به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 مهر 93 [ 18:21]
    تاریخ عضویت
    1393-7-15
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    87
    سطح
    1
    Points: 87, Level: 1
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 14 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عصبی بودنم شوهرم رو ازم دور کرده

    سلام من با اخلاق بدم شوهرم رو از خودم زده کردم خیلی عصبی هستم بخاطر اینکه تو خونه پدریم پدرومادرم خیلی باهم دعوا میکردن و مشکلات زیادی داشتم باعث شد کلا آدم عصبی ای بشم که خیلی زود از کوره در میرم و با شوهرم دعوا میکنم دعواهامون لفظیه
    وقتی آروم هستم اخلاقم خوبم ولی تا یه اتفاقی بیفته خیلی زود سر شوهرم داد میزم مغرور هم هستم با اینکه شوهرم خیلی آروم باهام برخورد میکرد ولی الان دو سه ماهه که احساس میکنم دیگه دوستم نداره کمتر باهام حرف میزنه دیگه شاد وپرانرژی نیست زیاد رغبت نشون نمیده که بریم تفریح مثلا پارک جنگل دریا دیگه محبت نمیکنه
    مهمتر اینکه رابطه (ج) هم کمتر شده که اینم من خودم مقصرم خیلی ردش کردم البته تا حدودی شوهرم هم مقصر بود من از هرچیری که ناراحت بودم و حوصله نداشتم ردش میکردم اینکه میگم شوهرم مقصر بود هم بخاطر علاقه زیادش به رابطه میگم وگرنه هیچ تقصیر دیگه ای نداشت
    تقریبا20روز پیش 1بار رفتم سمتش گفت نه تازه متوجه شدم وقتی بهش میگفتم نه چقدر بهش سخت میگذشت
    میدونم بخاطر اخلاق بد خودم هست که کم شده
    خیلی سرش داد میزنم و تحقیرش میکنم به خانوادش هم خیلی بدوبیراه میگم
    هردفعه به خودم میگم دیگه عصبی نمیشم اما باز دوباره عصبی میشم
    دکتر رفتم یه سری قرص داد ولی هیچ فایده ای نداشت قرص که اخلاق آدم رو خوب نمیکنه ایراد از ذهن من هست
    سر چیزای ساده بهش گیر میدم مثلا داشت فوتبال میدید و تخمه میخورد پوست تخمه ریخت رو زمین کلی سرش داد زدم و جنجال کردم
    خواهرش یه از یه روسریم خوشش اومد و ازم گرفت کلی با شوهرم سروصدا کردم
    بدون اینکه به من بگه خواهرش رو شام دعوت کرد خونمون کلی سرش داد زدم
    اکثر اوقات من مقصر هستم
    الان میخوام جبران کنم میخوام زن خوبی شم میخوام یه جوری دلش رو بدست بیارم که همون آدم بامحبت قبلی شه
    به نظرتون چطوری باهاش صحبت کنم من آدم خیلی سنگ دل و مغروری هستم اصلا محبت کردن بلد نیستم اصلا نمیتونم به خاطر بدست ابردن دل کسی حتی شوهرم خودم رو کوچیک کنم
    من24سالمه شوهرم27سالشه2ساله ازدواج کردیم

  2. 3 کاربر از پست مفید The Loser تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 17 مهر 93), رزا (چهارشنبه 16 مهر 93), سوده 82 (شنبه 19 مهر 93)

  3. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 23:26]
    تاریخ عضویت
    1393-6-21
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    88
    سطح
    1
    Points: 88, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 11 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شوهرت معیار کامل یه مرد واقعی هست دمش گرم که ولت کرده تا خودتو اصلاح کنی ولت کرد حالا تصمیم به اصلاح گرفتی اگه ولت نمیکرد به رفتارات ادامه میدادی
    حقت بود کنار نه گفتن به درخواستت چند تا داد هم سرت میزد تا درک کنی چقدر اذیتش کردی با داد زدن سر شوهرت
    اینکه علاقه داشته یعنی مقصر هست اتفاقا این یعنی دوستت داره

  4. کاربر روبرو از پست مفید Erma1369 تشکرکرده است .

    SpecialBoy (چهارشنبه 16 مهر 93)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    من فکر میکنم علاوه بر اینکه باید میزان آشناییتون از روحیات یک مرد بالا ببرین، شما منفعلانه هم رفتار میکنین!

    تو روابط زناشویی اینکه مرد زن و رد کنه یا زن مرد و رد کنه، کلا صورت خوشی نداره، و هردو طرف احسااس بدی پیدا میکنن.
    خودتون هم متوجه شدین. در این رابطه میتونین از این به بعد همسرتون و رد نکنین، گاهی هم خودتون پیش قدم بشین.
    نبایدم انتظار داشته باشین یک شبه همه چی برگرده و مثه روز اولش بشه بالاخره شما غرور همسرتون و شکستین.

    یجورایی نیازشون سرکوب کردین.میتونین از اینکارتون عذرخواهی کنین و بهشون بگین قبول دارین که اشتباه بوده، و سعی دارین جبران کنین.
    و تو این زمینه صبوری بیشتری بخرج بدین، همسرتون وقتی تلاش شما و حمحبت های شمارو ببیننن، ممکنه دوباره بهتون اعتماد کنن و تو این قضیه خودشون هم پیش قدم بشن.
    خانواده همسر خانواده همسر هستن، هر آدمی مسول رفتار خودشه، نباید بخاطر رفتار خانواده همسرتون، همسرتون و بازخواست کنین یا سرزنشون کنین.

    مثلا وقتی خواهرشون وسیله ای از شما میگیرن لازم نیست اونجا شما با کمال میل تقدیمشان کنین بعد سر همسرتون غر بزنین.
    خب اگه دوست ندارین بگین من این وسیله و دوست دارم، خودم لازم دارم آدرس میدم خودتون برین بخرین، یا اگه میخواین براتون تهییه کنم.
    یا یروزی اگه اون شی قیمت زیادی نداره، که تولدشونه یا به یک مناسبت دیگه ای همین وسیله رو براشون تهییه کنین بعنوان کادو.

    یا وقتی تخمه میریزن روی زمین و خونه و کثیف میکنن، بار اول تذکر بدین و بعد از فوتبال ازشون بخواین تمییز کنن، اگه گوش ندادن، یا توجه نکردن بعد از فوتبال جلوی خودشون برین تمییز کنین، اگه خجالت نکشیدن و دوباره تکرار کردن، اشکال نداره دوباره شما تذکر بدین، و صبر کنین تا تمییز کنن، اینقد این رویه و تکرار کنین تا بالاخره به حرفتون گوش بدن.
    تذکر بدین ولی سرشون داد نزنین یا دعوا نکنین.
    یا وقتی همسرتون اشتباهی میکنن مثلا خواهرشونو بدون اطلاع قبلی دعوت میکننن، شما میتونین در یک موقعیت مناسب دیگه باهاشون صحبت کنین و اول ببنین اصلا چرا اطلاع ندادن شاید دلیل منطقی ای داشته باشن، دلایلشونو بشنوین بعد خواسته اتونو بگین که انتظار دارین اطلاع بدن.

    آقایون معمولا از زنی که فقط غر بزنه و داد و بیداد کنه زیاد خوششون نمیاد، چون به اندازه کافی تو محیط کاریشون بهشون استرس وارد میشه، دیگه تو محیط خونه انتظار دارن همسرشون براشون محیط آرامش بخشی آماده کنن، نه بدتر آرامش و ازشون بگیرن.سعی کنین آرومتر برخورد کنین، اگه مسله ای اذیتتون میکنه یا عصبانیتون میکنه، در اون لحظه درموردش صحبت نکنین بذارین یک مدتی بگذره بعد درموردش صحبت کنین یا حتی فکر کنین.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : چهارشنبه 16 مهر 93 در ساعت 01:14

  6. 6 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 17 مهر 93), marta (چهارشنبه 16 مهر 93), SpecialBoy (چهارشنبه 16 مهر 93), گوش ماهی (چهارشنبه 16 مهر 93), رزا (چهارشنبه 16 مهر 93), سوده 82 (شنبه 19 مهر 93)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 93 [ 16:58]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    2,364
    سطح
    29
    Points: 2,364, Level: 29
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    88

    تشکرشده 496 در 145 پست

    Rep Power
    37
    Array
    این خیلی خوبه که فهمیدی کجای کارت اشتباهه.

    ببین عزیزم. فهمیدن مشکل نصف راه حله. تو میدونی که آدم عصبی و دم دمی ای هستی. قبل از اینکه شروع به عذرخواهی کنی، باید کاری کنی که این رفتارات به حداقل برسه. چون اگه عذرخواهی کنی و همسرت هم قبول کنه و باز عصبی بشی و بهش بی احترامی کنی کارت از قبل هم خرابتر میشه.

    تو این سایت مقاله های بسیار بسیار خوبی وجود داره که میتونی بخونی، از روشون نُت برداری کنی و با خودت تمرین کنی. چند تا لینک که فکر میکنم مفیده رو میزارم. خودت از توشون انتخاب کن

    پرخاشگری و عصبانیت
    هیجانات و احساسات

    http://www.hamdardi.net/thread-23419.html

    http://www.hamdardi.net/thread-35870.html

    بازهم چیزای خوب دیگه هست. هر وقت بتونی به خودت مسلط بشی اون موقع دنبال راهکار بگرد واسه یه عذرخواهی درست و حسابی که نتونه دست رد به سینت بزنه.
    الان بحث عذرخواهی رو کلاً فراموش کن لطفاً. به موقش به اون کار هم خواهی رسید. پس قدم اول شناخت نقاط ضعف اخلاقی و کار روی آنها

  8. 3 کاربر از پست مفید مو فرفری تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 17 مهر 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 16 مهر 93), سوده 82 (شنبه 19 مهر 93)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 مهر 93 [ 18:21]
    تاریخ عضویت
    1393-7-15
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    87
    سطح
    1
    Points: 87, Level: 1
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 14 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون مخصوصا از دختربیخیال و موفرفری مشکل من غرور من هست که وقتی بی توجهیش رو میبینم نمیتونم بهش محبت کنم و به نوعی میخوام باهاش مسابقه بی توجهی بذارم با اینکه میدونم شوهرم خیلی با تندخویی های من کنار اومد
    مشکل از من هست که از بچگی فقط دعوای پدرومادر دیدم و خوبی و بخشش و محبت ندیدم
    میخوام جبران کنم ولی میترسم بدتر کنم وقتی بی توجهی کرد آخه تقریبا دوماهه خیلی بیخیال شده نسبت به کارام منم بدتر میکنم
    مشکل فقط مثالهایی که زدم نیست یه بار تو عروسی با دخترخالش رقصید کلی باهاش دادوبیداد کردم یه بار شام نخورد تا چند روز براش غذا درست نکردم با مادرم بحثم میشد تو خونه شوهرم رو تحویل نمیگرفتم
    در مورد رد کردنش هم میدونم اشتباه کردم میخوام جبران کنم ولی1بار که بهم نه گفت انقدر بهم بر خورد که تا یه هفته باهاش سرسنگین بودم تازه فهمیدم چقدر بهش توهین کردم وقتی بهش نه میگفتم حالا فشار جسمی به کنار از نظر روحی سخته آدم نه بشنوه
    تازه فحش هایی که به خودش و خانوادش میدادم به کنار
    دارم سعی میکنم آروم شم ولی بازم یهو عصبی میشم وقتی سرش داد میزنم و بیخیال داره هندونه میخوره دلم میخواد کتکش بزنم تا آروم شم جدیدا انقدر بیخیال شده نسبت بهم
    فقط 1 بار دعوای فیزیکی داشتیم من زدمش چیزی نگفت فقط دستام رو گرفت که نزنمش
    انقدر دوستم داشت که چپ و راست میومد سمتم ولی الان خیلی خیلی کم شده

    انفدر مغرورم که میترسم بهش محبت کنم و جواب نده و اونوقت من دوباره بهش فحش بدم و سرش داد بزنم با شناختی که از خودم دارم این کار رو میکنم

  10. 4 کاربر از پست مفید The Loser تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 17 مهر 93), maedeh120 (چهارشنبه 16 مهر 93), mahtab1 (چهارشنبه 16 مهر 93), سپیده ی تاریک (یکشنبه 20 مهر 93)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 مرداد 99 [ 08:21]
    تاریخ عضویت
    1388-11-18
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    10,728
    سطح
    68
    Points: 10,728, Level: 68
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    165

    تشکرشده 170 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    خسته نباشيد به همه دوستان
    The Loser اول عذر خواهي مي كنم كه وارد تاپيك شدم اما چون منم رفتارهام خيلي مشابه

    شماست اومدم از دوستان بخوام لطفا راهنمايي كنن تا من هم استفاده كنم

    البته من بيشتر رفتار بدم از زماني شروع شد كه متوجه شدم شوهرم خيلي بهم دروغ هاي ريز و درشت ميگه در كل آدم خيلي خوب و آروميه اما دروغ زياد مي گه الان ديگه اما رفتار من غيرمنطقي شده و هرچي روي خودم كار ميكنم كه درست بشم موفق نميشم........

    دوستان ميشه لطفا راهنمايي بفرماييد

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mahtab1 نمایش پست ها
    سلام
    خسته نباشيد به همه دوستان
    The Loser اول عذر خواهي مي كنم كه وارد تاپيك شدم اما چون منم رفتارهام خيلي مشابه

    شماست اومدم از دوستان بخوام لطفا راهنمايي كنن تا من هم استفاده كنم

    البته من بيشتر رفتار بدم از زماني شروع شد كه متوجه شدم شوهرم خيلي بهم دروغ هاي ريز و درشت ميگه در كل آدم خيلي خوب و آروميه اما دروغ زياد مي گه الان ديگه اما رفتار من غيرمنطقي شده و هرچي روي خودم كار ميكنم كه درست بشم موفق نميشم........

    دوستان ميشه لطفا راهنمايي بفرماييد
    عزیزم شاید کلیت مشکلتون شبیه به هم باشه ، اما در جزییات مطمعنا شبیه هم نیستین ؛ باید ببنین چه رفتارهایی دارین و اونها رو اصلاح کنین و ریشه مشکلتون و پیداکنین.پس جزییات زندگی هرکدومتون باهمدیگه متفاوت خواهد بود

    بهتره برای مشکلتون یک تاپیک جداگانه بزنین. و کمی از خودتون و زندگیتون بگین. تا دوستان بهتر بتونن کمکتون کنن. درکنارش میتونین از اینجا هم استفاده کنین. و راهنمایی های اینجا هم بخونین .
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  13. کاربر روبرو از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده است .

    del (پنجشنبه 17 مهر 93)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 مهر 93 [ 18:21]
    تاریخ عضویت
    1393-7-15
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    87
    سطح
    1
    Points: 87, Level: 1
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 14 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    Help Help Help

  15. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط The Loser نمایش پست ها
    ممنون مخصوصا از دختربیخیال و موفرفری مشکل من غرور من هست که وقتی بی توجهیش رو میبینم نمیتونم بهش محبت کنم و به نوعی میخوام باهاش مسابقه بی توجهی بذارم با اینکه میدونم شوهرم خیلی با تندخویی های من کنار اومد
    مشکل از من هست که از بچگی فقط دعوای پدرومادر دیدم و خوبی و بخشش و محبت ندیدم
    میخوام جبران کنم ولی میترسم بدتر کنم وقتی بی توجهی کرد آخه تقریبا دوماهه خیلی بیخیال شده نسبت به کارام منم بدتر میکنم
    مشکل فقط مثالهایی که زدم نیست یه بار تو عروسی با دخترخالش رقصید کلی باهاش دادوبیداد کردم یه بار شام نخورد تا چند روز براش غذا درست نکردم با مادرم بحثم میشد تو خونه شوهرم رو تحویل نمیگرفتم
    در مورد رد کردنش هم میدونم اشتباه کردم میخوام جبران کنم ولی1بار که بهم نه گفت انقدر بهم بر خورد که تا یه هفته باهاش سرسنگین بودم تازه فهمیدم چقدر بهش توهین کردم وقتی بهش نه میگفتم حالا فشار جسمی به کنار از نظر روحی سخته آدم نه بشنوه
    تازه فحش هایی که به خودش و خانوادش میدادم به کنار
    دارم سعی میکنم آروم شم ولی بازم یهو عصبی میشم وقتی سرش داد میزنم و بیخیال داره هندونه میخوره دلم میخواد کتکش بزنم تا آروم شم جدیدا انقدر بیخیال شده نسبت بهم
    فقط 1 بار دعوای فیزیکی داشتیم من زدمش چیزی نگفت فقط دستام رو گرفت که نزنمش
    انقدر دوستم داشت که چپ و راست میومد سمتم ولی الان خیلی خیلی کم شده

    انفدر مغرورم که میترسم بهش محبت کنم و جواب نده و اونوقت من دوباره بهش فحش بدم و سرش داد بزنم با شناختی که از خودم دارم این کار رو میکنم

    از جملاتتون مشخصه زندگیتونو دوست دارین و نمیخواین از هم بپاشه.

    زندگی الانتون منو یاد تاپیک خانوم سوده82 میندازه، البته خوشبختانه شما هنوز به مرحله ی ایشون نرسیدین اما بعید هم نیست با این سرعتی که شما دارین پیش میرین به اون مرحله برسین.

    بنظرم تاپیک های ایشون و بخونین بد نیست. مشاوره های بالهای صداقت هم بخونین.

    راستش من که کارشناس نیستم ، کاش کارشناسان وقت کنن و به تاپیکتون سر بزنن.
    اما فکر میکنم در مرحله اول شما باید روی خودتون و اشتباهات خودتون کار کنین. اگه واقعا نمیخواین زندگیتون از هم بپاشه بهتر زودتر دست بکار بشین و روی خودتون بیشتر کار کنین.شما اگه پشتکار خانوم سوده و داشته باشین ، مطمعنا زودتر به نتیجه میرسین، چون همسرتون هنوز به مرحله ناامیدی مطلق نرسیدن؛ روی کمک ایشون هم میتونین حساب کنین.

    تاپیک هایی که خانوم موفرفری براتون گذاشتن و بخونین ، میتونین قسمت مقالات سایت هم برین ، اونجا هم مقالات مرتبط با مشکل خودتون و پیدا کنین و بکار ببرین. بهتره قبل از اینکه اتفاقی که نباید تو زندگیتون بیوفته ، خودتون دست بکار بشین و زندگیتونو جمع و جور کنین.

    چون همیشه راه برای برگشت باز نیست. بازم بنظرم خوب موقعی تصمیم گرفتین اشتباهاتتونو بپذیرین و اصلاح کنین.
    قبول دارم همسرتون هم حتما اشتباهااتی دارن ، ولی شما فعلا فقط اشتباهات خودتونو ببینین و اصلاحشون کنین. فعلا همسرتونو بذارین کنار. بیاین فکر کنیم مثلا زندگیتون اگه به این نقطه رسیده ، 50 درصد همسرتون مقصر هستن 50 درصد شما.

    خب شما 50 درصد خودتون و بپذیرین سعی کنین تغییر کنین و اصلاح بشین.
    سعی کنین آروم تر بشین، محبت کنین.
    منطقی تر برخورد کنین.
    اول هم سعی کنین اون محیط و ترک کنین.تو اوج عصبانیت سعی کنین حرفی نزنین سکوت کنین.
    من خودم وقتی عصبانی میشم بیشتر اوقات تا جای ممکن اون محیط و ترک میکنم و سعی میکنم تو اوج ناراحتی و عصبانیت حرفی نزنم. یسری کارهای دیگه هم میکنم که تو همین تاپیکی #5 که بهت در زیر معرفی کردم؛ نوشتم، شاید بدردتون بخوره.
    پست آقای #10 ammin هم خیلی مفید و کاربردیه این هم حتما اگه وقت کردین بخونین ، بدردتون میخوره. یک کلیپ هم معرفی کردن اونم میتونه بهتون در کنترل خشم و عصبانیت خیلی کمک کنه.

    این تاپیک هم میتونین بخونین شاید براتون مفید باشه. چرا اینقدر عصیی؟ چرا اینقدر عصبانی؟
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : چهارشنبه 16 مهر 93 در ساعت 17:19

  16. کاربر روبرو از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده است .

    سوده 82 (شنبه 19 مهر 93)

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 17:29]
    تاریخ عضویت
    1393-5-24
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    187
    سطح
    3
    Points: 187, Level: 3
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    5

    تشکرشده 76 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببین عزیزم به نظرم ما هرچی هم بگیم فلان کارو بکن شما میگی وقتی عصبانی میشی بازم کار خودتو میکنی
    یا غرورت نمیذاره
    اولین کار اینه که شما این فعل نمیتونم و نمیذاره رو کنار بذاری
    اگه شوهرتو دوس داری خوب رو خودت کار کن
    کلی مقاله برای کنترل خشم هست اونا رو بخون و کم کم عملی شون کن
    وقتی دیدی داری عوض میشی به همسرت بگو که داری خودتو تغییر میدی و ازش بخواه کمکت کنه
    اگه تو خونه ی پدری محبت ندیدی در عوض شوهرت بهت محبت کرده،چرا اونا رو یادت نمیاد؟؟؟چرا فقط شرایط بد اونجا یادت میاد؟؟؟

  18. 2 کاربر از پست مفید سمیرا71 تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 17 مهر 93), سوده 82 (شنبه 19 مهر 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. فشار عصبی و فکری در مورد کارم
    توسط bb12 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 20 خرداد 94, 01:33
  2. اعصاب فوق العاده ناراحت خواهرم
    توسط نازنین 2 در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 اردیبهشت 94, 21:17
  3. خواهر و برادر ناسازگار و اعصاب خورد کن
    توسط من راضیه هستم در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 اردیبهشت 94, 13:12
  4. چرا اینقدر عصبی؟چرا اینقدر عصبانی؟
    توسط کاربر19 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 24 مرداد 93, 12:06
  5. چگونه با همسر عصبانی و پرخاشگر کنار بیایم؟
    توسط دختر بیخیال در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 اسفند 92, 09:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.