به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 25 مهر 93 [ 17:56]
    تاریخ عضویت
    1393-5-24
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    114
    سطح
    2
    Points: 114, Level: 2
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    از بی توجهی خانواده شوهرم واقعا دلگیرم

    دوستای خوبم سلام
    الان که دارم اینو واستون مینویسم واقعا از صمیم قلب دلگیر و ناراحتم و چون به کسی مشکلاتمو نمیتونم بگم پناه اوردم یه دنیای مجازی
    همه از دخالت خونواده شوهر و وابستگی شوهراشون مینالند من از بیتوجهی خانواده شوهر...یک سال از عروسیمون میگذره و این موضوع واقعا داره منو عذاب میده...با عقدم میشه دوسال که عروسشونم.تو تحقیقات گفتن که این خونوتده اهل رفت و امد نیستن...اما سبک سنگین کردیم دیدیم زیاد مهم نیس.اما باورتون میشه تو این دوسال یه بار گوشی من زنگ واسه احوالپرسی نخورده؟مسافرت میریم و میاییم دریغ از یه زنگ دریغ از زیارت قبول گفتن...در صورتی که بادختر و دومادشون اینطور نیستن.من اولین عروسم و واقعا هنگم از این رفتارااااوتواین دوسال من تا الان مهمون یا فامیل خونشون ندیدم...پدربزرگ شوهرمو یه ماه پیش تو اعلامیه ترحیمش دیدم...در صورتیه که خونواده ما عجیب اهل رفت و امدیم و هرروز از هم خبر میگیریم.نسبت به مشکلات هم بسیج میشیم و تو شادی هم هستیم.گاهی اوقات واقعا به عروسمون حسودیم میشه.اوایل خودم زنگ میزدم و احوال میپرسیدم اما یبار گفتم بزار نباشم ببینم کی کمبود منو احساس میکنن باورتون میشه دوهفته ازشون خبری نبود که نبود اخر هم خودم زنگیدم بهشون.گلایه کردم میگن سرمون شلوغه؟؟؟شوهرم میگه ما کلا سرد و بی تفاوتیم...ارتباطم با همسرم خوبه و خداروشکر مشکلی نداریم.تو دوره نامزدی شوهرم گفت نمیخوام زیاد بیای خونمون؟؟؟؟ تو یسال فقط دو شب خونه اونا شب موندم بقیه فقط اخر هفته ها بود...ارزوی اینکه با لباس راحتی باشم خونشون تو دلم مونده...ارزوی اینکه وسایل جمع کنم برم خونشون اخرهفته بمونم مونده...این ندیدنشون داره دیوونم میکنه..من موقعیت ازدواج . فرصت های بهتری داشتم اما صلاح دیدم پدرم انتخاب کنه اما حالا واقعا داره ازیتم میکنه....تازه خودشون میبالن به این موضوع میگن کاری به کاریتون نداریم و دخالت نمیکنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟اما رفت و امد یعنی دخالت؟؟؟هیچ وقت بی احترامی نکردم یعنی این کمبود رفت و امد باعث شده روابطمون رسمی باشه...شوهرم میگه خونواده من همینن...دوستام میگن بهتر...دیوونه ایااا.بهتر که نیان..خوشی زده زیر دلت؟؟؟اما من واقعا ناراضیمممم....چکارکنم بیخیال باشم؟؟جدیدا هم میگن بچه بیارین...همسرم مخالفت کرده و گفته فعلا وضغیت مالیشو نداریم...دیگه کلا محو شدن...این محو شدن یعنی ناراحت شدنشونوبه خونوادمبروز نمیدم که ناراضیم چون دوست ندارم ناراحتشون کنم...کمکم کنید دوستان...یه چیزی بگین ارومم کنه

  2. کاربر روبرو از پست مفید setareye soheil تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 27 مرداد 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 11:12]
    تاریخ عضویت
    1393-1-26
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    7,915
    سطح
    59
    Points: 7,915, Level: 59
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 433 در 149 پست

    Rep Power
    34
    Array
    خوب عزیز دوسن دارن اینجوری باشن و اصلا دلیلی نداره که شما ناراحت باشی...
    باور کن بعضیا اینجوری هستند و بدون دلیل دوست ندارن رفت و آمدی باشه و بیشتر راحتترن عید تا عید همدیگرو ببسنن.. به نظر من این به خصوصیت و فرهنگشون برمیگرده.. زیاد تو رفتاراشون دقیق نشو.. اصلا سعی نکن تو نوع برخورد و طرز رفت و امدشون کنجکاوی کنی چون با این کار هم خودت اذیت میشی هم اونارو بیشتر ازین که هست دورتر میکنی..
    سعی کن به حال خودشون بذاری .. خب اینا هم اینجوری دوست دارن دیگه..
    خوشحالم که با همسرت رابطت خوبه..

  4. 4 کاربر از پست مفید خیال تو تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 27 مرداد 93), paiize (شنبه 25 مرداد 93), آرام دل (شنبه 25 مرداد 93), شایسته89 (شنبه 25 مرداد 93)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 آبان 93 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1392-11-12
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    946
    سطح
    16
    Points: 946, Level: 16
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive500 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    406

    تشکرشده 117 در 37 پست

    حالت من
    Azkhodrazi
    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز غبطه میخورم به شما. 90 درصد بحثهای من وشوهرم مربوط به دیگرانه.
    آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد.

  6. 3 کاربر از پست مفید شایسته89 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 27 مرداد 93), paiize (شنبه 25 مرداد 93), دختر بیخیال (شنبه 25 مرداد 93)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    شما تو تحقیقاتتون متوجه این موضوع شدین اما بی توجهی کردین و ازدواج کردین.
    اولا که هیچکس کامل و بی عیب و نقص نیست، دوما اگه شما مورد مناسبتر داشتین پس چرا باآگاهی کامل با ایشون ازدواج کردین؟

    شما و خانوادتوت افراد برونگرایی هستین، همسرتون و خانوادشون درونگرا. هردو هم با اگاهی باهم ازدواج کردین.

    شما نمیتونین همه افراد خانواده همسرتونو عوض کنین فقط همسرتون و شما میتونین با ازخودگذشتگی تون هرکدوم کمی کوتاه بیاین و به تعادل برسونشون.

    با رفتارتون هم میتونین بهشون نشون بدین چه رفتاری و بیشتر میپسندین. مثلا وقتی از سفر برمیگردن باهاشون تماس بگیرین.
    یا اونها اگه زیاد خبر نمیگیرن شما خبر بگیرین.و زنگ بزنین، اینطوری کم کم یاد میگیرن شما چه رفتاری و میپسندین.

    درمورد بچه هم که شوهرتون جواب خانوادشون و دادن مشکلی نیست، ایشون پسر این خانواده اس حتی اگه دلخوری هم پیش بیاد بازم خودشون راه حلشو پیدا میکنن، بهتره این موضوع و بسپرین دست شوهرتون خودشون جواب خانوادشونو میدن.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  8. 3 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 27 مرداد 93), paiize (شنبه 25 مرداد 93), شایسته89 (شنبه 25 مرداد 93)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 25 مهر 93 [ 17:56]
    تاریخ عضویت
    1393-5-24
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    114
    سطح
    2
    Points: 114, Level: 2
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم دوستای خوبم

  10. کاربر روبرو از پست مفید setareye soheil تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 27 مرداد 93)

  11. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    خوشحالم جواب خودتان را گرفتید اتفاقا این مشکل برای اوایل ازدواج من و همسرمم بود خانواده اونا پر رفت و آمد هستند و خانواده ما با اینکه جمعیت زیادی داریم نه.
    مثلا فک و فامیل پدری خودمو شاید سالی یکبار ببینیم توی عیدی یا مراسم یا فامیل مادری خودمو همینجوری چی بشه سالی یکبار یا دوسال یکبار یکی دوتاشو که تا حالا اصلا ندیدم
    البته این رفتار اصلا درست نیتس همانطور که زیاد رفت و امد کردن درست نیست درهر صورت هر خانواده ای یکجوری هستش شما هم نمیتوانید این خانواده را تغییر بدید پس همینطوری که هستند قبولشان کنید سعی کن امتحانشان هم نکن خودت بعضی اوقات تماس بگیر ولی این انتظار را نداشته باش که تماس بگیرن این موضوع برای شما بانوان خیلی مهمه مخصوصا حالا که متاهل شدم خیلی بهتر درک میکنم.

    بقول خواهرم:
    چیزی رو که نمیتونی تغییرش بدی خوب قبولش کن

    در مورد دختر و دامادشان نوشتی خوب اینو یادت نره کلا دخترها اینجوری هستند چسبیده به خانواده و اینکه خهانواده وقتی دخترش را شوهر میده سعی میکنه حواسش به دامادش باشه چون بقول معروف دخترها حساس هستند و اینکه یکجورایی میخوان هم به دادمادشان نشان بدهن بهش علاقه دارن هم یکجورایی پیشگیری کنن از رفتارهای نابهنجاری که توسط داماد امکان داره اتفاق بیوفته کلا هوای دخترشان را بیشتر دارن
    البته این نظر شخصی منه و فکر کنم نظر درستی باشه حداقل توی اطرافیان خودم و خانواد خودمان اینجوریه
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 93 [ 02:33]
    تاریخ عضویت
    1393-5-15
    نوشته ها
    40
    دستاوردها:
    3 months registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 138 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من بايد سعي كني رابطه ات رو با مادرشوهرت بهتر و بهتر كني چون مادر ركن اصليه خانواده است بهش محبت كن باهاش دردودل كن كم كم باهاش صميمي شو و بهش ابراز علاقه كن خانواده شوهر منم اصلن رفت و امدي نيستن و كلا تو خودشونن ولي من سعي كردم دل مادرشوهرمو بدست بيارم و الان رابطه خيلي نزديكي با هم داريم مثل دخترش شدم چون دختر نداره، وقتي بچه دار بشين به خاطر نوه شون بيشتر دلتنگتون ميشن و رفت و امدتونم بيشتر ميشه فقط الان بايد صبوري كني و باهاشون مهربون باشي و گله نكن چون فقط اوقات تلخي درست ميشه موفق باشي عزيز


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 خرداد 91, 22:27
  2. توجه توجه، سریعا صندوق پیامهای خصوصی خود را تخلیه فرمایید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 تیر 90, 16:22
  3. توجه توجه :نكات بسیار مهم در رویكرد جدید تالار همدردی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 88, 22:57
  4. تجربه نيست ولي نظريه است ( توجه ، توجه ، توجه )
    توسط honarmand در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 25 اسفند 86, 18:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.