سلام خسته نباشید
یه مشکل با شوهرم دارم اینه که سر بعضی مسائل دروغ میگه از یه مساله کوچیک و پیش پاافتاده بگیر تا مسائل بزرگ و مهم نمیدونم چرا. مسائل کوچیک رو دروغ میگه چون میخواد خودشو بزرگ کنه و پیش من یا بقیه بزرگ نمایی کنه و مسائل بزرگ هم دروغ میگه تا من سر از کاراش درنیارم.بعضی ها بخاطر اعتماد بنفس پایین دروغ میگن ولی شوهر من اعتماد بنفسش فوق بالاست .دیگه کلافم کرده آخه جالبه الان دروغ میگه هفته بعدش یادش میره چی گفته بعد سوتی میده جوری که من قطعا عکس العمل نشون میدم بهش میگم خوب چرا مساله به این ناچیزی رو دروغ میگی میگه تو توهم زدی من همیشه به تو راست میگم ولی تو لیاقت نداری میگه من همیشه تو کل عمرم به خونوادم هرچی گفتم قبول کردن ازین به بعد دروغ میگم تا فرقشو بدونی ،بعضی وقتها هم میگه تو جنبه راست شنیدن نداری دروغ میگم راحت باشم،برای دروغاش سند و مدرک میارم که بابا اینجوری بوده اینجوری گفتی قبلا الان یه چیز دیگه اتفاق افتاده یه چیز دیگه میگی مسخره میکنه میگه توهم زدی داری دیوونه میشی
توروخدا کمکم کنین نمیدونم چیکار کنم جدیدا با کسی میگرده که ملاقاتاش پنهانیه وقتی فهمیدم پرسیدم کیه گفت قرار نیست همه دوستامو بشناسی نگفت کیه و ملاقاتشون در چه رابطه ایه منم دیگه نمیپرسم چون به جواب نمیرسم میترسم بیفته تو آتیش منم بکشونه تا حالا بدون آرامش بوده زندگیم حالا که دارم دوباره میسازمش باز یه جریان دیگه و یه حاشیه دیگه داره واسش میسازه
بگید چیکار کنم ؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)