به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 شهریور 93 [ 10:17]
    تاریخ عضویت
    1392-12-12
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    388
    سطح
    7
    Points: 388, Level: 7
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بعد از یک سال برگشت.به نظر دیر می رسه.

    سلام
    20 سالم بود که طلاق گرفتم خیلی ناراحت و افسرده بودم.عشق زندگیم برای خودش زن گرفت بودو..... حسابی داغون بودم.2 ماه قبل اینکه طلاقم قانونی شه با یک پسر آشنا شدم.خودم خواستم که آشنا شم.چون میخواستم تسکین دردم شه.
    داستان طولانیه تمام خصوصیاتش برعکس شوهرم بود و این منو جذب می کرد.آدم دستودلبازی بود مهربون و ...تمام اتاقم از گل و هدایاش پر شده بود.برام کم نمیزاشت.همیشه سورپرایزم میکرد جنتلمن واقعی که مثل اون به ندرت پیدا میشه..من طلاق گرفتم و یک سال تمام با اون بودم.خودش قبلا یک نامزدی ناموق داشت.چون سنتی ازدواج کرده بود و شناختی از دختره نداشته و اصلا از ظاهر دختره خوشش نمی اومده و... بعد یه مدت کوتاه از نامزدش جدا شده بود من عاشقش شدم اونم می گفت عاشقمه و قرار بود بعد اینکه همه چی برای یک زندگی مهیا شه باهم ازدواج کنیم. اما این اخرا همش حرف از چادر میزدو میگفت باید چادری شی و... من از چادر متنفرم. قبول نکردم . باهم بحث کردیم دعوای اساسی.یک ماه باهم صحبت نکردیم بعد یک ماه شنیدم رفته خواستگاری یه دختر تو محلشون که چادریه.
    فکر کنید چی کشیدم.پسری که عاشقم بود عاشقش بودم به راحتی قیدمو زد..
    دلم تیکه پاره شد.سوختم.داغون شدم تصمیم گرفتم برم سرکار شاید فراموشش کنم.اون از کار کردن من بدش می اومد.می گفت دوس دارم بشینی خونه من فقط نگات کنم محبت کنم ببوسمت نزارم ناراحت شی نزارم کسی بهت بگه بالای چشات ابروست...
    اما من رفتم سرکار.سرکار اذیت شدم اون نبود که لوسم کنه..داغون میشدم همه حرفاش و خاطراتش تو ذهنم بود.
    سرکار مثل سنگ بودم.با کسی حرف نمیزدم.یواشکی گریه می کردم.هنوز عقد نکرده بود تصمیم گرفتم باهاش حرف بزنم نزارم عشقمون از بین بره میخواستم براش بجنگم.
    زنگ زدم
    صداشو شنیدم گریه کردم گریه کرد فقط گریه گریه ...پشت تلفن قربون صدقم می رفت میگفت غلط کردم می گفت ببخشید می گفت پشیمونم...
    منو داغون می کرد این حرفا...روانی شده بودم خیلی لاغر شده بودم...
    بهش گفتم برگرد
    گفت نمیتونم گفتم چرا گفت تمام محل فهمیدن نمیتونم بزنم زیرش.گفتم این فقط یه خاستگاریه اون گفت نمیشه
    من التماسش میکردم که عقد نکنه اما عقد کرد.
    اون لعنتی عقد کرد.به حرفام گوش نداد دلمو نادیده گرفت.میدونست میشکنم اما منو ندید.رفت
    زندگی برام بی معنا شده بود.دیگه به کی اعتماد کنم.اون که ادعای عاشقی میکرد اون چرا
    الان یک سال گذشته دقیقا پارسال همین موقع ها بود که به پاش افتاده بودم حالا اون برگشته داره برای دومین بار از نامزدش جدا میشه میگه آدم دروغگوییه و نمیتونه تحمل کنه و.... شماره منو نداره چون من خطمو عوض کردم اما همش به مادرم زنگ میزنه..یه نامه برام فرستاده ک بخونمش همش نوشته میدونم که اشتباه کردم تو به خاطر خدا ببخش من یه کاری می کنم دنیا بهت حسودی کنه منو ببخش.

  2. کاربر روبرو از پست مفید The best تشکرکرده است .

    khaleghezey (پنجشنبه 06 شهریور 93)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    به همدردی خوش امدید

    در چه سنی ازدواج کردید و علت طلاق شما چی بود؟یه توضیح کامل در مورد طلاقتان و زندگی که پشت سر گذاشتید بدید تا بیشتر با شما و طرز فکرتان آشنا بشیم

    اما این اخرا همش حرف از چادر میزدو میگفت باید چادری شی و... من از چادر متنفرم. قبول نکردم . باهم بحث کردیم دعوای اساسی.یک ماه باهم صحبت نکردیم بعد یک ماه شنیدم رفته خواستگاری یه دختر تو محلشون که چادریه.
    با توجه به نوشته بالا فکر کنم هم شما و هم ایشون خیلی بچه گانه و با لجبازی به موضوع ازدواج نگاه میکردید و معیارهای درستی ندارید.
    لطف کنید معیارهای خودتان راب رای انتخاب همسر بنویسید
    علت انتخاب شوهر قبلی تان چی بود
    لطفا حتما قبل از هر اقدامی از نامزد اول و نامزد دوم ایشون در مورد این آقا سوال کنید و یه تحقیق کامل انجام بدید البته اول ایشون باید با خانوادش تشریف بیاورند خواستگاری.آخه یکم عجیبه دوبار نامزدی ناموفق دفعه اول که نوشتید ازدواج سنتی بوده برام جالبه خوب منم سنتی ازدواج کردم مثل خیلی های دیگه ولی با شناخت کامل متوجه نمیشم

    .چون سنتی ازدواج کرده بود و شناختی از دختره نداشته و اصلا از ظاهر دختره خوشش نمی اومده و...
    اتفاقا برعکس طرز فکر شما بهترین راه شناخت همان انجام خواستگاری در چند نوب و رفتن پیش مشاوره حداقل من یکی که نمیتوانم قبول کنم ایشون بخاطر قیافه دختر خانوم نامزدی را بهم زده باشن چون چندین بار دختر را در مراسم خواستگاری از نزدیک دیده اند مگر اینکه به زور خانواده باشه که اونم دلایل خودشو داره و نداشتن استقلال در تصمیم گیری و نداشتن اعتماد بنفس و نداشتن معیار درست در انتخاب همسر

    در هر صورت لطفا به سوالات جواب بدید و عجله نکنید وارد فاز احساسی و دوستی نشید لطفا عاقلانه تر تصمیم بگیرید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : پنجشنبه 06 شهریور 93 در ساعت 09:40

  4. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    paiize (پنجشنبه 06 شهریور 93), terme00 (پنجشنبه 06 شهریور 93), شیدا. (جمعه 07 شهریور 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 شهریور 93 [ 10:17]
    تاریخ عضویت
    1392-12-12
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    388
    سطح
    7
    Points: 388, Level: 7
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    18سالگی ازدواج کردم.معیار ازدواجم فقط عشق.درسته بچگونست.من اشتباه کردم.معتاد بود بی معرفت خسیس خیلی مسائل که فکر میکنم دلیلی برای گفتنش نیست.و عاقلانه ترین راه طلاق بود.دلیل جدایی از نامزد اولش این بود که بدون هیچ شناختی با اولین خاستگاری نامزد کردند دختره رو زیر چادر دیده بود بعدشم به گفته خودش دختره براش غیر قابل تحمل بوده.
    دلیل جدایی از نامزد دوم هم به قول خودش لجبازی کردن با من و دروغگویی دختر. دلم برای دختره می سوزه اون ک گناهی نداشت

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 24 فروردین 03 [ 05:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,564
    امتیاز
    44,676
    سطح
    100
    Points: 44,676, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,967

    تشکرشده 6,441 در 1,459 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام
    بایدعاقلانه تررفتارکنی.شماالان هم سن کمی داری درسته؟
    ابدااحساسی تصمیم نگیر...
    راستش ازصحبتهات متوجه شدم که اون آقامثه اینکه ثبات نداره...فکرمیکنی اون حرفهایی که به توگفته به نامزدش نگفته؟؟پس بی جهت فکرت رومشغول حرفهایی که بهت زده نکن چون روی تصمیمت تاثیرمیزاره
    اول ازهمه خودتون بایدتحقیق کنیددرموردنامزداولش وهمسرش که طلاق گرفتند...یه کم عحیب طی سه سال باسه نفرکه هیچکدوم هم به نتیجه نرسید
    به هیچ وجه رابطه ای روباهاش شروع نکنید...اول تحقیقات کامل بعدهم ازطریق خانواده ها...
    درمورداینکه اصرارداشت چادری بشی...راستش من نسبت به این قضیه حساسم..بایدبیشترتوجه کنی..دلیل اصرارش واسه کارنکردن وچادرزدن چی بود؟؟؟شایدآدم بدبین یاشکاکی باشه پس خوب حواست روجمع کن وواسه همینه که میگم خودت تحقیق کن ازدونفرقبای وازاخلاقش بپرس.
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  7. 3 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 06 شهریور 93), terme00 (پنجشنبه 06 شهریور 93), شیدا. (جمعه 07 شهریور 93)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 11:12]
    تاریخ عضویت
    1393-1-26
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    7,915
    سطح
    59
    Points: 7,915, Level: 59
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 433 در 149 پست

    Rep Power
    34
    Array
    !

    - - - Updated - - -

    این آقایی که میگی چند سالشه که اینقدر بچگونه داره مهمترین تصمیمای زندگیشو میگیره ؟
    خیلی متزلزل و سست نشون میده
    مگه ازدواج و نامزدی بچه بازیه که همش داره افرادو با هم عوض میکنه ؟ یعنی چی که همش زود زود تصمیمش عوض میشه؟
    از تیپ شخصیتیش بگو... از خونوادش بگو ...
    تو فقط از حرفای عاشقانه و کادوهاش گفتی
    امیدوارم معیارات فقط همینا نباشه
    این حرفا و هدیه و قربون صدقه ها برای همه آشنایی ها و برای همه دختر پسرا هست .. پس اصلا رو اینا حساب باز نکن..
    به نظر منم همچین آدم مطمئن و مورد اعتمادی نشون نمیده.. ( البته با اون چیزای اندکی که تو واسمون نوشتی )
    هنوز خیلی کم سن و سال هستی
    در اینده مطمئنا موارد خیلی بهتری پیش میاد عجله نکن
    به ادما اینجوری زود اعتماد نکن
    حتما خانوادت د رجریان همه کارات باشن
    محکم و با اراده باش
    ازدواج تصمیم خیلی مهمیه و نباید با احساساتت تصمیم بگیری باید با عقل و درایت تصمیم بگیری تا در اینده پشیمون نشی.

  9. 3 کاربر از پست مفید خیال تو تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 06 شهریور 93), terme00 (پنجشنبه 06 شهریور 93), شیدا. (جمعه 07 شهریور 93)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آبان 98 [ 08:57]
    تاریخ عضویت
    1392-11-03
    نوشته ها
    432
    امتیاز
    10,650
    سطح
    68
    Points: 10,650, Level: 68
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,639

    تشکرشده 1,769 در 422 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    72
    Array
    سلام
    به نظر من بی خیال این بنده خدا شو ...
    الان تو موقعیتی نیستی که بتونی تصمیم عاقلانه بگیری ..
    یه مدت صبر کن ... به ازدواج فکر نکن .. رو خودت و اعتماد به نفست کار کن ... مسیر زندگیت رو به سمت دیگه هدایت کن
    مثلا درس رو ادامه بده یا کلاس اموزشی برو و ادامه بده تا پیشرفت کنی ... وقتی برای ازدواج زیاد داری حد اقل تا یک سال دیگه بهش فکر نکن تا خودت و روحیه از دست رفته ات رو به دست بیاری
    آدمک آخر دنیاست بخند
    آدمک مرگ همین جاست بخند
    دست خطی که تورا عاشق کرد، شوخی کاغذی ماست بخند
    آن خدایی که بزرگش خواندی، به خدا مثل تو تنهاست بخند ...

  11. 3 کاربر از پست مفید terme00 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 06 شهریور 93), paiize (پنجشنبه 06 شهریور 93), شیدا. (جمعه 07 شهریور 93)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 08:40]
    تاریخ عضویت
    1391-9-08
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    2,464
    سطح
    30
    Points: 2,464, Level: 30
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 57 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    احساسی تصمیم نگیر
    این فری یا متعصب یا شکاک و بد بین که هرکدومشون واسه سیاه کردن زندگی گافیه
    بنظر میادتو انتخاب کردن وسواس داره. تو سه سال سه تا رابطه بی نتیجه؟
    علیرغم همه خوبی هاش خیلی دقت کن
    موفق باشی

  13. کاربر روبرو از پست مفید گل نمک تشکرکرده است .

    شیدا. (جمعه 07 شهریور 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.