سلام.نمیدونم تا چه حد مشکم رو میدونین.
لاخره دلیل سرد بودنش بی اعتناییش رو بهم گفت..امروز وسط بحثامون برگشت بهم گفت .من بهت هیچ حسی ندارم .
گفت خیلی دارم با خودم کلنجار میرم ولی بهت هیچ حسی ندارم.نمیتونم بعلت کنم.نمیتونم کنارت باشم.چون واقعا حسی بهت ندارم
داغونم...دارم با گریه اینارو مینویسم...داغونم....کمکم کنین.تو رو خدا..
علاقه مندی ها (Bookmarks)