من 8 ماه که ازدواج کردم، شوهرم مقیم استرالیاست و در حال حاظر 5 ماه که منتظر جواب سفارتم
خیلی دوسم داره اونقدر که گاهی من کم میارم در برابر عشقش
مشکلاتمون تا الان همشون یه سری مشکلات جزیی بوده ک با بحث حل شده
تو کل این 5 ماه انتظار من فقط 3 ماه تنها بودم که منزل پدرم و گاهی پدر شوهرم زندگی می کردم
2ماه پیش به ایران اومد والان 2 هفته میشه که برگشته
ولی این بار به من گفته که زیاد نرم خونه ی پدرم و اگه میرم شب نمونم
این مسٱله خیلی آزارم میده هرچقدرم که باش حرف زدم فایده نداره
استدلالش اینه که میگه از اینکه تو این مدت خونه ی پدرم باشی و اون خرجت بده من راحتترم...
اما آخه من فقط شاید 2 ماه دیگه ایران باشم دوست دارم بیشتر پیش خانوادم باشم ولی شوهرم درک نمی کنه
البته من با خانواده شوهرم هیچ مشکلی ندارم خیلی هم دوسشون دارم ولی خوب هیچکس خانواده خود آدم نمیشه..
می دونم مشکلم مشکل حادی نیست ولی فقط دلم یه دلداری و مشاوره می خواد که یکم آروم بشم
سپاسگزارم
علاقه مندی ها (Bookmarks)