به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 95 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1393-1-12
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    2,977
    سطح
    33
    Points: 2,977, Level: 33
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 220 در 65 پست

    Rep Power
    0
    Array

    وحشت از تنها موندن

    سلام دوستان
    من قبلا هم اینجا تاپیک داشتم. مشکلم این بود که 30 سالمه و خواستگاری ندارم :( کلا دور و برم کسی اهمیتی نمیده که من تنها موندم. خانواده ام اهل معرفی کردن و اینا نیستن . دوستام هم اوناییکه ازدواج کردن رفتن دنبال زنگیشون و اوناییکه مجرد هستند هم که خودشون مشکل منو دارن. از نظر خانمهای اطرافم دختر جذابی هستم ولی خودم فکر میکنم احتمالن نظر آقایون اینطوری نیست. چون توی محل کارم که پسرهای زیادی هم وجود دارند کسی بهم ابراز علاقه نکرده ( بجز 2مورد که البته مناسب نبودند) فکر میکنم حتمن یه دافعه ای توی رفتارم وجود داره. بعضیا بهم میگن مغرور به نظر میرسم ولی من فکر نکنم این از نظر مردها ویژگی بدی باشه چون کلن دختر آرومی هستم.
    اما به جاش توی بحث ها شرکت میکنم و سعی میکنم به دیگران بفهمونم که مغرور نیستم. خلاصه که هیچکس که کاری واسه من نکرده و من در استانه 31 سالگی وحشت دارم که برای همیشه تنها بمونم. واسه همین میخوام خودم یه کاری واسه خودم انجام بدم. اینجا توی محل کارم پسری هست که مدت کوتاهی باهاش کار میکردم. البته میدونم مشکلاتی داره که باعث میشه به ازدواج فکر نکنه ولی از طرفی میفهمم که کمی توجهش به من هست. ولی متاسفانه الان توی دو تا گروه مجزا کار میکنیم و من به ندرت در حد سلام و اینا میبینمش. با توجه به شناختی که توی مدت یکماهه همکاریمون ازش پیدا کردم و تعاریف بقیه همکارا به نظرم مورد خوبی هست همش فکر میکنم اگه همکاریمون ادامه پیدا میکرد شاید اونم علاقه اش بیشتر میشد و قدم جلو میذاشت ولی الان احتمال بیخیال شدن خیلی زیاده. من دلم میخواد یه کاری کنم که اونو جذب کنم ولی نمیدونم چه کار میشه کرد ؟ گفتم شاید دوستان تجربه ای داشته باشن
    اینم بگم که مقالات سایت رو مطالعه کردم ولی خوب چون من زیاد نمیبینم این اقا رو کاربردی نداره.
    نمبتونم هم کسی رو واسطه کنم چون به هیچکس اطمینان ندارم وممکنه ابروم رو هم ببرن
    البته میدونم که انتظار احمقانه ای دارم ولی گفتم شاید یک درصد امیدی باشه
    دوستان لطفن برام دعا کنید که راه زنگیمو پیدت کنم

  2. 2 کاربر از پست مفید شمیم بهار تشکرکرده اند .

    nahid-111 (شنبه 19 مهر 93), SpecialBoy (شنبه 19 مهر 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    340
    سطح
    6
    Points: 340, Level: 6
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 282 در 96 پست

    Rep Power
    28
    Array
    روی این آدم زوم نکن عزیزم
    مرد اگه جذب بشه خودش جلو میآد
    به نظرم توی مجالس و مراسم و گروه های تفریحی علمی فرهنگی و .... شرکت کن و بیشتر در اجتماع دیده بشو
    همه چی که به محیط کار محدود نمیشه
    من یه چیزی شنیدم
    توی بعضی شهرها مثل شهر ما مشهد یه سری مساجد هستند که مشخصات دخترا رو میگیرن و واسشون خواستگار میفرستن
    یا بعضی افراد اصطلاحا بنگاه ازدواج دارند
    و از روی خیرخواهی و گاهی وقتها با گرفتن یه کادو از داماد وصلت راه می اندازند

    اگه بخوای سنتی ازدواج کنی بایستی یا خودت یا بقیه یه جورایی تو رو توی چشم بیارن
    من خودم 27 سالگی ازدواج کردم و کلی نگرانی داشتم قبلش
    درکت میکنم
    واقعا مسئله ایه که ذهن آدم مجرد رو مشغول میکنه
    انشالله که ختم به خیر بشه زندگیت خوشگلم

  4. کاربر روبرو از پست مفید aye تشکرکرده است .

    SpecialBoy (شنبه 19 مهر 93)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 95 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,922
    سطح
    39
    Points: 3,922, Level: 39
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    94

    تشکرشده 539 در 149 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام
    امیدوارم حالتون خوب باشه... خانوم شمیم بهار عزیز من به نظرم شما کاری در مورد همکارتون نکنید مگه اینکه انقدر توانایی داشته باشید که بدون بیان مسئله با رفتارتون نشون بدین که بهشون متمایلین که اونم احتمال سو برداشت توش زیاده... و تو محیط کار براتون بد میشه...متاسفانه اصلا وجهه خوبی نداره تو جامعه ما که دختر تمایلشو نشون بده... خلاصه شرایطتون کاملا قابل درکه و سختیش زیاده... همونطور که میدونین شرایط شمارو خیلی از دخترا دارن و دارن سختی میکشن که بخش زیادش هم فشار جامعه هست... خدارو شکر که از خودتون درامد دارین و میتونین کارای مختلف انجام بدین و تنها کار سرگرم کردن خودتونه...البته هیچ وقت نمیتونه جای تنهایی رو بگیره اما راهی نیست واقعا .... کاملا هم حق دارین نگران اینده باشین براتون ارزوی بهترینا رو دارم.......

  6. 2 کاربر از پست مفید ida bahrami تشکرکرده اند .

    SpecialBoy (شنبه 19 مهر 93), شیدا. (شنبه 19 مهر 93)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    اگر شرايط ازدواج را نداريد، بخوانيد...


    اگر شرايط ازدواج نداريد.........(دميدن در تنور احساسات ممنوع)


    سلام
    آيا شما هم وقت ازدواجتون نرسيده؟
    سن شما کم هست؟
    تحصيلاتتون تمام نشده؟
    کار پيدا نکرده ايد؟
    شرايط خانواده اجازه ازدواج به شما نمي دهد؟
    و .....

    غالبا يک تفاوتي که بيشتر در دختران و پسران در اوائل جواني به جشم مي خورد در مورد هدف از رابطه، دوستي با جنس مخالف هست.

    دختران معمولا به خامي تصور مي کنند که براي يافتن همسر مناسب بايد در يک رابطه احساسي با پسران دخيل شوند.
    غافل از اين هستند که در اکثر مواقع اين ارتباط دقيقا در جهت عکس اين خواسته پيش مي رود. چرا؟

    چون در اکثر مواقع پسراني طالب ارتباط درازمدت، پنهاني، و احساسي و عاطفي با دختران هستند که شرايط ازدواج ندارند.
    لذا اين خلاء را توسط بازي گرفتن يک يا چند دختر با قول ازدواج در آينده اي نامعلوم ، پر مي کنند.
    از همين جا ريشه بسياري
    از شکست هاي عاطفي و عشقي مشخص مي شود. چون از همين آغاز هدف دروني دختر و پسر از اين رابطه متفاوت است.
    دختري دبيرستان را تمام کرده، يا دانشجو هست، يا شاغل هست و تمام امکانات ازدواج برايش مهياست.
    او در درونش به پسري متعهد، با احساس و وظيفه شناس فکر مي کند که عاشقانه در کنارش زندگي کند.
    و چون مي خواهد مارک سنتي بودن بهش نخوره، چون نمي خواهد امل باشه، در محل کار، تحصيل، محله يا .... با همجواري
    که با پسري پيدا مي کند کم کم علائمي از خود بروز مي دهد و خود را در چنين رابطه احساسي وارد مي کند.
    در اينگونه شرايط اگر اين دختر درست فکر کرده باشد بايد آن آقا پسر نيز همين هدف را داشته باشد،
    لذا بدون نياز به پنهان کاري و وعده و عيد بايد با هم و خانواده هايشان در عرض چند روز آشنا شوند
    و بعد طي مدت آشنايي که کاملا مشخص هست(مثل 10 روز ، 1 ماه ، يا 6 ماه )، همديگر را بررسي کنند.
    اما مي بينم که در عمل چنين اتفاقي نمي افتد ، چون آقا پسر اصلا به چيزي که فکر نمي کنه ازدواج هست.
    اما اين مطلب را به دختر خانم نمي گويد.
    چون اگر بگويد من قصدم لذت و ارتباط عاطفي و جنسي و ... هست. رابطه شکل نمي گيرد.

    لذا عبارات زير را مي گويد که همه نشان دهنده عدم تعهد، عدم مسئوليت پذيري، نداشتن شرايط ازدواج و ... هست.

    1 - به جاي فاز منطقي شناخت براي ازدواج ، سراغ فاز احساسي مي رود.
    2 - با عبارت علاقه ، عشق و احساس شروع مي کنه، اما هيچ وقت از آن خارج نمي شود تا به مسائل ازدواج برسه.
    3 - از آشنايي با خانواده و والدين دختر طفره مي رود و به زمان فرداي نامعلوم حواله مي کنه
    4 - خواهان طول کشيدن آشنايي ، بدون مشخص کردن زمان پايان آشنايي و شروع ازدواج مي باشد.
    5 - مخفي کاري، مکانهاي خاص و خلوت و ساکن را جهت لذتهاي عاطفي يا احتمالا جنسي خواهان هست.
    6 - معمولا اين پسرها بيشتر
    از اينکه در عمل تعهدي به ازدواج يا مسائل زندگي داشته باشند، در کلام و حرف زدن در مسائل احساسي پيشقدم هستند.
    7 - اگر دختران جهت آزمايش به اينها رابطه صميمي ، لمس يا هم آغوشي در يک مکان خلوت بدهند، اينگونه پسرها به شدت استقبال کرده
    و اين را نشانه عشق مي دانند. در واقع اين پسرها براي ازدواج و حريم خانواده حرمتي قائل نيستند.
    اينها کساني هستند که براي لذت جويي مرزي را بنام عقد زناشويي قائل نيستند.
    اين پسران در عمل مي گويند که بدون تعهد همسري شما را لمس و هم آغوش مي شوند.
    و اين احتمال به شدت وجود دارد که در آينده هم ، با افراد ديگري بدون عقد و ازدواج همآغوشي کنند.
    و اين يکي از نکات ظريفي هست که ممکن است دختران به آن توجه کافي نداشته باشند.
    6 - معمولا اين گونه پسرها هميشه در چنته خود خروارها دليل براي به تاخير انداخت بحث ازدواج دارند. مثلا
    - درسم تمام شود
    - سربازي بروم
    - شغل پيدا کن
    - پس انداز داشته باشم
    - شرايط خانواده را آماده کنم
    - مخالفت خانواده و فاميل را کم کنم
    - مسئله مسکن حل شود
    - کسي در خانواده جلو من هست، صبر کن او ازدواج کنه
    - امتحان يا کنکورم را بدهم
    -و هزاران دليل ديگر که همگي در يک امر مشترک هستند:

    من با تو ازدواج مي کنم. و فقط تو را دوست دارم، اما زمانش در آينده هست و نا مشخص هست.
    اين يعني تا اطلاع ثانوني و نا مشخص تو را وابسته مي کنم.
    تو را درگير احساسات مي کنم. و در آينده هم هيچ تضميني براي ازدواج با تو وجود ندارد.


    اما اگر دختري مي خواهد متوجه شود که چه پسري به ازدواج فکر مي کند، بايد اين را بداند پسري که زمان درس به درس ،
    زمان کار به کار، زمان سربازي به سربازي فکر مي کند يعني مسئوليتها کارهايش را دارد پس زمان ازدواج هم به سراغ ازدواج مي آيد.
    آنهم نه با سر دوانيدن دختر و امروز و فردا کردن و گاهي ماهها و در گاهي اوقات سالها فرد را به دنبال خود کشيدن.
    اگر بحث شناخت هست بايد از همان اول زمان شروع و خاتمه آن مشخص باشد.
    چه معنا دارد زمان شروع رابطه مشخص شود ولي زمان خاتمه و نتيجه گيري نامشخص باشد.

    پس دختران بايد بدانند پسري قصد ازدواج با آنها دارد که ابتدا شرايط ازدواجش را فراهم کرده است.
    متعهدانه و بدون مخفي کاري در ارتباط ظاهر مي شود.
    به جاي تمرکز افراطي روي احساسات رابطه، به مسائل ازدواج و شناخت معيارها همت مي گمارد.
    از آشکار شدن رابطه و در جريان گرفتن خانواده ها بيمي ندارد.
    من خواستگار ندارم

    سلام
    کسب تحصيلات، داشتن شغل، بالا بودن اعتماد به نفس، داشتن آداب اجتماعي فعال، داشتن مهارتهاي ارتباطي قوي، تناسب رفتار و گفتار و با هنجارهاي فرهنگي منطقه اي، عدم ارتباطهاي احساسي و سطحي با جنس مخالف، رفت و آمد با فاميل ، اقوام ،آشنايان، همسايگان و شرکت در مراسمات، جشنها و ....، شرکت در کانون ها ، انجمن ها ، باشگاه ها و ... همه اينها گوشه اي از فعال بودن و منفعل نبودن است.

    اما از همه اينها مهمتر اينست ازدواج را با زندگي مساوي نگيريد، ازدواج مي تواند يک مرحله مهم در مسير زندگي باشد. يعني اگر اضطراب ازدواج به هر قيمت را داشته باشيد احتمال پشيماني در آينده بالا مي رود، لذا همه اين فعاليتها بايد با خونسردي و طبق علائق و توانايي هاي شما صورت بگيرد و محصول فرعي آن مي تواند دستييابي قويتر به يک انتخاب هم باشد.
    - - - Updated - - -

    اینکه شما بخواهید پیشنهاد بدید بخودتان مربوطه چون در کشور ما و فرهنگ ما این آ؟قایان هستند که اینکار را انجام میدهند ولی با این وجود این را هم مد نظر قرار بدید هر هنجارشکنی تبعات خاص خودش را هم داره و اینکه منتظر اینکه جواب خیر بشنوید باشید و یا اینکه یک رابطه احساسی برقرار بشه و بدون رسیدن به ازدواج
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  8. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    SpecialBoy (شنبه 19 مهر 93), شیدا. (شنبه 19 مهر 93)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 95 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1393-1-12
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    2,977
    سطح
    33
    Points: 2,977, Level: 33
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 220 در 65 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از دوستان عزیزم
    در مورد شرکت در اجتماعات و غیراه باید بگم که متاسفانه این روزها هرجا که پا میزاری پر از دخترهای مجرد هست که همه هم احتمالن به همین دلیل وارد جمع شدن. پسرها دستشون باز هست و هر موقع که اراده برای ازدواج کنن همسر دلخواهشون رو پیدا میکنن به همین دلیل هم توی جمع ها و کانون ها دنبال همسر نمیگردن و اصولا تعداد افراد مذکر و مجرد خیلی کمه توی این جور جاها.
    من ادم مذهبی نیستم به همین دلیل توی مجالس مذهبی هم شرکت نمیکنم
    معتقدم که ادمایی که این جور جاها دنبال همسر میگردن توقع دارن طرف
    مذهبی باشه.
    در مورد همکارم هم من نمیخوام پیشنهادی بدم. راست میگید بهتره که کلن
    بی خیال بشم.
    فقط برام دعا کنید راستش میبینم واسه هرکی از یه جاییی جور میشه حتی
    ادمایی با شرایط خیلی پایین تر از من و جالبش اینکه هیچکس باور نمیکنه من خواستگار ندارم!!!! تمام دوستام فکر میکنن حتمن دختری با شرابط من
    هرجا میره کلی مورد براش پیدا میشه من واقعن فکر میکنم حتمن یه دافعه ای در مورد آقایون از خودم نشون میدم ولی هرچی مطالعه میکنم مشکلم
    رو پیدا نمیکنم حتی مشاوره هم فایده ای نداشت

  10. 2 کاربر از پست مفید شمیم بهار تشکرکرده اند .

    SpecialBoy (شنبه 19 مهر 93), اثر راشومون (شنبه 19 مهر 93)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 99 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 833 در 318 پست

    Rep Power
    58
    Array
    سلام دوست عزیز،من منظور شما از دافعه درو دقیقا متوج نمیشم اما گر منظورتون اینه که خیلی بسته برخورد میکنید باید بهتون بگم که بله حدستون درسته،من خودم پسر هستم و از دختر خیلی باز و راحت اصلا خوشم نمیاد،در نقطه مقابلش دختری که ببینم خیلی بسته برخورد میکنه هم هیچ وقت جرات نمیکنم بخام برم سمتشاگر روزی بخام برای کسی جلو برم اگر دورادور ببینم برخوردش بسته هستش هیچ وقت جلو نمیرم چون فکر میکنم علاوه بر اینکه جواب منفی میگیرم طرف چهار تا بد و بیراه هم بهم بگه،اتفاقا الان دخترایی که شرایطشون بهتر سخت تر میرن خواستگاریشون به دلایل مختلفی:مثلا طرف تحصیلاتش بیشتره یا اینکه ظاهرش خوبه و.....پسرا یکی به خاطر اینکه سطح توقع این دخترا بالاتره و یا حتی اینکه جواب منفی بشون برا این دخترا پا پیش نمیذارن.شما هم اگر موردی براتون پیش اومد جوری برخورد کن که طرف جرات اینکه پا پیش بذاره رو داشته باشه و از چیزی ترس نداشته باشید و به خدا توکل کنید که اون بخاد میشه.پس دعا کنید
    ویرایش توسط samanft : شنبه 19 مهر 93 در ساعت 14:23

  12. 5 کاربر از پست مفید samanft تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 19 مهر 93), SpecialBoy (شنبه 19 مهر 93), فرشته اردیبهشت (شنبه 19 مهر 93), اثر راشومون (شنبه 19 مهر 93), شیدا. (شنبه 19 مهر 93)

  13. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    داداشم خودم خواهرم توی مراسم مذهبی و مراسم عروسی با همسر و دامادمان آشنا شدیم.تقریبا هنوزم خیلی از ازدواج ها سنتی هستش.توی مراسم های مذهبی و عروسی و جمع های فامیلی و غیره.

    در مورد اینکه پسرها اراده کنند میتوانند ازدواج کنند و همسر دلخواهشان را هم پیدا کنند؟!!! خدایی چجوری به این نتیجه رسیدی که وضعیت ما پسرها اینجوریه که شما میگید؟والا دقیقا ما هم برای انتخاب شریک زندگیمان مشکلاتی شبیه شما داریم.شما باید بشینید تا خواستگار بیاد و تهیه جهیزیه ولی پسرا باید
    1.برن خدمت سربازی
    2.شغل مناسب با درآمد
    3.حدالمقدور داشتن ماشین و یا خانه
    4.جور کردن خرج عروسی +داشتن پس انداز

    با دست روی دست گذاشتن چیزی عوض نمیشه.باید فعالیت خودت را بیشتر کنی توی مکان های مذهبی هم برید خوب ایرادی نداره چه بهتر شاید اینجوری حجاب شما هم بهتر شد و دیگه مثل قدیم نیست فقط مذهبی و چادری ها باشن الان دخترهایی با حجاب های معمولی هم توی این مراسم ها شرکت میکنن.
    ناامید نباشید بانو
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  14. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    SpecialBoy (شنبه 19 مهر 93), شیدا. (شنبه 19 مهر 93)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 95 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1393-1-12
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    2,977
    سطح
    33
    Points: 2,977, Level: 33
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 220 در 65 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون samanft عزیز. قبلن که خیلی بسته برخورد میکردم کلن خودم هم خجالت میکشیدم. ولی از وقتی که رفتم سر کار بهتر شدم. الان اصلن خجالت نمیکشم. شده که توی جلساتی شرکت کردم که همه اعضا بجز خودم آقا بودن. راستش این جمله شما رو زمان دانشجویی یکی از همکلاسیهای پسر خیلی غیرمستقیم بهم گفت. یعنی همینکه میترسه که برخورد بدی ببینه ولی خب اون قصدش دوستی بود و منم با کسی دوست نمیشم بنابراین برام مهم نبود که چی میگه. چون فکر میکردم کسی که به ازدواج فکر کنه چون پیشنهاد بدی نمیخواد بده پس ترسی هم نداره
    الان ولی به نظر خودم توی برخوردهای کاری راحت هستم ولی خب هنوز هم خجالت میکشم که خارج از حیطه کار با کسی حرفی بزنم مگر اینکه گفتگوی جمعی باشه
    دخترهای دیگه اینطوری نیستن راحت شوخی میکنن و صمیمی میشن . من همیشه اول که وارد محفلی میشم کاملن حس میکنم که ادمها بهم توجه میکنن ولی رفته رفته انگار که فراموش میکنن و میرن دنبال ادمهای دیگه. انگار برقرار کردن رابطه غیرکاری با من سخت یا اون جذابیت اولیه به راحتی فراموش میشه. واسه همین میگم این همکارم هم به جایی نمیرسه
    دقیقن سوالم اینه که چطوری بعد از اینکه اون جذب اولیه اتفاق افتاد رابطه رو حفظ کنم.
    جناب خاله قزی عزیز از شما هم ممنونم. منظورم فراهم کردن شرایط ازدواج نبود منظورم این بود که آقایون راحت تر میتونن همسر دلخواهشون
    رو پیدا کنن. مثلن من اگر یک پسر بودم و از بک دختر خوشم میومد به راحتی موضوع رو عنوان میکردم و تکلیفم مشخص میشد ولی در عالم دخترانه باید صبر کنی و معلق بمونی

  16. 3 کاربر از پست مفید شمیم بهار تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 19 مهر 93), nahid-111 (شنبه 19 مهر 93), SpecialBoy (شنبه 19 مهر 93)

  17. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شمیم بهار نمایش پست ها

    از نظر خانمهای اطرافم دختر جذابی هستم ولی خودم فکر میکنم احتمالن نظر آقایون اینطوری نیست.
    شمیم جان،

    فکر می کنم اشکال کارت همین جاست. اگر از نظر خانمها جذابی، احتمالا به قول موفرفری عزیز، "مرد درونت" قوی هست. همون چیزی که مردها را ازت دور می کنه.
    مردها دنبال شوهر کردن نیستن، می خوان زن بگیرن. زن وجودت را تقویت کن.


    نوع پاسخهایی که می دی هم تا حدودی این را نشون می ده.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  18. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 19 مهر 93), khaleghezey (شنبه 19 مهر 93), برسرک (شنبه 19 مهر 93)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آذر 93 [ 17:57]
    تاریخ عضویت
    1393-3-13
    نوشته ها
    89
    امتیاز
    735
    سطح
    14
    Points: 735, Level: 14
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 220 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم منم مشکل تورو دارم با این تفاوت که از الان دارم قصه 28ساله بودنم رو میخورم و از 29 وحشت دارم........... وقتی میبینم کسایی که از من سنشون پایین تره همه ازدواج کردن به خودم شک میکنم....

    به خدا الان اطراف ما تو دوست و آشناو در وهمسایه الان چندساله من یکی که هیچ ازدواج سنتی ندیدم.... همه خودشون انتخاب کردن.......کار به درست یا غلط بودنش ندارم ولی باور کنید خیلی زیاده خیلی........

    من الان چندوقته همش با خودم کلنجار میرم که شاید اگه یکم تو رابطه کوتاه اومده بودم الان وضعیتم این نبود......نه اینکه همون اول بگم من اهل هیچی نیستم فقط یه دوستی ساده در حد آشنایی......دوستی داشتم که طف حتی باهاش رابطه جنسی هم داشت چندسال و باهاش ازدواج کرد والان چندساله همه جوره خوشبختن... اونموقع منی که حتی نمیزاشتم دستمو بگیرن اینهمه تنهااا... واقعا نمیدونم چیکارکنم......... موندم همش دارم باذهنم کلنجار میرم که آدم تاچه حد میتونه تحمل کنه؟؟؟ باید واقع بین بود..........


    شمیم بهر عزیزم..به نظرمن نه اصلا خودت پاپیش نذار برا ابراز علاقه...... ببخش اینجا این حرفارو گفتم..دلم خیلی پره


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.