به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 12 دی 94 [ 12:19]
    تاریخ عضویت
    1391-1-14
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    4,713
    سطح
    43
    Points: 4,713, Level: 43
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    244

    تشکرشده 215 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array

    کمک برای فراموش کردن رابطه

    سلام
    سعی میکنم خلاصه بنویسم سوالی داشتین بپرسین
    میخوام یکی رو فراموش کنم یک ساله میشناسمش
    ازش پرسیدم کاملا منطقی بهم جواب رد داد طوری که جای هیچ بحثی نموند.
    از وقتی جواب رد شنیدم رابطم رو به کل باهاش قطع کردم عکساشو نگاه نمیکنم آهنگ گوش نمیدم امیدم بهش رو هم کاملا قطع کردم و مهمتر از همه قلبا تصمیم گرفتم فراموشش کنم.
    کاملا یک طرفه بوده و خیال پردازی و اینا.
    هفته اول همه چی داشت خوب پیش میرفت اما حالا روز به روز دارم بدتر میشم. روز سعی میکنم بهش فکر نکنم به جاش شب کابوس حرفای تلخش میاد سراغم.
    من کسی بودم که میگفتم آدمیزاد هر کار بخواد میتونه بکنه اما حالا دارم به حرف خودم شک میکنم.احساس میکنم نمیتونم پیوندم باهاش رو قطع کنم احساس میکنم حتی از قبل از اینکه به دنیا بیام میشناسمش.
    کسی میتونه بهم کمک کنه؟
    :(

  2. 2 کاربر از پست مفید کیارش۲ تشکرکرده اند .

    maedeh120 (یکشنبه 02 شهریور 93), nokte (جمعه 31 مرداد 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 دی 00 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    121
    امتیاز
    7,040
    سطح
    55
    Points: 7,040, Level: 55
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 288 در 108 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    24
    Array
    با سلام

    من کسی بودم که میگفتم آدمیزاد هر کار بخواد میتونه بکنه اما حالا دارم به حرف خودم شک میکنم
    چقدر خوب شد که به این نتیجه رسیدی ، این نتیجه رو هیچ وقت از یاد نبر و یادت باشه که یه جورایی انسان دست خودش نیست!!

    نمیتونم پیوندم باهاش رو قطع کنم احساس میکنم حتی از قبل از اینکه به دنیا بیام میشناسمش

    از وقتی جواب رد شنیدم رابطم رو به کل باهاش قطع کردم عکساشو نگاه نمیکنم آهنگ گوش نمیدم امیدم بهش رو هم کاملا قطع کردم و مهمتر از همه قلبا تصمیم گرفتم فراموشش کنم.
    گاهی درجهت فراموش کردن طرف قدم های اشتباهی بر میداریم که نتیجه عکس پیش میاد
    مثلا
    هر چند روز جلوی خودتو میگیری که سراغ عکساش نری!و با این حست مبارزه میکنی
    یه عمر اهنگ گوش میکردم و حالا به این دلیل اهنگ گوش نمیکنم که ممکنه غمگین بشم و یاد اون بیوفتم...!وقتی یه اهنگی رو به صورت اتفاقی میشنوم انگار یارو واسه قلب من خونده!
    امیدتو ازش قطع کردی به کی حالا وصل کردی؟
    به چه نتیجه ای رسیده بودی؟ پس همش دست خودت نیست وقتی رفت توی قلبت به همین اسونی بخوای فراموشش کنی


    توصیه من:
    اولا صبور باش و بذار زمان بگذره
    خودتو ازاد بذار و روی طرفت حساسیت نشون نده با مثلا جلو گیری شدید از ذهنت و خیال پردازی هایی که به طرفت هجوم میاره
    یادت باشه اگه خودت افکار واحساسات خودتو در گیر و مشغول نکنی اون تورو مشغول میکنه و تورو میکشونه به سمت غمگینی و ناراحتی وافسردگی بی میلی به همه چیز نا امیدی و ...

    موفق باشی

  4. 4 کاربر از پست مفید احساس بهاری تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 03 شهریور 93), کیارش۲ (شنبه 01 شهریور 93), من 25 (جمعه 07 شهریور 93), شیدا. (دوشنبه 03 شهریور 93)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
    ز فکر آنان که در تدبیر درمانند؛ در ماننــد!

    الان عده ای (شاید حتی خودتو شما) می فرمایید که این عشق نبوده و صرفا دچار احساسات زودگذر نفسانی شده اید و نباید داغ دلتون رو با خودندن چنین اشعاری تازه کرد.
    این حرف من رو یاد کسانی می ندازه که وقتی مریض یا خسته ایم می فرمایند چیزی نیست، فلان بیماری حاد رو که نداری! اما این دلیل اصلا منطقی نیست. آدم سرماخورده و خسته هم احتیاج به استراحت داره. گرچه کمتر.
    روان آدم هم همینطوره. وقتی خسته است نیاز داره که استراحت کنه. اما شما به جای استراحت بعد از این اتفاق ناخوشایند، شروع کردین به تلاش مضاعف برای تغییر خودتون و فراموش کردن ضعف های یک ساله . برای همینه که بعد از یک هفته این طوری احساس عجز می کنید.

    حق با شماست، آدم هرکاری بخواد می تونه بکنه. اما نه وقتی سرحال نیست.

    شما خانمی رو دوست داشتید. کار زشت یا اشتباهی نکردید که حالا بخواهید به طور کلی کتمان کنید. ربات هم نیستید که ناگهان مغزتون رو از چیزی که یک سال تموم درگیرش بوده خالی کنید. حتی هنوز هم اجازه دارید کمی بهش علاقه مند باشید و فکر کنید چقدر خوب میشد اگر خلاف این بود. خوشبختانه یا بدبختانه اولین و آخرین نفری هم نیستید که به چنین مشکلی خورده. این همه شاعر و خواننده که با شما همدردی میکنند. ولی به مرور این احساسات رو کنار بزارید. کم کم. بعد از اینکه از این مدل استراحت خسته شدید خودبه خود همه چیز رو به راه میشه. شما نمیتونید کاری بکنید. گمونم حتی صبر! پس بگذارید گذشت زمان و وقوع اتفاقات جدید، همه چیز رو کمرنگ کنه.

  6. 2 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    کیارش۲ (شنبه 01 شهریور 93), شیدا. (دوشنبه 03 شهریور 93)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 12 دی 94 [ 12:19]
    تاریخ عضویت
    1391-1-14
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    4,713
    سطح
    43
    Points: 4,713, Level: 43
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    244

    تشکرشده 215 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array
    ممنونم خیلی خوب بود حرفاتون

    راستش اره اصلا ادم صبوری نیستم با این که مثلا یکسال صبر کردم ولی صبرم زیاد که نشد کمتر هم شد کلا ادم خیلی عجولی هستم تو هر مسئله ای.دست خودم هم نیست.
    این روزا به غیر از این مسئله کلی درگیری فکری هم دارم اونا با این که همشون خیلی مهم هستند ولی نمیدونم چرا در موردشون بیخیالم
    منظورم این بود یجا بیکار ننشستم که فکرم بره سمتش.

    پیش یه روانشناس که رفته بودم گفت یه نفر دیگه رو وارد زندگیت کن که اونم تو رو بخواد اینجوری فراموش میشه
    حالا من نمیدونم برم به فلان دختری بگم بیا یه مدت با هم باشیم من قبلی رو یادم بره
    یا مثلا هیچی بهش نگم تش نامردی کنم که اینم تو مرام ما نیست

    ولی مسلما نمیتونم باهاش ادامه بدم چون معیار هام رو نداره
    اون مورد قبلی هم قیافش معمولی بود چون همه ی معیار هام رو همه با داشت میخواستمش و هم اینکه عاشقش بود همه چیز عالی میشد اگه خودش هم منو میخواست که نخواست.
    معیار هام هم چون یه خورده متفاوته واسه همین احتمال اینکه مثل اون رو دوباره پیدا کنم خیلی کمه
    این مسئله هم جدا از مسائل عاطفی ازارم میده

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    گذر زمان خیلی چیزارو تغییر میده مطمئن باش .
    به خدا بیشتر از قبل توکل کن .

    سوم دبیرستان بودم یه دوستی داشتم نویسنده بود یه متنی واسم نوشت بهم هدیه داد من روزی هزار بار میخوندمش هنوز بعضی جملاتش یهو یادم میاد :
    "خدایا اگر هر چه را تو از انسان میستانی خود جایش نمی نشستی چه سخت بود بریدن ها و از دست دادن ها و اکنون چه حلاوت غریبی دارد این خواستن ها و جایگزین شدن ها ..."
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  9. کاربر روبرو از پست مفید anisa تشکرکرده است .

    کیارش۲ (شنبه 01 شهریور 93)

  10. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 12 دی 94 [ 12:19]
    تاریخ عضویت
    1391-1-14
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    4,713
    سطح
    43
    Points: 4,713, Level: 43
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    244

    تشکرشده 215 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array
    راستش بعید میدونم گذر زمان در این مورد چیزی رو حل کنه.
    من قبلا هم چهار بار عاشق شدم و در مورد سوم و چهارم فهمیدم که چارش صبر و زمانه و همینطور هم شد با این که مثلا مورد سوم دو سال هم طول کشید و همه این روابطم هم یک طرفه بوده از شانسم :دی
    ولی تو این مورد شک دارم راستش.
    اولا که همون ده ماه پیش هم صبر کردم فکر میکنم شیش ماه برای فراموش کردن ارتباط دو ماهه کافی بوده باشه ولی نشد تازه اونموقع علاقم بهش کمتر بود و آتیشی بودم و همون علاقه ای که روانشناسا بهش میگن هوس و من همون عشق اسمشو میذارم بود ولی عشق سطح پایین.
    اما بعد از اون شیش ماه که سعی کردم فراموشش کنم احساسم بهش قوی تر شد و به کمال خودش رسید و فقط یک درجه از عشق الهی پایینتر بود و هست.
    یه بار که داشتم با خودش سر یه موضوعی صحبت میکردم گفت: "سرکوب یه احساس فقط اونو قوی تر میکنه" علت قوی شدن احساس من هم شاید همین بوده.
    نمیدونم حرفای منو متوجه میشین یا نه چون فقط کسی که تجربه اینارو داشته میفهمه چی میگم.
    واقعا خستم بعد از اون همه سختی تو شیش سال اخیر که من یه چیز میگم شما یه چیز میشنوین حقم بود پاداشم رو بگیرم اما بازم ضربه خوردم.
    نمیدونم باید چیکار کنم هرچی هم که بحث کنیم آخر سر چاره ای جز صبر کردن ندارم چون تا حالا دوبار بهش پیشنهاد دادم یه بار پارسال که غیر مستقیم بود که اونم هیچی نگفت یه بار هم امسال که علنی گفتم و جواب رد شنیدم و دیگه هر چند وقت هم که بگذره روم نمیشه دوباره مطرح کنم پیشش و درست هم نیست اینکار چون بازم خودمو کوچیک میکنم هنوز غرورمو همرام دارم.
    واقعا دیگه موندم چیکار کنم.
    شاید تو عشقش داشتم افراط میکردم و خداوند اونو مثل حضرت یوسف ازم گرفت تا عشقم رو متوجه خدا کنم اما واقعا من نمیتونم چون به یک موجود زمینی هم احتیاج دارم تا بهش عشق بورزم عشق واقعی منظورم هست.نه صرفا دوست داشتن عادی همسر.
    شایدم دارم اشتباه میکنم نمیدونم
    واقعا دیگه نمیدونم
    کاش خدا جواب سوالامو میداد
    ای کاش..

  11. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 12 دی 94 [ 12:19]
    تاریخ عضویت
    1391-1-14
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    4,713
    سطح
    43
    Points: 4,713, Level: 43
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    244

    تشکرشده 215 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array
    کسی جواب نمیده؟
    :(
    یا شاید بقیه هم مثل خودم راه دیگه ای به ذهنشون نمیرسه؟
    :(

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 شهریور 93 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    530
    سطح
    10
    Points: 530, Level: 10
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شماباخونواده تون خواستگاری رسمی برین؟شایداون این نوع درخواست کردنوقبول نداشته که جواب منفی داده بهتون.....اول بگین بهش که میخواین رسمی باخونواده تون بیاین ...ببینین چی میگه؟

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 09 مرداد 94 [ 15:48]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    709
    سطح
    14
    Points: 709, Level: 14
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام میدونم خیلی سخته فراموش کردن اون طرف ولی مطمئن باش اگه خودت واقعا بخای حتما میتونی شعار نمیدم تو اطرافیانم دیدم ک میگم یکی از دوستام در حدی بود که میدونست بدرد هم نمیخورن ولی بدجور عاشق پسر همسایشون بود ثانیه اینبود بهش فکر نکنه فکر خودکشی میکرد ولی وقتی دید این دوست داشتن الکیه سعی کرد فکر کردن به اونو کم کنه دقت کن کم کنه نه احساسشو سرکوب کنه و دیگه فکر نکنه خودشوب درسو ورزشو اینا مشغول کرد بعد چندماه فراموش کردحتی الان ک میبینش هیچ فرقی با بقیه پسرا براش ندارهمطمئن باش میتونی اگه واقعا بخای

  14. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 12 دی 94 [ 12:19]
    تاریخ عضویت
    1391-1-14
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    4,713
    سطح
    43
    Points: 4,713, Level: 43
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    244

    تشکرشده 215 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array
    قا یا خانوم مهمان93 مرسی نه قضیه فرق داره این شکلیا نیست سنش از من بیشتره.
    Yasna2
    ممنونم که جواب دادین و اولین پستتون رو واسه من گذاشتین
    خوب چجوری باید بخوام الان حدود سه چهار هفته گذشته روز به روز بدتر دارم میشم پست اولم رو دوباره بخونید چه کار باید میکردم که نکردم.
    هر کسی تو زندگیش دنبال یه چیزه یکی واسه پولدار شدن میجنگه یکی دنباله شهرته یکی آرامش میخواد یکی دیگه احترام میخواد خلاصه هرکی یه امیدی داره
    من هم امیدم به این بود
    شیش سال راه اومدم ولی حتی یک قدم نزدیک نشدم بهش.
    زندگیم که از دست رفت امیدی بهش ندارم
    با این شیوه ای که دارم زندگی میکنم تو این کثافت اون دنیا رو هم از دست میدم دیگه خسر الدنیا والاخره میشم.
    فقط نمیدونم کجارو اشتباه رفتم.من که همیشه سعی کردم خوب باشم کسی رو اذیت نکنم از خودم بزنم واسه حتی غریبه ها به یه رهگذر هم محبت کنم تا حالش خوب بشه حالا این بلا سر خودم اومد.


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.