به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 93 [ 08:24]
    تاریخ عضویت
    1393-4-31
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    186
    سطح
    3
    Points: 186, Level: 3
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    41

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کی و چطوری بگم؟؟؟

    سلام به همه دوستان همدردی... ازتون راهنمایی میخوام کمکم کنید خیلی ممنونم
    من 20 سالمه و به تازگی با آقایی آشنا شدم و مدت آشناییمون 3،4 ماه هست و دراین مدت به شباهت اعتقادات وملاک هامون پی بردیم اون آقا حریان ازدواج و خواستگاری رو با خانواده ش درمیون گذاشته و به گفته اون قراره برای خواستگاری اقدام کنن(تماس بگیرن با منزل) خب حالا مسئله ای که من واسش تایپیک زدم اینه که من شنواییم کمتره(کم شنوا) ولی در مکالمات روزانه وبرخوردهایی که درطول روز با اطرافیان دارم تقریبا مشکلی ندارم وسمعک استفاده نمیکنم به جز مواقع ضروری و مهم مثل کلاس درس و سخنرانی هاو ... و من این مسئله رو کی به این آقا بگم؟ چطوری بگم؟ قبل از خواستگاری بگم یا نه؟ یا اصلا من نگم وپدر یا مادرم بهشون بگن؟ کلا نمیدونم دراین مورد چطوری برخورد کنم.... تا الان هم چندتا خواستگار داشتم ولی چون از همون اول(تلفنی) جواب رد دادم تا الان این مسئله واسم جدی نشده...
    چکار کنم؟؟

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    با سلام

    عزیزم عنوانتون مفهوم مشکل و نمیرسونه، بهتره در عنوانتون ذکر کنین که مشکل شنواییتون و کی و چطور بیان کنین ؟ یا زمان مناسب برای ییان مشکل شنواییتون به خواستگارتون کی میتونه باشه؟

    من متوجه آشناییتون نشدم، یعنی این رسمتونه که پسرا قبل از اینکه خانواده هارو در جریان بذارن، با شما آشنا میشن بعد به خانواده ها اطلاع میدن؟

    اگه این رابطه سه، چهار ماهه بنام دوران آشنایی قبل از خواستگاری اعلام شده، خب پس ایشون حتما انتظار داشتن به یک آشنایی کلی ازتون برسن، و فکر میکنم این مشکلتون چون زندگیتون و تحت تاثیر قرار میده و حق شریک زندگیتون هست که باید بدونن.

    ( یعنی اگه که این دوران، دوران آشنایی بوده شما بهشون بگین، چون فکر میکنم ایشون انتظار دارن بدونن و اگه بعدا پدر و مادرتون بهشون بگن یا خودتون بعد خواستگاری بگین، حس کنن که شما میخواستین گولشون بزنین! )

    میتونین اینطوری بگین که : من یک مشکل کم شنوایی دارم ولی چون در کارهای روزمره ام مشکلی ایجاد نمیکنه، اطرافیان نمیتونن متوجه بشن، مگه اینکه خودم بهشون بگم، از اونجایی که شما هم قصد ازدواج با من دارین و قصد دارین بیاین خواستگاری من، لازم دونستم حتما قبل از خواستگاری این مورد و بهتون بگم که با آگاهی اگه میخواین بیاین خواستگاریم، تشریف بیارین. ولی اگه هم تمایلی ندارین و این مشکل، و نمیتونین بپذیرین، پس خوشحال شدم از آشناییتون و امیدوارم خوشبخت بشین.

    کاملا با اعتماد بنفس صحبت کن، لازم نیست طوری نشون بدی که انگار خیلی مشکل بزرگیها و این مشکل نقطه ضعفته و شما همه جوره حاضری با هرکسی ازدواج کنی.

    نه اتفاقا نشون بده که دختر قوی ای هستی و اصلا از نظرت یک مشکل خاص و بزرگی نیست، شما با این مشکل کنار اومدی و میتونی تحت کنترل بگیریش و نمیذاری این مشکل باعث تمسخر و اذیتت بشه!

    اما اگه رابطه شما یک رابطه دوستی بوده، و خانواده هاتون هم اصلا این روابط و نمیپسندن، بنظرم بهتره، فقط بلافاصله رابطه و قطع کنین و بهشون بگین بصورت کاملا رسمی ازتون خواستگاری کنن بعد در مراحل خواستگاری بهشون بگین.تا زمانی که رسمی خواستگاری ازتون نکردن شما باهاشون دیگه حرفی نزنین چون روابط دوستی معمولا به خواستگاری نمیرسن و بیشتر دوطرف دچار احساسات زیاد میشن و نمیتونن درست و عقلانی تصمیمم بگیرن و زندگیشونو با تصمیمات احساسی داغون میکنن.

    موفق باشین
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : سه شنبه 01 مهر 93 در ساعت 11:12

  3. 5 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    m.reza91 (سه شنبه 01 مهر 93), The Green (سه شنبه 01 مهر 93), آونگ (سه شنبه 01 مهر 93), بارانا (سه شنبه 01 مهر 93), شیدا. (سه شنبه 01 مهر 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 93 [ 08:24]
    تاریخ عضویت
    1393-4-31
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    186
    سطح
    3
    Points: 186, Level: 3
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    41

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنونم از دختر بیخیال غزیز، از راهنماییاتون خوب و کاربردی بود...
    شروع آشنایی ما اینترنتی بود نه به قصد دوستی فقط از یک سوال اعتقادی شروع شد ولی دیگه به صورت نتی ادامه پیدا نکرد و پیامکی شد... تا 1ماه ادامه داشت که به دلایلی تموم شد و مادرم متوجه شد وقضیه رو بهشون گفتم... گفت دیگه تمومش کن و درست نیست و....خیلی ناراحت شده بودن...
    تا اینکه این آقاپسر باز هم به مناسبت های مختلف پیامک میداد ولی من هیچ جوابی نمیدادم و دوباره پیشنهاد آشنایی بیشتر رو مطرح کرد ولی قبول نکردم که آخرش خواهرش بهم پیامک داد ولی یک پیامک درسی!(من و خواهرش همسن هستیم) گه دوباره این رابطه شروع شد به طور اتفاقی...
    الان 2،3 ماه هست از این رابطه(بیشتر پیامکی) میگذره... و اون کامل این قضیه رو به خانواده ش گفته و من رو معرفی کرده... وخیلی از این آشنایی خوشحاله...
    و اما مشکل من... راستش یه بار ازم پرسید بیماری یا درد کهنه ای نداری؟ که من مشکل شنواییم رو بهش نگفتم ولی کاش همون موقع میگفتم...

    بهم گفت قراره 3 روز دیگه شماره تلفن خونتون رو بدم به مامانم که زنگ بزنه به خونتون بنظرم باید قبل از اینکه شماره خونه رو بده من باید این موضوع رو بهش بگم...ولی اصلا "نمیدونم چطوری بحثش رو شروع کنم؟؟" یا اون چه واکنشی نشون بده؟؟ اگه گفت چرا تا الان نگفتی؟؟ البته ب نظر خودم خدا اگه یه چیزی رو از بنده ش میگیره به جاش یه چیز خوبی بهش میده و با این حال بازم خدارو خیلی شاکرم...
    توروخدا باز هم از راهنمایی های خوبتون کنین

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 93 [ 08:24]
    تاریخ عضویت
    1393-4-31
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    186
    سطح
    3
    Points: 186, Level: 3
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    41

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان چرا کسی چیزی نمیگه؟؟؟
    آقایون تالار بگین آیا اینطور مشکلی رو میتونین بپذیرین؟؟؟؟؟ اصلا براتون مشکل مهمیه یا نه؟؟؟

  6. #5
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 22 فروردین 94 [ 08:22]
    تاریخ عضویت
    1392-5-09
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,362
    سطح
    29
    Points: 2,362, Level: 29
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    60

    تشکرشده 184 در 87 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهر خوبم سلام.
    اول اینکه نحوه آنشاییتون اصلا خوب نبوده منظورم چته.تا حالا از نزدیک دیدینشون؟؟؟
    به نظره من بهتر بود از اول میگفتید.البته مشکل شما اصلا مشکل نیست و خیلی ناچیزه ولی این صداقت شما رو زیر سوال میبره.
    اگر هم الان خواستین بگید باید در ادبیاتتون دقت کنین.طوری بگین که مشکلی جدی نیست و خودتون هم مطمئن نیستین ولی مثله اینکه کمی شنوایی دارین.

  7. 3 کاربر از پست مفید achilis تشکرکرده اند .

    بارانا (چهارشنبه 02 مهر 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 02 مهر 93), شیدا. (چهارشنبه 02 مهر 93)

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 19 مرداد 98 [ 22:19]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    6,710
    سطح
    53
    Points: 6,710, Level: 53
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 187 در 78 پست

    Rep Power
    24
    Array
    گل بی عیب خداست.

    خواهر من اینقدر معیار های بسیار مهم دیگه ای برای ازدواج وجود داره که کم شنوایی شما اصلا به چشم نمیاد.

    البته متاسفانه خیلی از دختر و پسر ها از معیار های مهم غافل هستند و همین هستش که طلاق و اختلاف های شدید در زوج های امروزی زیاد دیده میشه.

    اگر هم متوجه شدید که ایشون بخاطر کم شنوایی شما کنار کشید ، مطمئن باشید ایشون از معیار های خیلی مهم غافل هستش و بهتر هستش که ازدواج اصلا صورت نگیره.

    -------------------------------------------------------------------------------------------------------

    مقالات ازدواج در این تالار و دیگر سایت ها رو با دقت مطالعه کنید.

    برخی از معیار های خیلی مهم:

    - اخلاق و شخصیت
    - داشتن سلامت عقلی و روانی
    - داشتن تلاش و پشتکار
    - داشتن دانش خانواده ، همسرداری و تربیت فرزند
    - شغل و درامد ( بطوریکه درامد برای زندگی مشترک کافی باشه)
    - داشتن تحصیلات و تخصص
    - نزدیک بودن از نظر اعتقادات و فرهنگ
    - سطح خانواده ها

  9. 2 کاربر از پست مفید amirmahmood تشکرکرده اند .

    بارانا (چهارشنبه 02 مهر 93), شیدا. (چهارشنبه 02 مهر 93)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 93 [ 08:24]
    تاریخ عضویت
    1393-4-31
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    186
    سطح
    3
    Points: 186, Level: 3
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    41

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنونم از amirmahmood که با نظراتتون بهم کمک میکنین

    دیشب موضوع رو بهش گفتم
    متنی که واسش فرستادم: میخواستم یه چیزی بگم... من شنواییم یه مقدار کمتره ولی چون تو کارها و مکالمات روزمره تقریبا مشکلی ندارم اطرافیانم متوجه نمیشن مگه اینکه خودم بهشون بگم... گفتم این موضوع رو قبل از تماس مامانتون بهت بگم که اگه بخوای اقدامی کنی با آگاهی اینکار رو کنی ولی اگه تمایلی نداری و فکر میکنی نتونی بپذیری همین حالا بتونی تصمیمتو بگیری...
    اونم اینطور جواب داد:
    یادته ازت پرسیدم بیماری خاصی نداری؟ گفتی نه! خب چرا همون موقع نگفتی؟ الانم اشکالی نداری، نه واسم مهم نیست حالا یه کمی ضعیف تر اشکالی نداری خداروشکر اونقدر امتیاز+ داری که اینها تاثیری نداره...
    از دختر بیخیال عزیزهم خیلی ممنونم...

  11. 2 کاربر از پست مفید بارانا تشکرکرده اند .

    دختر بیخیال (چهارشنبه 02 مهر 93), شیدا. (چهارشنبه 02 مهر 93)

  12. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بارانا نمایش پست ها
    خیلی ممنونم از دختر بیخیال غزیز، از راهنماییاتون خوب و کاربردی بود...
    شروع آشنایی ما اینترنتی بود نه به قصد دوستی فقط از یک سوال اعتقادی شروع شد ولی دیگه به صورت نتی ادامه پیدا نکرد و پیامکی شد... تا 1ماه ادامه داشت که به دلایلی تموم شد و مادرم متوجه شد وقضیه رو بهشون گفتم... گفت دیگه تمومش کن و درست نیست و....خیلی ناراحت شده بودن...
    تا اینکه این آقاپسر باز هم به مناسبت های مختلف پیامک میداد ولی من هیچ جوابی نمیدادم و دوباره پیشنهاد آشنایی بیشتر رو مطرح کرد ولی قبول نکردم که آخرش خواهرش بهم پیامک داد ولی یک پیامک درسی!(من و خواهرش همسن هستیم) گه دوباره این رابطه شروع شد به طور اتفاقی...
    الان 2،3 ماه هست از این رابطه(بیشتر پیامکی) میگذره... و اون کامل این قضیه رو به خانواده ش گفته و من رو معرفی کرده... وخیلی از این آشنایی خوشحاله...
    و اما مشکل من... راستش یه بار ازم پرسید بیماری یا درد کهنه ای نداری؟ که من مشکل شنواییم رو بهش نگفتم ولی کاش همون موقع میگفتم...

    بهم گفت قراره 3 روز دیگه شماره تلفن خونتون رو بدم به مامانم که زنگ بزنه به خونتون بنظرم باید قبل از اینکه شماره خونه رو بده من باید این موضوع رو بهش بگم...ولی اصلا "نمیدونم چطوری بحثش رو شروع کنم؟؟" یا اون چه واکنشی نشون بده؟؟ اگه گفت چرا تا الان نگفتی؟؟ البته ب نظر خودم خدا اگه یه چیزی رو از بنده ش میگیره به جاش یه چیز خوبی بهش میده و با این حال بازم خدارو خیلی شاکرم...
    توروخدا باز هم از راهنمایی های خوبتون کنین


    مادرتون درست گفتن، پس از نظر حانواده اینجور آشنایی درست نیست، بنظرم دیگه حتی جواب درسی خواهرشون هم ندین. به همشون بگین اگه تصمیمیشون جدیه خواستگاری رسمی انجام بدن .در خلال آشنایی رسمی بهشون بگین.
    اگه پرسیدن چرا قبلا که پرسیدم نگفتین بگین شما باید خواستگاری رسمی و انجام میدادین تا من در جلسات کاملا رسمی این مسله و عنوان کنم.

    البته ایشون پرسیده بودن شما باید میگفتین، حالا هم اشکال نداره، فعلا باهاشون در ارتباط نباشین تا خواستگاری رسمی انجام بدن .اگه این اتفاق افتاد اونوقت بهشون بگین.

    وقتی ازتون این سوال و پرسیدن شما دروغ گفتین نه؟ یا سربسته چیزهایی گفتین؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط بارانا نمایش پست ها
    خیلی ممنونم از amirmahmood که با نظراتتون بهم کمک میکنین

    دیشب موضوع رو بهش گفتم
    متنی که واسش فرستادم: میخواستم یه چیزی بگم... من شنواییم یه مقدار کمتره ولی چون تو کارها و مکالمات روزمره تقریبا مشکلی ندارم اطرافیانم متوجه نمیشن مگه اینکه خودم بهشون بگم... گفتم این موضوع رو قبل از تماس مامانتون بهت بگم که اگه بخوای اقدامی کنی با آگاهی اینکار رو کنی ولی اگه تمایلی نداری و فکر میکنی نتونی بپذیری همین حالا بتونی تصمیمتو بگیری...
    اونم اینطور جواب داد:
    یادته ازت پرسیدم بیماری خاصی نداری؟ گفتی نه! خب چرا همون موقع نگفتی؟ الانم اشکالی نداری، نه واسم مهم نیست حالا یه کمی ضعیف تر اشکالی نداری خداروشکر اونقدر امتیاز+ داری که اینها تاثیری نداره...
    از دختر بیخیال عزیزهم خیلی ممنونم...

    ااا پس گفتین، خب خدارو شکر همه چی بخیر و خوشی گذشت.

    فقط حواست و خوب جمع کن، احساساتی برخورد نکنی.
    و مطمعن هم بشین که هم خودشون هم خانوادشون این قصیه و قبول کردن.
    دقت داشته باشین که بخاطر این مشکل نخواین سرکوفت بزنند.

    مشکل شما چیز خاصی نیست، اعتماد بنفستو ببر بالا ندار روت تاثیر منفی بذاره.

    موفق باشین..
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : چهارشنبه 02 مهر 93 در ساعت 15:29


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا من مقصرم یا اون؟؟؟
    توسط bluee در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 08 مرداد 95, 17:41
  2. امیدم به زندگی کم شده ( چرا من ؟؟؟ کمکم کنید)
    توسط ab96 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 شهریور 94, 13:47
  3. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  4. چطور بهش بگم ؟؟؟
    توسط amir_irani در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 دی 89, 19:33
  5. با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟
    توسط sara62 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 12:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.