سلام دوستان عزیز و کاربران سایت همدردی
پسری هستم 24 ساله از طبقه متوسط اجتماع . درسم تموم شده . سربازی هم ندارم . و در جستجوی یه کار دائمی ( در حال حاضر حدود یه ساله که کاری پاره وقت دارم ، سه روز در هفته) . چندین جا برای مصاحبه رفتم ولی هنوز جوابی ندادن
خیلی وقته که به خانوادم اصرار کردم برای ازدواج . که البته اون موقع هنوز تحصیل می کردم و شاید درخواستم زیاد به جا نبود . ولی همین باعث شد تا بهترین مورد هایی که می شناختم و از نظر خود خانوادم هم خیلی برام مناسب بودن ازدواج کردن و رفتن سر خونه زندگی.
با مادرم زندگی می کنم . مادر و خواهرم اصرار دارن که چندین مورد خیلی خوب هست که باید بریم برا خواستگاری ، چون هر لحظه ممکنه اونام شوهر کنن. برادرام میگن می تونیم بریم برات خواستگاری ولی بهتره صبر کنی تا یه کار پیدا کنی . چون گزینه های بهتری برات جور میشه .
دلایلشون برای اینکه بیشتر صبر کنم ایناس :
تا زمانی که دستت تو جیبت نباشه فشار هزینه های برد و آورد ، طلا ، و بعدش عقد بهت فشار میاره
ممکنه هی بری خواستگاری و به همین دلیل جواب نه بشنوی و همین باعث بشه که بقیه فکر کنن یه عیبی داری
و و و ...
اینا همه در حالیه که بیشتر هم سن و سالیام و هم دوره هام الان ازدواج کردن در حالی که شغلی ندارن و ازدواجو خیلی آسون گرفتن . خیلی ها هم قبلا همینطور بودن و الان هم متاهلن و هم شاغل
بهم میگن ازدواج کن . کار هم به برکت ازدواج جور میشه
با هر مشاور مذهبی که مشورت می کنم ، همینو می گه . قرآن هم می فرماید اگه کسی به خاطر ترس از مشکلات مالی ازدواج نکنه یا به تاخیر بندازه ، به خدا گمان بد برده است
در حالی که مشاوران غیر مذهبی شدیدا میگن اشتباه محضه که بدون شغل و درآمد کافی به ازدواج فکر کنی.....
واقعا نمی دونم مشورت کیو قبول کنم . از یه طرف دیگه روم نمیشه بیشتر از این اصرار کنم از طرف دیگه داره این مسئله خیلی خیلی بهم فشار میاره
به نظرتون در حالی که هنوز به دنبال کار هستم ، توکل کنم به خدا و برای خواستگاری اقدام کنم ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)