با سلام
به همدردی خوش امدید
عزیزم شما 27 سالتونه ، هرچی بیشتر میگذره سنتون بالاتر میره تازه موقعیت هاتون هم همینطور و کم و کمتر میشه.
من متوجه نشدم این آقا پسر چند سالشونه حتما یا هم سنتون هستن یا بیشتر ! خب یک پسر تا سن 27 28 هنوز نتونسته مستقل بشه؟
االان دیگه پسرا تو این سن ازدواج میکنن.کم سنی هم نیست.
من درکت میکنم سخته بالاخره چند سالی فکر میکردین همسر آینده اتونو پیدا کردین و حتما کلیم فکر و خیال کردین!
حالا یهو انگار که این مدت خواب باشین از خواب بیدارتون کردن گفتن پاشو تمام این ها فقط یک رویا بوده!
خصوصا شما دختر هم هستین متاسفانه دخترا وقتی عاشق میشن دیگه به این راحتی ها نمیتونن فراموش کنن و دل بکنن.
ببینین این آقا خودشون به میل خودشون نیومدن خواستگاریتون ،
با اصرار شما ارتباط مجازی و به واقعی تبدیل کردن
با اصرار شما به خواستگاریتون اومدن
از آخر هم خانوادشون و انتخاب کردن!
بهرحال ایشون از اول از شما و خانوادتون تو این مدت یک پرس و جویی کرده بودن و اطلاعاتی کسب کردن. پس از اول باید میدونستن که اختلاف فرهنگ دارین.
اصلا طبیعیه شما یک شهر دیگه ایشون یک شهر دیگه! معلومه که اختلاف فرهنگ وجود داره!
بعدشم شما مگه شغل پدرتونو پنهان کرده بودین؟خب از اول خانواده شغل پدر شما و نپرسیده بودن؟ از اول نمیدونستن!؟
خانواده ای که دوتا طلاق داشته، این طلاق ها اینقدر بدبینشون کرده که فکر میکنن شما هم ممکنه مثه عروس های قبلی باشین تازه این اولشه که سر مهریه این مقایسه و انجام دادن.و شما باید چوب اشتباه قبلیا و بخورین و بخاطر بلایی که عروس های دیگه سرشون آورده باید شما مجازات بشین.
شما مطمعن باشین این خانواده باز هم از این دست مقایسه ها تو زندگیتون انجام میدن .
این خانواده هنوز به این درک نرسیدن ، که هرکسی برای خودش منحصر به فرده! دلیل نمیشه وقتی یک نفر اشتباهیی کرد کلا همه ی اون قشر اشتباه کنن.
تازه شما که نمیدونین دلیل این دوطلاق چی بوده؟ میدونین؟ تحقیق کردین؟شاید حق با عروس های خانواده بوده باشه!
بهرحال این آقا وقتی بین خانواده و شما قرار گرفتن ، خانواده و انتخاب کردن و دیگه هم حاضر نشدن تلاشی بکنن ، از طرفی بشما گفتن ازدواج کنین و منتظرشون نباشین! شما تا 27 سالگی صبر کردین دیگه چقدر دیگه میخواین صبر کنین؟ اومدینو تا 30 صبر کردین! اونوقت چی؟ اگه فردا خبر ازدواجشونو شنیدین ، میخواین چکار کنین؟
حسرت نمیخورین که چرا الکی موقعیت هاتونو از دست دادین؟
شما فقط دارین وقت تلف میکنین! فقط دارین آینده خودتون و نابود میکنین.
بنظر من قطع رابطه کامل کنین، سعی کنین فراموششون کنین .
بعد اتمام مدت زمانیکه برای بهبود روحیه اتون در نظر گرفتین ،سعی کنین خواستگاراتون هم رد نکنین سعی کنین بشناسینشون !
شاید مهرشون به دلتون نشست.
اگه قسمتتون ایشون باشن ، مطمعن باشین بهم میرسین.
شما اصراری به ایشون نکنین چون در صورت ازدواجتون این امر به ضررتون میشه تا هر بحث و کدورتی رخ بده ایشون خیلی راحت میتونن بگن خودت خواستی باهات ازدواج کنم این تو بودی که اصرار کردی.
پس اصلا به ایشون اصرار نکنین بذارین خودشون تصمیم بگیرن.
تاپیک های این کاربر و بخونین . خیلی میتونه به گرفتن تصمیم درست کمکتون کنه.
خصوصا این تاپیکشونو حتما سعی کنین تا آخر بخونین.
خیلی شبیه به مشکل شما رو داشتن! مخالفت خانواده از دو شهر مختلف بودن و در نهایت ازدواج آقا پسر با یک خانوم دیگه و احساس بدی که دختر خانوم این وسط نصیبش شد.
موافقت خانواده تو ازدواج خیلی مهمه، اگه دوستت نداشته باشن ، بعدا تو زندگیتون خیلی به مشکل میخوری! مگه اینکه همسرت آدمی باشن که این بحران و بتونن خوب مدیریت کنن. که پرواضحه که ایشون نمیتونن !
پس خیلی مراقب باشین.
همیشه تو زندگیتون سعی کنین انتخاب عاقلانه و ازدواج عاشقانه ای داشته باشین.
علاقه مندی ها (Bookmarks)