به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مهر 93 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1393-6-25
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    65
    سطح
    1
    Points: 65, Level: 1
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل در ارتباط با جنس مخالف و نداشتن انگیزه ...

    سلام
    من دانشجوام و الان دوران کارشناسیم کم کم داره تموم میشه . 22 سالمه . حدود یکسال پیش بصورت تدریجی به یکی از دخترخانم های همکلاسیم علاقه مند شدم اما احساسم این بود که شناختم کافی نبود .تصمیم گرفتم شناختم رو ازش بیشتر کنم و بیشتر باهاش در ارتباط باشم . تصمیم گرفتم یه درس عملی با ایشون بردارم که ایشون بدون هیچ مشکلی قبول کرد و کم کم از طریق مسایل درسی شناخت نسبی ام ازشون بیشتر شد و دیدم اون چیزی که میخوام ( جدا از مسئله خانواده اش) می بینم . البته گاهی زیادی بهش توجه نشون میدادم و کم کم بصورت غیرمستقیم بهشون گفتم که علاقه مندم بهش اما باز هم واکنش بدی ندیدم از ایشون تا اینکه تصمیم گرفتم از طریق خواهرم قضیه رو بهش بگم که دیدم سر یه مسئله بی ربطی گفت که نامزد داره!
    و هیچکس هم تو دانشگاه و خوابگاه ( اهل شهر ما نیستن ) خبر نداشت از این مسئله !
    من که اول فکر میکردم بنابه دلایلی واقعیت رو نگفته چون من حتی حلقه دستش ندیدم یا آدمی نبود که در ظاهر بشه گفت با کسی دوسته ( چون آدم با روابط اجتماعی خیلی قوی نبود و آدم کم حرفی هم بود ) تصمیم گرفتم باهاش صحبت کنم که یه جای بحث گفت من اگه نامزد هم نداشتم به شما فکر نمی کردم ! وقتی پرسیدم چرا چیزهایی رو بهونه کرد و واقعیت رو نگفت .
    و من وقتی میبینم احساس میکنم بخاطر توجه زیادی که بهش نشون دادم اون حرفارو گفته و از من خوشش نیومده و شاید و واقعا نامزدی نداشته ...
    خلاصه احساس ناراحتی شدید و افسوس من رو گرفت بخاطر اینکه هرروز باید ایشون رو تو دانشگاه میدیدم و احساس خیلی بدی پیدا کردم . احساس بی عرضه بودن بهم دست داده . اینکه میبینم اطرافم ، فامیل ، دوستان همه ( حتی اون دختری که بهش علاقه داشتم ) دارن یا نامزد میکنن یا رابطه ای دارن ( گرچه رابطه های دوستی رو درست نمیدونم ) واقعا احساس تنهایی شدید و ناراحتی بهم دست میده . چون انگار هیچ جذابیتی ندارم که یه دختر خوشش بیاد ازش . نه قیافه نه هیکل نه اخلاق ( آدم خوش اخلاقی هستم ولی هیچکسی توجهی به این مسئله نداره انگار ) نه مسایل دیگه ... و احساس تنفر میکنم نسبت به خودم. حتی خیلی وقتا توسط بقیه مسخره میشم که چطور هیچ رابطه ای با جنس مخالف نداشتم ! یا وقتی تلاشی میکنم یا همه نامزد دارن یا با کسی دوستن !
    چند بار بعد اون قضیه سعی کردم ولی در نطفه خفه شد و همه انگار صاحب دارن !
    به دوستهام که نگاه میکنم این حس بهم دست میده که یه مشکلی دارم که بقیه اینقدر راحت دارن به هرکسی میخوان میرسن و من فقط درجا میزنم و گاهی حتی به مرز حسادت هم رسیدم !
    و این مشکلات تاثیرات خیلی بدی رو زندگیم گذاشته و تقریبا همیشه ذهنم درگیر این احساساته ...با این احساس نیاز چیکار کنم ...


  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مهر 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1393-3-13
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    279
    سطح
    5
    Points: 279, Level: 5
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز اعتماد به نفستو ببر بالا . هیچ وقت راجب خودت اینجوری فکر نکن تو زندگی هیشکی مهم تر از خودت نیست

    دلیل نمیشه هرکی دوس دختر نداره بدبخته و بیچاره اتفاقا این خیلی هم خوبه که تو زندگیت اینقد پاک بودی دوست خوبم . این که نوشتی :
    چند بار بعد اون قضیه سعی کردم ولی در نطفه خفه شد و همه انگار صاحب دارن !
    اصلا حرف خوبی نیست و من که یه پسرم تصورم اینه که میخاستی با یکی دوست بشی و نشده و این نشون میده خدا چقد دوست داره ...

    یه سرچ تو همین سایت بکن ... ببین . همه کسایی که دوست از جنس مخالف داشتن تو زندگی زناشوییشون دچار مشکل شدن . شک تردید بدبینی مقایسه کر دن و هزارتا مشکل دیگه
    باید خدا رو شکر کنی ... به حرف دیگران اهمیت نده . داشتن دوس دختر هنر نیست که نداشتنش باعث مسخره کردنت باشه

    دوست خوبم بی رو دروایسی بهت بگم عزت نفست در حد زیر صفره ... خودتو اصلاح کن و یادت باشه تو زندگی هیچ کس با اهمیت تر از خودت نیست

  3. 2 کاربر از پست مفید Allen تشکرکرده اند .

    Shayan68 (جمعه 04 مهر 93), soyloca (چهارشنبه 02 مهر 93)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 مهر 93 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1393-4-31
    نوشته ها
    254
    امتیاز
    976
    سطح
    16
    Points: 976, Level: 16
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive500 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    156

    تشکرشده 290 در 156 پست

    Rep Power
    35
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط soyloca نمایش پست ها
    سلام
    من دانشجوام و الان دوران کارشناسیم کم کم داره تموم میشه . 22 سالمه . حدود یکسال پیش بصورت تدریجی به یکی از دخترخانم های همکلاسیم علاقه مند شدم اما احساسم این بود که شناختم کافی نبود .تصمیم گرفتم شناختم رو ازش بیشتر کنم و بیشتر باهاش در ارتباط باشم . تصمیم گرفتم یه درس عملی با ایشون بردارم که ایشون بدون هیچ مشکلی قبول کرد و کم کم از طریق مسایل درسی شناخت نسبی ام ازشون بیشتر شد و دیدم اون چیزی که میخوام ( جدا از مسئله خانواده اش) می بینم . البته گاهی زیادی بهش توجه نشون میدادم و کم کم بصورت غیرمستقیم بهشون گفتم که علاقه مندم بهش اما باز هم واکنش بدی ندیدم از ایشون تا اینکه تصمیم گرفتم از طریق خواهرم قضیه رو بهش بگم که دیدم سر یه مسئله بی ربطی گفت که نامزد داره!
    و هیچکس هم تو دانشگاه و خوابگاه ( اهل شهر ما نیستن ) خبر نداشت از این مسئله !
    من که اول فکر میکردم بنابه دلایلی واقعیت رو نگفته چون من حتی حلقه دستش ندیدم یا آدمی نبود که در ظاهر بشه گفت با کسی دوسته ( چون آدم با روابط اجتماعی خیلی قوی نبود و آدم کم حرفی هم بود ) تصمیم گرفتم باهاش صحبت کنم که یه جای بحث گفت من اگه نامزد هم نداشتم به شما فکر نمی کردم ! وقتی پرسیدم چرا چیزهایی رو بهونه کرد و واقعیت رو نگفت .
    و من وقتی میبینم احساس میکنم بخاطر توجه زیادی که بهش نشون دادم اون حرفارو گفته و از من خوشش نیومده و شاید و واقعا نامزدی نداشته ...
    خلاصه احساس ناراحتی شدید و افسوس من رو گرفت بخاطر اینکه هرروز باید ایشون رو تو دانشگاه میدیدم و احساس خیلی بدی پیدا کردم . احساس بی عرضه بودن بهم دست داده . اینکه میبینم اطرافم ، فامیل ، دوستان همه ( حتی اون دختری که بهش علاقه داشتم ) دارن یا نامزد میکنن یا رابطه ای دارن ( گرچه رابطه های دوستی رو درست نمیدونم ) واقعا احساس تنهایی شدید و ناراحتی بهم دست میده . چون انگار هیچ جذابیتی ندارم که یه دختر خوشش بیاد ازش . نه قیافه نه هیکل نه اخلاق ( آدم خوش اخلاقی هستم ولی هیچکسی توجهی به این مسئله نداره انگار ) نه مسایل دیگه ... و احساس تنفر میکنم نسبت به خودم. حتی خیلی وقتا توسط بقیه مسخره میشم که چطور هیچ رابطه ای با جنس مخالف نداشتم ! یا وقتی تلاشی میکنم یا همه نامزد دارن یا با کسی دوستن !
    چند بار بعد اون قضیه سعی کردم ولی در نطفه خفه شد و همه انگار صاحب دارن !
    به دوستهام که نگاه میکنم این حس بهم دست میده که یه مشکلی دارم که بقیه اینقدر راحت دارن به هرکسی میخوان میرسن و من فقط درجا میزنم و گاهی حتی به مرز حسادت هم رسیدم !
    و این مشکلات تاثیرات خیلی بدی رو زندگیم گذاشته و تقریبا همیشه ذهنم درگیر این احساساته ...با این احساس نیاز چیکار کنم ...

    یک نفر شما رو مناسب بره ازدواج تشخیص نداده همین
    تموم شد و رفت
    حتی ممکنه اون خانم اون موقع که غیر مستقیم بهشون ابراز علاقه میکردین
    نظزشون مثبت بوده ولی بعدا به هر دلیلی تغییر کرده
    هیچ کس رو نمیشه قبل ازدواج واسه این چوب زد

    دلیلی هم نداره شما شکل رابطت رو تغییر بدی
    و از این به بعد بره دختری که دوسش داری
    ادای غرور بیای
    شما شکل ارتباطت اینجوریه

    انشالله مورد مناسب دیگه

  5. 2 کاربر از پست مفید nafiseh joon تشکرکرده اند .

    Shayan68 (جمعه 04 مهر 93), soyloca (چهارشنبه 02 مهر 93)

  6. #4
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مهر 93 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1393-6-25
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    65
    سطح
    1
    Points: 65, Level: 1
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Allen نمایش پست ها
    دوست عزیز اعتماد به نفستو ببر بالا . هیچ وقت راجب خودت اینجوری فکر نکن تو زندگی هیشکی مهم تر از خودت نیست

    دلیل نمیشه هرکی دوس دختر نداره بدبخته و بیچاره اتفاقا این خیلی هم خوبه که تو زندگیت اینقد پاک بودی دوست خوبم . این که نوشتی :
    چند بار بعد اون قضیه سعی کردم ولی در نطفه خفه شد و همه انگار صاحب دارن !
    اصلا حرف خوبی نیست و من که یه پسرم تصورم اینه که میخاستی با یکی دوست بشی و نشده و این نشون میده خدا چقد دوست داره ...

    یه سرچ تو همین سایت بکن ... ببین . همه کسایی که دوست از جنس مخالف داشتن تو زندگی زناشوییشون دچار مشکل شدن . شک تردید بدبینی مقایسه کر دن و هزارتا مشکل دیگه
    باید خدا رو شکر کنی ... به حرف دیگران اهمیت نده . داشتن دوس دختر هنر نیست که نداشتنش باعث مسخره کردنت باشه

    دوست خوبم بی رو دروایسی بهت بگم عزت نفست در حد زیر صفره ... خودتو اصلاح کن و یادت باشه تو زندگی هیچ کس با اهمیت تر از خودت نیست
    اولا تشکر میکنم از نظرتون دوست عزیز
    اما من نگفتم میخواستم با کسی دوست بشم گفتم که خوشم هم نمیاد اصلا هم چیزی در خودم نمیبینم که اینجور پیشنهاد هایی بدم
    فقط از ازدواج بصورت سنتی خوشم نمیاد
    از اون طرف هم شرایط جامعه به شکلی شده که هر کسی رو میبینم یه چند نفری زیر سر داره !

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط nafiseh joon نمایش پست ها
    یک نفر شما رو مناسب بره ازدواج تشخیص نداده همین
    تموم شد و رفت
    حتی ممکنه اون خانم اون موقع که غیر مستقیم بهشون ابراز علاقه میکردین
    نظزشون مثبت بوده ولی بعدا به هر دلیلی تغییر کرده
    هیچ کس رو نمیشه قبل ازدواج واسه این چوب زد

    دلیلی هم نداره شما شکل رابطت رو تغییر بدی
    و از این به بعد بره دختری که دوسش داری
    ادای غرور بیای
    شما شکل ارتباطت اینجوریه

    انشالله مورد مناسب دیگه
    صحبت شما درست
    اما حضورش حس بدی بهم میده الان
    همونطور که دیدن تنها نبودن بقیه و تنها بودن خودم هم حس بدی بهم میده
    و من برای کسی ادای غرور نمیام چون فکر نمیکنم با این اوضاع موجود جامعه که مذهبی و غیرمذهبی و دختر و پسر انواع اقسام رابطه هارو دارن دور و اطرافم برقرار میکنن احساس میکنم در من مشکلی وجود داره که تنها ام.
    به هر حال ممنون

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مهر 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1393-3-13
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    279
    سطح
    5
    Points: 279, Level: 5
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    [QUOTE=soyloca;353406]اولا تشکر میکنم از نظرتون دوست عزیز
    اما من نگفتم میخواستم با کسی دوست بشم گفتم که خوشم هم نمیاد اصلا هم چیزی در خودم نمیبینم که اینجور پیشنهاد هایی بدم
    فقط از ازدواج بصورت سنتی خوشم نمیاد
    از اون طرف هم شرایط جامعه به شکلی شده که هر کسی رو میبینم یه چند نفری زیر سر داره !


    دوست عزیز نظر شما محترمه و قطعا باید به نظر هرکس و عقیده هرکس احترام گذاشت . ضمن احترامی که برا عقیده و نظر شما دارم باید عرض کنم که به مزیت های ازدواج سنتی هم فکر کنید شاید نظرتون عوض شد
    دوست خوبم کم نیستند افرادی که ازدواج مدرن رو پیش گرفتند و الان تو زندگیشون هیچ اثری از آرامش نیست البته برعکس این قضیه هم کاملا صادقه ولی دوست خوبم به نظرم مقوله ازدواج رو حداقل تا یه مقداری بسپارید به دست خانواده قطعا خانواده بهترین کیس رو انتخاب میکنن خوبیش اینه که شما خودت پا پیش نمیزاری که عاشق بشی بعد طرف بگه نه یا اینکه خانواده بگن نه خلاص هکه شکست نمیخوری تو راهت . ضمنا دوست خوبم دیدت رو باز تر کن ... خوشبختی این نیست که با یه نفر باشی حالا چه به قصد دوستی چه به قصد ازدواج . اولویت های مهم تری رو باید برا زندگیت در نظر بگیری و بازم تاکید میکنم که در حال حاضر تو زندگیت هیشکی مهم تر از خودت نیست

  8. 2 کاربر از پست مفید Allen تشکرکرده اند .

    Shayan68 (جمعه 04 مهر 93), رزا (جمعه 04 مهر 93)

  9. #6
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مهر 93 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1393-6-25
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    65
    سطح
    1
    Points: 65, Level: 1
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متاسفانه من نقطه اشتراکی بین چیزی که من میخوام و چیزی که خانوادم دوست دارن نمی بینم و دوست ندارم این کارو به عهده اونا بذارم
    و خوشبختی رو توی تنهایی هم نمیبینم
    ولی جامعه ای که توش هستیم آدم رو به یه سمت دیگه ای داره هدایت میکنه
    شما همین تاپیک هایی تو این انجمن هست ببینید چند نفرشون دارن میگن من با فلان آدم دوست بودم
    همین دوست بودن ها قطعا مشکلاتی ایجاد کرده که اومدن اینجا مطرح کردن مشکلاتشون رو
    ولی مورد هایی هم هست که مشکل ایجاد نکرده
    من بشخصه به هیچ عنوان نمی پسندم این دوستی ها رو ولی وقتی آدم اطرافش میبینه کسی دورش نیست که رابطه ای نداشته باشه یا اطرافی که بخوای باهاشون آشنا بشی همه چندین تا از این رابطه ها دارن احساس بدی به انسان دست نمیده ؟


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 08:09
  2. من نفرت انگیزم
    توسط shilaa در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 50
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 بهمن 92, 15:14
  3. هدف و انگیزه؟!!؟از کجا بیارم؟!؟
    توسط tanin-91 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 دی 92, 21:16
  4. خیلی تنهام انگیزه ای واسه بودن ندارم
    توسط مرمر تنها در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 09 آذر 92, 18:44
  5. مردایی که می گن دختر باید ریزه میزه و کوچولو باشه ،دروغ می گن؟؟؟؟
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 تیر 91, 16:44

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.