سلام دوستان خوب و عزیزم عید همگیتون مبارک.من بعد از حدودا سه سال ترک تحصیل دوباره تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم یعنی تصمیم داشتم ادامه بدم ولی بخاطر پسرم که کوچولو بود تصمیمم جدی نبود والان که دوسالگی پسرم تموم شده تصمیمم قطعی شده و بعد از رد کردن مرخصی و حل مشکل عدم حضورم شهریه پرداختم و الانم انتخاب واحد کردم چون دیر دست بکار شدم ازهمه عقب ترم و رشتمم اسون نیست و دانشگاه پیام نور برای هر درس حداکثر 7یا 8 جلسه کلاس داره و من تا اینجا چند جلسه ای رو از دست دادم .الان چندتا مشکل دارم یکیش اینکه سه سال حتی یه نگاهم به کتابام ننداختم و کاملا فراموششون کردم و بخاطر افسردگیم فراموشی که گرفتم حافظم کندشده و نمیدونم از کجا و چه جوری شروع کنم .و موضوه دیگه همکاری نکردن همسرم و اذیتای پسرمه. همسرم با اینکه میدونه من باید صبح زود بیداربشم تا دیروقت تلویزیون رو روشن میذاره و منم هرچی باهاش صحبت کنم در اون تاثیری نداره و مزاحم خواب من میشه وتا وقتی که تلویزیون روشن باشه پسرم بیداره و دوتایی اجازه خواب بهم نمیدن منم بخاطر چشمام که استیکماته و سردردام کم خوابی باعث میشه چند روز سردرد شدید باشم و نتونم چشمامو بازکنم پس ترجیح میدم روزبخوابم تا شردردمو تحمل نکنم و کلاسمم نرم. و پسرمم هروقت که کتاب و دفترمو آوردم که یه مرور بکنم با اینکه کلی دفترومداد داره بازم میخاد همونی که دست منه یگیره و اجازه حتی یه یادداشت کوچولوهم بهم نمیده و همسرمم بی اعتناست. قرارمون این بود که پسرمو نذارم مهد و مادرشوهرم پسرمو نگه داره ودر این موردم همسرم اذیت میکنه یا مادرش بهانه میاره و با اکراه قبول میکنه درصورتی که خودش این پیشنهاد رو داده و هر روز که کار داشته باشه یا بخاد بره مهمونی با بهانه قبول میکنه که نگهش داره.واقعا هنگ کردم لطفا راهنماییم کنید با درسای سنگین و کتابای حجیم و این وضعیت زندگی و همسروپسرم چطوری باید کنار بیام چطوری برنامه بریزم که هم درسمو به نحو احسن بخونم هم از پسرم و زندگیم نمونم. ممنونم از همتون