به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    340
    سطح
    6
    Points: 340, Level: 6
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 282 در 96 پست

    Rep Power
    28
    Array

    Icon19 خواهرم 5 سال با یه پسر دوست بوده. کمکم کنید

    سلام
    ما یه خانواده ی هفت نفره و مذهبی هستیم. فقط خواهر کوچکترم مجرده. 5 ساله یواشکی با یکی دوسته. دو سال پیش برادرم فهمید و خیلی کتکش زد. چند بار جای خونمون دیدمش. همش خواهرم رو میبره و میآره. از یکی از دوستهای قدیمی خواهرم کمک گرفتم و فهمیدم که پسره بیکاره خانواده اش بی پولن. سیگاریه. درسشو تا قبل کاردانی ول کرده. زبون بازه. میدونه خواهرم قبلا با کی ها دوست بوده. نه خواهرم نه ایشون مذهبین. خانواده ی اون خواهرم رو دیدن حتی خونشونم دعوت کردن و رفته. نمیدونم اصلا خواهرم باکره هست یا نه. بهشم بگی میگه به تو چه. میدونه من به بابام بگم بابام میمیره از غصه. یکی از همسایه هامونم بهم گفت. از فکرش بیرون نمیآم. زندگی ام داره از بین میره. یکی از برادرام اگه بفهمه خون به پا میکنه. هم آبرومون مهمه همه سلامتی پدرم. سرطان داره. مامانمم قلبش داغونه. به یه تکون بندن. چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    - - - Updated - - -

    با یه مشاور صحبت کردم تلفنی میگه مستقیم باهاش صحبت کنید. آخه قبول نمیکنه. انکار میکنه
    ویرایش توسط aye : چهارشنبه 29 مرداد 93 در ساعت 20:56 دلیل: تصحیح

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 11:12]
    تاریخ عضویت
    1393-1-26
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    7,915
    سطح
    59
    Points: 7,915, Level: 59
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 433 در 149 پست

    Rep Power
    34
    Array
    نمیدونم خواهرتون در چه شرایط سنی هستن و چه خصوصیات اخلاقی دارن
    و رابطشون با سایر اعضای خانواده چه جوری هستش.

    ایشون به احتمال زیاد از سر تنهایی و بی اطلاعی به این گونه روابط روی آوردن
    بهتره از در دوستی و محبت باهاش وارد بشین
    البته اگه اختمالا رابطه خوبی با شما و سایر اعضای خانواده نداره ممکنه لج بکنه و بیشتر اصرار کنه بر این موضوع.
    به نظرم بهتره کسی که حرفش تاثیر داره روش باهاش صحبت کنه و همه حوانب رو واسش توضیح بده و عواقب و آینده متاسفانه بدی رو که در انتظارش هست رو کامل و واضح روشن بکنه واسش.
    به قول معروف "من آنچه شرط بلاغ است با تو می‌گویم/ تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال"

  3. 6 کاربر از پست مفید خیال تو تشکرکرده اند .

    aye (شنبه 01 شهریور 93), Eram (چهارشنبه 29 مرداد 93), khaleghezey (دوشنبه 17 شهریور 93), man-bedoone-sahar (چهارشنبه 29 مرداد 93), بابک 1369 (پنجشنبه 30 مرداد 93), شیدا. (شنبه 01 شهریور 93)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام آیه ی عزیز
    قبل از شروع هراقدامی اول آرامشت رو حفظ کن و به خدا توکل کن و برای بهترشدن اوضاع همواره دعاکن وصبر داشته باش... می دونم سخته ولی اگر آرامش داشته باشی میتونی مسائل رو بادید بازتر حل کنی و همچنین زودتر کار درست رو پیداکرده و عملی کنی... تو توی دنیایی هستی که حاکمش حقه پس آروم باش عزیز ...
    وقتی در آرامش فکر کنی ایده های زیادی به ذهنت می رسه .ایده های من اینه:(بعضی هاشون رد درازمدت باید روش کارکنی)
    1-صبور باش .
    2-برقراری رابطه عاطفی و دوستانه با خواهرت بدون هیچ چشمداشتی ازینکه بخواد یک شبه عوض شه چون زمان می بره و نمیشه.
    3-محرم دل پدر و مادرت باش...کاری کن وجودت آرامش اونها باشه.
    4-ازسرزنش خواهرت و دعوای لفظی با اون شدیدا پرهیز کن.حتما توی شرایط سختی هست وحتما نیاز به حمایت عاطفی شما داره تا از حمایت و محبت غیر دل بکنه.
    5-به پدر و مادر و خواهر و برادر هات محبت بی چشمداشت کن و دست از سرزنش و خرده گیری بردار.
    6- مهارت درک و پذیرش متقابل+همدردی رو بیاموز و به دیگران خصوصا خانواده هم عملا آموزش بده.

    ببخشید زیاد شد عزیزم.امیدوارم به دردت بخوره حتی اندکی هم برات مفید باشه من خیلییییییی خوشحال میشم.
    موفق و پیروز باشی.

  5. 2 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    aye (شنبه 01 شهریور 93), شیدا. (شنبه 01 شهریور 93)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 اسفند 93 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1393-3-10
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,518
    سطح
    22
    Points: 1,518, Level: 22
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 352 در 135 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام ، هرچقدر شما بهش بی محبتی کنین اون بیشتر جذب پسره و روابط خارج از خونه میشه، با تنش هایی که تو خونتون هس به نظرم یه چیز عادیه که رفته دنبال محبت ، تو به عنوان خواهرش فقط روشنش کن و از روابطی که اینجورین و به بن بست رسیدن بگو، هر چند تو این سن (نوجوانی) اصلا پذیرای نصیحت نیستن و ممکنه بدتر کنه، با این سایت آشناش کن، اینقد اینجا تجربه های مختلفی هس که اونم یاد میگیره.
    میتونی با پسره حرف بزنی؟ باهش قاطع حرف بزنی و از نیت و قصدش مطلع شی؟
    ویرایش توسط سپیده ی تاریک : چهارشنبه 29 مرداد 93 در ساعت 23:27

  7. 3 کاربر از پست مفید سپیده ی تاریک تشکرکرده اند .

    anisa (چهارشنبه 19 شهریور 93), aye (شنبه 01 شهریور 93), شیدا. (شنبه 01 شهریور 93)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 08:11]
    تاریخ عضویت
    1392-1-27
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    4,855
    سطح
    44
    Points: 4,855, Level: 44
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    129

    تشکرشده 303 در 118 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام ایه ی عزیز.کاملا درکت میکنم منم تو موقعیت شما قرار داشتم قبلا با وضعیت شدیدا بدتر خواهرم با یه ادم به تمام معنا(شدیدا ببخشی)عوضی یه ادم کثیف و اشغال که زندگی زن و بچه اش رو هم حروم کرد و زندگی خواهر منم تلف کرد.با تجربه ای که در این زمینه دارم متاسفانه مقابله کردن و درگیری حتی لفظی و تهدید از اینکه به کسی میگی شدیدا نتیجه معکوس داره و باعث میشه خواهرت بیشتر به سمت اون ادم بره.اول لطف کن و بگو خواهرت چند سالشه؟
    متاسفانه فرزندان اخر بیشتر از بقیه ی بچه ها در معرض این خطرها قرار دارند مخصوصا اگه فاصله سنی زیادی هم با بقیه ی خواهر و برادرا داشته باشه و اینکه خوب معلومه بعد از ازدواج شماها و تنها موندن خواهرتون این مورد رو پیش اورده در این شرایط سن والدین یکم بیشتره دیگه حوصله ی بعضی اوقات حتی صحبت با ادم رو ندارن و در این شرایط فرد شدیدا کشیده میشه به سمتی که بهش محبت بشه حتی زبونی.
    شما در این شرایط بهتر رابطتون رو با خواهرتون بیشتر کنید بهش محبت کنید باهاش بیرون برید سعی کنید وقتش رو پر کنید نذارید تنها بمونه با مادرتون صحبت کنید و ازش بخواید یکم هوای خواهرتون رو داشته باشه.با بقیه ی خواهر و برادراتون صحبت کنید و ازشون بخواید بیشتر به خواهرتون محبت کنند.باهاش حرف بزنید اون رو تو جمعهای خودتون راه بدید و توجمعتون از خطرات دور و اطراف بگید و کمی با محیط اشناش کنید.(اینا مواردی بود که من به عنوان فرزند اخر درگیرش بودم و خدا من و بایادش از بیراهه دور کرد).
    اصلا مستقیم ازش نخواید که رابطش رو تموم کنه سعی کنید یه حس اعتماد بین خودتون و خواهرتون ایجاد کنید مثلا باهاش درددل کنید ازش تو بعضی امورتون راهنمایی بخواید تا اون به سمتتون بیاد و حس کنه که میتونه بهتون اعتماد کنه.کم کم باهاتون درد و دل کنه اصلا تو درد ودلاش اون رو محکوم نکنید بهش حق بدید و باهاش همدردی کنید و بهش بگید مثلا اگه من جای تو بودم اینکار رو میکردم.بذارید جلوی شما راحت در مورد دوست پسرش صحبت کنه اصلا بهش نگید از اون چی میدونید یا مثلا باکمک دوستش تحقیق کردید اصلا اینهارو نگید چون اونموقع پرده حرمت خواهریتون ازبین میره.بذارید از دوستش ازادانه باهاتون صحبت کنه اگه میتونید ازش بخواید شما رو با اون اشنا کنه.بعدش مثلا بهش بگید دوست داری بریم امارش رو دربیاریم اگه بدردبخور بود بگیم بیاد خواستگاری؟اگه گفت نه اصلا پافشاری نکنید.راههای دیگه رو امتحان کنید.از کلک های خواهرانه استفاده کنید.
    به رفتارهاش واکنش تند نشون ندید بذارید کنار شما حس ارامش پیدا کنه.شمافقط با این راه میتونید به خواهرتون و خانوادتون کمک کنید.
    من به شما اطمینان میدم که خواهرتون از سر تنهایی به اون ادم پناه برده اگه از تنهایی دربیاد اون رو بدون هیچ تلاشی ول میکنه.خواهرتون الان داره حسی رو که باید از خانوادهی خودتون دریافت میکرد رو متاسفانه از اون پسر و خانواده اش دریافت میکنه و شما فقط با جایگزینی درست دریافت احساسات خواهرتون رو به خانواده باز گردونید.
    در اخر اگه خواهرتون خواست باز با اون ادم باشه یاحتی خدای ناکرده ازدواج کنه بهش در ارامش بگید که مخالفید به این دلیلها و اینکه با این حال اون میتونه شما رو به عنوان یک خواهر همیشه داشته باشه و شما تکیه گاهش میمونید و پشتشید.من هم درمورد خواهرم اینکار رو کردم و تمام تلاشم رو کردم که خانواده کنارم باشن گفتم با اینکار مخالفیم ولی مطمئن باش همیشه کنارت هستم و الان خدا رو شکر و صدهزار مرتبه شکر که خواهرم نجات یافت .امیدوارم شما هم با عمل به راهنمایی های دوستان و من حقیر بتونی خواهرت رو نجات بدی.
    برای شما و زندگی خواهرتون دعا میکنم چون درک میکنم الان داری چی میکشی.

  9. 4 کاربر از پست مفید setareh 1390 تشکرکرده اند .

    anisa (چهارشنبه 19 شهریور 93), aye (شنبه 01 شهریور 93), Eram (پنجشنبه 30 مرداد 93), شیدا. (شنبه 01 شهریور 93)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط aye نمایش پست ها
    سلام
    ما یه خانواده ی هفت نفره و مذهبی هستیم. فقط خواهر کوچکترم مجرده. 5 ساله یواشکی با یکی دوسته. دو سال پیش برادرم فهمید و خیلی کتکش زد. چند بار جای خونمون دیدمش. همش خواهرم رو میبره و میآره. از یکی از دوستهای قدیمی خواهرم کمک گرفتم و فهمیدم که پسره بیکاره خانواده اش بی پولن. سیگاریه. درسشو تا قبل کاردانی ول کرده. زبون بازه. میدونه خواهرم قبلا با کی ها دوست بوده. نه خواهرم نه ایشون مذهبین. خانواده ی اون خواهرم رو دیدن حتی خونشونم دعوت کردن و رفته. نمیدونم اصلا خواهرم باکره هست یا نه. بهشم بگی میگه به تو چه. میدونه من به بابام بگم بابام میمیره از غصه. یکی از همسایه هامونم بهم گفت. از فکرش بیرون نمیآم. زندگی ام داره از بین میره. یکی از برادرام اگه بفهمه خون به پا میکنه. هم آبرومون مهمه همه سلامتی پدرم. سرطان داره. مامانمم قلبش داغونه. به یه تکون بندن. چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    - - - Updated - - -

    با یه مشاور صحبت کردم تلفنی میگه مستقیم باهاش صحبت کنید. آخه قبول نمیکنه. انکار میکنه
    خواهرتون چند ساله هستند؟
    با توجه به اینکه فرمودید از پنج سال قبل با این آقا دوست بودند و در جای دیگری اشاره کردید که قبل از ایشون هم روابطی داشتند؛ قاعدتا باید بالای بیست سال داشته باشند. پس در دوره نوجوونی نیستند تا به هیچ وجه نتونید باهاشون صحبت کنید. اما بستگی داره لحن بیان شما چطور باشه. به شخصه فکر می کنم سوال درمورد روابط جنسی و باکره بودن، تا حدی توهین آمیزه. چه برسه به اینکه بابتش آدم رو بازخواست کنند. می دونید حتی بیان شک به چنین مساله ای از جانب شما گناه بزرگیه و در صورت مطرح شدن پیگرد قانونی داره؟ جدای از بحث مذهبی، شاید ترسوندن برای یه نوجوون جواب بده(اگرچه باز هم کار صحیحی نیست) اما درمورد یک فرد بالغ فقط باعث انزجار و دوری بیشتر میشه. مصداق عینی هم اینکه برادرتون کتکش زود و فایده ای نداشت.

    چرا این مسئله باید باعث از بین رفتن زندگی شما بشه و لحظه ای از فکرش بیرون نیاید؟
    ایشون پنج سال این رابطه رو ادامه دادن و کسی هم متوجه نشده یا اگر شده به روی خودش نیاورده(همونطور که الان شما نگرانید والدینتون بفهمند) شما سعی دارید یک رابطه پنج ساله رو با پنج دقیقه گریه و پنج ساعت تهدید و پنج روزم توهین تموم کنید؟! وظیفه شما صرفا راهنمایی و هشدار دادنه. البته می تونید این کار رو به قدری خوب انجام بدید که نتیجه اش شگفت انگیز باشه.

    در جمع نمونه هایی از سرانجام تلخ دوستی های بدون چهارچوب، مثال بزنید. روابطی که در نهایت نتایج زیان باری داشتند. البته سعی کنید حرف هاتون حالت شعارگونه پیدا نکنه و مخاطبتون مستقیما ایشون نباشن. به طور کلی بگید.

    شرایط ازدواج ایشون رو فراهم کنید. باهاشون درمورد خواستگاری و... صحبت کنین. اگر مورد مناسبی هست معرفی کنید. اگر خانواده در این زمینه کوتاهی کنند خب طبیعیه که خود فرد دست بکار بشه.

    صمیمانه در مورد این رابطه با خواهرتون صحبت کنید و بپرسید که بعد از این همه سال برنامشون چیه؟ قصد دارند به همین شیوه ادامه بدند یا قرارِ ازدواج کنند. اگر گفتند قرار بر ازدواجه دقیقا بپرسید چه زمانی و با لحن بی طرف و بدون متهم کردن بپرسید آیا از جانب دوستشون مطمئن هستند؟ چه چیزی در این ادم دیدند که چنین تصمیمی گرفتند؟ صرفا علاقه؟ قشنگه اما کافی نیست.
    اگر گفتند قصد ازدواج ندارند، نگرانی خودتون رو از اتلاف زندگیشون بیان کنید. همینطور از معایب کلی دوستی بگید بدون اینکه در مورد خونواده خودتون و تعصباتشون صحبت کنید.

  11. کاربر روبرو از پست مفید mahasty تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 01 شهریور 93)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    340
    سطح
    6
    Points: 340, Level: 6
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 282 در 96 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام دوستان
    ممنون از همه
    25 سالشه
    دانشجویه. سومین دوست پسریه که داره. خواهرم خیلی قبیحه. با این یکی آخری خواهر بزرگم تلفنی حرف زده و دعواش کرده ولی ایشون تو روی خواهرم وایستاده و گفته چرا به دوست پسرم فحش دادی؟؟!!
    همه ی امکانات برای خواهرم مهیاست. لپ تاپ خوب - دوربین خوب - لباس خوب. دو تا دو تا مانتو میخره. کفش 700 تومنی و ....
    کلا یه دوره رفت پیش دانشگاهی هنر. بچه هاش همه اهل دوست بودن. این آخریه رو هم یکی از دوستاش واسش پیدا کرده.
    خواهرم همه چی رو دروغ میگه. ساعاتی که بیرون میره و میاد. خرج هاش و ....
    از همه چی میزنه تا به این آقا برسه و باهاش تفریح بره. من متوجه شدم که خونه اش هم میره. البته وقتی مامان پسره هست. شایدم تنهایی رفته و .... .
    چند روز پیش خواهر دیگه ام به این آقا زنگ زده و این آقا گفته من با ایشون دوست نیستم و ....
    کلی خواهرم رو اسکل کرده به قول دیگران.
    جفتشون دروغگو هستند و میخوان این رابطه پنهانی ادامه پیدا کنه. اصلا اهل حرف زدن نیستند.
    خانواده ی ما مهربون و خونگرمند. خواهرام اهل بگو بخندند. برادرهامم خیلی با عاطفه اند ولی وقتی فهمیدن دوست پسر داره عصبانی باهاش برخورد کردند

    - - - Updated - - -

    از فکر خواهر بیرون نمیآم برای همین زندگی ام داره مختل میشه. همش فکر میکنم اگه رابطه ی جنسی داشته باشن چی میشه؟ اگه بابام بفهمه و غصه بخوره؟؟ بابای من یه پیرمرد مریض اما مهربون و آبرودار و مومن و اجتماعیه. چهل ساله تو یه محله مغازه داره. سی ساله تو یه منطقه ی نزدیک به مغازه اش میشینیم. اونایی که باباهای آبرومدار و پیشکسوت دارن میتونن نگرانی من رو متوجه بشن

    - - - Updated - - -

    دوستان میگن برای خواهرم وقت بزاریم و باهاش دوست باشیم:
    همه برای خواهرم وقت میزاریم. خیلی وقتها جایی میخواد بره حتی اگه اون سر شهر باشه میبریمش و میآریمیش. خودتون میدونید زندگی متاهلی ما به اندازه ی کافی برامون وقت گیر هست. نمیتونیم همیشه در خدمتش باشیم. کلی تو فامیل و همسایه دختران خوب و سالم هستند که ایشون میتونه با اونها بگرده. ولی خودش میخواد با این آقا باشه. واسه همین همه رو میپیجونه و خودش رو بهش میرسونه. من تا الان بارها تلاش کردم که بهش نزدیک بشم. متاسفانه یه اخلاق تحقیر آمیزی که داره اینه که به همه به چشم ابزار نگاه میکنه. اگه کارش رو واسش انجام ندی از عالم و آدم بدتری واسش. نمیتونم تحمل کنم. موندم با این اخلاقش چجوری پول تو جیبی این آقا رو هم میده؟؟

    - - - Updated - - -

    یکی از دوستان میگه : میتونی با پسره حرف بزنی؟ باهش قاطع حرف بزنی و از نیت و قصدش مطلع شی؟
    اونقدر پررویه که خواهرم رو به مسخره گرفته و یه جوری صحبت کرده که انگاه اون آدم نیست. در حالیکه شماره اش رو با اس ام اس هاش خودم از تو گوشی دیدم و قطعا خودشه. دغل کاریه که نگو

    - - - Updated - - -

    چند تا از دوستان میگن:باهاش صحبت کنیم در این رابطه
    اصلا در موردش راحت صحبت نمیکنه. فقط قضیه رو میپوشونه. اینکه میخواد خودش تصمیم بگیره محترمه ولی آخه یه پسر سیگاری بیکار دغل باز انتخاب بدیه که داره. دوستش میگفت علاقه ی شدیدی به هم دارند. حقیقتش من بیشتر از آبرو و آبروریزی و اتفاقات بد بین دختر پسر میترسم تا چیز دیگه ای.

    - - - Updated - - -


    دوست دیگه ای گفتن :
    در جمع نمونه هایی از سرانجام تلخ دوستی های بدون چهارچوب، مثال بزنید. روابطی که در نهایت نتایج زیان باری داشتند. البته سعی کنید حرف هاتون حالت شعارگونه پیدا نکنه و مخاطبتون مستقیما ایشون نباشن. به طور کلی بگید.


    یعنی باور کن انواع و اقسام داستانهایی که تو سایت میخونم یا از کسی میشنوم و به ماجرای اون نزدیکه رو مستقیم و غیر مستقیم میگم
    مثلا به مامانم میگم وااااااااااای مامان یکی از دوستامو دیدم جدا شده بود. شوهرش باهاش دوست بوده و بددل شده و کتک میزدتش و ....

    ببین دوستم من فکر میکنم که چون وابسته شده فکر میکنه این با بقیه فرق داره.
    بخدا خواستگار دکتر داره پر و پاقرص.
    دخترای دیگه یکی از این موردها دم در خونشون نمیآد. نمونه اش خودم. واقعا خواهرم زیبا و خوشتیپه و زود همه جذبش میشن
    اما کاش نگاه زیبا داشت نه .......................
    ویرایش توسط aye : شنبه 01 شهریور 93 در ساعت 14:16 دلیل: تصحیح

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 اسفند 93 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1393-3-10
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,518
    سطح
    22
    Points: 1,518, Level: 22
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 352 در 135 پست

    Rep Power
    28
    Array
    خب 25سالشه چرا مثه بچه باهش برخورد میکنی؟ راستش من فکر کردم 17-18 سالس!
    دیگه به سنی رسیده که خوب رو از بد تشخیص بده و شما فقط در نقش خواهر وظیفت اینکه گوشزد کنی مسائل مربوط به دوستیارو ، شما مسئول کارهای خواهرت نیستیییییی، چرا اینقد بزرگش میکنی؟ تو دوس نداشتی یه سری چیزارو تجربه کنی؟ فکر کنم اینقد بالغ هس که دیگه بدونه خط قرمزهاش کجان و اگه به قول خودت توو خانواده گرم و با محبت و با ایمانی بزرگ شده باشه اون خط قرمزها نهادینه شده واسش ، نیازی به نگرانی تو نیس ، اونم به عنوان یه انسان حق داره اشتباه کنه و سرش به سنگ بخوره و تجربه کسب کنه ، متاسفانه محیط اینجوری شده و من و تو هرچقد سعی کنیم نمیتونیم اینارو به کسی تلقین کنیم که آبرو چیه و این کارا چه عواقبی داره ، تو متاهلی و هرچقد رو این مسئله تمرکز کنی رو روابط زناشوییت اثر منفی میزاره ، نصیحتش کن ولی در حد نرمال ،بیشتر دوستش باش.

    - - - Updated - - -

    خب 25سالشه چرا مثه بچه باهش برخورد میکنی؟ راستش من فکر کردم 17-18 سالس!
    دیگه به سنی رسیده که خوب رو از بد تشخیص بده و شما فقط در نقش خواهر وظیفت اینکه گوشزد کنی مسائل مربوط به دوستیارو ، شما مسئول کارهای خواهرت نیستیییییی، چرا اینقد بزرگش میکنی؟ تو دوس نداشتی یه سری چیزارو تجربه کنی؟ فکر کنم اینقد بالغ هس که دیگه بدونه خط قرمزهاش کجان و اگه به قول خودت توو خانواده گرم و با محبت و با ایمانی بزرگ شده باشه اون خط قرمزها نهادینه شده واسش ، نیازی به نگرانی تو نیس ، اونم به عنوان یه انسان حق داره اشتباه کنه و سرش به سنگ بخوره و تجربه کسب کنه ، متاسفانه محیط اینجوری شده و من و تو هرچقد سعی کنیم نمیتونیم اینارو به کسی تلقین کنیم که آبرو چیه و این کارا چه عواقبی داره ، تو متاهلی و هرچقد رو این مسئله تمرکز کنی رو روابط زناشوییت اثر منفی میزاره ، نصیحتش کن ولی در حد نرمال ،بیشتر دوستش باش.

  14. کاربر روبرو از پست مفید سپیده ی تاریک تشکرکرده است .

    aye (یکشنبه 02 شهریور 93)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    340
    سطح
    6
    Points: 340, Level: 6
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 282 در 96 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سر یک دختر تا کجا باید به سنگ بخوره؟
    آخه کسی که تو 5 سال به - عواقب زندگی با یه پسر بیکار سیگاری بی بند و بار رو برای آینده اش و به عواقب دوستی اش در خانواده ی مذهبی و اتفاقات بدی که 90% بینشون کامل برقرار شده - فکر نکنه دیگه آزمایش کردن و تجربه کردنش چیه؟؟
    سعی کردم بهش نزدیک شم حتی دیروز همه ی پس اندازم رو خرج خرید کادو براش کردم ولی وقتی گرفت چی گفت؟ گفت این تاوان رو داری برای بد صحبت کردن با من میدی
    **************
    با یه مشاوره ی حضوری صحبت کردم. بهم گفت دوستی اش رو تایید کنم و حتی کمکشم کنم که راحت تر با دوست پسرش اینور اونور بره و وقتی کلی بهم اعتماد کرد و من از چند و چون زندگی این آقا پسر اطلاعات بیشتر کسب کردم - شروع کنم به نصیحت کردن و یادآوری عیوبش و ایجاد دلزدگی

    ولی اگه خانوادم بفهمن که من حامی کارهاش بودم نمیبخشنم.
    چه کنم دوستان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  16. کاربر روبرو از پست مفید aye تشکرکرده است .

    سپیده ی تاریک (سه شنبه 04 شهریور 93)

  17. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    آیه جان،

    در حد مسئولیت خودت وارد مسائل شو، نه بیشتر.
    این رفتار خواهرت ریشه در تربیت و گذشته اش داره. چیزی نیست که با دوبار کادو خریدن بتونی عوضش کنی.
    اگر 5 ساله با این آقا دوسته و قبل از اونم چند تا دوست پسر داشته و هنوز پدر مادرت خبر ندارند، نگرانی نداره. بعد از این هم خبردار نمی شن که بخوان عصه بخورن.

    تمرکزت را بذار روی زندگی خودت. الان نامزدی و در شرایط حساس و در عین حال زیبایی به سر می بری. داری پایه های زندگیت را می ریزی، به فکر یک بنای سالم و خوب باش.
    چرا ذهنت را با این افکار مشغول می کنی؟


    به این فکر کن که اگر زندگی خوبی بنا نذاری، فردا روزی بچه های تو دچار مشکل می شن و مسئولش شما هستی.
    مشکلاتی از نوع خودشون و متناسب با زمان و دنیای خودشون. پس روی چیزی که مسئولی تمرکز کن. زندگی مشترک خودت!

    در مورد خواهرت هم بهتره دیگه بهش باج ندین:

    بیشتر از اون چیزی که باید براش کار انجام ندین.
    برای رفت و آمدش از زندگی و وقت خودتون نزنید.
    همه پس اندازت را نده برای ایشون کادو بخر.
    شما بهش همه جوره سرویس می دین تا پول تو جیبی یه پسر سیگاری ولگرد را بده؟ خب همین ساپورت ها را قطع کنید، پسره خودش ولش می کنه
    با پدرت هم صحبت کن در حد معقول به خواهرت پول تو جیبی بده.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  18. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    anisa (چهارشنبه 19 شهریور 93), khaleghezey (دوشنبه 17 شهریور 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دختری را دوست دارم که میدانم او قبلا پسری دیگر را دوست داشته، چیکار کنم؟
    توسط behroozoorheb در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: دوشنبه 22 اردیبهشت 93, 06:42
  2. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  3. من دوست پسر دوست صمیمیم رو دوست دارم
    توسط MisS AviatoR در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 89, 12:00
  4. +دخترها جواب بدین چه پسرهای رو دوست دارین
    توسط ramin2009 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 25 دی 87, 16:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.