سلام من 25 سالمه و ترم اخر رشته الکتروینک هستم بیشتر از دو ساله که از یکی از همکلاسی هام خوشم اومده اما نمیدونم چیکار کنم من خودم از اینکه دوست دختر داشته باشم خوشم نمیاد حتی متنفرم و حتی روم نمیشه با اون سلام و احوال پرسی کنم تا اینکه یک سال پیش فهمیدم توی یکی از سایت های اجتماعی شبیه فیس بوک عضوه و منم شروع کردم به کامنت گذاشتن و چنتا جوک فرستادن و اونم جواب منو نمیداد و نتونستم تحمل کنمو خودمو معرفی کردم از اون موقع به بعد جواب کامنت هامو میدادو گاهی شوخی می کردیم و منم از هر فرصتی اصتفاده میکردم تا بهش بفهمونم بهش علاقه دارم و هرچی به ذهنم میاومد میگفتم و روزی چند ساعت توی همون سایت با هم چت میکردیم قبل از اینکه هم توی اون سایت پیداش کنم سعی میکردم توی دانشگاه بهش نشون بدم که بهش علاقه مندم تا اینکه نتونستم بهش نگم و براش یه پیام فرستادم که دلیل اینکه توی این مدت توی اون سایت عضو بودم اون بوده و بهش علاقه دارم حتی الانم گریم میگیره به این چیزا فکر میکنم اما بلافاصله از کرده خودم پشیمون شدم چون نمیدونستم اخرش چی میشه و خیلی ترسیدم تا حالا به کسی نگفته بودم که بهت علاقه دارم اولین بار بود خیلی عذاب وجدان داشتمو دارم می خواستم سریع رابطه رو تموم کنم دنبال بهانه بودم که فرداش با برادرش دیدمش من میدونستم برادرشه اما رفتم توی اون سایت پیام دادم که دوست پسر داریو ازت انتظار نداشتمو کلی چرت پرت دیگه و بدونه اینکه بزارم از خودش دفاع کنه اکانتمو بستم تا نتونه پیامی بده البته اون فارقالتحصیل شده و تو دانشگاه هم نمیبینمش اونم از اون موقع به بعد دیگه توی اون سایت نمی اد و دیگه پستی نمیزاره میدونم خیلی نامردی کردم اما نمیتونستم بدون دلیل بزارم برم توی این چند ماه هم دائم میرم و به اکانتش سر میزنم نمیدونم چیکار کنم؟
منم دیدم هیچ کاری نمیتونم بکنم مادرمم که اگر نگم توهین میکرد مسخرم میکرد دیگه روم نمیشد بهش بگم خود پدرم نمیدونم تو سن سی و چند سالگی ازدواج کرده و با مادرم 12 سال اختلاف سنی داره.... کلا امیدی ندارم تا 30 سالگی ازدواج کنم هر چند که مشکل مالی هم نداریم ای کاش میشد اینارو بهش گفت
علاقه مندی ها (Bookmarks)