به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon17 احساس می کنم که ازدواج در کل برای من خیلی دردسر میاره .

    احساس میکنم ازدواج درکل برام خیلی دردسر داره .


    سلام. من 27 سالمه و کارمندم و لیسانس و مجرد و سربازی رفته .
    دوست دارم ازدواج کنم و تا الان چند تایی کیس بهم معرفی شده .


    میدونین من احساسم اینه که ازدواج و این کارا منو از اطمینان و آرامشی که الان دارم بهم میزنه و منو گرفتار می کنه .
    میدونم تجربه عشق و دوست داشتن باید لذت بخش باشه ، اما خب همش که این نمیشه .
    شاید اگر کسی رو دوست داشتم و اونم منو دوست داشت ، قاعدتا این سوالها رو نمی پرسیدم .
    قاعدتا سختی های خودش رو داره .
    مثلا به اینا فکر می کنم :
    1- اگر برم توی جلسه خواستگاری و صحبت مهریه های بالا بشه چیکار باید کرد ؟
    2-تصور اینکه برخورد نامناسبی صورت بگیره .
    3-تصور اینکه توقعات مالی زیادی داشته باشن .
    4-تصور اینکه ظاهر خونمون رو نپسندن .
    5-...


    این تصورات برای من اگر چه زیاد بهش فکر نمی کنم و بهشون پا نمیدم اما در من وجود داره .
    نمی دونم ریشه مشکلاتم چیه .

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-12-11
    نوشته ها
    396
    امتیاز
    15,136
    سطح
    79
    Points: 15,136, Level: 79
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 214
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,467

    تشکرشده 2,190 در 377 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقا امید،

    به نظرم مشکل اصلی شما کمبود اعتماد به نفس هست.
    مسائلی که به عنوان مشکل به آن‌ها نگاه می‌کنید، بیشترشان (مثل موارد ۱، ۲ و ۳) امتیاز منفی برای خانوادهٔ دختر هستند، نه خانوادهٔ شما. البته با تحقیق قبلی در مورد خانوادهٔ دختر، می‌توانید احتمال به وجود آمدن این مسائل را کاهش دهید. اما اگر یکی از این اتفاق‌ها افتاد، نباید باعث ناراحتی شما شود. باید باعث تأسف شما بشود!

    برای مسائلی همچون "نپسندیدن ظاهر خانه شما"، چاره این است که دختر را از خانواده‌ای هم‌کفو خودتان انتخاب کنید. در این صورت، احتمال ایجاد این مشکل هم کم می‌شود.


    برای افزایش اعتماد به نفس، از مطالب انجمن اعتماد به نفس بهره بگیرید.

    ---
    راستی، حدس می‌زنم که تا به حال به خواستگاری کسی نرفته‌اید، درسته؟
    اگر این طور هست، این استرس‌ها برای بار اول تا حدی طبیعیه، اما نباید اونقدر زیاد بشه که شما رو از خواستگاری رفتن منصرف کنه. اگر یک بار انجام بدید، متوجه می‌شید که اونقدرها هم سخت نیست...


    موفق باشید.
    ویرایش توسط مسافر زمان : دوشنبه 21 مهر 93 در ساعت 20:16

  3. 7 کاربر از پست مفید مسافر زمان تشکرکرده اند .

    omid65 (دوشنبه 21 مهر 93), reihane_b (سه شنبه 22 مهر 93), SpecialBoy (دوشنبه 21 مهر 93), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 21 مهر 93), مصباح الهدی (پنجشنبه 24 مهر 93), امیر مسعود (دوشنبه 21 مهر 93), شیدا. (پنجشنبه 24 مهر 93)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 تیر 97 [ 17:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-06
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    5,905
    سطح
    49
    Points: 5,905, Level: 49
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    369

    تشکرشده 377 در 121 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام، خیلی وقتا تصمیم نگرفتن از تصمیم اشتباه کردن تبعاتش بیشتره، شما اول برای خواستگاری اقدام کن بعد به تناسب مشکلاتی که با اون روبه رو میشی تصمیم میگیری.قرار نیست خواستگاری هر کی رفتی حتما با هم ازدواج کنید.

  5. 7 کاربر از پست مفید امیر مسعود تشکرکرده اند .

    omid65 (دوشنبه 21 مهر 93), reihane_b (سه شنبه 22 مهر 93), SpecialBoy (دوشنبه 21 مهر 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 21 مهر 93), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 21 مهر 93), گوش ماهی (پنجشنبه 24 مهر 93), شیدا. (پنجشنبه 24 مهر 93)

  6. #4
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من اصلا تا حالا خواستگاری نرفتم و فکر می کنم شماها راست میگین .
    قصاص قبل از جنایت نباید بکنم . شایدم اصلا اینجوری نباشن.

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام

    هر بار یه تاپیک میزنی با یه ترس جدید

    یک بار لاغری
    یک بار وضع مالی
    خانواده
    رنگ پوست
    ...

    ازدواج یه مساله مطلق که نیست یه پروزه است که با برنامه ریزی باید بهش رسید
    و برای هرکسی مناسب باوضع خودش ازدواجی در سطح خودش لازمه.

    شما بسیار علاقه به ازدواج داری ولی یسری ترسهای مبهم هم داری که باز با بهانه گیری و دلیل تراشی ها سعی میکنی میل به ازدواج رو سرکوب کنی
    شاید چون فکر میکنی موقعیتشو نداری و هرجا بری دست رد به سینه ات میزنن ناخوداگاه رو به این دلایل کاذب میاری که نیجه اش دوست داری این باشه که اقا اصلا ازدواج به چه دردم میخوره ؟ دردسره.
    و به تبعش میلت به ازدواج کم میشه . یه جوری میشه گفت مکانیزم دفاعی در برابر ناکامی هست البته کاذب.
    یعنی سلسله مراتبش میشه این:
    میل شدید به ازدواج --ترس های ازدواج --بروز حس ناکامی به خاطر میل به ازدواج کردن و محقق نشدن ان -- دلیل تراشی مبنی بر نکوهش ازدواج(مکانیزم) -- کم شدن میل به ازدواج--احساس ارامش کاذب موقتی

    نه؟

    ..........................
    یا شایدم اعتماد به نفس نداری و میترسی اقدام کنی و یکی بهت نه بگه!
    اگه اینه باید بگم خاستگاری پر ازین ماجراهاست ترس نداره هم برای دختر هم برای پسر
    ممکنه یه دختری شیفته ات بشه یکی اصلا حالش از دیدنت بهم بخوره .
    با خودت محکم روبرو شو نترس از نظر دادن دیگران هم نلرز.

    فکر نمی کنم از این دوحالت خارج باشه هرچند این دو هم باهم مرز مشترک دارن .
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : سه شنبه 22 مهر 93 در ساعت 00:00

  8. 7 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    fariba s (چهارشنبه 23 مهر 93), omid65 (سه شنبه 22 مهر 93), reihane_b (سه شنبه 22 مهر 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 22 مهر 93), مصباح الهدی (پنجشنبه 24 مهر 93), امیر مسعود (سه شنبه 22 مهر 93), شیدا. (پنجشنبه 24 مهر 93)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 11 تیر 95 [ 17:12]
    تاریخ عضویت
    1392-10-12
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    3,940
    سطح
    39
    Points: 3,940, Level: 39
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    221

    تشکرشده 334 در 103 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid65 نمایش پست ها
    اح

    1- اگر برم توی جلسه خواستگاری و صحبت مهریه های بالا بشه چیکار باید کرد ؟
    2-تصور اینکه برخورد نامناسبی صورت بگیره .
    3-تصور اینکه توقعات مالی زیادی داشته باشن .
    4-تصور اینکه ظاهر خونمون رو نپسندن .
    سلام
    همدردیم.

    1- آقا از نظر من بحث ترس از مهریه اصلا ربطی به اعتماد به نفس نداره. من خودم کمپانی اعتماد بنفسم. آدمی که عقل داره باید از مهریه بالا بترسه و طبیعی هم هست که در این مورد کاری از دست کسی بر نمیاد.

    2- برخورد بد چرا؟ اگر کسی چنین رفتاری با شما داشت اصلا ارزش نداره که به خاطرش خودتو ناراحت کنی. بی فرهنگیه دیگه !

    3- بعضیها اینجورین. میشینی و صحبت میکنی. دیدی توقع بالایی دارند خیلی با احترام میایی بیرون.

    4- اینم مثل قبلیه. باید یه جایی بری که تناسب فرهنگی و مالی وجود داشته باشه

    من چند بار این جلساتو تجربه کردم. باید سعی کنید (البته مادرتون) قبل از رفتن از معرف دختر یا در تماس اولیه با خانواده دختر از یه سری کلیات با خبر بشین. هم وقت شما گرفته نمیشه هم مردم به زحمت نمی افتن.

    مثلا مامان یه بار با یه خانواده ای تماس گرفتن و همه چی دختر خانوم متناسب با شرایط ما بود . دم آخر متوجه شدیم که مایه دار اساسی هستند. من خودم روی تناسب وضعیت اقتصادی حساسم و برای همین خواستگاری کنسل شد.
    بهتون هم پیشنهاد میکنم زودتر این کار رو انجام بدین. هرچی بگذره بدتر میشه

    امیدوارم موفق باشین
    عاشق شدن ساده است، در عشق ماندن هم دشوار نیست

    تنهایی انسان سببی کافی برای این مهم است.

    اما تلاش سختی که به زحمتش می ارزد

    پیدا کردن یاریست که به لطف حضور مستمر او

    بتوانیم کسی بشویم که میخواهیم.


  10. 3 کاربر از پست مفید mobin31080 تشکرکرده اند .

    omid65 (سه شنبه 22 مهر 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 22 مهر 93), شیدا. (پنجشنبه 24 مهر 93)

  11. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام


    جناب امید

    آنچه در پست اولت خواندم حکایت از تعارض گرایش ـــ اجتناب دارد

    یعنی وقتی به مزایای ازدواج فکر می کنی تمایل پیدا می کنی اما وقتی به مراحل و احتمالات به قول خودت دردسری آن فکر می کنی اجتناب می کنی . منتها کفه ترازو به سمت اجتناب سنگین تر هست و آن هم برخاسته از اینکهدر بلوغ فکری و عاطفی و شخصیتی هنوز نیاز به تقویت خودت داری . یعنی آنچه شما به عنوان سختی و دردسر برای ازدواج ذکر کرده ای طبیعت ماجرا هست و چون شما راحت طلبی را ترجیح می دهی و از درگیر شدن و مواجهه با مسائل می ترسی چون حرکت برای حل مسئله برایت سخت هست و ترجیح می دهی نیاز به این تلاش نباشد لذا اجتناب می کنی ..... این فقط ربطی به ازدواج ندارد کلاً به زندگی شما بر میگردد و به همین خاطر کفه عدم رضایت از زندگی سنگین تر از رضایت از زندگی هست و راه حل آن هم این است که نگاه و نگرش و عواطف . شخصتت را به سوی هرچه بالغانه تر بودن هدایت کنی

    موفق باشی





  12. 10 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    meinoush (سه شنبه 22 مهر 93), omid65 (سه شنبه 22 مهر 93), reihane_b (سه شنبه 22 مهر 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 22 مهر 93), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 22 مهر 93), مسافر زمان (سه شنبه 22 مهر 93), مصباح الهدی (پنجشنبه 24 مهر 93), آزرم (سه شنبه 22 مهر 93), بی نهایت (سه شنبه 22 مهر 93), شیدا. (پنجشنبه 24 مهر 93)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقا امید
    من فکر میکردم تا حالا 1 دونه خواستگاری رفتید لااقل!
    نظر من!. احساس میکنم شما آمادگی ازدواج رو فعلا ندارید. یعنی آمادگی پذیرش مسئولیت های سنگینش رو ندارید

    نقل قول نوشته اصلی توسط omid65 نمایش پست ها

    میدونین من احساسم اینه که ازدواج و این کارا منو از اطمینان و آرامشی که الان دارم بهم میزنه و منو گرفتار می کنه .
    ه .
    بله درسته ازدواج یه سری از راحتی ها (شاید آرامش های مجردیتون) رو ازتون میگیره، و بجاش یه بار مسئولیت میذاره رو دوشتون.ولی کسی که با آمادگی جلو رفته از این چیزها دیگه هراسی نداره، و سختی هاشو تحمل میکنه. اما اونی که آمادگی نداره ممکن شونه خالی کنه...
    ازدواج اگه یه سری آرامش ها رو از شما میگیره، ولی آرامش خاصی هم میده به آدم. اونایی که ازدواج خوبی داشتن ، این آرامش رو با آرامش و راحتی مجردی عوض نمی کنن هیچوقت

    ولی فکر کنم شما هنوز باید کمی روی خودتون کار کنید بعد با اطمینان بیشتر واسه خواستگاری و ازدواج قدم بردارید

    درضمن این مواردی(1 و 2 و 3و ...) که شما ذکر کردید اصلا موارد لاینحلی نیستن!! اینا در برابر مسائل بعد خواستگاری و عقد و ازدواج و ... هیچی نیستن.
    شما اگه میخواید ازدواج کنید باید الان موقعیتتون و معیاراتون مشخص باشن، وقتی هم مشخص باشن پس تصورات اینجوری خیلی سریع از ذهن شما رد میشه و جواب داده میشه.

    سعی کنید اعتماد به نفستون هم بالاتر ببرید
    موفق باشید

  14. 3 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    omid65 (سه شنبه 22 مهر 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 22 مهر 93), شیدا. (پنجشنبه 24 مهر 93)

  15. #9
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعا پاسخهاتون بسیار زیبا بود . مخصوصا پاسخ فرشته اردیبهشت .

    من دارم روی حرمت نفسم (self esteem) کار می کنم ، من فکر می کنم که این موضوع بیشتر به حرمت نفسم مربوط باشه .

    من الان یک کیسی بهم معرفی شده ، دوست دارم برم جلو . آیا با این موضوعی که توی این تاپیک گفتم ، مشکلی بوجود میاد .
    فکر می کنم شاید تا حالا تجربه شو نداشتم و تا حالا خواستگاری نرفتم برام سخته و ترسناک

  16. کاربر روبرو از پست مفید omid65 تشکرکرده است .

    شیدا. (پنجشنبه 24 مهر 93)

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 تیر 96 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1392-9-10
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    2,779
    سطح
    32
    Points: 2,779, Level: 32
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 37 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز منم همسن شما هستم و مثل شما از خواستگاری خیلی می ترسیدم

    اولین بار که رفتم خواستگاری داشتم از استرس میمردم اما مثل مرد رفتم جلو و مثل مرد جواب منفی شنیدم

    بعد از اون سه بار دیگه رفتم خواستگاری و هر سه بار با کمال احترام جواب منفی شنیدم

    البته اینم بگم که شرایطم بد نیست (شغل و خونه مستقل و پس انداز...) ولی خب قسمت نبود دیگه

    استرس رو هم برای تمام خواستگاری ها داشتم البته میزانش کمتر میشد

    الان هم که خوردیم به محرم وصفر انشالله بعد از این ایام مجددا شروع خواهم کرد

  18. 3 کاربر از پست مفید saeed1365 تشکرکرده اند .

    omid65 (سه شنبه 22 مهر 93), reihane_b (پنجشنبه 24 مهر 93), شیدا. (پنجشنبه 24 مهر 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.