سلام
هر بار یه تاپیک میزنی با یه ترس جدید
یک بار لاغری
یک بار وضع مالی
خانواده
رنگ پوست
...
ازدواج یه مساله مطلق که نیست یه پروزه است که با برنامه ریزی باید بهش رسید
و برای هرکسی مناسب باوضع خودش ازدواجی در سطح خودش لازمه.
شما بسیار علاقه به ازدواج داری ولی یسری ترسهای مبهم هم داری که باز با بهانه گیری و دلیل تراشی ها سعی میکنی میل به ازدواج رو سرکوب کنی
شاید چون فکر میکنی موقعیتشو نداری و هرجا بری دست رد به سینه ات میزنن ناخوداگاه رو به این دلایل کاذب میاری که نیجه اش دوست داری این باشه که اقا اصلا ازدواج به چه دردم میخوره ؟ دردسره.
و به تبعش میلت به ازدواج کم میشه . یه جوری میشه گفت مکانیزم دفاعی در برابر ناکامی هست البته کاذب.
یعنی سلسله مراتبش میشه این:
میل شدید به ازدواج --ترس های ازدواج --بروز حس ناکامی به خاطر میل به ازدواج کردن و محقق نشدن ان -- دلیل تراشی مبنی بر نکوهش ازدواج(مکانیزم) -- کم شدن میل به ازدواج--احساس ارامش کاذب موقتی
نه؟
..........................
یا شایدم اعتماد به نفس نداری و میترسی اقدام کنی و یکی بهت نه بگه!
اگه اینه باید بگم خاستگاری پر ازین ماجراهاست ترس نداره هم برای دختر هم برای پسر
ممکنه یه دختری شیفته ات بشه یکی اصلا حالش از دیدنت بهم بخوره .
با خودت محکم روبرو شو نترس از نظر دادن دیگران هم نلرز.
فکر نمی کنم از این دوحالت خارج باشه هرچند این دو هم باهم مرز مشترک دارن .
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : سه شنبه 22 مهر 93 در ساعت 00:00
علاقه مندی ها (Bookmarks)