به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 فروردین 94 [ 11:17]
    تاریخ عضویت
    1393-5-30
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    673
    سطح
    13
    Points: 673, Level: 13
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 14 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    غرور شکسته ی شوهرم رو چطور التیام بدم ؟

    31 سالمه و نه ساله با شوهرم که 5 سال ازم بزرگتره ازدواج کردم و یه دختر 8 ساله و یه پسر 4 ساله داریم . زندگیمون فراز و نشیب های زیادی داشت . من کلا اعتماد بنفس ضعیفی دارم و هیچوقت نمیدونم چه کاری درسته واسه همین راههای مختلفی رو تو زندگی زناشویی امتحان کردم و میکنم اما یه چیزی همیشه توی من ثابته اونم اینه که میخوام بهتر از اینی که هستم بشم. متاسفانه یه مدت خیلی حقارت و ذلت کشیدم . سه سال توی خونه ی پدر شوهرم زندگی کردم و سه هم توی یه خونه ای جفتشون اونم با اصرار بی اندازه ی من . با اینکه محل کار شوهرم و دانشگاه خودم با شهری که زندگی میکردیم 50 کیلومتر فاصله داشت اما شوهرم قبول نمیکرد دلبستگیشو به خانوادش کم کنه و به شهر محل کارش که مرکز استانمونه واز لحاظ امکانات زندگی و رفاهی برا خودمون و بچه هامون بهتره نقل مکان کنیم. من هم بخاطر اینکه کسی از خانوادش حاضر نمیشد هفته ای برای دو سه ساعت مراقب بچه ها باشه تا من به دانشگاه برم مجبور بودم درسامو تو خونه غیر حضوری بخونم اما رشتم فیزیک بود و بدون کمک استاد از پس امتحانا بر نمیومدم . شوهرم با دیدن نمراتم و مخالفت خانوادش با تحصیلات زن و ضعف و تردید خودم شروع به مخالفت با ادامه ی تحصیلم کرد . با اینکه وقتی ازدواج کردیم من دانشجو بودم. خلاصه درسم رو درحالی که 50 واحد تا اخذ لیسانس داشتم رها کردم تا مثلا به خونه و زندگیم برسم . اما به شدت افسرده شدم. خیلی از شوهرم فاصله گرفتم خیلی . شده چار ماه اجازه رابطه ی زناشویی به شوهرم نمیدادم . پیشش نمینشستم . اونو مقصر میدونستم که دستمو نگرفت. تنها چیزی که ازش میخواستم نقل مکان به شهری که گفتم بود اما قبول نمیکرد. با کمرنگ شدن روابطمون شوهرم هم ازم فاصله گرفت طوری که هر شب بعد از خوردن شام دستاشو میشست و میرفت خونه ی مادرش که چند قدمی خونمون بود . وقتی برمیگشت آخر شب بود و تا نیمه های شب پای تلویزیون مینشست . منم که میخوابیدم. فردا هم همینطور و بلکه سردتر و بدتر بودیم. شوهرم بدون اطلاعم و درحالی که میدونست داره بم فشار میاد خونه ی جفت خونه ی مادرش رو خریداری کرده بود و اینو زن همسایه بم گفت. تمام امیدام به باد رفت .
    خلاصه من که دیگه به آخر خط رسیده بودم وسایلمو جم کردم و رفتم خونه پدرم . بابام مرد دیکتاتوری بود . منو نپذیرفت منم توی اون 25 روز که قهر بودم خونه ی خواهرم رفتم. شوهرم آخر سر زنگ زد بم . منم بش گفتم به شرطی میام که اولا خونه تو محل کارت و دانشگام بگیری و ثانیا بذاری ادامه تحصیل بدم. البته بش قول دادم تو خونه میخونم و اون فقط اجازه بده اسم نویسی کنم و امتحانا رو بدم. قبول کرد و ما بعد از یکسال با وجود مخالفت شدید خانوادش نقل مکان کردیم.
    اشتباهاتم از اینجا به بعد بیشتر شد. اولش هرچی میگفت قبول میکردم چون خودمو مدیون این فداکاریش میدونستم. هفته ای دوبار میرفتیم خونه مادرش در حالی که هر سه ماه یه بار راضی میشد منو برسونه خونه مادرم. خونه ی مامانم اینا توی 10 کیلومتری شهر خودشون بود.
    حالا شوهرم افسرده شد و من بجای اینکه کمکش کنم و درکش کنم از دست کاراش و بی محلیاش بیشتر خسته میشدم . محیط شادی براش فراهم نکردم و همش غر میزدم. با هم بداخلاق شدیم و من برای اینکه بش ثابت کنم ازش ترسی ندارم شروع به تحقیر کردنش کردم . توی اینکار هم خیلی زیاده روی کردم . مردانگیشو از هر لحاظ که بگید زیر سوال بردم . میدونم داغونش کردم. اونم بعد از سالها که منو نزده بود در اثر حرفای رکیکی که با صدای بلند بش زده بودم بام کتک کاری کرد . میدونم میتونست منو بیشتر بزنه اما مراعات کرد. این بار سومه تو این چند ماهه اینجوری رفتار میکنیم . آخریش همین سه شب پیش بود
    اون برای بار چندم به خانوادم بی احترامی کرد و بشون فهموند که دیگه نباید بیان خونه ی ما . منم خیلی ناراحت شدم. اما باید خونسردیمو حفظ میکردم و بعد از رفتنشون جار و جنجال راه نمینداختم.

    من واقعا شوهرم و بچه هامو دوست دارم . من میخوام تمام تحقیرهایی که در حق شوهرم کردم رو پس بگیرم . میخوام غرور مردانشو بش برگردونم. میخوام بدونه دوستش دارم. میخوام عاشقم بشه و تا آخر عمر کنار منو بچه هام باشه. خلاصه میخوام جبران کنم. اون دوسم داره منم دوسش دارم اما هردومون همو تحقیر کردیم . میخوام وارد چرخه سالم بشیم.
    به من بگید از کجا شروع کنم . من اشتباهاتم اونقدر زیاده که سردرگم شدم چیو تو خودم اصلاح کنم . کمکم کنید ...... به نظر شما اگه ازش معذرت خواهی زبانی بکنم اینطور برداشت نمیکنه که بخاطر اثر کتک کاریشه . میترسم بیشتر ادامه بده و بدتر بشه.....
    ویرایش توسط پوینده : شنبه 01 شهریور 93 در ساعت 15:00

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 14 شهریور 93 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1393-5-16
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    855
    سطح
    15
    Points: 855, Level: 15
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 12 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سلام پوینده جان

    نباید به شوهرت بی احترامی بکنی هر وقت که عصبانی شدی اون محل رو ترک کن مخصوصا جلوی بچه هات احترامشو نگه دار تا اونا هم ازت یاد بگیرن به شوهرت بیشتر محبت کن محبت واقعی اون حاضر شده بخاطر تو دلبستگیاشو ترک کنه تو هم یه قدمی واسش بردار اون با محبت تو هیچ فکری نمیکنه بشرط اینکه کارای گذشته اتو تکرار نکنی فقط از عمق جان دوستش داشته باش اونوقت راه حلو خودت پیدا میکنی

  3. 2 کاربر از پست مفید رویایی تشکرکرده اند .

    پوینده (شنبه 01 شهریور 93), هم آوا (یکشنبه 02 شهریور 93)

  4. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 مهر 93 [ 14:37]
    تاریخ عضویت
    1393-5-09
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    816
    سطح
    15
    Points: 816, Level: 15
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 138 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اول از همه اینکه وقتی جلوی بچه ها زن و شوهر احترامی برای هم قائل نباشن بچه ها وقتی سنشون بره بالاتر برای پدرومادرشون احترامی قائل نیستن
    دوم اینکه نباید به شوهرت حرفای رکیگ میزدی و غرورش رو میشکوندی
    من هنوز متوجه نشدم که مشکل شوهرت با خانوادت چیه تو اون تاپیکت هم گفتم باهاش صحبت کن چه مشکلی باهاشون داره حتما یه دلیلی داره
    مهمتر از اختلاف شوهرت با خانوادت اینه که زن و شوهر بجای اینکه از همسرشون دفاع کنن از خانوادشون دفاع کنن این رفتار اشتباه محضه همسر به خانواده ارجحیت داره که متاسفانه هردوتون خانواده رو به همسر ارجحیت دادین
    صبر کن20روز از کتک هاش بگذره که فکرنکنه کتک تاثیر داره و دوباره تکرار نکنه واقعا مسخرست که مرد کتک بزنه زنش رو هرچقدر هم اختلاف بزرگ باشه باید لفظی باشه نه فیزیکی
    بعد20روز بشین اساسی باهاش صحبت کن که هردوتون کمتر به خانواده هاتون توجه کنین یا حداقل اگر هم توجه زیاده مساوی توجه کنید
    علنا عذرخواهی نکن فقط با محبت کردن طوری رفتار کن خودش متوجه شه که اشتباه کردی و خودش هم از رفتارش پشیمون شه که چرا زدتت
    باهاش صحبت کن که هیچوقت برای شروع دیر نیست
    خودت هم هرموقع دیدی شوهرت عصبیه فقط سکوت کن همین اینو بدون شوهرت هرچقدر هم داد بزنه وقتی آروم شه با خودش میگه چه زن خوبی دارم که این همه سرش داد زدم چیزی نگفت اون موقع هست که تغییر میکنه
    کینه رو هم بذار کنار کینه باعث میشه به فکر تلافی باشی کینه قلب رو سیاه میکنه تلافی مقابل شوهر عین تلافی مقابل خودت هست تحقیر شوهر تحقیر خودت هست
    جوری رفتار کن که فکرکنه خیلی بهش اهمیت میدی به خواسته اش به نظرش به چیزهایی که علاقه داره
    فقط یادت نره این کارها رو 20روز بعد کتک شروع کن
    امیدوارم زندگی مورد علاقت رو بدست بیاری
    مشکل شما چون یه مشکل مشخص نیست به مرور زمان حل میشه فقط وقتی خوبیت رو ببینه بهت خوبی میکنه همونظورکه وقتی تو خوبی ببینی خوبی میکنی
    تو شروع کننده خوبی کردن باش مطمئن باش خوبی میبینی
    غرور ممنوع

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 آذر 97 [ 04:23]
    تاریخ عضویت
    1393-5-29
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    3,295
    سطح
    35
    Points: 3,295, Level: 35
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    18

    تشکرشده 44 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من مهریتو ببخش شوهرت خودش میدونه مشکلو چه جوری حل کنه توانش داره

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 بهمن 94 [ 11:53]
    تاریخ عضویت
    1393-5-20
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    1,171
    سطح
    18
    Points: 1,171, Level: 18
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    هيچ وقت مهريه ات رو نبخش چرا بايد اين كارو كني ؟مهريه پشتوانه زنه فقط با محبت پيش برو بين زن و شوهر غرور معني نداره هر چقدر هم كه مشكلتون شديد شد ه باشه بعد از چند روز در مورد يه مسئله اي سر صحبت رو باهاش باز كن بعد هم حرف رو كم كم ببر رو موضوع خودتون اما با آرامش كامل باهاش حرف بزن اگه وسط حرفاتون ديدي دوباره داره بحثتون ميشه سعي كن مديريتش كني بگو ما داريم صحبت ميكنيم كه مشكلمون حل بشه واسه خودتون قانون بزاريد
    بي احترامي به خانواده هر دو ممنوع بايد بشه
    هميشه سعي كن با محبت و مهربوني كارتو پيش ببري

    - - - Updated - - -

    هيچ وقت مهريه ات رو نبخش چرا بايد اين كارو كني ؟مهريه پشتوانه زنه فقط با محبت پيش برو بين زن و شوهر غرور معني نداره هر چقدر هم كه مشكلتون شديد شد ه باشه بعد از چند روز در مورد يه مسئله اي سر صحبت رو باهاش باز كن بعد هم حرف رو كم كم ببر رو موضوع خودتون اما با آرامش كامل باهاش حرف بزن اگه وسط حرفاتون ديدي دوباره داره بحثتون ميشه سعي كن مديريتش كني بگو ما داريم صحبت ميكنيم كه مشكلمون حل بشه واسه خودتون قانون بزاريد
    بي احترامي به خانواده هر دو ممنوع بايد بشه
    هميشه سعي كن با محبت و مهربوني كارتو پيش ببري

  7. کاربر روبرو از پست مفید پرنيان بانو تشکرکرده است .

    هم آوا (یکشنبه 02 شهریور 93)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 فروردین 94 [ 11:17]
    تاریخ عضویت
    1393-5-30
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    673
    سطح
    13
    Points: 673, Level: 13
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 14 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با تشکر از دوستان عزیزم خانم فاطمه و رویایی و پرنیان بانو

    خانم یا آقای امید

    از طعنه ای که زدید واقعا ممنون . اما این واقعا چیزیه که همه ی ما که میاییم اینجا لازم داریم ؟

    من گفتم که میخوام اصلاح بشم و ازتون کمک خواستم . خودم به اندازه ی کافی خودمو سرزنش کردم شما دیگه نمی خواد زحمت بکشی.

    از این گذشته من هیچی از کارایی که شوهرم بام کرد رو نگفتم و لازم نمیبینم بگم چون میخواستم روی اصلاح خودم تمرکز کنم و اصلاح شوهرم رو به خدا میسپرم.. لازم به ذکره که از همون اول باش اینجور نبودم این مال فقط چند ماهه . با این وجود عذاب وجدان منو بیشتر از اون داغون کرده.


    برای اینکه خیالتون راحت بشه هم بدونید مهریمو اینقدر کم گرفتم که نه اون تو پرداختش مشکل داره نه من با اون مهریه به جایی میرسم. اونچه تا حالا با هم نگهمون داشته عشقه . همون عشقی که کمرنگ شد اما از بین نرفت و قراره بعد از این هم قویتر بشه.

  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 10 شهریور 96 [ 01:17]
    تاریخ عضویت
    1393-5-13
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,092
    سطح
    27
    Points: 2,092, Level: 27
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 12 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام : چه خبر؟


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نتیجه خواستگاری از همکار
    توسط sepanta1990 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 06 مهر 93, 16:18
  2. در مورد خواستگارم احتیاج به مشورت دارم.
    توسط earth در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 10 بهمن 92, 11:26
  3. راه های التیام قلب شکسته
    توسط آرمان 26 در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 05 مرداد 92, 02:06
  4. استمنا بی اختیار
    توسط khatarat در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 مرداد 87, 11:38

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.