بهم راهکار بگین چطور مردیو که وارد زندگیه متاهلیم کردم فراموش کنم خودم تقربیا چند ماهه دارم تلاش می کنم وقتی کامل ارتباطو قطع میکنم بهش حریصتر می شم کمکم کنید به زندگیه خودم برگردم
تشکرشده 118 در 20 پست
بهم راهکار بگین چطور مردیو که وارد زندگیه متاهلیم کردم فراموش کنم خودم تقربیا چند ماهه دارم تلاش می کنم وقتی کامل ارتباطو قطع میکنم بهش حریصتر می شم کمکم کنید به زندگیه خودم برگردم
تشکرشده 3,056 در 916 پست
اقا یا خانم مهرانه توضیح زیادی ندادید و ما نمیدونیم قضیه چیه . ولی اینو بدونید که شیطان همیشه و همه جا در کمین ما انسانهاست و بدین طریق هست که انسانها مورد ازمایش قرار میگیرند . و کسانی سربلند بیرون می ایند که دارای اراده قوی و رابطه محکم تری با خداوند داشته باشند و برای غلبه بر شیطان و نفس خویش از خداوند کمک بخواهند . جهاد با نفس بالاترین جهاده .
khaleghezey (سه شنبه 25 شهریور 93), پروانه 71 (سه شنبه 04 شهریور 93), رزا (سه شنبه 04 شهریور 93)
تشکرشده 868 در 166 پست
به نام خدا
سلام
چند روز پیش ، در تاپیک قبلیتون می خواستم مطلبی رو بنویسم که دیدم با درخواست خودتون قفل شده. ولی الان می بینم که دوباره در همون موضوع ، تاپیک جدیدی زدید. شاید لزومی به اینکار نبود و میتونستید از طریق لینک "تماس با ما" درخواست باز شدن اون رو ارسال کنید. و در همون تاپیک پیگیر میشدید.
واما...
موضوع بیماری سرطان شما و مشکل مطروحه در این تاپیک ، من رو به یاد یک جمله ای انداخت که شاید دقت در سطور پیش رویتان باعث تلنگری به خودم و شما باشه.
چند سال پیش ، جمله نابی از علامه طباطبایی به چشام خورد که عمق معناش آدم سازه! و اون جمله این بود:
"ما ابد در پیش داریم هستیم که هستیم."
( http://www.hamdardi.net/thread5098-15.html#post276505 )
خانم مهرانه گرامی!
اگر شما اکنون به وجود سرطانی در خود پی بردید، من و خیلی های دیگه شاید سرطان های روحی بزرگتری درونمون هست که هنوز پی به وجودشون نبردیم و خودمون رو مشغول زینتهای دنیایی کردیم و غافل از راه پیش رویمون!! داریم بازی بازی میکنیم و عمرمون رو هدر میدیم!
اگر شما الان پی به فریب شیطان در زندگیتون بردید ، من و امثال من هنوز به عمق فریب اون ملعون ازل و ابد پی نبردیم و مسرور از خوبیهامون داریم فخر فروشی میکنیم!
کدام یک از ما میدونه چند لحظه دیگه آیا عمرش به دنیا هست یا نه؟؟؟؟؟؟؟!!!! ....... دریغ از یکنفر!
اما.....این جمله علامه ، شامل همگیمون هست : که ابد در پیش داریم! و هست بودنمون تا ابد با ما هست و خواهد بود! ............. و باید پاسخگوی تمامی رفتارهایمان با هستی خودمان باشیم.
دقت معنایی در جمله علامه شاید برای موقعیت شما این درس رو داشته باشه که شیطان با فریب ؛ اینرو القا کنه که " تو که دیگه داره کارت تمام میشه ، دیدی خدا هم به فکرت نیست؛ چه لزومی داره حالا تو نخ حد و حدود وجدان خدایت باشی، ولش کن رهاش کن بزار هرجا دوست داره ببرتت. تو که ....."
در حالی که اگه درک کنیم که ابدی هستیم و این آخرش نیست و بعدش تعطیلات!! ، اون وقت خودمون رو جدی تر میبینیم و هر لحظمون رو قدر میدونیم ، چرا که باید جوابگو به صاحب اصلیمون باشیم.
این شرایط مثل امتحانات آخر سال میمونه! بعضی ها به عشق تعطیلات تابستون ، دیگه به امتحانات توجه نمی کنند و خودشون رو ول میکنند! غافل از اینکه این یک امتحانه و نتایجش در تابستون پیش روشون تاثیرگذار!
من سالها قبل با یک بیمار سرطانی هم کلام تنهایی هاش بودم. یادم میاد که هر آنچه برای دیگران لذت و شیرینی داشت ، برای اون بی رنگ و به لذت ترین کار دنیا شده بود. اونجا بود که دیدم که چقدر لذتهای دنیا ما رو تو خودش فرو برده و مشغولمون کرده. اون بنده خدا چنان عاشقانه و خالصانه در راه کمک مادی و معنوی به دیگران تلاش میکرد ، که من سالم اون توان رو نداشتم. با تمام وجودم بهش غبطه میخوردم که چقدر زیبا از وابستگی ها کنده شده و داره خالص میشه!
از این فرصتی که خدا بهت داده کمال استفاده رو بکن که رها بشی.
قلب ما مثل یک ظرف میمونه ، اگه با کار خدایی پرش کنیم ، خود به خود جایی برای جولان شیطان نخواهد ماند. تلاش نکن شیطان رو از قلبت خالی کنی! بلکه تلاش کن با کار خدایی و خدمت به خلق خدا قلبت رو پرکنی ، خواهی دید که خود به خود میری به سمت خدا و شیطان دیگه جایی تو قلبت نداره.( جاء الحق و ذهق الباطل) ورود یکی باعث خروج دیگری از مملکت وجودمون میشه! این یک قانون خلقته!
مخلص کلام : عشق جدید و ماندگار برای خودت بساز بقیه اش رو بسپار به خودش!
در نوشته هام شاید موضوع سرطان رو زیاد پر رنگ کردم. این به آن دلیل بود که گاهی مشکلات میتونند پلی برای رسیدن به هدف مطلوب باشند و با هوشمندی میشه بحران رو به فرصت تبدیل کرد.
امیدوارم که سلامتی کامل روحی و جسمی هرچه سریعتر شما رو کامل در بر بگیره.
.
در پناه حق.
گر در طلب منزل جانی ، جانی / گر در طلب لقمه نانی ، نانی
این نکته رمز اگر بدانی ، دانی / هر چیز که در جستن آنی ، آنی
مولانا
ویرایش توسط Aram_577 : سه شنبه 04 شهریور 93 در ساعت 14:01
del (چهارشنبه 19 شهریور 93), Eram (شنبه 08 شهریور 93), khaleghezey (سه شنبه 25 شهریور 93), mohammad6599 (چهارشنبه 05 شهریور 93), Nilofar mordab (پنجشنبه 06 شهریور 93), terme00 (چهارشنبه 05 شهریور 93), واحد (سه شنبه 25 شهریور 93)
تشکرشده 118 در 20 پست
مثل کسی هستم که تو هوا معلقه گیجم خستم دوست دارم به همسرم نزدیکتر بشم اما اون هیچ کمکی نمیکنه روانشناسم میگه اون نیاز به مشاوره داره قبل مریضیم انگار یه ادم دیگه بود الان خیلی چیزارو که نباید بگه میگه بهش میگم من کمبود محبت دارم بهم بیشتر توجه کن منو فقط نگاه میکنه من هیجان می خوام می خوام بهم برسه من خستم چکار کنم
تشکرشده 13 در 7 پست
سلام عزیزم منم اشتباه تو رو کردم خیلی هم بعدش پشیمون شدم الان که توبه کردم و به زندگیم میرسم نمیدونید چقد خوشحالم میدونی وقتی با یه نفر دیگه رابطه برقرار میکنی شاید یه مدت از لحاظ روحی خوب باشی ولی بعد چند وقت عذاب وجدا خفت میکنه بنظرمن تا دیر نشده ول کن به زندگیت برس برا شوهرت بیشتر وقت بزار اون وقتایی و که برا مرد غریبه میزاری برا خود تو شوهرت بزار اون نزدیک نمیشه تو تلاش کن خودت و برا ش خوشگل کن براش غذاهای خوب پز بهش نزدیک شو گاهی بهش اس ام اس عاشقانه بده بهش اعتماد به نفس بده قول میدم خیلی زندگیت شادتره وقتی با شوهرت باشی تا مقابل اون برا منم دعا کن موفق باشی عزیزم.
khaleghezey (سه شنبه 25 شهریور 93), maryam240 (یکشنبه 01 شهریور 94)
تشکرشده 1,634 در 590 پست
راهی که میری به خیلیا ثابت شده اشتباهه پس تو دیگه این راهو نرو که به توهم ثابت بشه...فرق تو با اون خیلیا اینه که تو الان عذاب وجدان داری و همین میتونه راه نجات تو و زندگیت باشه.
می دونی عدالت خدا دراین نیست که به یکی عمرنوح بده به یکی نده عدالتش دراینه که به تویی که الان خیلی بهش احتیاج داری بیشتر از من نزدیکه.
به راستی که به این جمله ایمان دارم:
"همانا خداوند در دل های شکسته جای دارد"
پس اگر دلت شکسته اون رو خانه ی خدا کن برات انقدر صفاش بده که نگوووو...الان بگم بی فایده هست باید خودت درکش کنی و میکنی...شاید حتی لذتش رو به هیییچی ندی.
البته اینها دلیل نمیشه پویایی و شادی رو توی زندگیت از دست بدی .تمام تلاشت رو کن تا ارتباطت رو در محیط اجتماعی بیشترکنی.به همسرت جوری محبت کن که انگار اون نیاز به محبت داره نه تو.
هیچوقت هم به کسی حتی همسرت نگو من کمبود محبت دارم بگو بیشتر به توجه و محبتت نیاز دارم .دست از منفی بافی و منفی حرف زدن بردار. استقلال فکری و عاطفیت رو از دست نده.محکم باش و بدون با اراده ی خدا و خواست اون ممکنه سالم ترین و ورزشکارترین ادم دنیا فردا صبح نباشه ولی یک بیمار عاشقانه به زندگی ادامه بده.
تاوقتی چیزی برای ازدست دادن داری امیدت رو از دست نده عزیزم. اول مواظب روحت باش بعد هم مواظب جسمت باش.
ارزش قائل شو برای خودمقدست.تو واقعا باشکوهی.با یک نه گفتن در برابر اون مرد در یک لحظه به اوج عظمت و غرورت برگرد(میگم در یک لحظه چون مادامی که اون تصمیم رو گرفتی موج عظیمی از عشق و محبت و پاکی به سمتت جاری میشه )... . خداوند عاشقانه منتظرت هست .منتظر بازگشت تو. پس برگرد عزیزم.
از راهی که میدونی برات پاکی و آرامش وشادی به ارمغان نمیاره برگرد نه به این دلیل که توقرآن نوشته یافلان عالم میگه بلکه فقط و فقططططط به این دلیل که با ذات تو همخونی نداره یعنی با ذات هیچ انسانی ناپاکی و نا آرومی همخونی نداره چون خداوند اونهارو اونطوری خلق کرده....
بی صبرانه منتظر بازگشتت هستم
تشکرشده 833 در 318 پست
سلام.من تاپیک قبلی رو شما رو خوندم.اوضاعت خرابه خانم.نه اینکه بخام روحیتو خراب کنم.نه.اما اصلا خودت به خودت نمیخای کمک کنی.تا یکم بهت فشار میاد سریع میخای بزنی جاده خاکی.اینو بهتون بگم تا خودتون اراده نکنید و نخاید مشاوره که سهله پیش خدا هم برید نتیجه ای نداره.اشفتگی از نوشته هاتون مشخصه.یکم اروم شید..مشاوره و این سایت و ادماش فقط راهنماییت میکنند اما تا خودت نخایی چیزی درست نمیشه.هم زندگی خودتو داری خراب میکنی هم یه زن دیگه رو.اون همه توی تاپیک قبلی راهنماییتون کردن عوض اینکه از اون درس بگیری و قدم به قدم جلو بری و بیای نتیجشو اعلام کنی باز برگشتی سر خونه اول و اه و ناله!!!!! من جای شوهرتون بودم یک ثانیه هم نگهت نمیداشتم.زنی که فکرش کس دیگه باشه و خودشم نخاد به خودش کمک کنه برا هیچ مردی مناسب نیست.نظرم تند بود اما واقعیت بود.هر وقت خودت خواستی به خودت کمک کنی بیا اعلام کن تا بقیه ه کمکت کنند وگرنه بیهوده تلاش نکن!!!!
ویرایش توسط samanft : شنبه 08 شهریور 93 در ساعت 21:09
تشکرشده 118 در 20 پست
سلام به همه دوستان خوبم
امروز اومدم براتون بگم که حالم خیلی خوبه روش زندگیمو عوض کردم دیگه ساعت خالی برای خودم نمی ذارم که به اون اقا فکر کنم دائم در حال فعالیتم طوری که ساعت 10 شب ار فرط خستگی می خوابم نمی خوام دروغ بگم هر چند وقتی یادش میوفتم اما دیگه دلم براش نمی لرزه انگار همه چیو خاموش کردم حالم خیلی خوبه فقط یه چیزو بگم دیگه در مورد دیگران زود قضاوت نمی کنم اتفاقی که برای من افتاد با توجه به خودم شخصیتم خونوادم یه چیز بعید بود اما اتفاق افتاد اگه با موردی شبیه من روبرو شدید سریع قضاوت نکنید ادما هر لحظه ممکنه اشتباه کنن وهر کدوم یه مدل .امیدوارم همتون روزهای خوب خدارو به بهترین شکل ممکن تجربه کنید
Aram_577 (چهارشنبه 19 شهریور 93), del (چهارشنبه 19 شهریور 93), khaleghezey (سه شنبه 25 شهریور 93), maryam240 (شنبه 22 آذر 93), paiize (سه شنبه 25 شهریور 93), واحد (سه شنبه 25 شهریور 93), مهربونی... (چهارشنبه 19 شهریور 93), معاون کلانتر (سه شنبه 25 شهریور 93), آونگ (چهارشنبه 19 شهریور 93)
تشکرشده 868 در 166 پست
به نام خدا
سلام
از ته قلبم خوشحالم برای این رجوع زیبا به پاکیهای وجودتون
همه ما انسانها جایزالخطا بلکه دائم الخطا هستیم.
تولد دوبارتون مبارک!
امیدوارم این لحظه ، لحظه یقضه (بیداری) شما در راهی جدید بسمت نور مطلق باشه. و به امید رسیدن به این نقطه برای خود و همه دوستان خوب همدردی
با خوندن پست شما در ابتدای این صبح انرژی فراوانی گرفتم.
سالم و تندرست باشید. همه ما در کنارتون هستیم تا انشاء الله مراحل درمانی بیماری جسمیتون رو هم به خوبی طی کنید! مهمترین عامل بهبودی هر بیماری امید و حفظ شادابیست. اینجا رو محلی برای کسب انرژی و درد و دل کردنهاتون بدونید .... منتظریم.
.
در پناه حق.
گر در طلب منزل جانی ، جانی / گر در طلب لقمه نانی ، نانی
این نکته رمز اگر بدانی ، دانی / هر چیز که در جستن آنی ، آنی
مولانا
asemaneabi222 (چهارشنبه 19 شهریور 93), del (چهارشنبه 19 شهریور 93), khaleghezey (سه شنبه 25 شهریور 93), paiize (سه شنبه 25 شهریور 93), واحد (سه شنبه 25 شهریور 93)
تشکرشده 118 در 20 پست
من باردام وخیلی خوشحال از این که قدرت زنانگی من زندگیمو نجات داد البته بخاطر بیماریم باید سقط کنم اما خوشحالم که به خودم به زندگیم به اغوش همسرم برگشتم
asemaneabi222 (سه شنبه 25 شهریور 93), khaleghezey (سه شنبه 25 شهریور 93), maryam240 (شنبه 22 آذر 93), mina-mina (پنجشنبه 24 مهر 93), paiize (سه شنبه 25 شهریور 93), واحد (سه شنبه 25 شهریور 93), معاون کلانتر (سه شنبه 25 شهریور 93),آرام دل(سه شنبه 25 شهریور 93), شیدا. (سه شنبه 25 شهریور 93)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)