به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 شهریور 94 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1393-6-30
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    939
    سطح
    16
    Points: 939, Level: 16
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چگونگی فهمیدن احساسات دختر

    سلام
    توی این تاپیک مطالبی رو گفتم و دوستان راهنمایی کردند.
    خلاصه تاپیک قبلی اینکه من از یکی از نفرات فامیل خاستگاری کردم و جواب اون به خاطر اینکه فکر می کرد ما خیلی با هم تفاوت داریم منفی بود.
    مشکل بدی پیش اومده.
    دیروز داشتم باهاش مکالمه نوشتاری می کردم که گفت دیگه دارم گریه میکنم.
    می گفت تو همش می خوای تقصیرارو گردن خودت بندازی و هی خودتو پایین می کشی.
    من بالاخره مردم و من توی خودم بریزم بهتره و نمی خوام که اون ناراحت بشه ولی نمی دونم انگار می خواد خودشو یه جورایی مقصر بدونه یا من اینطوری فکر می کنم.
    رابطه ما توی فامیل اینجوریه که اون به من گفت توی کل فامیل یکی من یکی هم یه دختر دیگه توی فامیل از همه براش عزیزتر هستیم و همیشه با هم می گیم و می خندیم و منو به چشم برادر خودش می بینه.
    و اصلاً فکرش رو نمی کرد که من روزی برای خاستگاری پا جلو بذارم. فکر می کرد این رابطه همیشه همینطوری می مونه.
    حالا دیروز می گفت که همش من دارم حرف می زنم و از احساساتم می گم ولی تو هیچی نمی گی و فقط دنبال دلیل هستی. مگه دنبال دلیل بودن که چرا به من نه گفته چیزه بدیه؟
    من واقعاً نمی فهمم باید چیکار کنم که از ناراحتی درش بیارم.
    بگم تو مقصری. یعنی راحت میشه.
    لطفاً راهنمایی کنید که من اصلاً درک نمی کنم که چه خبره.
    به قول یکی از دوستامون من پخته نیستم ولی اون پخته هستش یا فکر می کنه که پختست.
    اگه جایی گنگه بگید تا بیشتر توضیح بدم تا بهتر بتونید راهنمایی کنید.
    با تشکر

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 شهریور 94 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1393-6-30
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    939
    سطح
    16
    Points: 939, Level: 16
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان اگه چیزی رو متوجه نشدید بگید تا بیشتر توضیح بدم.

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 شهریور 94 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1393-6-30
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    939
    سطح
    16
    Points: 939, Level: 16
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بهش گفتم که قرار بذاریم تا کلاً قضیه رو جمش کنیم ولی گفت فعلاً آمادگی رو در رو شدن باهات رو ندارم و دیگه حرفی واسه گفتن نمونده.
    الان من باید چیکار کنم؟

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    خوب وقتی ایشون خیلی رک و پوست کنده داره به شما میگه نمیخوام ببینمت و حرفی واسه گفتن ندارم پس الان اصرار به چی داری شما؟ تازه میگی چکار کنم ؟ الان

    دیگه کاری نمیخواد شما بکنی این خانم جوابش منفیه دیگه چطوری بهتون بگه ملتفت بشی!!!

    میدونم که برات سخته ولی باید بپذیری که تو یه رابطه دونفره فقط شما تصمیم گیرنده نیستی فقط خواستن شما مهم نیست ..

    یه درخواستی کردی که این خانم ردش کرده ....
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  5. 3 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    mohammadhasan (شنبه 05 مهر 93), فرهنگ 27 (شنبه 05 مهر 93), بانوی آفتاب (یکشنبه 06 مهر 93)

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 93 [ 16:48]
    تاریخ عضویت
    1393-6-11
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    138
    سطح
    2
    Points: 138, Level: 2
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 19 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به حرمت فامیل بودن هی داره محترمانه میگه نه.
    اگه میگفت فعلا آمادگی ندارم یا باید بیشتر فکر کنم یه چیزی
    ولی این بنده خدا هی میگه نه
    شاید خودش یکی دیگه رو دوست داره.

  7. 2 کاربر از پست مفید Maah تشکرکرده اند .

    mohammadhasan (شنبه 05 مهر 93), بانوی آفتاب (یکشنبه 06 مهر 93)

  8. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    حتمن باید بهت بی اخترامی کنه تا متوجه بشی؟


  9. کاربر روبرو از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (یکشنبه 06 مهر 93)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 شهریور 94 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1393-6-30
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    939
    سطح
    16
    Points: 939, Level: 16
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من دیگه اصرار ندارم که باهاش ازدواج کنم. قبول کردم که منو نمی خواد.
    می خوام جوری تمومش کنم که رابطه قبلیمون از بین نره.
    میگه تو احساساتت رو نمی گی و همش میریزی تو خودت و خودتو پایین می کشی و به خاطر این و هم به خاطر حرفام که بیشتر خداییش دنبال دلیل نه گفتنش بودم ناراحته. قسمت اولش فکر کردم دارم کار خوبی می کنم که اونو ناراحت نکنم حتی مثل قبل باهاش شوخی هم می کردم ولی از قضا ناراحتش کرده. در مورد قسمت دوم هم بالاخره می خواستم تفاوت هایی که تو ما می بینه رو بگه که مثل اینکه اینم باعث ناراحتیش شده.
    گفته که یه مدت صبر کنم تا با این قضیه کنار بیاد تا باهم بریم بیرون و صحبت کنیم.
    می گم چیکار کنم منظورم اینه که اون از من چه انتظاری داره؟ آخه من چیزی نمی گم ولی اون خودش مثلاً اس ام اس میده. می خواد من ناراحت نباشم و خودشم نمی خواد رابطه قبلیمون از بین بره.
    از من چی می خواد؟ دوست داره چی بشنوه؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید mohammadhasan تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (یکشنبه 06 مهر 93)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 شهریور 94 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1393-6-30
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    939
    سطح
    16
    Points: 939, Level: 16
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان راهنمایی کنید که از من چه خواسته ای داره؟
    از من چی می خواد بشنوه تا آروم بشه؟

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 خرداد 95 [ 10:11]
    تاریخ عضویت
    1392-3-18
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    4,008
    سطح
    40
    Points: 4,008, Level: 40
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    250

    تشکرشده 193 در 52 پست

    Rep Power
    24
    Array
    به نظر من چون تا حالا تمام فکرش رابطه خواهر برادری بوده هیچوقت انتظار همچین درخواستی رو از شما نداشته،واسه همین شکه شده و نمیدونه میخواد چیکار کنه منم تو همچین شرایطی بودم قبلا و درکش میکنم کاملا نگران نباش اگر هم گفتن نه چون بجز حس خواهر برادری چیزی درونش نیست و نمیتونه روی حس دیگه ای تمرکز کنه ،به نظر من بهش فرصت بده فکرش و ذهنشو جمع و جور کنه به خودش بیاد و بتونه درخواست شما رو هضم کنه و بتونه بدور از هیجان و تنش جواب شما رو بده و یا حتی این بر با دلیل و منطق به شما جواب رد بده و اینجوری شما دلیل نه گفتنشو میفهمین ،به نظرم بهش بگو بعدا دلیل نه رو بگو و فعلا تحت فشار نذارش یه کم زمان بگذره آروم میشه و بعدا هم با هم صحبت کردید کامل احساساتت رو بهش بگو بگو دوستش داشتی و ... و بعدش واسش جا بنداز که اگر جواب نهاییش منفی بود با جواب منفی اون چیزی بینتون عوض نشده و همون رفتار قبلی رو با هم خواهید داشت تا با رو در رو شدن باهات معذب نشه
    موفق باشی
    ویرایش توسط sara503 : یکشنبه 06 مهر 93 در ساعت 15:35

  14. کاربر روبرو از پست مفید sara503 تشکرکرده است .

    mohammadhasan (یکشنبه 06 مهر 93)

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,832
    سطح
    73
    Points: 12,832, Level: 73
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلام
    به نظرم بهترین راه اینه که برای یه مدت (هرچه طولانی تر بهتر)، هیچ ارتباطی باهم نداشته باشید اونوقت خیلی بهتر و عاقلانه تر می تونید همه چیز رو بسنجید، درست فکر کنید، درست نتیجه گیری کنید و درست تصمیم بگیرید...
    این جمله واقعا حقیقت داره که:
    زمان، حلال بیشتر مشکل هاست...

  16. کاربر روبرو از پست مفید بانوی آفتاب تشکرکرده است .

    mohammadhasan (یکشنبه 06 مهر 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.