جواب قطعی ندادن دختر مورد علاقه

[یک خوشبخت]

سلام علیکم

بنده 27 سال سن دارم.
سعی میکنم داستان رو خلاصه کنم، من با پسری در دوران دبیرستان که از نظر فیلد رشته هامون یکی نبودیم (ریاضی/تجربی) توی آزمون های کانون با هم آشنا شدیم، این دوستی از اون زمان شروع شد و بعد از قبولی دانشگاه تا الان که حدود 10 سال میشه ادامه داره.
در این بین هم ایشون خواهرانی هم داشتند که همسن بودند (3قلو) از قضا یکی از خواهرانشون در یک رشته دانشگاهی قبول شدیم، (ایشون یک شهر دیگه من شهر خودم)
در اون سال چون من چندین فرسنگ در مورد این رشته تبحر داشتم میتونستم به این دختر خانم کمک کنم از جمله چه کلاسی و چه کتابی و غیره، از اونجایی که هزینه زندگی برای خانواده اش سخت بود من حتی به ایشون کمک میکردم که شهریه دانشگاهش رو هم بده و کلاس های متفاوتی رو هم براش ثبت نام میکردم که در تخصصش در این زمینه بیشتر بشه و شکر خدا هم شد.
در کل این دوران به تمام این 3 نفر کمک میکردم که پیشرفت کنند، کارهایی کردم که حتی اسم همشون رو برای جشنواره ها و سمینار های داخلی و خارجی برده شد.
تمام این کارها رو به خاطر اینکه بعدا چیزی ازشون بخوام رو نکردم،

در کل این دوران اصلا علاقه ای به عاشق شدن و این کار ها نداشتم چون سرم گرم درس و پول درآوردن بود و بعد از اینکه مورد خاصی رو پیدا نکردم کمی در مورد این دختر از برادرش پرس و جو کردم که دیدم از نظر اخلاقی به هم میخوریم.

بعد از 1 سال این عشق یک طرفه تو وجود ما بود و شرایط دیگه اقتضا نکرد از برادرش هم اجازه گرفتم و دلم رو برای این دختر باز کردم و ازش خواستگاری کردم.

این دختر به من گفت که درخواست ام ازش غیر منتظره بوده و نمیدونه چی بگه بعد 2 3 روز دوباره نظرش رو پرسیدم که بهم گفت شرایط فکر کردن بهش رو نداره بعد شرایط ازدواج نداره و در آخر گفتند نه، و جواب آخر شد در حد برادرشون هستم.

من حتی فکر های زیادی کردم که دلیل این دختر چی میتونه باشه ترس از تعهد و بچه داری یا اینکه کسی رو دوست داره یا اینکه فکر کرده مثل دوستانش که ازدواج کردند باهاش بدبرخورد کنم... همه این گزینه ها رد شد و گفتند اصلا به ازدواج فکر نکردند...

در مورد درآمد ام از زمانی که من وارد دانشگاه شده بودم درآمد میلیونی داشتم و دارم حتی هم اگر فکر کردید که کلفت میخوام برای خودم خدمتکار استخدام کرده ام، من نیاز به زن دارم نه خدمتکار.


امیدی هست ؟ چند ماه بعد دوباره برم جلو ؟ ببوسمش بذارمش کنار /؟ به خدا خیلی سخته


ممنون از وقتی که گذاشتید

[یک خوشبخت]

70 بازدید از موضوع شده اگر فرض کنیم 50 مورداش روبات بوده 20 نفر دیدند و هیچ نظری نداشتند!

سوال بالا همچنان پا برجاست...
(دقت کنید مورد بالا در حقیقت خواستگاری نیست، اعلام علاقه به طرف هست که بعدا رسمی اقدام بشه)
چی میشه که دختری چندین جواب که در تناقض با نوع رفتارش هست میده ؟ شما رو سردم گم نمیکنه؟ پاش بمونم یا برم برای خودم زندگی کنم و تا یکی دیگه رو پیدا کنم؟


سوال دیگه ای که دارم، اگر خواستگارتان همچین کار هایی بکنه و با ترکیب صورت معمولی و از نظر بدنی لاغر اندام ولی روشن فکر باشه و خودش رو با شرایط طرف تطبیق بده و منطقی با مسائل برخورد کنه و زندگیش هم تامین باشه چه جوابی میدید به طرفتون. ( فرض کنید همچین فردی رسمی ازتون خواستگاری کرده )

[سپیده ی تاریک]

فکرنکنم امیدی باشه ایشون جوابشون واضح و صریح دادن، نگفتن مثلا وقت میخواد، ناز نکرده در اصل

[پامچال]

سلام . ایشون به شما گفتن در حد برادرشون هستید. جواب ازاین قطعی تر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !

[*shamim*]

سلام
به نظرم صبرکنید یه مدت بگذره چندتاخواستگاربراش بیاد بعد دوباره شمامطرح کنید.

[milad.mehr]

سلام
ج ١_ایشون چه رفتاری دارند که فکرمیکنید با گفتارشون که رد کردن شماست تناقض داره؟
ج٢_ببخشید من مرد تشریف دارم,
گفتید روشنفکر ,باید بگم هر کسی از روشنفکر بودن تعریفی داره که با نظر بقیه متفاوته...
اگر توضیحاته بیشتری بدین,دوستان میتونن بهتر راهنماییتون کنن
_سن دخترخانوم؟سطح فرهنگ خانواده شما و دختر خانوم؟طرزتفکرشما و ایشون؟اعتقادات؟ومسایل ریزدیگه ای که فعلا به نظرم نمیرسه...
البته من مشاور نیستم,دوستان اطلاعاتشون خیلی بیشتر از منه
من خودم هم مشکلاتی دارم که متاسفانه راه حل قطعی براشون ندارم,ولی شاید بتونم کمکتون کنم
با ارزوی توفیق روز افزون...

[یک خوشبخت]

شرمنده میخواستم همون روز جوابتون رو بدم محدودیت پست ها نذاشت.

سلام . ایشون به شما گفتن در حد برادرشون هستید. جواب ازاین قطعی تر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !

معنی برادری یعنی اینکه من میخوام دوست باشیم ولی متعهد نباشیم و از نظر سکشوال با هم نباشیم.
زمانی شما به فردی این حرف رو میزنید که به اون فرد اطمینان دارید و حس امنیت رو در کنار این فرد دارید.

جواب میتونه نه یا بله باشه با ذکر دلیل باشه چون شناخت وجود داره
با این حال من خودم بالای 60 درصد میخوام برم سر گزینه های دیگه ام چون مواردی بودند که همین شکلی بهم جواب دادند و میخواستند من رو بذارند توی آب نمک و به قول معروف بگند ما از شما سر تریم (متاسفانه دیگه این شکلی دارم فکر میکنم و رفتارم با مردمی که باهاشون رفت و آمد دارم جوری به نظرم میرسه که من آدم بدخت محبت ام)

سلام
ج ١_ایشون چه رفتاری دارند که فکرمیکنید با گفتارشون که رد کردن شماست تناقض داره؟
ج٢_ببخشید من مرد تشریف دارم,
گفتید روشنفکر ,باید بگم هر کسی از روشنفکر بودن تعریفی داره که با نظر بقیه متفاوته...
اگر توضیحاته بیشتری بدین,دوستان میتونن بهتر راهنماییتون کنن
_سن دخترخانوم؟سطح فرهنگ خانواده شما و دختر خانوم؟طرزتفکرشما و ایشون؟اعتقادات؟ومسایل ریزدیگه ای که فعلا به نظرم نمیرسه...
البته من مشاور نیستم,دوستان اطلاعاتشون خیلی بیشتر از منه
من خودم هم مشکلاتی دارم که متاسفانه راه حل قطعی براشون ندارم,ولی شاید بتونم کمکتون کنم
با ارزوی توفیق روز افزون...

اینکه ظاهر بین نیستند ولی از برادرشون جویا شدم که کم و بیش از تیپ فیزیکی من خوششون نیومده ولی بردارش هم نگفته برو، بیشتر پیشنهاد من باعث شوک شون شده ولی اینکه تماس رو قطع نکرده هم برام قابل هضم نیست.

ایراد نداره نظر همه برای من محترمه، ممکنه بعضی ها تجربه هایی داشته باشند که میتونه در این مورد به کار بیاد

در حدی هستم که سر مسائلی بدون سند و مدرک و مشورت کاری نمیکنم و در زمینه اعتقادی هم بی خدا نیستم ولی اونی هم توی کتاب ها ادیان ابراهیمی اومده رو هم قبول ندارم چون به این نتیجه رسیدم که کپی هم هستند.

تقریبا در رنج سنی من هستند 5 ماه کوچکتر، از نظر فرهنگی از یک قوم و دیار هستیم، طرز تفکر به هم میخوریم تا حدودی در پست اول توضیح داده شده که به هم میخوریم، اعتقادات از نظر بیشتر مردم مذهبی نیستند ولی به اون شکل هم باز نیستند ولی باور هایی دارند که من برام مهم نیست، اعتقاد دارند.

اصولا کسی که خارج از مساله به مشکل نگاه میکنه نظرات بهتری میتونه بده تا کسی که داخل گود هستش.


--- بروز رسانی ---
اخیرا برای برادرشون مشکلی پیش اومد و تصادف کردند و بعد از عیادت در بیمارستان خواستم دوباره یه سری به خونه اش بزنم و چند تا میوه و شیرینی بهش بدم که خواهرش و مادرش با بهانه اینکه مهمان دارند و نیام و حاضر نشدند که دم درب خونه بیان و ازم بارم رو تحویل بگیرند به این نتیجه رسیدم که کلا همه این افراد رو بذارم کنار که اینقدر برای این آدم ها ارزش ندارم.



ممنون از همه دوستان

[فرهنگ 27]

مگه شما سرپرست این خانواده هستی که می خوای براشون میوه شیرینی ببری؟

[abi.bikaran]

اقای فرهنگ منظورشون این بود که برای عیادت بیمار خواستن ببرن!
مگه شما عیادت بیمار میرین دست خالی میرین؟

- - - Updated - - -

آقای خوشبخت به نظرم اینجور که معلومه انگار خانوادگی نظر مساعدی نسبت به شما ندارن البته از روی توضیحات خودتون متوجه شدم.
بهتره وقت و انرژییتون صرف گزینه متناسبتر کنید.

[mercin]

1- نظر قطعی نمیشه داد ولی احتمال داره ایشون گزینه های دیگه ای داشته باشن که بررسی اون گزینه ها براشون در اولویت باشه.


2- با توجه به اینهمه هماهنگی و شناختی که توصیف کردین، بیخیال بررسی این گزینه نباشین بهتره بنظرم.


3- دقیق جویا بشین ببینین اگه ظاهرتون براشون اوکیه (قابل قبوله!) ، از خانواده شون و خودشون اجازه بخواین تا یه کارشناس(روانشناس، مشاور ازدواج) مناسب بودن یا نبودنتون برای هم رو بررسی کنند.


4- اگه نتیجه ی مشاوره مثبت بود، مبارکتون باشه. و اگه نبود خوش به سعادتتون که بعد از تلاش برای خواسته تون، به روش اصولی و منطقی از کنار این گزینه گذشتین و فهمیدین که گزینه های بهتری براتون میتونه وجود داشته باشه. موفق باشید.