حسادت

[گلایه]

سلام
من یه خانم 24 ساله هستم .
من و همسرم 3 ساله که ازدواج کرده ایم و حدودا 1.5 ساله که زندگی مشترکمون رو شروع کردیم. من و همسرم خدا رو شکر خیلی با هم خوشبختیم . همسرم که پسر داییمه خیلی دوستم داره و خیلی هوامو داره الان دارم فوق لیسانس میخونم تو تهران و همسرم با همکاری کامل به من اجازه ی درس خوندن میده و گفته حتی تا مراحل بالا تر هم باهاتم خودش لیسانس داره و ابدا به این که همسرش تحصیلاتش بالاتر باشه مشکلی نداره.
اما مشکل من خواهر جاریم که زنداییمه هست.
برادر شوهر م یه سالی هست که با خواهر یکی از زندایی هام ازدواج کرده ولی از اول ازدواجشون زنداییم نسبت به زندگی ما حسادت می کنه . از هر چی که بگم.مخصوصا جهازم.
باید بگم که وضع مالی خانواده جاریم خوب نیست ولی این زنداییم خانوادش رو مجبور میکنه که هر چی که خانواده ی من جهیزیه برا ی من خریدن برای اون هم بخرن دقیقا عین همون
اوایل خیلی حساسیت نداشتم چون میدونستم اینا احساس کمبود می کنن و نمی خان از من کم بیارن ولی دیدم حسادتاشون کمکم داره بیشتر میشه مثلا تو گوش جاریم میخوند که جاریت تحصیلات بالایی داره تو هم باید داشته باشی .
باید اینم بگم که برادر شوهرم یه ازدواج کاملا سنتی داشت و به خاطر سفارش این و اون با این دختر ازدواج کرد و این موضوع هم باعث حسادت زندایی بنده شده و شنیدم که به مامانم گفته رضا ( همسر من ) هم این قدر تو گوشش خوندن که اومده با دختر شما ازدواج کرده در حالی که همه میدونن همسر من عاشقم بود و از در مینداختیمش بیرون از پنجره میومد تو. یا اینکه میگه چرا تو ارایش میکنی مادر شوهرت چیزی نمیگه ولی به خواهر من میگه ارایش نکن.
باید بگم که مادر شوهرم منو خیلی دوست داره البته فرقی نمیذاره تو رفتارش با عروساش اما چون من رفتارم با اونا صمیمی تره صمیمی تر برخورد میکنه
حالم از رفتاراش خیلی بده . این قدر از این رفتارا داشته که جاریم نسبت به من حس بدی داره و به هیچ وجه صمیمی نمیشه. باید بگم که خیلی بچه هست و 9 سال از من کوچیک تره
اوایل سعی کردم به این رفتارا توجهی نشون ندم و باهاشون صمیمی برخورد کنم اما وقتی رفتاراشون رو دیدم سعی کردم رسمی برخورد کنم و زیادی رو ندم نمیدونم چیکار کنم خیلی حساسیت پیدا کردم نسبت بهشون و واقعا اذیتم میکنه
چند روز پیش شنیدم که جاریم گفته قبل از جهاز چیدن جاریم بیاد خونمو تمیز کنه خیلی ناراحت شدم اخه این چه حرفیه
مشکل من اینه که نمیتونم جواب بدم و اگه جواب بدم با حرص جواب میدم نمیدونم چیکار کنم

[آویژه]

من یه خانم 24 ساله هستم

اید بگم که خیلی بچه هست و 9 سال از من کوچیک تره

یعنی جاری شما 14 سالش بوده ازدواج کرده؟! الانم 15 سالشه؟

خانم عزیز. بچه ای که هنوز دبیرستانش رو تموم نکرده، بهش می گن تحصیلاتش مثل شما بالا باشه، اسمش حسادت نیست. این یعنی شما رو به عنوان الگو براش معرفی کردن. این ناراحتت می کنه؟

بعد شما خودت رو داری به اون بچه مقایسه می کنی؟ از حرف های یک بچه دلخور میشی؟ روی واکنش های یک بچه حساس میشی؟

من نمی دونم چی بگم واقعا!

[گلایه]

من از رفتارای جاریم ناراحت نمی شم چون میدونم بچس و خیلی خیلی تحت تاثیر از رفتارای خواهرش ناراحتم نیمدونم چه جوری جلوی اونو بگیرم

[آویژه]

لینک

این تاپیک برای مقابله با آدم های طعنه زن و متلک گو بنا شده. ولی برای تمام آدم هایی که رفتارشون برای شما زننده است قابل تعمیمه.

موفق باشید

[گلایه]

اویژه ی عزیز ممنون به خاطر تاپیکی که معرفی کردی اما مثل اینکه شما منو مقصر میدونی و ابدا به من حق نمیدی
من ابدا ادمی نیستم که به خاطر چیزهای کوچیک ناراحت بشم اما وقتی ببینی که با زندگی دیگران کاری نداری اما یکی مدام سم می پاشه مثلا به جاریت میگه درس بخون که یه وقت کمتر از جاریت نباشی که دو روز دیگه بهت تیکه ننداره یا جلوی جمع چیزی میگه که تو رو خراب کنه تا خواهر خودش بره بالا یا میگه جهاز خواهر من از تو باید بهتر باشه و یا هر چی که میخرن میگه دو تا جاری ها دقیقا وسایل خونتون مثل همه و همه رو هم جوری میگه که حرص از سر و پاش می باره و یا جوری برخورد میکنه که انگار خانواده شوهرم حقشو خوردن در صورتی که بیشتر از من خرجش کردن و من از این بابت ابدا و اصلا ناراحت نیستم
من از این میترسم که این مقایسه ها تا انتهای زندگی مون ادامه داشته باشه و ذهن ما رو در گیر کنه و زندگی هامونو خراب کنه فقط می خام جلوی این خانمو که مثلا خودشو مدافع حقوق خواهرش میدونه و فقط و فقط ما رو از هم دل چرکین میکنه بگیرم لطفا راهنمایی بدون پیش داوری کنین تا بتونم مدیریتش کنم

[آویژه]

عزیزم
من شما رو مقصر ندونستم و هیچ پیشداوری نکردم.

اگر اون تاپیک رو کامل خونده بودی متوجه منظورم می شدی. خواستم روش درست نگاه کردن به موضوع رو بهت یاد بدم. تو آدم ها رو نمی تونی عوض کنی، اما حس خودت رو تمام و کمال می تونی. پس تلاش کن زاویه نگاهت رو به این مسائل عوص کنی.
اگر کسی پشت سر من به یکی دیگه بگه "درس بخون از فلانی کم نیاری" نه تنها دلخور نمی شم، بلکه خودم رو تحسین می کنم که الگوی بقیه شدم. حتا شاید دستش رو هم گرفتم با هم بریم ...

اگر کسی تلاش کرد هر وسیله ای که من گرفتم رو بخره، به سلیقه خودم آفرین می گم که اونقدر عالیه.
حتا شاید خودم براش قرار خرید بذارم و هر اطلاعاتی نیاز داشته باشه بهش می گم.

اگر کسی خواست منو پیش بقیه خراب کنه، برام مهم نیست. چون در بلند مدت من می مونم و رفتارهام. اون می مونه و تهمت هاش ...
اگر کسی تلاش کرد با خرابکاریش ذهن منو مشغول کنه، ترمز ذهنم رو می کشم و می برمش هر جا دلم خواست.

حالا متوجه حرفم شدی؟

[Aras]

با سلام
خانم محترم این مسائل و این حرفها توی زندگی همه هست. ای بابا اینقدر این و اون حرف مفت میزنن که اگر بخوای بهشون حساسیت نشون بدی و خودتو ناراحت کنی تو کل زندگیت باید بشینی غصه بخوری . از من می شنوی یه گوشت در باشه اون یکی دروازه! برای شما مهم فقط شوهرت هست و بس به بقیه کاری نداشته باش رفتارت هم مثل قبل باشه. اصلا اجازه نده کسی بیاد پیشت بشینه بگه فلانی اینطوری گفت اون اینجوری گفت کسی که از این و اون خبر میاره خودش بدتر از همه هست
تیکه هم باد هواست مطمئن باش اون کسی که تیکه میندازه اول از همه شخصیت خودشو میبره زیر سوال و شما با جواب دادن به اون شخصیتت رو در حد اون میاری پایین پس این حرفها برات پشیزی ارزش نداشته باشه و زندگی خودتو بکن .

[نیم پز]

انصافا داری خودتو لوس میکنی دیگه
زندگیت عالی تازه بقیه هم دلشون میخاد شکل تو بشن بعدم از همه نظر سرتری همه هم دوستت دارن حالا یکی این وسط برگشته گفته نمیخوام ازت کم بیارم
بگو مگه این قطاره که من سوار بشم جا برای شما نباشه؟یا به من برسی
درس خوندن حالا دیگه دلیل برتری خاصی نیست چون اگه باهاش فرهیخته و اندیشمند و بزرگوار نشی باید بذاری دم کوزه ابشو بخوری
بشین به زور زدنای زنداییت نیگا کن حالشو ببر بهر حال که دختر خواهرشوهرشی یه نمه حسادت حقشه