درود
خوشحالم جواب خودتان را گرفتید اتفاقا این مشکل برای اوایل ازدواج من و همسرمم بود خانواده اونا پر رفت و آمد هستند و خانواده ما با اینکه جمعیت زیادی داریم نه.
مثلا فک و فامیل پدری خودمو شاید سالی یکبار ببینیم توی عیدی یا مراسم یا فامیل مادری خودمو همینجوری چی بشه سالی یکبار یا دوسال یکبار یکی دوتاشو که تا حالا اصلا ندیدم
البته این رفتار اصلا درست نیتس همانطور که زیاد رفت و امد کردن درست نیست درهر صورت هر خانواده ای یکجوری هستش شما هم نمیتوانید این خانواده را تغییر بدید پس همینطوری که هستند قبولشان کنید سعی کن امتحانشان هم نکن خودت بعضی اوقات تماس بگیر ولی این انتظار را نداشته باش که تماس بگیرن این موضوع برای شما بانوان خیلی مهمه مخصوصا حالا که متاهل شدم خیلی بهتر درک میکنم.
بقول خواهرم:
چیزی رو که نمیتونی تغییرش بدی خوب قبولش کن
در مورد دختر و دامادشان نوشتی خوب اینو یادت نره کلا دخترها اینجوری هستند چسبیده به خانواده و اینکه خهانواده وقتی دخترش را شوهر میده سعی میکنه حواسش به دامادش باشه چون بقول معروف دخترها حساس هستند و اینکه یکجورایی میخوان هم به دادمادشان نشان بدهن بهش علاقه دارن هم یکجورایی پیشگیری کنن از رفتارهای نابهنجاری که توسط داماد امکان داره اتفاق بیوفته کلا هوای دخترشان را بیشتر دارن
البته این نظر شخصی منه و فکر کنم نظر درستی باشه حداقل توی اطرافیان خودم و خانواد خودمان اینجوریه
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
علاقه مندی ها (Bookmarks)