سلام.
همسرم بعد از زندان قول هایی داد که قرار شد عمل کنه و من به پیشنهاد دوستان باز هم بهش فرصت دادم. به هر حال چیزی رو از ذست نمیدادم.
فرصت دادم اما کم و بیش توی همین چند ماه هم زیر قولش زده.
من تصمیم جدیم رو برای طلاق گرفتم و به خانواده ام اطلاغ دادم.
چون توی این چند سال مطلقا نگذاشتم خانواده ها چیزی بفهمن الان با تمام وجودش خطر رو حس گرده.
حالا به دست و پا زدن افتاده. پشت سر هم قول، قول و قول...
اما چه کنم که شده چوپان دروغگو. ار بس توی این چند سال قول و قسم خوردهتوییگه باور نمیکنم. در واقع توی این چند سال دم دست ترین راه براش دروغ گفنم بوده و وعده میداده تا فقط اون لحظه رو از سر بگدرونه. غافل از اینکه اعتماد من رو داره خدشه دار میکنه.
واقعا نمیتونم کنار بیام با خودم.
اخه این همه دروع برای چی؟ که اگه هم واقعا الان پشیمون شده باشه من نتونم باور کنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)