به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 تیر 94 [ 18:26]
    تاریخ عضویت
    1393-6-02
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    753
    سطح
    14
    Points: 753, Level: 14
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    62

    تشکرشده 22 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    New 2 عشق یانفرت داشته باشم؟سردرگمم

    سلام-من 30 ساله و محجبه هستم-برای طرح مشکلم عضوشدم.من همیشه تنهابودم-هیچ وقت موردپذیرش کسی نبودم.همیشه تردشدمو مسخرم کردن.همیشه تورویاهای بچیگم بودم.واز دنیای دوروبرم بیخبر.چون باکسی ارتباط نداشتم.دبیرستان بودم که به طوراتفاقی کتابی درباره مسایل جنسی دیدم و دو صفحشو که خوندم کافی بود که شوکه شم و زده شم.چون همیشه فکرمیکردم ازدواج ارتباط عاطفیه.یه بچه به تمام معنا.نخاستم باورکنمو ترسیدم و هرکس میومدبه بهانه های مختلف ردش میکردم.تا اینکه تو دانشگاه پسری توجهمو جلب کرد.دایم با دوستاش هرجا من بودم دیده میشد و تعقیب میکردو چندبار به بهونه درس اومدجلو اما زیاد جدی نگرفتم.بعد4 ماه بالاخره اومدو ازابرازعلاقش گفت-گفت چند وقته زرینظرت داشتمو ازت خوشم اومده.شرایط خانوادم به خصوصه اما من تورودوست دارموراضیش میکنم.تمام شرایطو روز اول برام گفت و منم قبول کردم-.اولش جدی نبود به خاطر حس ترحم بود امابعد تلاشو محبتشو که دیدم عاشقش شدم.با همه کسایی که توزندگیم بودن متفاوت بود.برعکس همه بود.هرچیزی که بقیه مسخرم کرده بودن اون تعریف میکرد.برای اولین بارتو زندگیم خوده واقعیم را نشون دادم و شناختم.برای اولین بار کسی را پیداکردم که به خاطر رفتارم دعوام نکرد و-ازم حمایت کرد-بم افتخار کردو...هرروز بیشتراز گذشته عاشقش شدم.قرار گذاشتیم اگه ازدواجمون صورت گرفت به دوستامون بگیم وگرنه راز باشه.خیلی وقتا شک داشتم که یه وقت اسمساموبه دوستاش نشون نده اماهزاربارقایم شدمو امتحانش کردم-بعداز 4 ماه ارتباطمون ازم درمودمزاج پرسید و من که نمیدونستم منظورش چیه ازش پرسیدم.با تعجب اما حوصله برام نوشت-هی سوالاشو درمورد مسایل جنسی بیشتر کردو منم مات فقط میگفتم نمیدونم.بااینکه خجالت کشیدم اما ازش خاستم با اسمس برام بگه.
    من بااون همه ترس و تنفر وقتی خیلی منطقی اما خیلی( باادبانه وکلی) برام میگفت قانع شدموترسم ریخت.وخیلی چیز یاد گرفتم-6 ماه با هم بودیم اما حتی یه بارم حتی دستمونگرفت.اخرم خانوادش راضی نشدن - (از روستاهای جنوب بود.فرهنگ خاص و بسته- داشتن و دو سال کوچکتر از من-اما تو ظاهر اون بزرگتر از من بود و من هیچ وقت احساس نکردم این فاصله سنی رو.چون هنوزم بچه تر از اونم.-)
    روز اخر دانشگاه گفتم خاستگاردارمودیگه منتظر نمیتونم بمونم.خیلی ناراحت شد اما گفت تو هم حق داری من حق ندارم زندگیتوبه خاطر خودم خراب کنم.من اونروز نتونستم جلوی خودموبگیرموبغلش کردم.و گفتم خیلی دوسددارم.منواز خودش دورکرد و میلرزیدا-حالش بدبود.ودلیل کارموپرسیدتو همچین ادمی نیستی چرا اینکاروکردی؟.منم گفتم چون خیلی دوسددارم اما بیشترازاین هم نمیتونم منتظرت بمونم.بعدبا گریه بغلم کردو گفت منم دوسددارم تلاش کردم اما نشد.

    تموم شد-حالا 3 ماهه عقلم -سرزنش میکنه که چرا بغلش کردم.چرا درباره این مسایل حرفیدم.چرا تن به این رابطه دادم.یه وقت دروغ نبوده باشه.یه وقت به دوستاش نگه-یه وقت ابروم نره
    دلم میگه دیوونه تو امتحانش کردی نمیگه به دوستاش-اگه برا رابطه میخواست درخاست میدا.اگه اینکاره بود حالش بد نمیشد.اگه نبود تو همچنان بچه کوچولو بودی

    دارم دیوونه میشم.نمیدونم چه طور بااین فکرا و خلا پیش اومده باخودم کناربیام؟
    ببخشید طولانی بود.لطفا راهنماییم کنید.

  2. 2 کاربر از پست مفید parvaneh7 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 04 شهریور 93), parsa1400 (دوشنبه 03 شهریور 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    سلام
    از هول حلیم افتادی تو دیگ سوختی . اگه کمی فکر میکردی و از بالارفتن سنت تو ذهنت نمیترسیدی و تشنگی به لب داماد میذاشتی تا تصمیمشو بگیره بعد دست شمارو بهتر بود

    بهش فکر نکن واگه هنوز ادامه داره مانع ادامه اش باش تا جدی شدن و تصمیم قطعی براش بهتر بشه .

    ولی نظر شخصیمو بخوایی نفرتی در کار نیست چون احساسی جلو رفتی اشتباه کردی همین

    و در کل ایشون مناسب شما نیست و نمیتونی باهاش خوشبخت باشی . دلیلش تجربه شخصی خودم

    و سن بیشتر شما از پسر . و مستقل نبودن پسر اون هم مثل خانوادش اعتقاداتش بسته است

    بدرود

    برامشاوره از مشاورین اشتراک آزاد بگیر

  4. 3 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 04 شهریور 93), parvaneh7 (سه شنبه 04 شهریور 93), خیال تو (دوشنبه 10 شهریور 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 تیر 94 [ 18:26]
    تاریخ عضویت
    1393-6-02
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    753
    سطح
    14
    Points: 753, Level: 14
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    62

    تشکرشده 22 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون ازپاسختون. کامل قطعش کردم.
    اماحرف و تضادعقل و دلمو که اخرش نوشتم بخون- عذاب وجدانم دیوونم کرده با اینکه توبه کردم.خلا پیش اومده رو چیکارکنم؟..خودم بارها به خودم میگم اشتباه کردم اما هزارتا سوال ذهنمو مثله خوره میخورن.

    خاستگار اومده اما ردش کردم از خودم بدم میاد احساس بدی دارم.گیجم.سردرگمم

    - - - Updated - - -

    مرسی از این همه پاسخ!این همه کاربر یکی نیس جواب بده!!!!!!!

  6. 2 کاربر از پست مفید parvaneh7 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 04 شهریور 93), parsa1400 (دوشنبه 03 شهریور 93)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام شما الان دقیقا مشکلت چیه؟ اگه مشکلت با بغل کردن اون پسره که عذاب وجدان گرفتی که چرا اینکارو کردم و چرا درباره مسائل جنسی باهاش حرف زدم بدون داری الکی دق میخوری چون بین صحبت هات گفتی که توبه کردم و حتما این رو میدونی که خدا توبه پذیره و شما رو بخشیده و این شیطونه که داره شما رو نسبت به رحیم بودن خدا ناامید میکنه...اگه مشکلت اینه که چرا دیگه با اون پسره نیستی که مگه حالا کی بوده؟؟اونم بیکار نیست که بره همه جا جار بزنه که من با این دختر دوست بودم و این حرفا خیالت راحت پیشه هیچکس حرف نمیزنه.....بشین با خودت فکر کن به قول پارسا اصلا شرایطش مناسب برای ازدواج نبوده...الانم که شما ناراحتی کاملا طبیعیه ..برای اولین بار یه کسی اومده تو زندگیت که باهاش احساس خوبی رو تجربه کردی و بهش وابسته شدی ولی حالا دیگه رفته و شمام داری غصه میخوری گریه میکنی استرس داری عذاب میکشی ولی این حس گذراست فقط تو ذهنت خیلی شاخ و برگ بهش نده ..باهاش کنار بیا..بگو یه تجربه ای شد واسم که در اینده بهتر عمل کنم....الانم شرایط روحی شما طوری نیست که ازدواج کنی لا اقل بذار شش ماه بگذره تا شما دوباره به خودت بیای بعد بهش جدی فکر کن...

  8. 2 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    parsa1400 (سه شنبه 04 شهریور 93), parvaneh7 (سه شنبه 04 شهریور 93)

  9. #5
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    شنبه 29 آذر 93 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1393-5-29
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    355
    سطح
    7
    Points: 355, Level: 7
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Recommendation Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 36 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دختر خوب این جوری که شما گفتی!!به نظرم بهترین عشق ممکن رو تجربه کردی البته از نوع یه طرفه!!اون بغل کردنم به نظرم اینقد پاک بود که نیازی به توبه و عذاب وجدان نباشه.
    اینکه میگم عشقت یه طرفه بود چون عاشق واقعا هر کاری میکنه تا به عشقش برسه!!اخه پایین بودن سطح فکر خانواده مگه میشه دلیل!!پسره زندگی و اینده ی خودش رو ول میکنه و میچسبه به فکر خانواده ای که میدونه دارن اشتباه میکنن!! خانواده تا یه حدی میتونه برای آدم شرایط رو تعیین کنه!! نه اینکه همه چی بر عهده ی اونا باشه!!زندگی ماست و آخرش هم خودمون باید جواب اشتباهات و موفقیت هامونو بدیم!!خلاصه پسره اگه دوستتم داشته باشه در حد عشق و ازدواج نبوده بلکه در حد عادت بوده..
    بعدم هر چیزی یه اولینی داری ما هم گویا مث من همیشه تو همون اولین تجربه بهترین تجربه نصیبت میشه!! مطمئنا این مشکل احساسی و عاطفی که برات پیش اومده برای همیشه تو ذهنت میمونه ولی خلاصه تو به دنیا اومدی تا زندگی کنی!قرار نیست به خاطر اتفاقاتی که افتاده خودتو سرزنش کنی و از اینده عقب بمونی..زندگی همینطوری میگذره چه تو بخوای چه تو نخوای!!موفق ترین فرد اونیه که بتونه خودشو با زندی وفق بده!!
    بعدم نگران اون اخلاق و رفتار خاصت نباش خب قرار نیست همه ی دنیا مث هم باشن که!!همیشه یه سری آدما هستن که اخلاقشون مث همه!!میدونی تو دبیرستان یا دانشگاه های اروپا همیشه بچه ها یه سری گروه برای خودشون درست میکنن و هر کی با توجه به اخلاق و رفتاری که داره عضو هر کدوم از اون گروه ها میشه و خب همیشه هم یه گروه اون یکی رو مسخره میکنه و این طبیعیه..ولی مهم اینه که ادم بدونه تنها نیست ..ولی تو کشور ما همه دوس دارن مث هم باشن!!اصن این اتفاق حال منو که بهم میزنه!!دل لباس پوشیدن و آرایش گرفته تا چیزای دیگه یعنی یه جوریه که انگار اگه کسی اون جور خاص رفتار نکنه عقب افتاده و مشکل داره!در صورتی که اینطور نیست!!شما هم تو این محیط بزرگ شدی و برات مشکل درست شده به خاطر رفتار خاصت ولی از شانست یه پسری که شاید یه جورایی مث تو بود یا حداقل با امثال تو مشکل نداشت باهات اشنا شد و باعث شد یه رابطه ی عاشقانه شکل بگیره...
    ولی خب جای اون پسر خیلی آدمای دیگه هم میتونن باشن..زیاد نگران نباش..فقط بدترین اتفاق برای ایندت اینه که از این به بعد بخوای همه رو با اون پسر مقایسه کنی و بگی خب این رفتارش شبیه اون نیست پس ولش کن یا این رفتارش مث همونه پس اسن خوبه!!یعنی بدون همه ی آدما متفاوتن و قرار نیست دوباره یه شخصی با مشخصات کسی که بهش دل داده بودی دوباره بیاد سراغت..
    پس سعی کن از زندگیت بهترین لذت رو ببری و بدونی یه نفر حتی کسی که عاشقش بودی اینقد ارزش نداره که بخوای آیندت رو فداش کنی!!
    بعدم صحبت در مورد مسائل جنسی بین دو نفر که باهم دوست میشن و تا یه حدی زیادی جلو میرن پیش میاد!!این چیزی نیست که بخوای در موردش ناراحت باشی!!دختر خوب یه سری چیزا الکی تابو شده زیاد فکرتو درگیر این فکرای الکی نکن!!اگه دوست نداری دیگه تکرار بشه خب میتونی تو آینده دیگه اونکارو نکنی..ولی همه چی به خود خودت ربط داره..اینکه به چی علاقه داری و به چی نداری!!
    ویرایش توسط zemestoon : سه شنبه 04 شهریور 93 در ساعت 02:06

  10. 2 کاربر از پست مفید zemestoon تشکرکرده اند .

    parsa1400 (سه شنبه 04 شهریور 93), parvaneh7 (سه شنبه 04 شهریور 93)

  11. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    همه ما دچار خطا و اشتباه میشیم منم بعنوان یه مرد همسن شما بله اشتباهاتی کردم که واقعا پشیمون هستم و ایکاش میشد جبران کنم.اتفاقی کهب رای شما افتاده امکان دارهب رای خیلی های دیگه همب یوفته مهم توبه کردن شما وق طع این رابطه بود.
    یه پیشنهاد به شما لطف کن معیارهای انتخاب همسر را از نظر خودتب ر اساس اولویت بندی بنویس البته یه توضیح مختصر هم جلوش بنویس مثلا:
    سنش:......
    قیافش:
    خانوادش:
    تحصیلات:
    شغلش و میزان درامد و خونه داشتن یا نداشتن و مسائل مالی دیگه:
    از نظر اخلاقی چجوریه

    اینو بنویس تا بهتر بشه راهنمایی کرد از خودتن هم بنویسید تا با شما بیشتر آشنا بشیم نقاط قوت و نقاط ضعف خودت را با توضیح هرچند مختصر بنویسید.

    در مورد فراموشی این رابطه هم اولا صبور باشید دوما راهکار خواستید بگید تا برایتان بنویسم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  12. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    parsa1400 (سه شنبه 04 شهریور 93), parvaneh7 (سه شنبه 04 شهریور 93)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 بهمن 95 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1393-1-30
    محل سکونت
    زیر آسمان خدا
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    4,750
    سطح
    43
    Points: 4,750, Level: 43
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    10

    تشکرشده 916 در 198 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام پروانه جان.
    به تالار همدردی خوش اومدی.
    همینکه از کارت پشیمونی و موضوع رو برای همیشه تموم کردی و از کار اشتباهت توبه کردی، مطمئن باش بخشیده شدی.

    قال الامام علی - علیه السّلام - : مَنْ تابَ تابَ اللهُ علیهِ و اُمِرَت جوارِحُهُ ان تستَرَ علیه و بقاعُ الارضِ ان تَكتَمَ علیه و اُنسیتِ الحفَظةُ ما كانَتْ تكتُب علیهِ.

    «بحارالانوار، ج 6، ص 28»

    امام علی - علیه السّلام - فرمود: هر كس توبه كند و به سوی خدا بازگردد خداوند نیز به سوی او بازگشت می كند، به اعضاء و جوارحش دستور داده می شود گناهان او را بپوشانند، به نقاطی از زمین كه در آن گناه انجام داده نیز دستور داده می شود كه گناه و سرّ او را مخفی كنند و فرشتگانِ نویسندة‌ اعمال نیز گناهان و كردارِ او را فراموش می كنند.

    قال النبی - صلّی الله علیه و آله - : التّائبُ من الذّنبِ كمَن لا ذنبَ لَهُ.

    «بحارالانوار، ج 6، ص 21
    »

    رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود: كسی كه از گناه خویش توبه كند همانند كسی است كه گناهی ندارد.


    قال الامام الباقر - علیه السّلام - : التّائبُ من الذّنْبِ كَمَنْ لا ذَنْبَ له و المُقیمُ علی الذّنبِ و هُوَ مستَغفِرٌ منهُ كالمستهزِءُ.

    «محجة البیضاء، ج 6، ص 60»

    امام باقر - علیه السّلام - فرمود: كسی كه از گناه توبه كند همانند انسان بی گناه است و كسی كه در حال ارتكاب گناه طلب آمرزش كند و استغفار بگوید همانند كسی است كه (خداوند را) مسخره كرده است.

    قال رسول الله - صلّی الله علیه و آله - : انّ العَبْدَ لَیَذْنِبُ الذّنْبَ فَیدخُلُ به الجَّنةَ. قیلَ كیفَ ذلكَ یا رسولَ اللهِ؟ قالَ: یكونُ نَصَب عینَیْهِ تائباً مِنْهُ فاراً فمازالَ حتّی یدخُلَ الجَنَّةًَ.

    «محجة البیضاء، ج 7، ص 24»

    رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود: بدرستی كه گاهی بنده ای به واسطة گناهی كه انجام داده است وارد بهشت می شود. از حضرت سؤال شد: چگونه می شود ای رسول خدا كسی به سبب گناه وارد بهشت شود؟ حضرت فرمود: گناهش پیوسته در مقابل دیدگان اوست، به واسطة‌ گناهی كه انجام داده به سوی خدا بازگشته و توبه نموده و پیوسته مراقب خود است و از گناه فرار می كند تا اینكه در آخر به بهشت داخل خواهد شد.


    قال الامام الباقر - علیه السّلام - : كُلَّما عادَ المومِنُ بالاستغفارِ و التَّوبَةِ عادَ اللهُ علیهِ بالمَغفِرَةِ و انّ الله غفورٌ رحیم... .

    «وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 16، ص79»

    امام باقر - علیه السّلام - فرمود: هر گاه شخص با ایمان، همراه با طلب آمرزش و توبه به سوی خدا بازگردد خداوند نیز با بخشش و مغفرت خویش به سوی او باز می گردد و بدرستیكه خدا بخشنده و مهربان است، توبة‌ بندگان خویش را می پذیرد و از گناهان آنها چشم پوشی می كند، پس بترسید و برحذر باشید از اینكه اهل ایمان را از رحمت خدا مایوس و ناامید گردانید.


    قال الامام علی - علیه السّلام - : عاصیُ قرُّ بِذُنُوبِهِ خیرٌ مِن مُطیعٍ یفتَخِرُ بِعَمَلِهِ.

    «تصنیف غررالحكم، ص 195، ح 3812»

    امام علی - علیه السّلام - فرمود: گناه كاری كه به گناهان خویش اقرار كند (پشیمان شود)، بهتر از انسان مطیع و عبادت كننده ای است كه به عمل خویش فخر نماید.



    پروانه جان توبه درهای رحمت خدا رو به روی بندگان باز می کنه. ان شاء الله کسی که لایق انسان پاکی مثل شماست، به زودی نصیب شما بشه.
    فقط یک نکته: هستند کسایی که بعد از ازدواج (توی همین سایت نمونه هاش وجود داره)، به عشق قدیمیشون فکر می کنن. عزیزم در این صورت متأسفانه توبه شما پذیرفته نیست.
    چون گناه انجام دادید ذهن و فکرتونو از اینکه یک روزی به این انسان علاقه داشتین و به خاطرش عملی رو مرتکب شدین، پاک کنین تا خداوند هم شما رو به سمت بهترین ها هدایت کنه. حتی بعد ده سال هم که برگرده، شما به خاطر توبه ای که کردی، باید ازش رو برگردونی و در قلبتو برای همیشه به روش ببندی!!
    پروانه جان شما الان مورد رحمت خداوندی چون بهت فرصت داد تا از خطایی که به واسطه وسوسه شیطان از شما سر زده بود، توبه کنی.
    به خواستگارات فکر کن. به نظرم از همین لحظه تصمیم بگیر این اتفاق ها رو از ذهنت بیرون کنی. چرا باید 6 ماه طول بکشه آخه؟؟
    بلند شو غسل توبه کن وضو بگیر و دو رکعت نماز توبه بخون و برای همیشه از ذهنت پروازش بده...
    تولدت مبارک

    تا توانی دفع غم از خاطر غمناک کن
    در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن

    ویرایش توسط Kamelia-94 : سه شنبه 04 شهریور 93 در ساعت 10:49

  14. 5 کاربر از پست مفید Kamelia-94 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 11 شهریور 93), parsa1400 (سه شنبه 04 شهریور 93), parvaneh7 (سه شنبه 04 شهریور 93), فدایی یار (سه شنبه 04 شهریور 93), خیال تو (دوشنبه 10 شهریور 93)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 تیر 94 [ 18:26]
    تاریخ عضویت
    1393-6-02
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    753
    سطح
    14
    Points: 753, Level: 14
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    62

    تشکرشده 22 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا نمیتونم پاسخ بذارم؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!صبح تا حالا خودمو کشتم تا پاسخ بذارم.
    سلام واقعا از همه متشکرم که درباره همه جوانب نوشته هام نظر دادین و همدردی و راهنمایی کردین.واقعا حالم بهتر شد.

    و اما پارسای عزیز گفته :از هول حلیم افتادی تو دیگ سوختی-چون احساسی جلو رفتی اشتباه کردی
    -قبول دارم.شایدچون تا به حال کسی نبود که باورم داشته باشه.شاید چون اعتماد به نفسم زیر صفر بود و خودمو قبول نداشتم اعتماد کردمو تن به این رابطه دادم.
    و اما رزای عزیز گفته:اونم بیکار نیست که بره همه جا جار بزنه که من با این دختر دوست بودم و این حرفا خیالت راحت پیشه هیچکس حرف نمیزنه.
    -قبول دارم که قبلا امتحانش کردم اما چون برام تعریف کرده بود که بچه های خابگاه بعضیاشون اینقد بی وجودن که دخترا رو مسخره میکنن فکرای مخرب تو کلم میاد
    و اما زمستون عزیز گفته:عشق از نوع یه طرفه!هزار بار این کلمتو - تو ذهنم مرور کردم -اره من عشقم هزار بود و اون یک.بعد گفتم نه شاید اصلا زمستون راست بگه تموم این مدت من فقط عاشق بودمو اون از سر عادت و گذروندن اوقات فراغتش و پر کردن تنهایییش با من بوده!یعنی بازی خوردم؟!یعنی یه نفرم که اعتماد کردم تو زرد از اب در اومد.و هزار فکر.
    زمستون گفت:قرار نیست به خاطر اتفاقاتی که افتاده خودتو سرزنش کنی و از اینده عقب بمونی..زندگی همینطوری میگذره چه تو بخوای چه تو نخوای!!موفق ترین فرد اونیه که بتونه خودشو با زندگی وفق بده!!
    ممنونم زمستون.که همه جانبه نوشتی-بیشتر از پنج بار نظرتو خوندمو روش فکر کردم.
    سعی میکنم و امیدوارم بتونم این فکرا و تضادا را از ذهنم بیرون کنم.
    کاملیای عزیز هم که احادیثو گذاشتی واقعا ممنون -خیلی ارامش بخش و امیدوار کننده بود برام.

    و اما خاله قزی عزیزگفته: معیارهای انتخاب همسر را از نظر خودت بنویس!!!!با اینکه نفهمیدم چرا اما چشم.

    ایمان:متوسط یعنی نمازو روزشو بگیره و ...کلا از نظر اعتقادی هم سطح باشیم
    سیاسی:اصلا خوشم نمیاد اهل حزبو جناح باشه.یه مورد برام اومده بود اولین سوالش همین بود .منم نه بالا گذاشتم نه پایین گفتم حزب باد.بدش اومد.رفت
    خانوادش:متوسط یعنی هم کفو باشیم.هم طبقه -مثله خودمون راحت باشن.با رسمو رسومات انچنانی ویا اتو کشیده و خشک ویامذهبی سخت ویا بیبندوبار نباشن.

    شغلش و میزان درامد و خونه داشتن یا نداشتن و مسائل مالی دیگه:شغلش مهم نیست.همینکه جربزه داشته باشه وبتونه یه لقمه نون حلال دربیاره و خانوادشو تامین کنه کافیه.خونه ؟!ااینقد اوضاع اقتصاد خرابه که همون پول رهنو اجاره را داشته باشه کلی کار کرده -خریدن پیشکشش.خودم داداش دارم میدونم نباید توقع بیش از حد داشت.

    سن:قبلا واسم مهم بود 2سال بزرگتر از خودم باشه ولی خب چیکار کنم به قیافم نمیخوره حتی بم میگن دبیرستانیم!!!بیشتر خاستگارام سنشون 2-3 سال کمتر از منه.

    قیافش:ظاهرمتوسط-فقط کچل نباشه وقدبلندتر ازمن

    تحصیلات:هم سطح یا یک درجه پایین تر هم مشکلی ندارم

    از نظر اخلاقی؟خوش اخلاق-اخه اخلاق جنبه های مختلف داره-خوش برخورد-اجتماعی-اهل معاشرت-خانواده دوست-صادق-بافهم و درک و شعور درباره همه مسایل-باجذبه و ابهت اما مهربون-به موقع عصبانی شه و به موقع کنترل کنه-صبور-باگذشت-..
    کلا بتونیم هم کفو باشیم.

    از ویژگی خودم بعد میگم.مطمینم الان مخصوصا قسمت شغلو بخونید شاید مثه بقیه مسخرم کنید .
    میگن تو بچه ای که زندگیو اینقد اسون می گیری!
    نمیدونم شایدم راست بگن اما فعلا که نظرم همینه/

    گفتید راهکار خواستید بگید تا برایتان بنویسم!!!راهکار که خاستم شما نگفتید
    ویرایش توسط parvaneh7 : سه شنبه 04 شهریور 93 در ساعت 22:10

  16. 2 کاربر از پست مفید parvaneh7 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 11 شهریور 93), parsa1400 (سه شنبه 04 شهریور 93)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    شما عضو عادی هستی حداکثر 3 تا پست مجازی در روز نه بیشتر

    برا پست بیشتر و راهنمایی گرفتن از مشاورین باید اشتراک بگیرین از قسمت بالا

    خب اگه اینطور میگن و شما زندگی آسون میگیری پس این مشکلم آسون بگیر و اول ذهنتو پاک کن و اون داستان فقط به عنوان یه تجربه داشته باش واینکه چه قدر باعث زرنگی تو شده ازش درس بگیر

    خودمونیم ندید خوب موندیا

    معیار هات خوبه بدرود

  18. 2 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 11 شهریور 93), parvaneh7 (سه شنبه 04 شهریور 93)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 تیر 94 [ 18:26]
    تاریخ عضویت
    1393-6-02
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    753
    سطح
    14
    Points: 753, Level: 14
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    62

    تشکرشده 22 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خودمونیم ندید خوب موندیا!!!!!
    مرسی .چشمم نزن.به ظاهر اره اما از درون از بس حرص خوردم انواع زخم معده و روده وقلبی ملبی گرفتم.
    توکل به خدا.یکم مقاله های سایت را هم خودنم.جالب بود.
    با اینکه هنوزم این مسئله برام داغه و کنار اومدن سخت


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.