معیار های گمشده

[love less]

سلام به همه...
در ابتدا بگم تالار مرتبط تر پیدا نکردم پس همینجا می پرسم.در غیر اینصورت مدیران عزیز زحمتشو بکشن.

دوستان
خونواده ی ده پونزده نفری دارم.اما در اصل تنهای تنهام .خودمم و خودم.

پسری مجرد هستم و لیسانسه مشغول تحصیل.

من همه ی اعضای خونواده ام رو دوست دارم اما:
والدینم که بسی قدیمی فکر میکنن با 99 درصد اشتباه در افکار،عقاید و تصمیماتشون...
برادر هام ادامای خوبی بودن ولی به واسطه ی زن داداش هام همشون حیف شدن.من هیچکدوم از زن داداش هام رو به عنوان یک خانم سالم نمیدونم.همیشه همشون باهم سر مسائل خیلی کوچیک و مسخره مشکل و بحث دارن.مسائلی که من توی سن راهنماییم هم به راحتی میتونستم راه درست رو واسشون پیداکنم.
نمیخام بگم چقد از زن داداش هام بدم میادو درنتیجه برادر هام و خواهر هام.
البته واسه این جامعه معمولی هستند ها .اما انقد ازشون قطع امید کردم که حتی دیگه اشکالاتشون رو بهشون نمیگم.بلد نیستن بفهمن و قبول کنن.

ولی من نمیتونم قبول کنم.یعنی اشکال از منه.میدونم.ولی اشکالاتشون رو می بینم . اینا برای مثال:
1-دروغ
2-چشم و هم چشمی
3-رقابت و رو کم کنی در زندگی با همسر به جای عشق و علاقه
4-مومن هستند،نماز میخونن اما یه ذره هم درست خدا رو نفهمیدن
5-بی تلاش،بی مطالعه
6-دخالت مداوم در زندگی همدیگه(تا حد جدایی انداختن)
7-عدم احترام به بزرگتر
8-هدف از زندگی:پول
9-خدا:پول
10-تابی نهایت بگم واستون

بازم میگم همشون تو این جامعه معمولی هستن ها.یعنی خیلی عادیه این مسائل.
مشکل از منه.
خب من با همه ی جامعه هم مشکل دارم.

حالا چه ربطی به ازدواج داره اینا؟

موضوع من اینه که من برای ازدواج معیار هام ایناست:
1-اخلاق،فهم و شعور،طرز نگاه به مسائل
2-ثبات خونواده
3-ارامش
4-زیبایی
5-بدونه واسه چی داره زندگی میکنه
6-قوی باشه ولی واسه کمک به بقیه
7-این یکی رو انتظار ندارم همه متوجه بشن(اصلا تلویزیون نگاه نکنه و متنفر باشه از تلویزیون،مدرک زبان انگلیسی داشته باشه،اینترنت رو فهمیده باشه).پشت این معیارم ، خط فکری طرف رو می سنجم.خواستید توضیح میدم.

من تا الان تو زندگیم همچین خانم هایی رو ندیدم ...
اما حد اقل چند تا باشعور دیدم ولی میدونم هستن.
موضوع اینه که من روم نمیشه خونوادم رو به هیچ کی معرفی کنم.دلم نمیاد یکی دیگه رو بیارم و اینا رو بندازم به جونش.

من همه چیم اوکی هست.نمیخام بیخود تعریف کنم.اخه اگه بگم شما من رو میشناسید.
کاربر قدیم ام اما بدلایلی دارم این کارو میکنم...(دوست عزیز ، کنکاش درمورد گذشته من ، یک فعل حرامه.لطفا رعایت کن و فقط به این مشکلم بپرداز.ممنون)

حالا من چیکار کنم؟

نمیدونم مشکلم رو فهمیدید یا نه؟
با جامعه مشکل دارم.با زن این جامعه مشکل دارم.
یعنی به خودم باشه یه حالت ایده ال واسه دختر ها هستم بواسطه ی چیزایی که بدست اوردم البته با تلاش خودم (ببخشید تعریف از خود میکنم)
اما به خودم میگم:مثلا فلان زنداداشم رو چطوری معرفی کنم وقتی تمام زندگیش رو با پز دادن خونوادش و تجقیر باقی خونواده ها گذرونده...

توروخدا نگید که بدبینم.
نگید مغرورم.
نگید مشکل روانی دارم.
والا دستم بسته است وگرنه بیشتر خودم رو توضیح میدادم.
یه دلیل فقط بیارم واستون که تو این مشکل به من گیر ندید:توی زندگیم ،تمام این خانواده و همه دوستام توی مسائلشون بیشتر از من راهنمایی میگیرن تا بقیه.

فدای شما...

[شیدا.]

این که دیگران از شما راهنمایی می گیرند دلیل نمی شه که گزینه خوبی برای همسری باشید.

یعنی چی تلویزیون نگاه نکنه؟
زبان انگلیسی بلد باشه؟
اینترنت را فهمیده باشه؟

این سه تا مورد را توضیح بدین.
البته معیارهای بالاییتون هم مواردی داشت که جای بحث داره. ولی من الان نمیخوام بگم معیارهاتون عادی هست یا نیست. این سه تا را نفهمیدم. فهمیدن اینترنت یعنی چی؟
زبان انگلیسی بلد نباشه به زندگیتون چه لطمه ای وارد می شه؟ اگه تلویزیون نبینه پس اخبار و فیلم و سرگرمی و .... چی می شه؟ ضمن این که اینترنت هم پخش فیلم و خبر و ... داره. مشکل شما با تلویزیون چیه که با اینترنت نیست؟

[gisooo]

سلام
میشه لطفا سنتون رو هم بگین؟البته لطفا واقعی باشه چون فکر نمیکنم از روی سن شما کسی بفهمه که کدوم کاربر قدیمی هستین...

[love less]

به به خانم شیدا ی گرامی(دلم واستون تنگ شده بود...)

خانم شیدا شما هنوز اول به کاربرا حمله میکنی بعد راه میافتی؟
ممنونم که وقت گذاشتید و پست طولانی من رو خوندید و پاسخ دادید...

حقیقتا انتظار داشتم که نیاز به توضیحات بیشتری باشه.
اما فقط به سوال هاتون پاسخ میدم تا بتونم از راهنمایی اصلیتون بهره مند بشم.اطلاعات بیشتر نمیدم ببخشید.

خانم شیدای گرامی
عرض کنم خدمتتون که هیچ ادعایی نسبت به خوبی خودم ندارم.اصلا و ابدا.فقط خواستم یه نمای کلی از خودم بگم.
بدون شک هیچ کس بی عیب و نقص نیست.


1-تلویزیون:
به نظرمن تلویزیون،یک وسیله بسیار مضر برای خانواده ها است.اکثر مشکلات خانواده ها و حتی این کشور رو از همین تلویزیون و متد اموزشی اون و اموزش و پروش می بینم. به اکثر سریال های ایرانی اشکالات اخلاقی،روانشناسی وارده.
خشونت،بی احترامی به بزرگتر،جواب بزرگتر رو دادن،مهم ترین هدف کل کل و رو کم کنی،ترویج مد گرایی،منفعل بودن به جای تلاش کردن و ساختن
و خیلی مسائل دیگه که انتظار میره شما مطلع باشی ازشون.که این ها در ناخوداگاه افراد ثبت میشه و ترکیبی از همین مسائل رو به عنوان اولین راه حل واسه حل مشکلاتش استفاده میکنه.بحث طولانی ای داره...
درضمن انسان زندگی خودش رو داره.چرا باید بشینه پای تلویزیون زندگی دیگران رو تماشا کنه.به جاش می شینه با خونواده اش معاشرت میکنه.
نه این که توی همه ی مهمونی ها به جای صحبت با همدیگه ، تلویزیون روشنه...
خدایی از شما (خانم شیدای عزیز) انتظار داشتم که سیاست های کلان(صداوسیما) رو درخصوص بیننده هاشون بدونید.این که اونا رو بلا نسبت ، چی فرض میکنه...
خلاصه تلویزیون یه سمه واسه خانواده ها.قبول کنید یانه...
این که چیزی که میخام توی 99.99 درصد خانواده ها غیر ممکنه دلیل بر اشتباه من نمیشه.
اما با اینترنت فاصله ها داره...

2-زبان انگلیسی :
95 درصد منابع دنیا به زبان انگلیسی هستند.کشور هایی با شونصد سال جلوتر بودن از ما،دانششون رو به این زبان منتشر میکنن.
توی هر زمینه ای که بخواهید.
سه چهار درصد دیگه هم بقیه زبان ها.
یه چند هزارم درصدی هم منابع فارسی که اکثرا ترجمه ی ضعیفی از همون ها هستند یا حاصل تفکری منسوخ شده.
اجازه بدید در محدوده تاپیکم صحبت کنم.اما خلاصه بگم.به فرهنگ ما ایرادات اساسی وارده.بسیاری از مشکلاتی که ادم رو از انسان بودن در میاره واسه ماها خیلی عادی شده.
با این معیار دنبال این بودم ببینم طرف دنیا رو هم دیده(فهمیده) یا این که دنیاش توی همین ایران خلاصه شده.
صد البته خیلی ها ندیده هم ، بسیار فهمیده هستن.اما این یه شروع بود.همین...

3-اینترنت :
خب کسی که زبان انگلیسی بدونه،سرچ مفهومی توی اینترنت رو هم بدونه،خب به همه ی دنیا دسترسی داره.یعنی باید هرچی که میخاد رو توی اون پیدا کنه.هر چی...
ببخشیدخانم شیدا ، ارزش مفهوم اینترنت و بهره ای که واسه بشر داره و متاسفانه کشور ما ازش بی بهره است رو هر کسی متوجه نمیشه.
درضمن وقتی شما توی اینترنت فیلم می بینی . چیزی رو میبینی که میخای . یعنی خودت خواستی که ببینی .یعنی هدف داشتی رفتی فلان فیلم رو ببینی حالا با هر هدفی.
نه این که کنترل تلویزیون رو بگیری دستت بگردی تا ببینی چی پیدا میکنی که بشینی وقتت رو پای اون تلف کنی.
ببخشیدا.اخبار ببینه چرا؟دروغ شنیدن چه لذتی داره؟حتی راست گفتن هاشون هم دلیل داره .
فیلم میخای ببینی؟بیا فیلمی بهت بدم تا زندگیت رو دگرگون کنه.نه این که بشینی پای فیلم های ابکی تلویزیون که جز حیف وقت و عمر هیچ بار مثبتی واست نداره.ببخشید وقت من واسم خیلی مهمه که نخام هدرش کنم...
تلویزیون یک صد هزارم اینترنت توان اموزشی داره.خواهشا با یکی در نظر گرفتن اینا باعث نشید که من در پاسخ های شما شک کنم.

خانم شیدای عزیز:بله مقداری تفکراتم خاصه.اما لطفا این دلیلی نشه که من از راهنماییتون بی بهره شم.
معیار های من حقیقتا چیزی فرای این جامعه هستند.معیارهای گمشده.
ترجیحم اینه که مجرد بمونم اما با دخترانی که دور و برم می بینم ازدواج نکنم.
هر چند احساس میکنم شما یه خورده بد برداشت کردید.
به هر حال...
-----------------------------------------------------
جناب گیسوی گرامی
سن شناسنامه ای من چه اهمیتی داره؟
شما تفکرات من رو به نقد بکش دوست من.
بگو اشکال کارم کجاست که اجازه ندادم این جامعه هر طور میخاد من رو بار بیاره.این که توی هرکاری خدای خودم رو در نظر گرفتم تا بیینم درسته یانه .نه این که عرف جامعه رو در نظر گرفته باشم و صرف این که توی جامعه عادیه ، من هم به درستی یا نادرستی اون فکر نکنم.
خواهش میکنم پاسختون رو از من دریغ نکنید.
----------------------------------------------------
جناب فرهنگ 27 عزیز
از شما انتظار دارم دوست من.لطفا به جای تشکر،نظرتون رو بفرمایید

خیلی ممنونم

[rayehe]

سلام دوست عزیزم....
شرمنده که یه کوچولو صریح نظرمو میگم.....اول اینکه با خوندن پست دوممتون یه دفعه ای تو ذوقم خورد...یعنی چی که اول حمله میکنید بعد راه میفتید...پس این یعنی شما هم بی عیب نیستید و همه ی عیب ها به خونواده ی محترمتون برنمیگرده....
و اما نظر من: ببین دوست عزیزم اینکه خانمی با چنین معیارها کمه شاید مشکل از شماهم هست کمی...به همه چیز زیادی گیر دادی...مثلا من خودم سالهاست تلویزیون نمیبینم اما به دلیل کمبود وقت بیشتر و کمیش هم به دلایلی که شما گفتین...ما خیلی از روابط اجتماعی و از تلویزیون یاد میگیریم اتفاقا...و همه چیز بستگی به این داره که ما بر اساس نیازمون کدوم برنامه رو واسه دیدن انتخاب کنیم.و اتفاقا کسی که اصلا نبینه ضرر هم کرده کلی...
اما در مورد زبان انگلیسی که اونو یه شروع میدونین....فک نمیکنین شروع سخت گیرانه ایه...من هر چی فک میکنم اصلن خیلی ارتباطی با دنیا دیدگی نداره..دنیا دیدگی رو باید از روی معیارهای دیگه ای سنجید...من خودم به عنوان یه دختر که هم به زبان انگلیسی مسلطم و هم تو رشته خوبی تحصیل میکنم اصلن نمیتونم بگم با خوندن فرهنگ کشورهای دگ و یا هر مطلب زبان اصلی از نت آدم دنیا دیده ای شدم پس شما که به عنوان یه پسر اصلن نمیتونید با این معیار دنیا فهمیدن یه دختر خانم رو متوجه شین..ببینید اینطور نیست که ملتم همشون کنترل بدست باشن که...تایم زمان بندیه همه ی برنامه های تلویزین هم تو خود تلویزیون هم تو نت هست و هرکسی به طبع نیازش ازون استفاده میکنه...من فکر میکنم شما هم باید کمی منعطف تر باشید تو نظراتتون ...درسته شما به علم و تجربه به یه سری آرمان ها و معیارها تو زندگیتون رسیدین اما درموردشون دارین سخت گیرانه بر خورد میکنین و اختمالا این باعث میشه نظراتتون رو بخواین به شخص مقابلتون تحمیل کنین.....
در مورد خونوادتون هم بنظر من باز دارین تند میرین......ضمن اینکه میتونین بعد ازدواج رابطتون رو باهاشون محدود کنین اگه فکر میکنین خیلی اذیت میشین.
امیدوارم موفق باشی دوست عزیزم

[love less]

سلام دوست عزیزم....
شرمنده که یه کوچولو صریح نظرمو میگم.....اول اینکه با خوندن پست دوممتون یه دفعه ای تو ذوقم خورد...یعنی چی که اول حمله میکنید بعد راه میفتید...پس این یعنی شما هم بی عیب نیستید و همه ی عیب ها به خونواده ی محترمتون برنمیگرده....

ممنونم ازتون خانم رایحه گرامی...
خواهش میکنم.
صراحت شما رو به همدردی بی دلیل ترجیح میدم دوست عزیز.
بنده بیش از این ها به خانم شیدای گرامی ارادت دارم دوست من.هرگز و هرگز به خودم اجازه ی جسارت به شخصیت ریز بین ایشون رو نمیدم.اون قسمت رو با درون مایه ی طنز بخونید نه انتقاد :))

من که عرض کردم خدمتتون.تمام مشکل ازمنه.همه این عیب از منه. چیزایی که میخام اینجا به احتمال زیاد پیدا نمیکنم دوست من.تقصیر از منه.البته میدونم کجا بگردم ولی احتمالش کمه فقط...

چه کنم دوست من؟ وقتی می بینم و بقیه نمی بینن؟
نمیدونم شاید فکر میکنید من دروغ میگم.
دعواهای و حسادت های زن و خواهر شوهری،داماد و برادر زنی،چشم و هم چشمی جاری ها ،
زیر اب زنی برادرها توی اداره،غیبت کردن های خواهرم از دیگران،پاسخ بزرگ تر ها رو با گستاخی دادن،
فراموش کردن اصل و هدف و دنباله روی از جامعه ای بیمار ،کنار هم زندگی کردن به دلیل مشکلات اقتصادی به جای عشق و علاقه(اکثر زن داداش هام اگه پول داشتن به احتمال زیاد تا الان متارکه کرده بودند...)و...

اره دوست من.مشکل ازمنه.چون عذر میخام ازتون اینا واستون عادی شده...بازم میگم خونوادم جایگاه اجتماعی خیلی خوبی دارن.خیلی هم دوستشون دارم و ابایی ندارم که واسشون هر لحظه جونم رو هم بدم.اما باطن روابطشون رو می بینم.اشکالاتشون دست خودشون نیست،اینطوری تربیت شدن.

ببین دوست عزیزم اینکه خانمی با چنین معیارها کمه شاید مشکل از شماهم هست کمی...

کمیت مهم نیست.ذر زندگی هرچند کوتاه خود متوجه شدم که امکان داره میلیارد ها انسان همزمان در موردی اشتباه کنن.70 میلیون هم به هم چنین...

به همه چیز زیادی گیر دادی...

قبول ندارم . بیشتر توضیح بدید...

مثلا من خودم سالهاست تلویزیون نمیبینم اما به دلیل کمبود وقت بیشتر و کمیش هم به دلایلی که شما گفتین...ما خیلی از روابط اجتماعی و از تلویزیون یاد میگیریم اتفاقا...و همه چیز بستگی به این داره که ما بر اساس نیازمون کدوم برنامه رو واسه دیدن انتخاب کنیم.و اتفاقا کسی که اصلا نبینه ضرر هم کرده کلی...

چرا کلی صحبت میکنید دوست من؟می بینید؟ایا توان پاسخگویی به ایرادات گرفته شده رو دارید؟
کمیش رو به دلایلی که گفتم نمی بینید؟میشه چیزایی رو که گفتم با دلیل و استدلال رد کنید؟
من تازه هنوز هیچی نگفتم که...

.ببینید اینطور نیست که ملتم همشون کنترل بدست باشن که...

ببخشید شما کجا زندگی میکنید دوست من؟

تایم زمان بندیه همه ی برنامه های تلویزین هم تو خود تلویزیون هم تو نت هست و هرکسی به طبع نیازش ازون استفاده میکنه...

جمله بهتر از این واسه پاسخ پیدا نمیکنم : ?Oh, come on.Are you kidding me

اختمالا این باعث میشه نظراتتون رو بخواین به شخص مقابلتون تحمیل کنین.....

هرگز همچین قصد بدی نداشته ام.دلیل اوردم واستون . رد کنید تا قبول کنم.رد کنه بعد قبول نکنه.

بنده بد بین نیستم.سخت گیر هم نیستم.با دید باز و خیلی راحت به مسائل می نگرم.
اما لطفا خواهشا ، صراحت بنده رو به دید سخت گیری یا ساده بینی نبینید.

شرمنده اما : با تمام احترام به عزیزان این فروم احتمال میدم اینجا توان درک و پاسخگویی به این قسم کمبود ها رو نداره.ندیدن فک میکنن نیست...

ممنونم.منت نهادین با پاسختون...
موفق باشید.
--------------------------------------------
خانم مصباح الهدی
چقد بده که لیافت ندارم نظر شما روهم بدونم.
نمیتونم دونه دونه نام ببرم.
اما یه سری کاربران محترم هستن اینجا که شدیدا به راهنمایی هاشون از نقطه نظر های متفاوتشون نیاز دارم.
به هر حال...

[abi.bikaran]

خیلی خیلی عذر میخوام فقط از روی حرفاتون ولحن صحبتتون یه چیز برداشت کردم
به نظرم شما خیلی از خود راضی هستین وفکر میکنن همه هیچی بلد نیستن فقط شمایی که درک وفهمتون از زندگی زیاده
وهمچی رو به بهترین شکل میفهمید
حلال همه مشکلات هستید
یه جورایی عقل کل هستید
فکر میکنید همه مردم و زندگی و طرز تفکر سطحی وساده لوحانه ای دارن فقط این شما هستید که بسیار عقلانی و منطقی همه چیز رو درک میکنید
کلا فکر میکنید بسیار انسان کاملی هستید ودر مقابل شما همه ضعف دارن همه ناقص هستن همه باید مثل شما فکر کنن فقط شما راست میگید.
در یه کلام شما نمیتونید همه رو مثل خودتون کنید شما سعی کنید عوض بشین با این طرز تفکر به هیجا نمیرسید وکسی رو پیدا نمیکنیدمثل خودتون
چون این اعتقاد خودتونه همه مشکل دارن پس کسی که لایق شما باشه نیست.
باز هم عذر میخوام اینقدر رک وصریح نظرم رو گفتم اینهابرداشت من از این چندتا پستتون بود البته لحنتون کاملا برام اشناست!

[مو فرفری]

سلام آقای love less
اینطور که من متوجه شدم شما دو مشکل داری:
1- معیارهات واسه انتخاب خانم آینده ات خیلی خاصه.
2- خانواده ای داری که دوست نداری به همسر آیندت معرفی کنی به خاطر مسایلی که گفتی.

معیارهای شما برای من عجیب نیست. هرکسی میتونه هر معیاری داشته باشه و محترمه. ولی فکر میکنم با روشهای سنتی نمی تونید همسر مورد علاقتون رو پیدا کنید. به نظر من با شرکت در محیطهای اجتماعی مثل همون کلاس زبان، دانشگاه، گروه های هنری، موسیقی یا جاهای جمعی دیگه که من الان به ذهنم نمیرسه میتونید شخص مورد نظرتون رو پیدا کنید. من خیلی ها رو دیدم که این سه موردی که آخرین معیارتون بوده رو داشتن. هم خانوم هم آقا.

مطمئنم برای شما هم این انسان قبلاً آفریده شده. فقط یه توصیه ی خواهرانه بهتون میکنم. احساس میکنم لحن خیلی جدی و رُکی دارید. به نظرم اگه همون اول آشنایی اینارو به طرف مقابلتون نگید خیلی بهتره. خیلی وقتا دوطرف از هم تاثیر میپذیرن و رفتارهای همو میگیرن. مثلاً شاید طرف اهل زبان و این حرفا نباشه ولی به واسطه ی شما علاقه مند بشه چه بسا از شما هم جلو بزنه. منظورم در کل اینه که اِشِل دستتون نگیرین و بقیه رو باین ملاکها نسنجین.

اما در مورد خانوادتون، معمولاً در خانواده هایی که تعداد فرزندان زیاد هستند این مشکل پیش میاد. حدس میزنم سن پدر و مادرتون بالا باشه و وقتی این چنین میشه برادرها و خواهرهای بزرگتر زیاد از حد شلوغش میکنن. یه جورایی میشه یه شهر و هزار کلانتر.

ولی اینکه نمیخواین همسرتون وارد بطن مسایل خانواده تون بشن کاملاً حق دارین. به نظر من اولین گام اینه که فرد مورد نظرتون رو پیدا کنین. باهاش همدل باشین و اونو دوست خودتون بدونید. وقتی متوجه شدیدکه کاملاً قابل اعتماده، رازتون رو باهاش در میون بزارین. منظورم همون جو متشنج بین خواهرا و برادراس.

مطمئن باشید کسی که شما رو دوست داشته باشه و خودش رو اول دوست شما بدونه، نه فرار میکنه، نه در موردتون قضاوت میکنه، میمونه و همراهیتون میکنه.

در این میون شما رکن اصلی رو بازی میکنید.
ببخشید طولانی شد

[شیدا.]

سوال اصلی شما چیه؟

اینطور که از پست اول متوجه شدم، نگران این هستید که زنداداشتون / خانواده تون را چطور به خانمتون معرفی کنید؟

خانمی که قراره با معیارهای شما هماهنگ باشه و مثل شما فکر کنه، متوجه هست که اکثر قریب به اتفاق آدمهای اطرافش ... هستند. این که نگرانی نداره. ایشون هم مثل شما پذیرفته که کل جامعه تشکیل شده از این افراد و خواصی مثل شما و ایشون، نباید زیاد بقیه را جدی بگیرند.

[دنیای وارونه]

من حمله بقیه به دوستمون را اصلا درک نمیکنم.ببینید ما تا جای کسی نباشیم واقعا نمیتونیم درموردش قضاوت کنیم.
دوستمون مشکلشون را گفتند که به نظر من قابل درک هست.
ببینید رفتار و اشتباهات خانواده خیلی رو روحیه آدم اثر میذاره.مدام با خودش کلنجار میره که چرا خوهرم این حرف را زد؟چرا برادرم این کار را کرد؟چرا زن داداشم گستاخی کرد؟
هر چقدر کسی بیشتر به خانوادش اهمیت بده اشتباهاتشون هم بیشتر اذیتش میکنند
و مجموع این رفتارها واقعا ذهن آدم را فرسوده میکنه وباعث میشه لذت کافی را از زندگی نبره و فکر کنه همه این طوری هستند.

به هر حال شما مسئول اعمال بقیه نیستند .خوب یا بد اونا خانواده شما هستند اگه تا حد ممکن راهنمایشون کردید و اثری نگرفتید سعی کنید از این به بعد حساستتون را نسبت به رفتار بقیه کمتر کنید و بیشتر روی زندگی آینده خودتون زوم کنید.
واسه اکثر دخترا خود پسر اولویت داره پس نگران عکس العملشون نسبت به بقیه خانوادتون نباشید(اگه دختری که معیارهاتون را داره پیدا کنید مطمئن باشید این چیزا واسش مهم نیست.)

من مورد مثل شما زیاد دیدم که مشکل همه را حل میکنند ولی یه جورایی خودشون به بن بست فکری میرسند(البته شاید برداشت من اشتباهه و نشه اسمش را بن بست گذاشت)
بازم میگم سعی کنید بیشتر واسه خودتون زندگی کنید به هرحال بقیه خیلی عوض نمیشند و هر کسی هم یه عیبی داره .

معیارهاتونم قابل درکه .
شما میگید میخوایند تلویزیون نبینه ولی مشخصه در اصل منظورتون اینه که سطحی و ظاهر بین و زود باور نباشه .راست و دروغ را از هم تشخیص بده .تقلید کننده صرف نباشه .
نذاره بقیه براش تصمیم بگیرند اراده داشته باشه مطالعه داشته باشه به روز باشه و خیلی چیزای دیگه.البته تو این مورد انعطاف داشته باشید و نگید اصلا تلویزیون نبینه!بعید میدونم کسی اصلا تلویزیون خودمون را نبینه.

کلا به نظر من شما یه آدم با شعور و درک میخوایند که این خیلی خوبه و به نظر من بهترین ویژگی برای هر انسانیه .