سلام من دختری 26 ساله و پزشک هستم. حدود8 ماه قبل اقایی 24 ساله که به نوعی همکارم بودن از علاقه زیادشون به من گفتن و پیشنهاد ازدواج دادن. تحصیلات ایشون در حد کارشناسیه. من که معیار تحصیلات خیلی برام مهمه همون موقع جواب رد دادم.ولی ایشون به اصرار و خواهش ادامه دادن. پیامای ایشون به قدری عاشقانه و پر از احساس بود که من بعضی وقتها ناخوداکاه بهشون جواب میدادم البته هیچوقت ابراز علاقه نکردم و علاقه ای هم نداشتم چند بار از این موضوع که جواب ایشونو میدم عذاب وجدان گرفتم چون با توجه به اختلاف سطح تحصیلات (من پزشک هستم و ایشون دانشجوی کارشناسی) قصد ازدواج با ایشونو نداشتم ولی هر بار خواستم تمومش کنم با التماس و ابراز علاقه بیش از حد رو به رو شدم تا اینکه الان احساس میکنم اگه موضوع بیشتر ادامه پیدا کنه منم بهش وابسته میشم واز این موضوع خیلی میترسم. الان فقط چاره کارودر این میبینم که خطمو عوض کنم تا دسترسی قطع شه ولی از یه طرف میترسم نتونه تحمل کنه و از یه طرفم میترسم خودم دلم تنگ شه. کمکم کنید الان چکاری بهتره
- - - Updated - - -
چرا هیشکی حرفی نمیزنه
علاقه مندی ها (Bookmarks)