سلام
راهنمایی های مدیر رو برات میذارم :
زيبايي يك امر نسبي هست، شما هر همسري با هر اندازه زيبايي انتخاب كنيد به زودي متوجه مي شويد شخصی زيباتر نيز وجود داشته است. و اين نكته مهم است كه نبايد به هر چيزي بيشتر از اندازه خودش بها بدهيم. مثلا زيبايي در حد متعارف كه به دلمان بنشيند كافي هست، مگر اينكه كلا از همان اول او را نپسنديدم .
یكم:
محور اصلي در انتخاب همسر خود شمائيد. اگر بنا باشد كه تحت تاثير صحبت هاي ديگران مردد شويد، اين اتفاق بعد از ازدواج هم ممكن است بيفتد و منجر به از هم پاشيدگي خانواده مي شود. نقش ديگران صرفا دادن تجربه و مشورت به شماست و شما پس از بررسي بر اساس شعور ،منطق و احساس خود نتيجه گيري و تصميم مي گيريد. پس، از روي حرف ديگران كه هر كسي فقط از منظر خودش صحبت مي كند ، تصميم نگير.
دوم:
بر اساس معيارها و نكته هاي ازدواج ، معيارهاي خود را دقيقا و با مثال و جزئيات براي خودت مكتوب كن، براي هر معيار ضريبي متناسب با ارزش آن يادداشت كن. و با شناختي كه از طرف مقابلت داري، به بررسي تناسب معيارهايت و معيارهاي او بپرداز.
سوم:
بعضي ذهنياتت كه از زمينه خانوادگي و فرهنگي و خيالاتت سرچشمه گرفته بايد اصلاح كني، بعضي از اين خطاهاي شناختي كه حتما بايد تغيير دهي ؛از اين قرار است:
- اگر بخواهي خوشبخت باشي بايد طرف مقابلت تحصيلات بالا داشته باشد.
- خوشبختي در گرو اينست كه از نظر رفاهي در سطح خوبي باشي.
- بعد از ازدواج مي توانم همسرم را تغيير بدهم.
- تفاوت در مسائل اعتقادي، اخلاقي و ...،در ازدواج اهميتي ندارد و مي توانيم هر كدام جداگانه اعتقادات خود را داشته باشيم.
- ازدواج خوب ازدواجي هست كه از اول همه چيز آماده و فراهم باشد، و بعد از ازدواج در هيچ مسئله اي ؛ اختلاف نظر وجود نداشته باشد.
- اينكه بايد فرد ايده آلي جهت همسري انتخاب كنم كه از هر لحاظ بي عيب و نقص باشد.
- اينكه خوشبختي ام در گروه اينست كه حتما و حتما در يك فرجه زماني با يك نفر ازدواج كنم حتي اگر آن شخص مناسب من نباشد. و اگر من ازدواج نكنم ، به تنهايي يك آدم بي ارزش و بدبخت هستم. و با عجله تمام بايد با اولين كسي كه توانستم ازدواج كنم ، حتي اگر آن فرد از نظر اعتقادي با من متفاوت است، يا معتاد ، سخت گير، اختلاف فرهنگي، اختلاف طبقاتي و تحصيلي، اختلاف فكري و ... مي باشد.
چهارم:
حق انتخاب را از خود نگيريد. از افعال مجهول در مورد خود زياد استفاده نكنيد. اينكه «ميترسم عاشقش بشوم» يعني چه؟ در واقع ما خودمان فاعل كارها هستيم. مثلا شما مي توانيد خود را عاشق كنيد. (مثلا با خيالبافي زياد در مورد يك نفر، چشم پوشي از مشكلاتش، فرار از وضعيت بد خانواده ، و ....). پس شما يك فرد آگاه و تصميم گيرنده نسبت به انتخابهاي خودتان هستيد ، مخصوصا انتخاب همسر كه مهمترين انتخاب هر فرد در زندگيش مي باشد. پس لازم است در چنين انتخابهايي،اگاهانه ، عاقلانه و با مشورت با متخصص انجام شود.
پنجم:
تمام مطالب بالا به معني اين نيست كه سخت گيريهاي افراطي داشته باشيم و با بهانه گيري به دنبال ايده آل بگرديم. بلكه بايد معيارهاي اساسي را فراموش نكنيم.و با توجه به آنها تصميم بگيريم.
موفق باشی
آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
دست خطی که تورا عاشق کرد، شوخی کاغذی ماست بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی، به خدا مثل تو تنهاست بخند ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)