به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 28
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 بهمن 94 [ 16:59]
    تاریخ عضویت
    1393-4-31
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    1,420
    سطح
    21
    Points: 1,420, Level: 21
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 80
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Bow نامزدم خیلی نسبت بهم سرده.کمکم کنین..

    با سلام خدمت دوستای گلم
    من تازه عضو این سایت شدم.چند وقتی هست که درد و دل های دوستامو میخونم.امیدوارم تمام مشکلاتتون حل بشه .


    حالا برم سر مشکل خودم.من حدود 5 ماهی میشه عقد کردم.ازدواجم کاملا سنتی بوده.دوران نامزدی نداشتم.نامزدم حدود 20 روز بعد از عقد رفت خدمت شریف سربازی ..اینم بگم من 22 سالم و نامزدم 26 سالشه.من دانشجوی کارشناسی و اون دیپلمه.طریقه آشناییمونم هم اینه که ایشون دوست چند ساله دایی من بودن و تو 1 اخیر از من خوششون اومده و در نهایت خواستگاریم اومدن.
    و قسمت خوبش اینه که من از طریق داییم کاملا تونستم همه چیو در موردش بدونم و تحقیقاتم رو برای بله گفتن کامل کنم.
    پسر فوق العاده خوب و مهربون و پاک و از همه مهتر اینکه تا بحال با هیچ دختری رابطه نداشته.
    مشکل من و نامزدم تو سرد بودنشه ..تو رفتاراش طوریه که بهم ثابت میکنه هیچ علاقه ای بهم نداره وقتی ام بهش میگم میگه اشتباه میکنی اینطور نیست.شهر ما شهر کوچیکیه ما توی یه شهر زندگی میکنم و محل خدمتشم حدود 1 ساعت از شهرمون فاصله داره .مثلا وقتی میاد مرخصی ساعت 3:30 که میرسه خونشون حدود 3 تا 4 ساعت طول میکشه بیاد دنبال من در حالیکه که مرخصیش فقط 17 ساعته وقت زیادی برای با هم بودن نداریم...
    وقتی هم که میاد پیش من هیچ حسی نداره فقط دیدن من براش کافیه نه دستم رو میگیره نه میگه دلم برات تنگ شدهو......در عرض نیم ساعت که منو دید حالا منو میپیچونه و میره سراغ دوستاش و با اونا ..بعد ساعت 10 میاد سراغ من...منم از کاراش و سرد بودنش که هیچ تب و تابی واسه دیدنم نداره کفری میشم و شروع دعوامون میشه ....اعصابم از دست کاراش خورده واقعا هیچ جا بهم ثابت نکرده دوسم داره.لطقا کمکم کنین.بحث و دعواهاموون داره طولانی میشه

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 اسفند 93 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1393-3-10
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,518
    سطح
    22
    Points: 1,518, Level: 22
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 352 در 135 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام چقدر عجله داری دختر ، خب یه کم بیشتر باید زمان بگذره تا اونکه تا حالا با دختری نبوده روحیاتتو بشناسه و بفهمه تو نیاز به چه مدل محبت و چه رفتاری داری ، چون سربازه مجبوره همه ی دیداراشو به قول خودت تو 17ساعت بگنحونه، تو بهش میگی بیشتر کنارم باش؟ تو میری سمتش؟ یا فقط منتظری اون کاری کنه؟ تو محبت کنی و توو نیم ساعت که پیشته حرفای عاشقانه بزن تا در جوابت کاری کنه و حرفی بزنه . به مردا باید مستقیم بگی چی میخوای ولی وقتی رابطتون خوبه نه توو دعوا.

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 بهمن 94 [ 16:59]
    تاریخ عضویت
    1393-4-31
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    1,420
    سطح
    21
    Points: 1,420, Level: 21
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 80
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.سپیده تاریک عزیزم.ممنون از توجهت
    من یه چیزی رو باید اصلاح کنم اون 3 تا 4 ساعتی که گفتم طول میکشه بیاد دنبالم منظورم این بوده تو خونه خودش لفت میده وگرنه یه ربع مسیرش تا خونه ما نیست.تو این چند ماه هم من بهش ابراز علاقه کردم همش من باید برم سراغش.خودش علاقه ای نداره بیاد سمتم.هر سری اومده دنبالم با دعوای من بوده وگرنه اون بدون من راحت میتونه به کاراش برسه.هیچ نیازی بهم نداره..هیچ وقت نشده خودش بخواد بیاد سراغم.خودش جویای من باشه.

    - - - Updated - - -

    سلام.سپیده تاریک عزیزم.ممنون از توجهت
    من یه چیزی رو باید اصلاح کنم اون 3 تا 4 ساعتی که گفتم طول میکشه بیاد دنبالم منظورم این بوده تو خونه خودش لفت میده وگرنه یه ربع مسیرش تا خونه ما نیست.تو این چند ماه هم من بهش ابراز علاقه کردم همش من باید برم سراغش.خودش علاقه ای نداره بیاد سمتم.هر سری اومده دنبالم با دعوای من بوده وگرنه اون بدون من راحت میتونه به کاراش برسه.هیچ نیازی بهم نداره..هیچ وقت نشده خودش بخواد بیاد سراغم.خودش جویای من باشه.

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام عزیزم
    وقتی اینکه همسرت در گذشته با کسی رابطه نداشنه برات خیلی مهم بوده، نباید هم انتظار داشته باشی مثل پسری که تا حالا با صد تا دختر بوده باهات رفتار کنه! شاید باید خیلی چیزا رو کم کم تجربه کنه و یاد بگیره، پس خیلی باید صبور باشی. مطمینا با زور و دعوا نمیشه از کسی انتظار محبت و توجه داشت! اول اینکه میدونم مثل خیلی از ما دخترا راجع به ازدواج خیال پردازی کردیو انتظار کلی کارای رمانتیک داری ولی قرار نیست زندگی همش همین باشه!
    پس اول توقعت رو بیار پایین و سعی کن با حقایق روبرو بشی. حقیقت اینه که همسرت سربازه! چیزی که شاید ما دخترا نتونیم درک کنیم اما واقعا میتونه فشار زیادی به یه مرد بیاره! اونم کسی که تا حالا آزاد بوده و حالا خودشو درگیر مشکلات زندگی میبینه و کلی انتظارات و توقعات و ...
    شاید انتظاراتت کاملا به جا باشه اما توی این شرایط فقط باعث فراری دادن اون و سردی بیشتر میشه. مخصوصا که کار رو به بحث و دعوا هم میکشونی!
    این قضیه رو سرسری نگیر توی مرحله ی حساسی هستی پس سعی کن اول شرایطو خوب درک کنی بعد روی رفتارای خودت کار کنی تا بتونی کاری کنی بهت وابسته تر بشه و کنارت احساس آرامش داشته باشه

    - - - Updated - - -

    سلام عزیزم
    وقتی اینکه همسرت در گذشته با کسی رابطه نداشنه برات خیلی مهم بوده، نباید هم انتظار داشته باشی مثل پسری که تا حالا با صد تا دختر بوده باهات رفتار کنه! شاید باید خیلی چیزا رو کم کم تجربه کنه و یاد بگیره، پس خیلی باید صبور باشی. مطمینا با زور و دعوا نمیشه از کسی انتظار محبت و توجه داشت! اول اینکه میدونم مثل خیلی از ما دخترا راجع به ازدواج خیال پردازی کردیو انتظار کلی کارای رمانتیک داری ولی قرار نیست زندگی همش همین باشه!
    پس اول توقعت رو بیار پایین و سعی کن با حقایق روبرو بشی. حقیقت اینه که همسرت سربازه! چیزی که شاید ما دخترا نتونیم درک کنیم اما واقعا میتونه فشار زیادی به یه مرد بیاره! اونم کسی که تا حالا آزاد بوده و حالا خودشو درگیر مشکلات زندگی میبینه و کلی انتظارات و توقعات و ...
    شاید انتظاراتت کاملا به جا باشه اما توی این شرایط فقط باعث فراری دادن اون و سردی بیشتر میشه. مخصوصا که کار رو به بحث و دعوا هم میکشونی!
    این قضیه رو سرسری نگیر توی مرحله ی حساسی هستی پس سعی کن اول شرایطو خوب درک کنی بعد روی رفتارای خودت کار کنی تا بتونی کاری کنی بهت وابسته تر بشه و کنارت احساس آرامش داشته باشه

  5. 2 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    میشل (یکشنبه 02 شهریور 93), من 25 (سه شنبه 28 مرداد 93)

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 بهمن 94 [ 16:59]
    تاریخ عضویت
    1393-4-31
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    1,420
    سطح
    21
    Points: 1,420, Level: 21
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 80
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام سارا جون.ممنون از راهنماییت.
    برام خیلی سخته این بی محبتی هاشو تحمل کنم..من توقع دارم وقتی از پادگان میاد اونم اندازه ای که من براش دلتنگم و دوست دارم ببینمش اونم تب و تاب داشته باشه.ما تازه اول راهیم از نظر من باید عشقمون پر رنگ تر باشه.
    سختمه واقعا.نمیتون ماینو تحمل کنم که نیم ساعت دیدن من براش کافیه ولی با دوستاش باید تا ساعت ها وقت بگذرونه.اون نیازه منو به خودش درک نمیکنه.اینکه منم میخوام کنار منم باشه.حس بدی بهم دست میده وقتی کنارمه هی ساعتو نگاه میکنه که بره...
    نمیتونم اینو درک کنم که چرا اون دلتنگ من نیست ؟چرا دوست نداره کنار من باشه؟
    لطفا کمکم کنین تا کارهایی رو انجام بدم که حداقل وقتی میاد بتونم از اون طریق بکشم سمت خودم

  7. #6
    Banned
    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 شهریور 93 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1393-5-12
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    153
    سطح
    3
    Points: 153, Level: 3
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    16

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منم مشکل تورو دارم اما روز به روز داره بدتر میشه. تو اون نیم ساعت هم می بینیش من به دلیل فاصله نمی بینمش. تازگی ها هم تلفونمو به ختطر دعواهای زیادی که باهاش می کنم نمیده. باید با سیاست باشی. که ما دخترا نداریم

  8. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 بهمن 94 [ 16:59]
    تاریخ عضویت
    1393-4-31
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    1,420
    سطح
    21
    Points: 1,420, Level: 21
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 80
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.دوستان عزیز
    لطفا راهکار بدین که وقتی عصبی میشم چطور جلوی کارامو بگیرم.آخه خیلی احمق بازی در میارم .حرفای احمقانه میزنم که بعد بهش فکر میکنم کفری میشم.
    راهنماییم کنین

  9. کاربر روبرو از پست مفید پروانه 71 تشکرکرده است .

    میشل (یکشنبه 02 شهریور 93)

  10. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پروانه 71 نمایش پست ها
    با سلام خدمت دوستای گلم
    من تازه عضو این سایت شدم.چند وقتی هست که درد و دل های دوستامو میخونم.امیدوارم تمام مشکلاتتون حل بشه .


    حالا برم سر مشکل خودم.من حدود 5 ماهی میشه عقد کردم.ازدواجم کاملا سنتی بوده.دوران نامزدی نداشتم.نامزدم حدود 20 روز بعد از عقد رفت خدمت شریف سربازی ..اینم بگم من 22 سالم و نامزدم 26 سالشه.من دانشجوی کارشناسی و اون دیپلمه.طریقه آشناییمونم هم اینه که ایشون دوست چند ساله دایی من بودن و تو 1 اخیر از من خوششون اومده و در نهایت خواستگاریم اومدن.
    و قسمت خوبش اینه که من از طریق داییم کاملا تونستم همه چیو در موردش بدونم و تحقیقاتم رو برای بله گفتن کامل کنم.
    پسر فوق العاده خوب و مهربون و پاک و از همه مهتر اینکه تا بحال با هیچ دختری رابطه نداشته.
    مشکل من و نامزدم تو سرد بودنشه ..تو رفتاراش طوریه که بهم ثابت میکنه هیچ علاقه ای بهم نداره وقتی ام بهش میگم میگه اشتباه میکنی اینطور نیست.شهر ما شهر کوچیکیه ما توی یه شهر زندگی میکنم و محل خدمتشم حدود 1 ساعت از شهرمون فاصله داره .مثلا وقتی میاد مرخصی ساعت 3:30 که میرسه خونشون حدود 3 تا 4 ساعت طول میکشه بیاد دنبال من در حالیکه که مرخصیش فقط 17 ساعته وقت زیادی برای با هم بودن نداریم...
    وقتی هم که میاد پیش من هیچ حسی نداره فقط دیدن من براش کافیه نه دستم رو میگیره نه میگه دلم برات تنگ شدهو......در عرض نیم ساعت که منو دید حالا منو میپیچونه و میره سراغ دوستاش و با اونا ..بعد ساعت 10 میاد سراغ من...منم از کاراش و سرد بودنش که هیچ تب و تابی واسه دیدنم نداره کفری میشم و شروع دعوامون میشه ....اعصابم از دست کاراش خورده واقعا هیچ جا بهم ثابت نکرده دوسم داره.لطقا کمکم کنین.بحث و دعواهاموون داره طولانی میشه

    بنده خدا 17 ساعت فقط وقت داره که از خانواده اش ، نامزدش و دوستاش سر بزنه!

    تازه بکارهای عقب مونده اشم برسه!
    خب وقت کم میاره دیگه!

    همین اول کاری نباید ازشون اینقدر انتظار داشته باشی. ایشون دلشون برای خانوادشون هم تنگ میشه ، نمیشه که از 17 ساعت 16:30 دقیقه اشو با شما بگذرونن، 30 دقیقه بقیقه برن بکارهاشون برسن!!!!
    اینجوری ثابت میشه که شما رو خیلی دوست دارن؟؟؟؟
    عزیزم ، اول بزرگتر! احترام بزرگتر واجبه! بعدشم شما تازه نهایت 6 ماهه با ایشون آشناییت دارین! اما خانوادشون 26 ساله که باهاشن، پس وابستگی به خانواده خیلی بیشتره!

    تازه غیر از اینا بزرگترن!

    اتفاقا اگه اول میومدن بشما سر میزدن ، شما باید بهشون میگفتین اول برو پیش مادرت پیش پدرت ، اونها بزرگتر هستن، احترامشون واجبه!

    اینکه میگی از پیش تو هم میرن سراغ دوستانشون ، خب شاید بخاطر همین دعواهاست! مثلا وقتی پیشت هستن شاید خیلی گیر میدی ، آرامشی که لازم داره و بهش نمیدی! ایشونم دوری و دوستی و ترجیح میدن!
    فرض کن که ایشون 17 ساعت میاد که خوش باشه برعکس اونم شما باهاش دعوا کنی! خب معلومه که ناراحت میشه و ترجیح میده با دوستاش باشه!

    شما مهربونی بی منت داشته باش! مهربونی هم میبینی!
    بعدشم باید خیلی صبور باشی! خیلی خیلی زیاد!!!

    من به یک نتیجه ای رسیدم، عروس باید صبورترین انسان تو کره زمین باشه! اونوقته زندگیش بهشت میشه!
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  11. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 بهمن 94 [ 16:59]
    تاریخ عضویت
    1393-4-31
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    1,420
    سطح
    21
    Points: 1,420, Level: 21
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 80
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.دختر بیخیال عزیز.
    ممنون از حرفات.ولی من تا بحال نگفتم اول من بعد خانوادت.من بهش میگم بیا دنبالم بریم خونه شما.
    من همه چیو امتحان کردم.باور کنین
    فقط نمیدونم چرا ازم فرار میکنه.از طرفیم اینو میدونم که من وقتی عصبی میشم خیلی بد عصبی میشم وتصمیمای وحشتناک میگیرم.
    من باید بیشتر رو خودم کار کنم تا بتونم رو عصبانیت کنترل داشته باشم.
    مشکل دیگه اینجاس وقتی میبینه من ناراحتم اصلا بلد نیست نازمو بکشه وآرومم کنه.هر چیم بهش یاد میدم چیکار کن ..انگار نه انگار..

  12. #10
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    چگونه همسر دلخواهم را بیابم؟
    تو اون یکی تاپیکت راهنمایی خواسته بودی این شاید بدردت بخوره

  13. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    رزا (پنجشنبه 30 مرداد 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.