطح
    27
    Points: 2,034, Level: 27
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 15 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sorosh نمایش پست ها
    سلام
    عکسهاشو دیدم
    چون شما گفتید مشکلتون در حد متوسطه با توجه به اون عکسهایی که دیدم نباید خیلی هم بدباشه
    و اینکه تیپو قیافه اون قدرها که برای پسرها مهمه برای دخترها مهم نیست
    اگرچه برای دخترها هم اهمیت داره اما برای دخترها شخصیت یک پسر توانمدیش و وضعیت اجتماعی اقتصادی فک کنم بیشتر مهم باشه
    همه ادم ها همه چیزهای خوب رو با هم ندارن
    هر ادمی نقطه ضعفها و نقطه قوتهای خاص خودشو داره
    فکر میکنم شما بهتره نقاط دیگه زندگیت رو پر رنگ تر کنی و اینکه دنبال دختری باشی که تیپ براش اهمیت زیادی نداشته باشه
    درسته همه همه چیو با هم ندارن ولی اینم بگید که نقص جسمانی رو خیلیا ندارن پس ما انگشت شمار میشیم و همیشه جز ادم های عجیب و ناقص به حساب میایم البته اینا درست نیستا بلکه عقل مردم به چیزیه که میبینن.همونطور تاثیری که در روابط زناشویی داره البته قبول دارم دختری که واقعا از پسری خوشش بیاد این مشکلات و زیاد جدی نمیگیره اما خب همچین دخترای روشن فکری دگ گیر نمیاد
    بخدا دگ نمیدونم چه گناهی کردم خیلی حالم بده اما ممنون از اینکه به حرفام توجه میکنید

  8. 2 کاربر از پست مفید eshragh تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 24 مهر 93), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 24 مهر 93)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام اقای اشراق عزیز
    خوبید؟

    من استاد نیستم ولی خواستم براتون بنویسم.

    در مورد بحثی که راجع به ازدواج گفتین خاستم بگم که در هر موردی ادم هم کفو خودش رو داره
    معمولا کسانی که مشکل جسمی دارند با کسی ازدواج می کنند که اون هم یک مشکل داره .
    متاسفم بخاطر بیماریتون و تا اندازه خودم درک می کنم که چقدر باید سخت باشه

    ولی معنی همه سختی ها و بیماری هامون این نیست که ما گناهی کردیم و خدا داره عقوبتمون می کنه .
    این دنیا محل آزمونه حساب کتاب اصلی اون دنیاست نمیشه گفت که بیماری تسویه حساب با شماست .

    گاهی یک محدودیت به نظرمون خیلی بد میاد وفاجعه است واقعا هم طبیعیه ناراحت باشین اما شاید در اصل یه معنای دیگه ای داره شاید قراره از اون مسیر به جایی برسین.
    سعی کنید باهاش کنار بیاید رو خودتون کار کنید .

    پذیرش مشکل اولین مرحله است

    یعنی نگین که چرا من؟ مگه من چه کار کردم؟اصلا نمی خوام
    بگین بهرحال من این مشکل رو دارم حالا باید چه کنم تاراحتتر باشم ؟! این منطقی نیست؟

    فکر کنید یه مادری دارین که یه بیماری خیلی سخت داره (خدایی نکرده- یه فرضه)چیکارش می کنید ؟ ایا باهاش مدارا نمی کنید؟آیا نازشونمیکشید تا دردش کم تر بشه؟ یا نه همش میکوبید تو سرش که چرا مریضی؟ چرا مایه خجالت منی؟

    معلومه که هواشو خواهید داشت چون مادر عزیزه .

    خب آدم خودش که از همه عزیزتره اولین کسی که به خودمون نزدیکه خودمونیم.
    پس به خودتون خیلی بها بدین وهواداری کنید مدارارکنید نه این که نمک رو زخمش بپاشید.

    اگه اشراق ،اشراق رو همینطوری قبول کنه و با این وجود هم خودشو دوست داشته باشین این حس به دیگران هم منتقل میشه حتی کسی که از کنارش رد میشین
    اما وقتی خودتون این مساله رو نتونستین بپذیرین چطور انتطار دارین دختری اینقدر روشن فکر باشه به قول خودتون؟

    میدونید هیچ بشری از هیچ اتفاقی وبیماری ای در امان نیست منیکه الان سالم اینجا نشستم نمیدونم ایا فردا هم در همین حالتم یا نه!
    پس چاره ای نداریم جز اینکه دنیارو با همه کم و کاستی هاش در کنار همه خوبی هاش قبول کنیم .

    ایا فقط قراره تا وقتی سالمیم و همه چی جوره و مشکلی نداریم خودمون رو بخاییم و زندگی رو ستایش کنیم؟

    هرچند من نمی دونم مشکلتون چقدر حاده فرض رو براین گرفتم که کمی معلومه و مشکل زا شده براتون وسعی کردم خودم رو جای شما بذارم اگه نتونستم ببخشین .

    - - - Updated - - -

    این لینک هم مشکل دختریه که بدنش سوخته و یجوری مثل شما ناراحته پست هایی که دوستان براش نوشتن بسیار میتونه براتون مفید باشه بخونین.

    http://www.hamdardi.net/thread36015-2.html
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : پنجشنبه 24 مهر 93 در ساعت 09:41

  10. 4 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 24 مهر 93), elham.e (پنجشنبه 24 مهر 93), eshragh (پنجشنبه 24 مهر 93), rayehe (پنجشنبه 24 مهر 93)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 شهریور 96 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-27
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    4,720
    سطح
    43
    Points: 4,720, Level: 43
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    84

    تشکرشده 80 در 54 پست

    Rep Power
    24
    Array
    اشراق جان با سلام من زیاد مشاوره دادن رو بلد نیستم و همیشه تو همدردی فقط مشکلاتم رو مطرح میکردم و دوستان کمکم میکردن ولی با توجه به اینکه شما هم مثل من از ناهنجاری مادرزادی(که من دیستروفی بکر خفیف دارم) رنج میبرید خواستم به عنوان برادر کوچیکتر راهنماییت کنم;
    من خیلی زودتر از شما و تو سن17.18 سالگی به این ناامیدی ها رسیده بودم و با توجه به این که ناهنجاریه بنده هم مثل شما کمیابه (از هر 100هزار نفر 3 تا 6 نفر دچار دیستروفی بکر میشه)همون مقطعی سنی که گفتم و دیگه عقلم میرسید که این مشکل رو دارم مثل شما میگفتم خدایا چرا از این همه آدم من باید به همچین مشکلی داشته باشم و حتی بعضی وقتا کفر میگفتم و از این صحبتا;

    3.4 سالی همین طور با ناراحتی گذروندم البته گرچند الان هم از این ناهجاریم ناراحتم ولی نسبت به قبلنا خیلی حالم از نظر روحی بهتره و یه جورایی دارم سعی میکنم این بیماریم رو بپذیرم;

    باور کنید از دوران مدرسه تا تو محیط دانشگاه خیلیا میپرسیدن چرا اونطوری راه میری و چرا جناغ سینه ات اینطوره و از این حرفا و تا همین دو ماه پیش هرکی بهم این حرفا رو میزد تا روزها با ناراحتی از این صحبتا غمگین میشدم و فقط در اون لحظاتی که بعضیا مسخره ام میکردن رو میکردم به خدا و از خودش میخواستم که جوابشون رو بده. الان مدتی هم هست فیزیوتراپی میرم تا دیستروفی بکرم اوج نگیره و حتی بهتر بشه...

    گرچند منم خودم 100درصد با خودم مشکل روحیم رو حل نکردم ولی توصیه ام به شما هم اینه که سعی کن این مشکلت رو بپذیری و باهاش کنار بیای اونوقت دیگه حرفای دیگران واست مهم نمیشه

  12. 2 کاربر از پست مفید mohammad-ra تشکرکرده اند .

    eshragh (پنجشنبه 24 مهر 93), rayehe (پنجشنبه 24 مهر 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهرم عزت نفس و اعتماد به نفسم رو ازم گرفته احساس پوچ بودن تو زندگیم دارم
    توسط امید زندگی در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 05 اردیبهشت 94, 11:54
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  3. عاشق شوهرم هستم ایا با خیانتی که کرد میتونم بهش اعتماد کنم کمک کنید تو روخدا
    توسط ملیسا در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 94
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 خرداد 93, 11:13
  4. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: پنجشنبه 18 اردیبهشت 93, 11:31
  5. تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
    توسط mona_joon در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 دی 89, 14:23

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.