به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 مهر 93 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    47
    سطح
    1
    Points: 47, Level: 1
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    به نظر شما خونه ی مادر شوهرم برم یا نه؟

    سلام من 23 سالمه همسرم هم 24 سالشه ما از دو تا شهر مختلف با هم ازدواج کردیم. 1 ساله عروسی کردیم و در شهری جدا از شهرهای خودمون زندگی می کنیم. هر دو هم دانشجوی ارشدیم و کار می کنیم. علی رغم مشکلاتی که بود سخت تونستیم این زندگی رو درست کنیم. خیلی همدیگه رو دوست داریم و شوهر من ادم فوق العاده خوبی هس. ولی از طرف خانواده ی همسر اصلا حمایت مالی نشدیم و با کمک خانواده ی من تونستیم عروسی کنیم. پارسال موقع عروسی ما برای خواهرشوهر خواستگار اومد و اونا ما و نیازهامون رو نادیده گرفتند و مشغول کارای اون شدند. البته خداروشاکرم که تونستیم با کمک خدا و بعد خونوادم زندگیمونو بسازیم اینم بگم همسرم خیلی برای این زندگی زحمت میکشه. مشکل من اینه که پارسال تابستون رفتم خونه مادرشوهرم یعنی دو ماه قبل عروسی. شوهرم با مادرش سر عروسی بحث کرد و از اینکه میدید پشتشو خالی کردن ناراحت بود . در ضمن چون عقد خواهرشوهر نزدیک بود مادرشوهرم به شوهرم گف تو هم باید کمک مالی کنی تا بتونیم مراسم نامزدیشو بگیریم با اینکه خودشون مشکل مالی ندارن شوهرمم قاطی کرد و گف من نزدیک عروسیمه و خیلی کم دارمو..... خلاصه دعوای اساسی صورت گرفت. اینم بگم من تو جریان دعوا هیچ دخالتی نکردمو کلا حرف نزدم تا اینکه مادرشوهر هردوی مارو از خونش بیرون کردو بدترین حرفا رو به من زد با اینکه من ادم خجالتی و کمرویی هسم و هیچ وقت بی احترامی بش نکرده بودم.بعد ش بابای من تقریبا نصف هزینه عروسی رو داد و ما رفتیم سر خونه زندگیمون. تو مراسم عروسی هم سر یه قضیه ای مادرشوهرم دعوا راه انداخت و تقریبا ابروریزی شد. بعد ماجراهایی که پیش اومد من دیگه خونش نرفتم. چون واقعا ناراحت بودم.الان واس عید قربان شوهرم میخواد بره نمیدونم منم باش برم یا نه با اینکه در طول یه سال خبری ازمن نگرفتنو فقط روز مادر و عید من بشون زنگ زدمو تبریک گفتم. لطفا راهنمایی کنید.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 تیر 99 [ 14:23]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    6,493
    سطح
    52
    Points: 6,493, Level: 52
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 23 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم
    به نظر من شما باید در هر شرایطی احترام پدر و مادر همسرتونو نگه دارید و فقط با همسرتون به خونشون برید چون وظیفه ی شماست و گپاگر این کار رو نکنید بعدا برای خودتون بد می شه
    موفق باشید

  3. 5 کاربر از پست مفید آرنیکا تشکرکرده اند .

    mahasty (دوشنبه 31 شهریور 93), Nilofar mordab (دوشنبه 31 شهریور 93), paniz93 (دوشنبه 31 شهریور 93), همسرمهربان (دوشنبه 31 شهریور 93), صبا_2009 (دوشنبه 31 شهریور 93)

  4. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    تبریک می گم که زندگی موفقی داری و خوشبختی.

    نمی شه این رابطه تا همیشه اینطور بمونه. اونها خانواده ی همسرت هستند و پدربزرگ، مادربزرگ فرزندان شما.
    اگر همسرت فضا و شرایط را برای اصلاح روابط خوب می بینه و دلش برای خانواده اش هم تنگ شده، بهتره همراهش و کنارش باشی.

    نذار احساس تنهایی کنه و نذار بخاطر این فاصله بین شما و خانواده اش همیشه یه غم و دلگیری توی دلش باشه.
    مطمئن باش این دیدار و همراهی شما، به بهتر شدن و عشقولانه تر شدن رابطه دونفرتون کمک می کنه و اونو بیشتر از گذشته عاشقت می کنه.

    رفتارت با خانواده همسرت خیلی صمیمی و نزدیک نباشه (حداقل فعلا زوده که بخواهی اینقدر راحت کارشون را نادیده بگیری و صمیمی بشی)
    جراتمندانه، محترمانه و با رعایت فاصله ایمنی همراه همسرت باش.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  5. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    mahasty (دوشنبه 31 شهریور 93), Nilofar mordab (دوشنبه 31 شهریور 93), هم آوا (دوشنبه 31 شهریور 93), همسرمهربان (دوشنبه 31 شهریور 93), صبا_2009 (دوشنبه 31 شهریور 93)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 دی 93 [ 01:58]
    تاریخ عضویت
    1390-7-08
    نوشته ها
    352
    امتیاز
    3,876
    سطح
    39
    Points: 3,876, Level: 39
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    555

    تشکرشده 496 در 196 پست

    Rep Power
    48
    Array
    سلام همسر مهربان بنظر منم تنهاش نذار همراهیش کن همسرتو . میگی اونا باهم بیرونتون کردن و پسرشون داره میره دیدنشون توهم باهاش برو بهشونم احترام بذار ولی باهاشون صمیمی نشو که فکرکنن قراره هربار بی احترامی کنن شما هم بی اعتنا دوباره بهشون محبت میکنی ومطمین باش که همین از خودگذشتگی و رفتن شما باعث میشه اونا از کرده خودشون پشیمون بشن و بیشتر درنظر همسرت و خانوادش محترم و عزیز خواهی شد . درهیچ شرایطی همسرت رو تنها نذار
    زندگی زیباست ای زیبا پسند

  7. 3 کاربر از پست مفید Nilofar mordab تشکرکرده اند .

    mahasty (دوشنبه 31 شهریور 93), هم آوا (دوشنبه 31 شهریور 93), شیدا. (دوشنبه 31 شهریور 93)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 مهر 93 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    47
    سطح
    1
    Points: 47, Level: 1
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم از دوستان ، در این که باید احترامشونو حفظ کنم شکی نیس همیشه هم سعی کردم اینجوری باشه و خداروشکر بوده. ترسم اینه که دوباره بهم بی احترامی بشه. منم که تو این مدت به خاطر کاراشون خیلی عصبی و زودرنج شدم و کارم به روانپزشک کشیده و شش ماه تموم دارو مصرف کردم. چون فکر نکنم تجدیدی در رفتاراشون کرده باشن چون گاها شاهد بودم که سعی در خراب کردن رابطه ی منو همسرم داشتن که خوشبختانه موفق نشدن.یا مثلا انتظار دارن تو مناسبت ها و تولد خواهرشوهرا و بچه هاشون من زنگ بزنم و تبریک بگم ولی خودشون حتی تولد پسرشونم یادشون نیس چه برسه به من. کلا در طول این 3 سال من محبتی از اون ها ندیدم یا تو دوران عقد کوچکترین هدیه ای دریافت نکردم ازشون حتی عیدی و ..... البته اصلا توقع مالی ندارم بیشتر جنبه ی معنوی و عاطفی برام مهمه . وقتی یاد کاراشون میفتم ناخودآگاه عصبی میشمو نمیخوام باهاشون روبه رو شم میدونم این کارم درست نیس ولی واقعا دست خودم نیس. از طرفی هم در جریان عروسی سر یک مسئله ی پیش پا افتاده که به خانواده ی من ربط نداشت شدیدا به پدر و مادرم توهین کردن .

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام.
    اینو بگم که علارغم صخت گفته های دوستان؛ من بودم ترجیح میدادم نرم اما چون می فرمایید دوبه هم زنی میکنن خطر تنها رفتن همسرتون به مراتب بیشتره پس همراهیشون کنید؛ اما:

    1- زیاد نمونید. مثل یه مهمون غریبه یکی-دو ساعتی بنشینید و بعد هم خداحافظی کنید.
    2- تمام مدت کنار همسرتون بنشینید و درمقابل خونوادش صدبرابر همیشه بهش احترام بگذارید.
    3- خاطرات گذشته رو یادآوری نکنید و به مسائلی که ممکنه باعث تنش بشه نپردازید.
    4- درمورد خونوادتون صحبت نکنید چون با توجه به سابقه بحث، ممکنه گفت و گوی ناخوشایندی پیش بیاد.
    5- ازشون دعوت کنید که به شما سر بزنند.

  10. 3 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    footer (سه شنبه 01 مهر 93), Nilofar mordab (سه شنبه 01 مهر 93), شیدا. (دوشنبه 31 شهریور 93)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 مهر 93 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    47
    سطح
    1
    Points: 47, Level: 1
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مهستی جان ممنون که برام وقت گذاشتی همونطور که گفتم ما در شهری دور از اونا هستیم اگه بریم باید چند روزی بمونیم . بعد اون جریان اهم من نرفتم میترسم روبه رو شم گفتم که تو مدت یه سال به شدت عصبی شدمو چن ماه دارو مصرف کردم و تازه حالم کمی بهتر شده.

  12. #8
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 18:51]
    تاریخ عضویت
    1393-6-09
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    190
    سطح
    3
    Points: 190, Level: 3
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 33 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پدرومادری که بین بچه هاشون فرق میذارن پدرومادر نیستن و ارزش احترام گذاشتن ندارن
    اما کاریکه تو باید بکنی به نظرمن اینه
    اگه شوهرت گفت بیا برو اگه شوهرت گفت نیا نرو
    که مطمئنا شوهرت میگه بیا وگرنه خودش هم نمیرفت
    برای اینکه شوهرت ازت سرد نشه برو برای حفظ زندگی خودت و اینکه شوهرت بفهمه بخاطر علاقه به شوهرت داری میری برو خونه مادرشوهرت
    و به شوهرت هم بگو که اگه من دارم میام فقط بخاطر تو هست وگرنه نمیومدم

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    توی اون شهر فامیل یا دوست دیگه ای ندارید که مدتی از وقتتون رو در کنار اونها سپری کنید؟
    اگه کسی نیست وقت رو با تفرج و گشت و گذار سپری کنید. حتی اگر همراهیتون کنن فرصت کمتری برای بحث پیش میاد؛ نسبت به وقتی که توی خونه اید. سرتون هم گرم میشه و کمتر به رفتار گذشته اشون فکر می کنین. بعدش هم کار، درس و... رو بهانه کنید و زود برگردید.

    شما مجبور نیستید هرشرایطی رو تحمل کنید و خوشبختانه همسرتون هم هواتون رو دارن. پس اعتماد به نفس داشته باشید و نگرانیتون رو بروز ندید.

  14. 2 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    Nilofar mordab (سه شنبه 01 مهر 93), شیدا. (دوشنبه 31 شهریور 93)

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام ....
    از من میشنوی تحت هیچ شرایطی نذار شوهرت تنها بره خونه مادرش...میدونم اگر بری شاید بی احترامی ببینی ولی ارزشش رو داره هیچوقت اجازه نده همسرت تنها بره به خصوص اینکه قراره چند روز هم بمونه اونجا

    به هر حال به این فکر کن که تو این چند روز شاید باحرفاشون دید شوهرت رو نسبت به شما بد کنن یا خیلی اتفاقا و حرفای دیگه ...اصلا وقتی دختر و پسر ازدواج میکنن معنی نداره شما تنها بری خونه پدرت شوهرتم تنها....

    عزیزم برو ولی هم احترام خودت رو حفظ کن هم احترام اونها رو ... تا ازت سوال نکردن حرف نزن...از پیشه شوهرتم جم نخور..بذار بدونن که به هیچ وجه از همسرت لحظه ای جدا نمیشی

  16. 3 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    Nilofar mordab (سه شنبه 01 مهر 93), همسرمهربان (سه شنبه 01 مهر 93), شیدا. (سه شنبه 01 مهر 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.